۱.
مقدمه: تقابل سیاسی/ نظامی میان ساسانیان و رومیان، در اواخر عهد باستان، منجربه شکل گیری نوعی هنر تبلیغاتی و بازدارنده شد که می توان آن را «هنر سیاسی» معرفی کرد. این هنر در خدمت طبقه حاکم طرفین نبرد یا صلح، به خلق نمودهای تجسمی در قالب نقش برجسته، سکه، طاق نصرت و همچنین نقاشی می پرداخت. غالب این آثار تجسمی دوران ساسانی و همچنین امپراتوری روم به انگیزه تقابل با هماورد همسایه، برای ضعیف نشان دادن یا تبلیغ چنین حالتی، ایجاد می شد. در این مقاله که باهدف آشنایی با اهمیت تصویر و تأثیر مؤلفه های تصویری در مخاطب این نوع از هنرهای تجسمی در دوره ساسانی، به رشته تحریر درآمده به سوال چیستی مصداق های تجسمی برهمکنش های سیاسی/ نظامی میان ساسانیان و رومیانُ و سیر شکل گیری و بهره گیری از این نمودها پاسخ داده می شود.روش پژوهش: این پژوهش از نظر نوع، کیفی و از نظر روش شامل مطالعات استنادی و بررسی های میدانی نگارندگان است که به روش تحلیل توصیف تاریخی ارائه شده است..یافته ها: آثار مورد مطالعه نشان داد که کارکرد آن ها به منظور تبلیغ و بازدارندگی نظامی، بالا بردن قدرت چانه زنی در معادلات و مذاکرات فی مابین شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری روم بوده است. بهره گیری از تصویر به عنوان یکی از اساسی ترین فعالیت ها در دوران جنگ سرد میان ساسانیان و رومیان مورد توجه بوده است که اقناع مخاطب داخلی در کنار مشروعیت یابی برای ساسانیان و توجیه هزینه های ناشی از نبرد برای رومیان را به دنبال داشته است.نتیجه گیری: نتیجه گیری پژوهش حاضر حاکی از آن است که بهره گیری از نمودهای تجسمی برای به رخ کشیدن قدرت خودی و مذلت دشمن شکست خورده در میان ساسانیان و رومیان سابقه ای دیرینه داشته ودر آثار بررسی نیز نمودهای آن به وضوح دیده شده است.
۲.
مقدمه: فرش های ایرانی متعددی با نقشمایه پادشاهان اساطیری پیشااسلامی در موزه ها موجود است که ساختار بیشتر آن ها ساختار مشابه است و در آن ها پادشاهان با اسامی باستانی خویش و همراه با موجودات متافیزیکی تصویر می شوند و دارای سه سطح بندی؛ نخست جایگاه پادشاه و فره کیانی؛ دوم جایگاه اجنه/ دیوان و سوم جایگاه سربازان هستند. در این گونه فرش ها تغییرشکل مفاهیم متافیزیکی پیشااسلامی به شکل های نمادین منجرشده است. این پژوهش که باهدف شناخت پادشاهان اسطوره ای در فرش های تصویری ایران تدوین شده، در پی پاسخ به سوالات پیش رو است. طراحان ایرانی فرش با بهره گیری از قابلیت رسانه ای فرش، این سطح بندی سه گانه پیش گفته را چگونه انتقال داده و نمادهای بیانگر حمایتگری ایزد مهر و ایزدبانوی ناهید از پادشاهان ادوار اسلامی در این فرش ها چیست؟روش پژوهش: این پژوهش ماهیتی کیفی دارد و پژوهشی بنیادی محسوب می شود. جمع آوری اطلاعات از کتابخانه ها و موزه ملی فرش ایران است. و شیوه بیان آن روش توصیفی و تحلیلی است.یافته ها: وجود نمادهای پیشااسلامی در ترکیب با داستان پیامبران سامی، آمیخته به تصاویر پادشاهان دوران اسلامی ایران در نقشمایه هایی چون گوی نورانی در پشت تخت گاه متعلق به سطح نخستین، اجنه در بخش میانی، سربازان و وزرا در آخرین سطح، از ترکیبات منحصربه فرد فرش های تصویری ایران است. در اندیشه طراحان فرش، نیروهای متافیزیکی همچون پلی وسیله انتقال مفاهیم پیشااسلامی را به نقشمایه پادشاهان اسلامی فراهم کرده اند.نتیجه گیری: اسطوره شناسی و دانش بصری طراحان فرش های تصویری ایران منجر به انتقال مفاهیم متافیزیکی موجود در اسطوره های پادشاهان پیشااسلامی و پیامبران سامی به نقشمایه های پادشاهان اسلامی گردیده است که نماد ایزدبانوی ناهید در قالب حوض آب و ایزد مهر به فرم گوی نورانی نمود یافته است.
۳.
مقدمه: سکه ها، از منابع مهم شناخت تاریخ گذشته بشر و از اسناد مهم تاریخی هستند. که با مطالعه آن ها از لحاظ فنی (جنس، آلیاژ) و محتوایی (نقوش و مضامین سکه) بسیاری از ابعاد مختلف تحولات سیاسی، اجتماعی، هنری و مذهبی دولت ها بازیابی می شود. در پژوهش حاضر که با هدف شناخت مسکوکات دوره ایلخانی به تحریر درآمده، تلاش شده، تا با توصیف و تحلیل نقوش و نوشتار سکه های موزه «باغ فین» به ارتباط آ ن ها با مذهب و سیاست این دوره پرداخته شود و به پرسش چیستی مضمون سکه های ایلخانی موزه «باغ فین» و نمودهای بصری رایج آن ها پاسخ داده می شود. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف بنیادی است که با جمع آوری اطلاعات و داده های کتابخانه ای و میدانی (موزه ملی باغ فین کاشان) به شیوه تحلیلی- تاریخی به تحریر درآمده است.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که در میان سکه های ایلخانی موجود در موزه ملی باغ فین کاشان، سکه ها به سه حاکم ایلخانی ازجمله «غازان محمود» (۶۹۴ - ۷۰۳ ه.ق)، «اولجایتو» (۷۰۳ ۷۱۶ ه.ق) و «ابوسعید» (۷۱۶ ۷۳۶ ه.ق) تعلق دارد که بیشترین آن ها متعلق به ابوسعید و سه قطعه مسکوکات متعلق به شاهزادگان دوره فترت (محمدخان و انوشیروان) است. به طور کلی، نوشتار مرتبط با مذهب شیعی (اسامی ائمه اطهار (ع)) و تسنن (اسامی خلفای راشدین)، قاب های تزیینی هندسی متشکل از دایره، نقوش گیاهی و اجرام آسمانی و نقوش با کاربری تمغا، ازجمله نمودهای بصری به کار رفته در سکه های ایلخانی موزه ملی باغ فین کاشان هستند.نتیجه گیری: نوشتار سکه های ایلخانی موزه ملی باغ فین مرتبط با مذهب شیعه (اسامی ائمه اطهار (ع) و تسنن (اسامی خلفای راشدین) است. قاب های تزیینی هندسی متشکل از دایره، نقوش گیاهی، اجرام آسمانی و نقوش با کاربری تمغا، ازجمله نمودهای بصری به کار رفته در این سکه هاست که به مانند دیگر دوره های تاریخی ایران مذهب و سیاست عصر خود را بازنمایی کرده اند.
۴.
مقدمه: ابزارهای نجومی در ادوار مختلف برای رصد احوال کواکب و ستارگان، جهت اطلاع از زمان و پیش بینی آینده ساخته می شدند. آن ها برای رصدخانه ها در ابعاد بزرگ و برای دانشمندان در ابعاد کوچک و قابل حمل تولید می شدند. با پیشرفت دین اسلام و نیاز به آگاهی از اوقات شرعی و تعیین جهت قبله، ساخت ابزارآلات غیررصدی همچون قبله نما، قطب نما و ساعت های آفتابی با همکاری میان دانشمندان ستاره شناس و هنرمندان فلزکار رونق یافت. از آنجایی که تاکنون عمده پژوهش های انجام شده در این حوزه، بر ابزارآلات رصدی و به صورت ویژه اسطرلاب متمرکز بوده است، در پژوهش حاضر، مطالعه آرایه های «ابزارآلات غیررصدی» دوره صفویه مدنظر قرارگرفت. بررسی فرم، نوع، جنس، به ویژه نقوش و فنون تزئینی ابزارآلات غیررصدی دوره صفویه (به علت پیشرفت قابل ملاحظه علم نجوم و به تبع آن ابزارهای وابسته به آن در این دوره ) هدف پژوهش حاضر است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از منظر روش، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و داده های مورد استفاده از طریق منابع کتابخانه ای و بررسی های میدانی در موزه های داخل و یا سایت موزه های خارج از ایران جمع آوری شده است. در پژوهش حاضر، 35 ابزار از دوره یاد شده مورد بررسی قرار گرفته است.یافته ها: داده های پژوهش حاکی از آن است که ابزارآلات نجومی غیررصدی بیشتر در چهار نوع کره های فلکی، قبله نما، قطب نما و ساعت های آفتابی بوده و عمدتاً از جنس برنج ساخته شده اند. در دوره صفوی درکنار اشکال صور فلکی و کتیبه ها، از نقوش گیاهی، ادعیه و اشعار فارسی به خط نسخ و نستعلیق برای تزئین استفاده شده است. همچنین فنون تزئینی به کار رفته در ابزارآلات این دوره، علاوه بر حکاکی، مرصع کاری، نقره کوبی، طلاکوبی و مشبک کاری بوده است.نتیجه گیری: عمده ابزارهای غیررصدی ساخته شده دوره صفوی، کارکرد شخصی داشته و بیشتر جهت راه یابی و تشخیص جهت قبله و اطلاع از اوقات شرعی به کار می رفته اند و به عنوان پیش کشی نیز کاربرد داشته اند. به نظر می رسد دلیل ساخت و تولید این اشیا در دوره صفوی، گسترش قابل ملاحظه روابط تجاری، سیاسی و ازدیاد سفرها و رونق ارتباطات با اروپائیان بود و وجود خط رومی بر روی برخی از این اقلام متأثر از این روابط بوده است.
۵.
مقدمه: نقش و کارکرد ایدئولوژیک تصاویر در شاهنامه های مصور و از آن جمله «شاهنامه طهماسبی» از گسترده ترین مباحث گفتمانی پیرامون این اثر ارزشمند است. مسأله تأویل گرایی متون حماسی به عنوان موقعیتی راهبردی برای تبیین ساختار قدرت در عصر صفوی از دیگر موضوعات قابل توجه در این حیطه است. برخی از این تصاویر، به واسطه پیوستگی با یک شخصیت اسطوره ای خاص، اهمیت بیشتری پیدا کرده و روایت حماسی آن ها با کنش های تاریخی درهم تنیده شده است. روایت «تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» از این جمله است. بنابراین مهمترین مسأله پژوهش حاضر، تبیین چگونگی کارکرد و بازنمایی قدرت در نگاره مذکور است. انجام یک تحلیل دقیق از «نگاره تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» برمبنای نشانه های تصویری موجود در نگاره و انطباق آن با مؤلفه های برون متنی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این پژوهش مبتنی بر شیوه توصیفی- تحلیلی بوده، داده های آن با جستجو در منابع کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش کیفی، با در نظر گرفتن مضمون روایی و تصویری، به روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام گرفته است.یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در نگاره تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو، راهبردهایی نظیر قطب بندی، بازنمایی مثبت گروه خودی و بازنمایی منفی دیگری برای نشان دادن برتری کیخسرو به کار گرفته شده است. خوانش لایه های معنایی اثر در ارتباط با جهان پیرامون متن، نشانگر دلالت این اثر به رخدادهای تاریخی پیرامون نگاره در تطابق با نگرش و عملکرد پادشاهان صفوی است. به نظر می رسد بازتولید روایت اسطوره ای تسخیر دژ بهمن، به عنوان مهمترین بخش حماسی «شاهنامه فردوسی»، در فضای سیاسی- فرهنگی روزگار صفوی، مجالی راهبردی برای ترسیم آرمان های شاهانه بوده است.نتیجه گیری: در نگاره «تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» نوعی رابطه فرازمانی میان روایت اسطوره ای و روایت تاریخی دیده می شود. الحاق «بافت تاریخی» به «بافت اسطوره ای»، از دیگر موارد قابل توجه در این حیطه است. به نظر می رسد بازتولید روایت اسطوره ای تسخیر دژ بهمن، به عنوان مهم ترین بخش حماسی شاهنامه فردوسی، در فضای سیاسی- فرهنگی روزگار صفوی، مجالی راهبردی برای ترسیم آرمان های شاهانه بوده است.
۶.
مقدمه: تصویرگری تاریخ ثبت تصویری واقع گرایانه یک رویداد تاریخی نیست، بلکه ابزاری برای بازتعریف یک رویداد تاریخی به واسطه رسانه تصویری است. در بازنمایی تصویری تاریخ، هم جزئیاتی که قابلیت بیان کلامی ندارند تصویرسازی می شوند و هم نگرش جوامع نسبت به ماهیت رویداد تاریخی نمایان می گردد. مطالعه آثار ژانر نقاشی تاریخی اروپا و آمریکا در خلال قرون ۱۸ تا دهه اول قرن ۲۱ میلادی نشان دهنده چندین دوره گذار و تحول است. این نقاط عطف را می توان در گذار از نئوکلاسی سیسم به مدرنیسم و مدرنیسم به پست مدرنیسم تشخیص داد. لذا هدف پژوهش حاضر تبیین چگونگی تحول نقاشی تاریخی در گذار از نئوکلاسی سیسم به پست مدرنیسم در نسبت با معرفت دوران است. مسأله این است که تغییر در نگرش جوامع نسبت به مفهوم تاریخ چه تحولی در شیوه بازنمایی تصویری تاریخ در ادوار یاد شده ایجاد کرده است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است که به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی انجام شده است و روش گردآوری اطلاعات اسنادی است. بر این اساس، مصداق ها از جامعه آماری مشخص که بر مبنای تعریف نقاشی تاریخی در بازه زمانی مذکور محدود گردیده اند به روش انتخابی و بر مبنای معرف بودن در معیارهای مورد نظر گزینش شدند و با رویکرد دیرینه شناسی مورد تحلیل قرارگرفتند. دیرینه شناسی تصویر یک روش تحلیل تاریخی با تأکید بر «نقاط گسست» به جای «پیوستگی» و «تکرار» است.یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که اسلوب و محتوای نقاشی تاریخی در گذار از نئوکلاسی سیم به مدرنیسم و مدرنیسم به پست مدرنیسم متحول شده است؛ به گونه ای که تصویرگری مضامین اسطوره ای و تاریخی مربوط به گذشته دور در نقاشی های اواخر قرن 18 میلادی جای خود را به تصویرگری رخدادهای معاصر دادند. در مدرنیسم هنری، سبک های تصویرگری تاریخ و در پست مدرنیسم موضوع و مخاطبان این ژانر تغییرات اساسی داشتند؛ همچنین کارکرد نقاشی تاریخی از اسطوره سازی و بزرگ نمایی یک رویداد تاریخی به عادی سازی و حتی به چالش کشیدن آن تغییر یافت.نتیجه گیری: تصویر گری تاریخ رابطه مستقیم با مفهوم تاریخ در ادوار مختلف داشته است. از آنجا که تا پیش از عصر روشنگری تاریخ یک چرخه تکرار شونده پنداشته می شد، در نقاشی تاریخی نیز ایده آل سازی و اسطوره سازی گذشته مشاهده می شود. در آستانه مدرنیته تاریخ سیر حرکت رویدادها به سمت نتیجه مشخص پنداشته می شد، ولی با فروپاشی انگاره پیشرفت روایت های تاریخی متکثر و موضعی اهمیت یافتند. همین رویکرد در سبک و موضوع نقاشی تاریخی این ادوار بازتاب یافته است.