مقالات
حوزه های تخصصی:
توسعه فضایی ایران: نابرابری اقتصادی استان ها موجب رشد نامتوازن، برنامه ریزی متوازن و مدیریت صحیح برای توسعه اقتصادی یکنواخت ضروری است. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف تحلیل عدم تعادل های فضایی در توسعه اقتصادی ایران انجام شد. این تحقیق بر مبنای هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی بوده است. جامعه آماری شامل 31 استان ایران و روش تحقیق مبتنی بر تلفیق 30 شاخص اقتصادی در یک شاخص ترکیبی نهایی بود. نابرابری هر شاخص در بین استان ها با محاسبه ضرایب تغییرات و ویلیامسون، وزن دهی شاخص ها به روش تحلیل مؤلفه های اصلی و محاسبه شاخص ترکیبی نهایی و رتبه بندی استان ها به تفکیک سه روش تاپسیس، تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی انجام گرفت. هم چنین سطح بندی شاخص ترکیبی محاسبه شده با استفاده تحلیل خوشه ای انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد شاخص "سهم تولید بخش خدمات استان از تولید خدمات کشور" بیشترین نابرابری، در مقابل "شاخص استانی فضای کسب و کار استان 97" کمترین نابرابری را داشتند. هم چنین شاخص های "سهم تولید بخش صنعت استان از تولید صنعت کشور" و "سرانه تولید محصولات دامی" به ترتیب بیشترین و کمترین وزن را داشتند. نتایج محاسبه شاخص های ترکیبی گویای آن بود که استان های تهران، اصفهان، بوشهر و خوزستان به ترتیب بهترین رتبه و استان های خراسان جنوبی، چهارمحال و بختیاری و ایلام پایین ترین رتبه را به خود اختصاص دادند. هم چنین نتایج نقشه هایGIS و نیز تحلیل خوشه ای حاکی از شکاف و نابرابری بین استان های کشور از لحاظ شاخص های اقتصادی بود، به طوری که الگوی مرکز پیرامون در فرآیند توسعه اقتصادی برقرار شده است.
شناسایی پیشران های کلیدی در توسعه اقتصادی منطقه ای سواحل اقیانوسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی توسعه منطقه ای، توسط برنامه ریزان و سیاستگذاران برای سرزمین ها و مناطق گوناگون طی دهه های گذشته به منظور کاهش فاصله بین مناطق یک سرزمین بیش از پیش مورد استقبال قرار گرفته است طوری که درحال حاضر سازمان ها، نهادها و برنامه ریزان در جستجوی راه حل هایی جهت خروج از عدم توسعه یافتگی مناطق می باشند. از طرفی جهانی که در آن زندگی می کنیم، جهانی پویاست. بنابراین از آنجا که رفتار و برنامه های انسانی پیامدهای پویایی جهان را رقم می زند شایسته است که انسان نسبت به این رفتارها، برنامه ها و پویایی جهان پیرامون خود آگاهی داشته باشد و براساس این دانش و آگاهی، بهترین اقدامات را جهت ایجاد آینده ای روشن و دلخواه انجام دهد. بنابر آنچه گفته شد، این پژوهش به دنبال شناسایی پیشران های کلیدی در توسعه اقتصادی منطقه ای سواحل اقیانوسی ایران می باشد. باتوجه به اهمیت و پویایی نقش سواحل در توسعه منطقه ای، در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای به استخراج متغیرهای اثرگذار در این زمینه پرداخته شد و سپس باتوجه به نظر خبرگان در این زمینه، از بین متغیرهای شناسایی شده تعداد 54 متغیر مهم، در ابعاد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی، مدیریتی و زیست محیطی استخراج شد. سپس با استفاده از تکنیک آینده پژوهی میک مک از بین آن ها، به شناسایی پیشران های کلیدی توسعه اقتصادی مناطقه ای سواحل اقیانوسی ایران پرداخته شد. درنهایت شاخص های شناسایی شده در این پژوهش، در ابعاد مذکور، مورد ارزیابی قرارگرفتند و سرانجام هشت شاخص شامل: سیاست های کلان دولت، رفاه و امنیت اجتماعی، گردشگری و بوم گردی، بازرگانی و تجارت، شبکه حمل ونقل منطقه ای، اشتغال زایی، میزان درآمد مردم و تورم به عنوان پیشران های کلیدی و اثرگذار در توسعه اقتصاد منطقه ای، در سواحل اقیانوسی ایران معرفی شدند. باتوجه به اهمیت و پویایی نقش سواحل در توسعه منطقه ای، در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای به استخراج متغیرهای اثرگذار در این زمینه پرداخته شد و سپس باتوجه به نظر 30 نفر از خبرگان در این زمینه، از بین متغیرهای شناسایی شده تعداد 54 متغیر مهم، در ابعاد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی، مدیریتی و زیست محیطی استخراج شد. سپس با استفاده از تکنیک آینده پژوهی میک مک از بین آن ها، به شناسایی پیشران های کلیدی توسعه اقتصادی مناطقه ای سواحل اقیانوسی ایران پرداخته شد.درنهایت شاخص های شناسایی شده در این پژوهش، در ابعاد مذکور، مورد ارزیابی قرارگرفتند و سرانجام هشت شاخص شامل: سیاست های کلان دولت X49، رفاه و امنیت اجتماعی X22 ، گردشگری و بوم گردی X13، بازرگانی و تجارت X8، شبکه حمل ونقل منطقه ای X45، اشتغال زایی X2 ، میزان درآمد مردم X1 و تورم X15 به عنوان پیشران های کلیدی و اثرگذار در توسعه اقتصاد منطقه ای، در سواحل اقیانوسی ایران معرفی شدند.
الگوی جغرافیایی توزیع رفاه و شناسایی عوامل موثر بر آن در مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخورداری از سطح قابل قبولی از مولفه های مختلف توسعه، حق مسلم جامعه تلاشگر روستایی است. با این وجود بررسی ها نشان می دهد در خصوص برخورداری جامعه روستایی از مولفه های توسعه، کاستی های متعددی وجود دارد. یکی از مهم ترین مولفه های توسعه، برخورداری جامعه روستایی از متغیرهای رفاهی است. هدف پژوهش کمی و کاربردی حاضر بررسی و تحلیل فضایی چگونگی برخورداری مناطق روستایی ایران به لحاظ متغیرهای رفاهی است. داده های کمی مورد نیاز از مرکز آمار ایران در سال 1400 گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ترکیبی (ترکیب یافته های حاصل از مدل های تصمیم گیری، تکنیک تحلیل خوشه ای و سامانه اطلاعات جغرافیایی) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد سه استان البرز، هرمزگان و بوشهر به ترتیب با ضریب اولویت 492/0، 48134/0 و 4813/0، برخوردارترین و سه استان سیستان و بلوچستان، لرستان و خراسان شمالی به ترتیب با ضریب اولویت 052/0، 163/0 و 198/0، ضعیف ترین استان های کشور به لحاظ برخورداری از شاخص های رفاهی هستند. نتایج تحلیل خوشه ای حاکی از آن است که 11 استان کشور در سطح نسبتاً توسعه یافته، 10 استان در سطح توسعه متوسط، 9 استان در سطح محروم و استان سیستان و بلوچستان به تنهایی در سطح بسیار محروم، قرار گرفته است. نتایج تحلیل فضایی استان های ایران به لحاظ برخورداری از شاخص رفاه نمایان گر این است که اکثر استان های مرزی نسبت به استان های مرکزی ایران، در شرایط نامساعدی قرار دارند. نتایج مدل رگرسیونی چند متغیره برازش شده نشان داد متغیر درآمد، با ضریب تعیین 564/0 و ضریب بتای 751/0، کلیدی ترین عامل اثرگذار بر سطح رفاه در مناطق روستایی است.
تسکینی بر فقیران شهری: ارائه الگوی برنامه ریزی مسکن بی خانمان ها در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی و سیاست گذاری مسکن با توجه به ابعاد گسترده آن به ویژه برای بی خانمان ها و الگوی مناسب برای ساکنان آن یکی از دغدغه های اصلی امروز برنامه ریزان شهری است. بی خانمانی نوعی از سکونت است که استانداردهای اساسی مسکن آن جامعه در آن رعایت نشود. هدف این مقاله، ارائه الگوی برنامه ریزی مسکن بی خانمان ها براساس الگوی حق به مسکن مناسب است.این پژوهش به لحاظ هدف کابردی و با توجه به ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. ابتدا با استفاده از ادبیات نظری تحقیق الگوی مناسب مسکن در شش شاخص (امنیت تصدی؛ دسترسی به خدمات، تسهیلات و زیرساخت ها؛ قابلیت سکونت؛ استطاعت و توانایی؛ قابلیت دسترسی و تناسب فرهنگی) تدوین گردیده و سپس با استفاده از روش دلفی متشکل از سه گروه اساتید، کارشناسان و مدیران حوزه مسکن و شهرسازی و دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد که از طریق روش نمونه گیری قضاوتی در دسترس انتخاب شده اند؛ سپس پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی ارسال گردید. در نهایت نیز برای ارائه الگوی برنامه ریزی مسکن بی خانمان ها در کلانشهر تهران از تحلیل عاملی تاییدی در نرم افزار Amos استفاده شده است.یافته ها نشان می دهد که شاخص امنیت تصدی با بار عاملی 83/0، شاخص دسترسی به خدمات، تسهیلات و زیرساخت ها با 80/0 و شاخص استطاعت و توانایی با 63/0 به ترتیب بیشترین بار عاملی و اهمیت را در ارائه الگوی برنامه ریزی مسکن دارند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مدل عاملی تدوین شده، برازش خوبی داشته و رابطه معناداری میان شاخص های مسکن مناسب در کلانشهر تهران وجود دارد. بنابراین می توان گفت برای حل مشکل مسکن بی خانمان ها، استفاده از الگوی برنامه ریزی مسکن مبتنی بر حق به مسکن مناسب در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های مسکن کشور مطابق با ماهیت قانون اساسی امری ضروری می باشد.
ارزیابی مؤلفه های اصلی و الگوهای فضایی پایداری اجتماعی شهری در استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه چالش های اجتماعی از مهمترین موانع دستیابی به پایداری در شهرهای کشورهای در حال توسعه محسوب می گردند. از این روی شناخت و تحلیل جغرافیایی عوامل اثرگذار بر پایداری اجتماعی شهرها از جمله اهداف و اولویت های مهم برنامه ریزی های شهری و منطقه ای محسوب می گردد. این پژوهش با روش کمّی و پیمایشی و با استفاده از داده های ثانویه انجام شده است. در این پژوهش با بهره گیری از روش های شاخص روایی محتوایی و شاخص نسبت روایی محتوایی تعداد 19 شاخص عینی پایداری اجتماعی، گزینش و با استفاده از روش های تحلیل مؤلفه های اصلی، شاخص خودهمبستگی فضایی موران و روش درونیابی وزن دهی معکوس فاصله، پایداری اجتماعی شهرهای استان چهارمحال و بختیاری اندازه گیری و تحلیل گردید. یافته های پژوهش در بخش تحلیل مؤلفه های اصلی نشان می دهد 4 مؤلفه اصلی(ایمنی و امنیّت، بهداشت و سلامت، پویایی جمعیت و سواد و آموزش) با مجموع واریانس 125/65 درصد تبیین کننده همبستگی بین متغیرهای پژوهش برای سنجش و ارزیابی پایداری اجتماعی شهری در استان می باشد. همچنین نتایج شاخص خودهمبستگی فضایی موران با مقدار 06/0- بیانگر الگوی فضایی تصادفی پایداری اجتماعی شهری در سطح استان و معنی داری روابط فضایی 5 شهر در مؤلفه ایمنی و امنیت، 2 شهر در مؤلفه بهداشت و سلامت، 5 شهر در پویایی جمعیت، 1 شهر در مؤلفه سواد و آموزش و 4 شهر در شاخص ترکیبی پایداری اجتماعی می باشد. نتایج درونیابی فضایی پایداری اجتماعی شهرهای استان ضمن نشان دادن وضعیت نامناسب مؤلفه های اصلی اثرگذار بر پایداری اجتماعی شهری حاکی از توزیع فضایی متعادلتر مؤلفه های پویایی جمعیت و سواد و آموزش در سطح استان نسبت به سایر مؤلفه ها و شاخص ترکیبی پایداری اجتماعی شهری می باشد.
تدوین مدل جامع ارزیابی عملکرد نظامهای نوآوری منطقه ای (مطالعه موردی: منطقه ویژه علم و فناوری استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق شواهد، میان مناطق مختلف جغرافیایی توزیع نامتوازنی در سطح و نوع رفتار نوآورانه دارند. نظام نوآوری منطقه ای، بعنوان یکی از نظریه های مطرح در این حوزه، نوآوری را به عنوان فرآیندی حاصل از عوامل مختلف درون و بیرون از بنگاه ها در نظر می گیرد. پژوهشگران و سازمان های دولتی برای پایش نظام های نوآوری منطقه ای خود، مدلهای فراوانی را باتوجه به ویژگی های خاص هر منطقه ارائه نموده اند. در این پژوهش نیز تلاش شده است تا مدلی بر اساس بافت و شرایط مناطق در کشور ایران جهت رصد نظام های نوآوری منطقه ای ارائه شود. ابتدا پس از مرور ادبیات و مصاحبه با خبرگان، داده های حاصله مورد تحلیل مضمون قرار گرفته و ابعاد، مولفه ها و شاخصهای اولیه شناسایی شدند. سپس در ادامه، پس از استخراج و اصلاح شاخص های موردنظر با بکارگیری تکنیک دلفی فازی ، مدلی جامع در 5 بعد، 20 شاخص و 180 زیر شاخص جهت ارزیابی نظام نوآوری منطقه ای شناسایی شد. مدل نهایی متشکل از ابعاد ویژگی های مکانی، فرآورده های نوآورانه، سرمایه انسانی، اقتصاد، و رفتار بنگاه ها و تعاملات منطقه ای است که هر بعد، شاخصها و زیرشاخص های خود را داراست. در انتها نیز نظام نوآوری منطقه ای استان یزد بعنوان یک منطقه ویژه علم و فناوری با استفاده از این مدل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج ارزیابی نشان داد ابعاد ویژگیهای مکانی و رفتار بنگاهها و تعاملات منطقه ای در وضعیت بهتری نسبت به سایر ابعاد قرار دارند گرچه میزان پیشبرد تمام ابعاد کمتر از 50 درصد است. همچنین طبق این نتایج ابعاد فراورده های نوآورانه و اقتصادی کمترین میزان پیشبرد را دارد.
واکاوی راهکارهای مؤثر در کاهش کم آبی در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب به عنوان عنصری که برای زندگی انسان نقش مهم و اصلی را دارد در دوران کنونی به یکی از مسایل چالش برانگیز تبدیل شده است. تقریباً اکثر دولتها به وضعیت منابع آبی سرزمین خود توجه می کنند و به دنبال راهکارهایی برای استفاده مناسب و بهتر مردم از منابع آب می باشند تا بتوانند با بحران کم آبی و کاهش منابع آب روبرو نشوند. هم اکنون 31 کشور جهان با کمبود آب رو به رو می باشند و تا سال 2025، تعداد 17 کشور دیگر نیز به سبب ازدیاد جمعیت به این گروه خواهند پیوست. یکی از کشورهایی که با چالش و کاهش کم آبی مواجه شده، ایران است. در این بین، برخی از استانها زودتر از بقیه استانها با چالش کم آبی مواجه شده اند. استان کرمان یکی از استانهایی است که با توجه به نقش بخش کشاورزی در اشتغال و درامد اقتصادی مردم آن، مشکل کم آبی و خشکسالی در آن نمایان شده است. هدف اصلی در این مقاله واکاوی راهکارهای مؤثر در کاهش کم آبی در استان کرمان است. بر این اساس، سوال اصلی مطرح شده این است که کدام راهکار برای مقابله با کاهش کم آبی در استان کرمان بهتر و مؤثرتر است؟ برای پاسخ به این سوال، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و ابزار گردآوری کتابخانه ای و سایتهای اینترنتی، استفاده شده است و یافته های تحقیق بدست آمده اند. نتایج تحقیق نشان می دهند که استان کرمان، دچار چالشهای کم آبی است و الگوهای مدیریتی منابع آبی نسبت به طرحهای انتقال آب (بهشت آباد و صفارود)، بهتر و کاراتر می توانند در زمینه حل مسایل کم آبی و کاهش منابع آب کارساز باشند.
تحلیل پروژه های محرک توسعه مبنایی برای پیشرفت و توسعه منطقه ای، مورد مطالعه: منطقه مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل افزایش حساسیت ها نسبت به رفاه انسانی و ضرورت بهره گیری از ظرفیت های مناطق دور افتاده و محروم مانده از جریان توسعه، توجه به این قبیل مناطق در کانون توجهات قرار گرفته است، و به تبع آن رویکردهای زیادی نیز در قالب عمومی توسعه منطقه ای ارائه شده و در مواردی نیز به منصه ظهور و اجرا رسیده اند که می توان به رویکرد تمرکززدایی، توسعه نهادی، رشد شبکه شهری، توجه به مناطق محروم روستایی، سرمایه گذاری خارجی و نظایر آن اشاره کرد. رویکرد بازآفرینی نهادی-اقتصادی دیدی جامع تر و یکپارچه تر به حل مشکلات این قبیل مناطق بخصوص در به کارگیری ظرفیت های محیطی و سرزمینی بویژه سواحل و آبهای آزاد دارد که این پدیده ها فرصت های زیادی نیز برای تحول منطقه ای و بهبود کیفیت زندگی مردم آن به همراه دارند. اما با اینحال بازآفرینی نهادی- اقتصادی مناطق دورافتاده اغلب با چالش هایی مواجه است که گذر از آن مستلزم اتخاذ راهبردهایی از جنس بازآفرینی دولت، ایجاد هسته های تحرک و تغییر، رویکرد به راهبرد اصلاحات تدریجی، اتخاذ راهبرد موفقیت های کوچک و تقویت ظرفیت های اعتماد نهادی و اجتماعی می باشد. منطقه مکران با مشخصه های خاص جغرافیایی- ارتباطی که دارد ظرفیت های بی بدیلی را جهت توسعه بخشی به سرزمین وسیعی از پیرامون خود ارائه می دهد که به نظر می رسد مستلزم بهره گیری از الگوی محرک توسعه در زمینه های مختلف زیرساختی، اقتصادی، نهادی، اجتماعی است، این تحقیق امکان سنجی پروژه های محرک توسعه و مولفه های برنامه ریزی(سیاستی، مدیریتی و راهبردی، قانونی، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی)، طراحی (عوامل زمینه ای، حس مکان و هویت) و اجرایی این پروژه ها را در جهت تحریک توسعه در منطقه مکران را مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی الزامات برنامه ریزی اقتصادی مؤثر بر بکارگیری بیمه تعاونیهای روستایی در منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستایان و کشاورزان در اکثر کشورهای جهان سوم نمی تواند به تنهایی فرصت های اشتغال و منابع درآمدی کافی برای رفع تمامی نیاز های معیشتی خود را تامین نمایند. روستاییان افراد کم درآمد و ضعیف جامعه هستند که باید مورد حمایت قرار بگیرند. بیمه تعاونی روستایی به عنوان ابزاری برای بهبود کیفیت زندگی مردم روستا، افزایش کار، تولید و وضعیت اجتماعی، کاهش ریسک و تقویت سرمایه گذاری و ارتقا سطح درآمد سرپرست خانوار مطرح است. در این تحقیق سعی شد که به بررسی الزامات اقتصادی موثر بر به کارگیری بیمه تعاونی روستایی در منطقه سیستان پرداخته شود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که توسط 25 کارشناس و اساتید خبره و آگاه به این مسائل جمع آوری شده است. همچنین با استفاده از روش تصمیم گیری فازی و نرم افزار FUZZYSAW به این نتایج دست یافتیم که کاهش جرایم با مقدار 1.328 به عنوان مهم ترین الزام موثر در بیمه تعاونی روستایی بدست امده است و داشتن شغل دوم با مقدار 0.693 به عنوان کمترین الزام موثر بر بیمه تعاونی روستایی در منطقه سیستان بدست آمده است. مهم ترین پیشنهاد پژوهش افزایش آگاهی و نهادینه کردن فرهنگ بیمه برای این اقشار آسیب پذیر جامعه است که بتوان اطمینان و امنیت لازم جهت سرمایه گذاری در بیمه تعاونی روستایی را ایجاد کرد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که توسط 25 کارشناس و اساتید خبره و آگاه به این مسائل جمع آوری شده است. همچنین با استفاده از روش تصمیم گیری فازی و نرم افزار FUZZYSAW به این نتایج دست یافتیم که کاهش جرایم با مقدار 1.328 به عنوان مهم ترین الزام موثر در بیمه تعاونی روستایی بدست امده است و داشتن شغل دوم با مقدار 0.693 به عنوان کمترین الزام موثر بر بیمه تعاونی روستایی در منطقه سیستان بدست آمده است. مهم ترین پیشنهاد پژوهش افزایش آگاهی و نهادینه کردن فرهنگ بیمه برای این اقشار آسیب پذیر جامعه است که بتوان اطمینان و امنیت لازم جهت سرمایه گذاری در بیمه تعاونی روستایی را ایجاد کرد.
کاربرد روش های استوکاستیک و مدلهای ریاضی در پیش بینی تغییرات سطح آب های زیرزمینی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل های استوکستیک به عنوان یک روش جهت بررسی تغییرات داده های سری زمانی در آینده مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از پژوهش حاضر تحلیل وضعیت سطح آب زیرزمینی چاه های پیزومتری شهر شیراز، شبیه سازی و پیش بینی کوتاه مدت وضعیت آن در آینده با استفاده از روشهای استوکستیک می باشد. در این تحقیق جهت مدل سازی، از آمار سطح آب 14 عدد چاه پیزومتری که آمار کامل تری داشتند از سال 1372 تا 1398 استفاده شد. سپس بر اساس مدل آریما و روش خودهمبستگی و خودهمبستگی جزئی و با ارزیابی تمامی الگوهای احتمالی به لحاظ ایستا بودن و بررسی پارامترها و انواع مدل ها، مدل مناسب جهت پیش بینی سطح آب زیرزمینی در هرچاه به صورت جداگانه بدست آمد. پس از اعتبارسنجی و ارزیابی مدل براساس معیارهای ضریب تعیین همبستگی خطی (R2)، معیار اطلاعاتی ضریب آکاییک (AIC)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و ضریب کارایی مدل (EF)، پیش بینی مقدار سطح آب زیرزمینی در سالهای 1399 تا 1405 انجام گرفت. نتایج حاصل از پیش بینی سطح آب زیرزمینی در چاه های سطح شهر شیراز با استفاده از مدلهای سری زمانی نشان داد که با فرض ثابت ماندن الگوی مصرف و عدم تغییر محسوس در روند تغذیه سفره آب زیرزمینی در طی 7 سال آینده به طور متوسط با کاهش حدود 5/3 متر در سطح آب زیرزمینی نسبت به وضعیت فعلی مواجه خواهد شد. بنابراین با توجه به افت قابل ملاحظه سطح آب زیرزمینی در آینده و محدودیت منابع تأمین آب شرب شهر شیراز و لزوم برداشت آب بیشتر در آینده، تصمیم گیری مناسب جهت مدیریت تأمین و مدیریت مصرف در این شهر ضروری به نظر می رسد.