مقالات
حوزه های تخصصی:
تحولات بیرونی مؤثر در ایران، افزون بر کاهش یک پارچگی فکری سلطنت مطلقه قاجار، به پیدایی دوره ای از مواجهه اندیشه تشیع با مؤلفه های تازه و بازاندیشی کنش گران مذهبی درباره عرضه راه کار برای رفع بحران نوگرایی انجامید. چنین وضعی به ویژه در آستانه عصر مشروطه و دهه پس از آن، موجب پویایی اندیشه سیاسی و ارائه راه کارهایی در قالب نگارش رساله های سیاسی عالمان شیعه شد. مسئله پژوهش این است که آیا دگرگونی فکری این دوره از علما، تحولی «پارادایمی» بود یا در چارچوب تغییر روی کرد آنان در اوضاع بحران تفسیرپذیر است؟ این پژوهش با روش تحلیل گفتمان و تطبیق مفاهیم گفتمان دینی عالمان شیعی بر مفاهیم نوپدید در آن عصر جدید، استنتاج می کند که عالمان شیعه در آستانه عصر مشروطیت با حفظ اصول پارادایمی خود به تحول گفتمانی پرداختند و پس از مواجهه با بحران برآمده از حضور گفتمان نوگرایی، دو گفتمان مشروطه و مشروعه را طرح کردند. پیروان هر یک از این دو روی کرد، بر پایه منابع پربار تشیع و اجتهاد و تفسیر در این باره، کوشیدند که در رویارویی با مفاهیم جدید و گفتمان تازه، تفسیرهای دینی رقیبی عرضه کنند که حاصلش پویایی مکتب تشیع و جهش فکری فرهنگی ایرانیان در آن اوضاع و احوال بود و عامل محرّک وقوع انقلاب مشروطه و پیدایی کنش فکری اجتماعی به شمار می رفت کنش گران دینی با طرح نظریه بازگشت به اسلام اصیل، بر معانی روزآمد و خوانش های دینی تازه از مفاهیم گفتمان دنیای بیرونی، به انگیزه حلّ بحران متمرکز شدند.
تحول نظام مُفتی مُستفتی تشیع در ایران روزگار مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از سقوط خلافت (656 ق)، دگرگونی بزرگی در جهان اسلام رخ نمود؛ به ویژه بر اثر روی گردانی مغولان از تسنن، گرایش برخی از ایلخانان به تشیع و فراهم آمدن زمینه نشاط علمی برای فقیهان اصولی شیعه، اوضاعی پدیدار شد که ساختار بسیط نخستین و نامتمرکز نظام مفتی مستفتی شیعه را به ساختاری منسجم و متمرکز بدل کرد. این دوره را می توان دوره نظام مند شدن فقه سیاسی شیعی در چهارچوب فقه اجتهادی دانست. ساختار مرجعیت، حلقه اتصال سنّت کهن به سنّت جدید در این دوره بود. از این رو، موازی با تغییر و تحولات نوپدید، آرام آرام آثاری در اندیشه شیعی در این برهه تاریخی، تولید یا باز تولید یا نقد می شد. این دوره به سبب اوضاع اجتماعی و تاریخی اش، نظریه و عمل عالمان شیعه را به یک دیگر نزدیک کرد؛ چنان که علمای شیعی برای پاسخ گویی به نیازهای جدید جامعه، اندیشه فقهی و کلامی را بیشتر در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی امامیه به خدمت می گرفتند. بی گمان آغازگر این روند در دوره مغولان، علمایی همچون خواجه نصیرالدین طوسی (م 672 ق)، محقق حلی (م 674 ق)، علامه حلی (م 726 ق) و شهید اول (م 786 ق) بودند که با نزدیک شدن به ساختار قدرت سیاسی و بهره گیری از اوضاع یاد شده و با تلاشی گسترده توانستند به نشر و پراکنش تفکر شیعی بپردازند. این مقاله، علل این تحول بنیادین (تغییر روی کرد سیاسی و کنش گری اجتماعی فقه شیعی) را تبیین و تحلیل می کند. بر پایه یافته های این پژوهش، دگرگونی های سیاسی، فکری و فرهنگی پس از سقوط خلافت عباسی، به نظام مند شدن فقه سیاسی شیعی و تحول در نظام مفتی مستفتی انجامید و موجب شد که عالمان شیعه از حوزه مباحث نظری فقهی و کلامی محض، به عرصه سیاسی و کنش های اجتماعی رو کنند.
اندیشه سیاسی قاضی نورالله شوشتری (956 -1019ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی نورالله شوشتری (956 1019 ق)، از عالمان صوفی مشرب شیعه عصر صفوی بود که در تحول گفتمان سیاسی شیعی روزگارش، بس تأثیر گذارد. آثار او را از دید معرفت شناسی دینی بررسیده اند، اما تا کنون پژوهشی درباره اندیشه سیاسی وی صورت نپذیرفته است. این مقاله که تازه ترین تحقیق در این زمینه به شمار می رود، بر پایه روش جستاری توماس آرتور اسپریگنز، اندیشه سیاسی قاضی شوشتری را در مهم ترین آثارش مانند مجالس المؤمنین ، صوارم المهرقه ، احقاق الحق ، مناصب النواصب و رساله اسئله یوسفیه ، می کاود. بنابر نتایج تحقیق، زمانه قاضی شوشتری و فضای گفتمانی آن دوره، مانند گفتمان شیعی ضد سنی و اصولش (توحید، معاد، نبوت و امامت)، تعریف و تفسیر مسائل هستی شناختی و انسان شناختی از منظر روحانیان شیعه و صوفی مشرب، مهم ترین دلالت های معرفتی اندیشه سیاسی شوشتری بود. هم چنین لزوم استفاده از تقیه در برخی از هنگامه های ناگزیر و حساس، دفاع از امامت و عقاید شیعی، ناگزیری هم گرایی سیاسی متصوفه واقعی و شیعیان در برابر اهل سنت، تفهیم اتهامات دشمنان تاریخی تشیع در مناظرات سیاسی و اعلام فزونی شمار شیعیان جهان و آسیب شناسی تصوف اسلامی، مهم ترین دلالت های تبیینی (وضعیتی)، هنجاری و تضمنات سیاسی اندیشه قاضی شوشتری به شمار می روند.
بررسی تأثیر گفتمان یهودی در برخی از مقالات دایره المعارف اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام دین صلح و دوستی است و همواره از تنش و مجادله می پرهیزد، اما رابطه مسلمانان و یهودیان در زمان های گوناگون تاریخی، چالش برانگیز و پرتنش بوده است. این تنش از صدر تاریخ اسلام آغاز شد و همواره برخی از یهودیان در پی تحریف آموزه های اسلام و دشمنی ورزی با آنها بودند. این ماجرا با پشتیبانی از یهود در نقل روی دادهای تاریخی، به پیدایی گفتمان یهودی انجامید که متفکران و نویسندگان فراوانی اکنون نیز آن را نمایندگی می کنند. دائره المعارف اسلام چاپ لیدن هلند، از آثار مهمی است که از این گفتمان تأثیر پذیرفت. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان به نقد تأثیر گفتمان یهودی در تنظیم و نشر برخی از مقالات این دایره المعارف می پردازد و به ویژه جایگاه یهودیان را در آغاز تاریخ اسلام در مدینه و نوع رابطه آنان را با پیامبر اسلام و مسلمانان تبیین و تأثیر گفتمان یهودی را در چگونگی رابطه یهودیان با مسلمانان، توصیف می کند. نتیجه این است که نویسندگان دایره المعارف اسلام با نادیده گرفتن بسیاری از واقعیت های تاریخی باتابیده در منابع اسلامی، اسلام را دینی مقتبَس از یهودیت می خوانند و به پشتیبانی از یهودیان، بر پیمان شکنی ها و خیانت های آنان چشم پوشیدند.
بنیادهای اعتقادی فرقه ذکری و خاستگاه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرقه «ذکری» در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جنوب شرق ایران به ویژه بلوچستان تأثیر گذارده است است. کار ذکری ها از اوایل سده یازدهم هجری در بلوچستان جنوبی یا مکران به مرکزیت کیچ آغاز شد. سرچشمه پیدایی این فرقه، آموزه های محمد جونپوری (اوایل قرن دهم) بود. وی از پرورش یافتگان طریقت چشتی شبه قاره هند به شمار می رفت که مدعی بود «مهدی موعود» است. به نقل از دست نوشته های مذهبی ذکریان قرون دوازدهم و سیزدهم، کسی به نام محمد اَتَکی مؤسس این فرقه بود که کمابیش یک قرن بعد از جونپوری، در کیچ بیشتر مقدسات و شعائر فرقه اش را تعیین کرد. آرام آرام برخی از حاکمان محلی و مردم مکران به گروه پیروان این فرقه پیوستند. اکنون پیروان دکری به گروه هایی تقسیم می شوند. گمان می رود آنان مبانی اعتقادی شان را از اندیشه ظهور مهدی موعود (عج) و تفکرات باطنی گری صوفیانه اقتباس کرده و با گذشت زمان آنها را با تأویلاتی همراه کرده و از رسوم محلی نیز تأثیر پذیرفته باشند. پژوهش های اندکی درباره ذکری ها سامان یافته و از این رو، ویژگی های تاریخی و خاستگاه فکری آنان به درستی روشن نشده است. هدف این نوشتار، تبیین بنیادهای فکری و خاستگاه اعتقادی ذکریان است که با استفاده از منابع کتاب خانه ای، تاریخ شفاهی و تحقیقات میدانی، به روش تاریخی با شیوه توصیفی تحلیلی صورت گرفته است.
واکاوی ساختار و کارهای قضایی فقیهان مالکی در دوره حکومت امویان اندلس (138 - 422ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امویان اندلس از 138 تا 422 هجری قمری، با فراز و فرودهایی، بر آن سرزمین فرمان راندند. عبدالرحمن بن معاویه بن هشام بن حکم موجودیت خود را در آن سرزمین اعلام کرد (138 ق) و شانزده نفر پس از او در سالیان درازی، بر این سامان حکم راندند که آخرینشان، هشام بن محمّد بن عبدالملک بن عبدالرّحمان بود. آنان از سویی با خلافت عباسی و از سوی دیگر، با خلافت فاطمی نمی ساختند و برای ماندگاری در صحنه سیاسی و حفظ اقتدارشان، از همه ابزارهای سیاسی، مذهبی و فرهنگی بهره می بردند . قاضیان از آغاز دوره حکومت امویان اندلس، از میان فقیهان آشنا به مبانی دین و شیوه اجرای احکام گزینش می شدند و یک فقیه، رئیس آنان بود که او را حاکم برمی گزید و همه کارها را در این زمینه، به او وامی گذارد. این نوشتار به نقش، کارها وساختار نهاد قضاوت در دوره حکومت امویان اندلس در بازه زمانی یاد شده می پردازد و بر پایه منابع تاریخی در این باره، گزارش هایی عرضه می کند.