مقالات
حوزه های تخصصی:
کشته شدن یزدگرد، آخرین شاه ساسانی در سال 31، در شمال شرق ایران توسط آسیابانی گمنام یکی از رویدادهای مهم تاریخ ایران محسوب می شود. با قتل این پادشاه به حیات سیاسی ساسانی خاتمه داده شد و ایران از نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، دچار تغییر و تحول شد. به رغم پایان حکومت ساسانی، عناصر تمدنی آن حکومت از جمله قوانین مالیاتی که سابقه دیرینه ای داشت به دوره اسلامی انتقال یافت. درباره شیوه انتقال و چگونگی تأثیرگذاری این قوانین تاکنون پژوهشی مستقل صورت نگرفته است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای درصدد است تا به این سؤال پاسخ دهد که قوانین مالیاتی ساسانی در چه بسترهایی انتقال یافته و در حوزه مالیاتی چه تأثیری بر قرون نخستین اسلامی گذاشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که قوانین مالیاتی ساسانی از جمله مقاسمه، عشور، مساحی و جزیه در قرون نخستین اسلامی مورد استفاده قرار گرفته و در بسترهای مالی، جغرافیایی و فرهنگی انتقال یافته است.
تشیع و جریان هایِ فکریِ تأثیر پذیرفته آن در ریِ عصرِ غیبتِ صغری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشیع و جریان های فکری وابسته به آن در ری در عصر غیبت صغری از موضوعات مهم تاریخ تشیع است. زمانی که رهبریِ دینی شیعیان متنوع و پراکنده شده بود، ری مرکز فکری شیعیان و از مهمترین مراکز فرهنگی سرزمین های شرقی جهان اسلام به شمار می رفت. پرسش اصلی مقاله این است که در دوران غیبت صغری وضعیت تشیع از نظر گسترش و تنوع جریان های فکری آن چگونه بود؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که عصر غیبت صغری نقطه عطفی در گسترش تشیع بود. در نیمه دوم سده سوم دو جریان فکری حدیثی و کلامی شیعی ظهور پیدا کرد که هر دو متأثر از فضای فکری جریان های مخالف بود. حکومت ابوالحسن مادرانی در ری موجب حضور عالمان شیعی و گسترش تشیع شده بود. فعالیت های محدثین شیعی موجب قدرت گیری نصگرایی در ری شد. رشد کیفی تشیع در ری منحصر به نصگرایان نبود و هم زمان به سبب عالمان عقلگرا سبب شکل گیری اندیشه های کلامی و تبیین تئوری غیبت امام(ع) شده بود.
فعالیت های سیاسی ابوطالب اخیر (متوفای۵۲۰) در ایران و یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوطالب اخیر(متوفای۵۲۰) از نوادگان سیدمؤید بالله و شخصیت سیاسی تأثیرگذار زیدیه بود که در سال ۵۰۲ در گیلان قیام خود را آغاز کرد. او درصدد بود تا دعوت و امامت خویش را بر عمان و یمن نیز گسترش دهد. پرسش اصلی مقاله این است که قدرت گیری ابوطالب اخیر معلول چه تحولات سیاسی و نظامی در منطقه گیلان و دیلم بوده است؟ و مناسبات و مکاتبات او با زیدیان و فعالیت فرامنطقه ای وی، تا چه حد در تثبیت امامتش تأثیرگذار بوده است؟ به نظر می رسد ابوطالب اخیر که عالمی اندیشمند و مجاهدی پرکار بود، با بررسی وضعیت سیاسی گیلان، عمان و یمن تا حدودی توانست اوضاع نابسامان این مناطق را مهار کند. با این همه به علل گوناگون قیامش به سرانجام نرسید. این پژوهش با بررسی فعالیت های سیاسی و نظامی ابوطالب اخیر در مناطق مختلف، انگیزه و هدف ابوطالب از قیام را تحلیل و ارزیابی کرده است. در این مقاله با استناد به داده ها و منابع تاریخی و با توصیف و تحلیل داده های تاریخی، مشکلات و چالش های پیش روی ابوطالب اخیر مورد بررسی قرار گرفت تا نقش وی در زمینه سازی آغاز دوره دوم حکومت زیدیه یمن مشخص شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که زیدیه در گیلان و دیلم انسجام چندانی نداشتند. همچنین مشخص شد که ابوطالب از راه دور، توان مهار اوضاع آشفته یمن را نداشت زیرا یمن با تعصبات قبیلگی و حسادت های اشراف زیدی مواجه شده بود.
عوامل بازیابی قدرت سیاسی عباسیان در دوره مسترشد و مقتفی (حک.512- 555)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت سیاسی در اواخر دوره خلافت عباسی (۴۴۷-656) به ویژه در دوره ناصر (حک. 575-622)، افزایش یافت. بازگشت قدرت سیاسی و نظامی عباسیان، بیش از آنکه وام دار دوره ناصر باشد، مرهون تدابیر و شرایط سیاسی دو خلیفه پیشین، مسترشد (حک. 512-529) و مقتفی (حک. 530-555) بود. مسئله این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر بروز تغییر در روابط خلافت و سلجوقیان در دوره این دو خلیفه است که منجر به تغییر در فرایند بازیابی جایگاه خلافت در دوره ناصر شد. پرسش مستخرج از مسئله این است که عوامل بازیابی قدرت سیاسی و نظامی عباسیان در دوره مسترشد و مقتفی چه بوده است؟ به نظر می رسد در دوره خلافت این دو خلیفه، با کاهش قدرت سیاسی- نظامی سلجوقیان به سبب دخالت قدرت های سوم، قدرت سیاسی و نظامی خلافت عباسی بازیابی شده بود. یافته های این پژوهش که با روش تاریخی و تحلیل آماری انجام شده، نشان داد که از میان شش خلیفه قبل از ناصر، سهم دو خلیفه مسترشد و مقتفی در احیای جایگاه سیاسی و نظامی خلافت از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. این اهمیت مرهون شخصیت و طول دوره خلافت این دو خلیفه، اختلافات درون خاندانی و ناپایداری دوره سلاطین سلجوقی بوده است.
جایگاه اجتماعی بردگان در نورستان قبل از ورود اسلام بر اساس سفرنامه جورج اسکات رابرتسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورستان ولایتی واقع در شمال شرق افغانستان است که در منابع اسلامی قرون میانه به نام بلور/بلورستان و در میان مسلمانان به نام کافرستان معروف شده است. مردم نورستان به چند طبقه اجتماعی تقسیم می شدند که در پایین ترین طبقه آن بردگان قرار داشتند. بردگان نقش مهمی در پیشبرد کارهای روزانه و زندگی مردم نورستان به عهده داشتند. بردگان شغل های مهم مانند نجاری، آهنگری، کنده کاری روی چوب، ساختن لباس و پوشاک، کفش سازی و چرم سازی را به عهده داشتند. در این میان نجاری و آهنگری در زندگی روزانه مردم نورستان از جایگاه ویژه برخوردار بود، زیرا وسایل کشاورزی و سلاح های جنگی مورد نیاز آنها توسط بردگان تهیه می شد. زنان و دختران برده نیز برای کار در خانه ها، فرزندآوری و کشاورزی مورد استفاده قرار می گرفتند. این پژوهش با تکیه بر سفرنامه جورج اسکات رابرتسون، جایگاه اجتماعی و زندگی روزانه بردگان در نورستان قدیم را مورد بررسی قرار داده است.
نقش عوامل خارجی در مشروطه خواهی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش مشروطه خواهی نقطه عطفی در تاریخ معاصر افغانستان است. این جنبش فراز و فرودهای فراوانی را تجربه کرد و در هر دوره به گونه ای با شکست روبه رو شد. امیر حبیب الله خان با تأسیس «لیسه حبیبیه»، زمینه فعالیت های سیاسی روشنفکران و مشروطه خواهان را فراهم ساخته بود. «لیسه حبیبیه» به عنوان یکی از مراکز مهم و عمده اصلاح طلبی، آزادی خواهی، استقلال طلبی و مشروطه خواهی، به بستری برای فعالیت های سیاسی تبدیل شد که معلمان داخلی و خارجی در آن مشغول تدریس شدند. جنبش مشروطه خواهی متأثر از ایده اصلاحی سیدجمال الدین و الهام یافته از عوامل خارجی، تحولات جهانی و منطقه ای بود که روشنفکران، آزادی خواهان و مشروطه خواهان برای تحقق آن تلاش می کردند. مشروطه خواهان برای رهایی از وابستگی دولت های استعماری، استبداد داخلی و اصلاح ساختار سیاسی و برقراری نظام سلطنتی مشروطه به مبارزه پرداختند. این مقاله تلاش دارد با استفاده از متون تاریخی به زبان های فارسی، روسی و انگلیسی به بررسی تأثیر و نقش عوامل خارجی در شکل گیری مشروطه خواهی بپردازد. این تحقیق درصدد پاسخ به این سؤال است که نقش عوامل خارجی در مشروطه خواهی افغانستان چگونه بوده و چه پیامدهایی به بار آورده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که معلمان مسلمان هندی، ترکان جوان عثمانی، مشروطیت ایرانی و نقش قدرت های استعماری به خصوص انگلیس و روسیه مهمترین عوامل خارجی موثر در مشروطه خواهی افغانستان بودند.