جامعه شناسی هنر و ادبیات
جامعه شناسی هنر و ادبیات دوره 13 بهار و تابستان 1400 شماره 1 (پیاپی 25) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش کیفی نوعی پژوهش بینا رشته ای و ترا رشته ای به شمار می رود که می توان آن را در مطالعات و تحقیقات حوزه هنر به کار برد. این فرآیند از طریق برخی از الگوها و دیدگاه های معرفت شناختی قوام پیدا می کند و هدف آن بیشتر درک و فهم پدیده هاست تا پیش بینی وضعیت ها. پژوهش کیفی، ساحتی متأثر از مؤلفه ها و پارادایم های پسامدرن، هرمنوتیک، مطالعات فرهنگی، نشانه شناسی و تحلیل های انتقادی گفتمان است، لذا از این منظر گاهی مواقع واجد نوعی رویکرد انتقادی و تحلیلی است. این مقاله که با استفاده از روش تحقیق کیفی (نشانه معناشناسی) نوشته شده، به بررسی و معرفی پژوهش کیفی و کاربرد آن در مطالعات هنری، با مطالعه موردی نقاشی معاصر جهان اسلام پرداخته است. اطلاعات و داده های مورد نظر بر اساس مطالعات نظری و روش کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان می دهد که: 1 نقاشی معاصر جهان اسلام، به دلیل دارا بودن ابعاد زیبایی شناختی، زبان و بیان معاصر خویش؛ و در عین حال به عنوان یک نظام نشانه ای، می تواند توسط پژوهش های کیفی از چارچوب ها و دیدگاه های کلی و بعضاً توصیفی خارج شده و در حوزه های تحلیل متن مورد بررسی قرار گیرد. 2 تحقیقات کیفی به دلیل خاصیت چند بعدی و منعطف خود، مناسب ترین روش و رویکرد علمی در مطالعات هنرهای دیداری و به ویژه نقاشی به شمار می رود که اغلب هم نتایج علمی و متفاوتی از تفسیر و تحلیل متون هنری به دست می دهد.
جایگاه اجتماعی زنان نوازنده در نگاره های ایران و هند؛ مطالعه موردی: عصر صفوی و گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده دهم هجری، هند و ایران تحت حکومت دو خاندان برجسته صفویان و گورکانیان به قدرت های بزرگی تبدیل شدند. اوج قدرت صفویان در ایران با شکوه قدرت گورکانیان در هند همزمان، و این همزمانی، به ایجاد ارتباطات میان دو کشور منجر شد. ظهور سبک نقاشی مخصوص هندی که به سبب مهاجرت نقاشان ایرانی به هند به وجود آمد، در تاریخ هنر هند اسلامی بسیار مهم است. در این برهه تاریخی در هند، مینیاتور سخت مورد توجه بوده و با درخشش خاصی جلوه گر شده است. اولین آثار هندی در این زمینه به طورکلی برگرفته از آثار ایرانی عصر صفویه بود که علاوه بر تفاسیر ادبی، حاوی محتویات جامعه شناختیی و رخدادهای تاریخی این عصر بود. همین امر زمینه تفحص در شاخه های گوناگون این دوره را بر اساس نگارگری به امری ضروری مبدل ساخته است. تصاویر این دوره در دو کشور حاکی از آن است که زنان ایرانی و هندی در این دوره نه تنها به عنوان رقصنده که در جایگاه نوازنده نیز فعالیت می کردند. با توجه به نگاره های مورد بازبینی، چنین به نظر می رسد که زنان نوازنده جز در مجالس خصوصی که گاه در حضور شخص پادشاه و گاه به صورت کاملاً زنانه و بدون حضور مردان برگزار می شدند در دیگر اماکن حضور نداشته اند. همچنین به نظر می رسد نوازندگان زن، تنها در حال نوازندگی سازهای خاصی نشان داده شده اند که می تواند نشانگر مهارت بیشتر زنان در آن دسته از سازها نسبت به مردان باشد. با این حال تفاوت هایی نیز در تصاویر مورد استفاده از زنان نوازنده و همچنین سازهایی که مورد استفاده آنان بوده، در دو کشور وجود دارد. در این پژوهش سعی بر آن است که با نگاهی تطبیقی و تحلیلی بر نگاره های دو مکتب ایران و هند به این مهم دست یافت که آیا بانوان نوازنده در دو کشور جایگاهی برابر داشته اند و تنوع سازهای مورد استفاده آنان به چه صورت بوده است؟ نتایج به دست آمده از بررسی 20 نگاره از هر مکتب و استفاده از منابع مکتوب به عنوان شاهد بوده است. این پژوهش با روش تطبیقی و تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات آن با روش کتابخانه ای-اسنادی صورت گرفته است.
دروغ در سه گانه اصغر فرهادی (نشانه شناسی فیلم های «چهارشنبه سوری»، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله پیش رو بررسی سه فیلم از آثار اصغر فرهادی «چهارشنبه سوری»، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» است که به موضوع دروغ پرداخته اند. نویسندگان با استفاده از تحلیل روایت و بهره گیری از روش نشانه شناسی و رمزگان فیسک (رمزگان فنی، اجتماعی و ایدئولوژیک) کوشیده اند تا زمینه ها و کارکردهای دروغ را در این سه روایت سینمایی واکاوی کنند. مطالعه حاضر با تقسیم بندی دروغ به سه نوع دروغ به مثابه مفّر، دروغ به عنوان دام و سلاح و دروغ به عنوان گریس (تسهیل گر امور روزمره)، نشان دهنده آن است که دروغ در آثار فرهادی نشئت گرفته از اضطرار بوده و به مثابه مفر عمل می کند. در این میان، نشانه شناسی سه فیلم مذکور نشان می دهد که جامعه ایرانی به نمایش درآمده در این آثار و مقتضیات آن برای شخصیت های سه روایت، در برخورد با مسائل مختلف، راه گریزی جز توسل به دروغ باقی نمی گذارد.
بررسی مؤلفه های هویتی در تصویر زنان در نقاشی انقلاب اسلامی ایران با تأکید بر آثار کاظم چلیپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر در موضوعات و رویدادهای پیچیده ای مانند انقلاب ها، جایگاهی مهم و اساسی پیدا می کند. انقلاب اسلامی تغییرات گسترده ای را در دیدگاه اقشار مختلف جامعه نسبت به موضوع های مختلف به وجود آورد و آثاری که در دوران انقلاب اسلامی توسط هنرمندان نقاش به نقش درآمده اند، نشان دهنده تأثیر فضای حاکم آن دوران بر هنرمندان است. هنرمندان بسیاری با موضوعاتی همچون شهید، شهادت، فداکاری، زن و... آثاری را در زمانه انقلاب اسلامی خلق کرده اند، اما به صورت خاص، حضور و مشارکت حقیقی زن در جامعه یکی از مهمترین مسائلی بود که با ظهور انقلاب اسلامی رخ داد و این تغییر به خوبی در آثار هنرمندان آن دوران انعکاس یافته است. در مقاله حاضر سعی شده است مؤلفه های هویتی در تصویر زنان در آثار نقاشی هنرمندان انقلاب اسلامی با تأکید بر آثار کاظم چلیپا به عنوان یکی از نقاشان دوران انقلاب اسلامی ایران که شخصیت زن محوریت اصلی را در آثارش دارد، مورد بررسی قرار گیرد. در این مسیر ضمن تحلیل و بررسی آثار، به واکاوی شیوه تجلی هویت با محوریت نقش زن، در قالب نمادها و نشانه های به کار رفته در آثار مورد نظر پرداخته شده است. این پژوهش نتیجه می گیرد که در آثار نقاشان انقلاب اسلامی که زنان در آن ها حضور دارند، هنرمندان تلاش کرده اند با استفاده از عناصر مضمونی، زیبایی شناختی و بصری، شاخص های اصلی هویتی که از گفتمان و دیدگاه رهبران جمهوری اسلامی استخراج می شود را به نمایش بگذارند و در این کار توفیق نسبی یافته اند. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری و پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
سمپتوم شناسیِ هرمنوتیک خود در مدرنیسم ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فوکو در واپسین سال های حیات خویش، تکنیک های خود را به مثابه شکلی بدیل از تکنیک در علوم انسانی مطرح می نماید. وی ضمن تبارشناسی تکنیک های خود از یونان باستان تا عصر مدرن، هرمنوتیک خود را به مثابه پیشرفته ترین و پیچیده ترین شکل تکنولوژی های خود، معرفی می کند. سوژه مدرن با اعمال هرمنوتیک خود بر خویش، جریان افکار، مکنونات درونی و مخفی-ترین لایه های ساحت روانیِ خود را در برابر دیگری بزرگ (امر نمادین)، به مثابه متنی گشوده، در معرض تفسیر و تأویل قرار می دهد. اینک سوژه نه صرفا بواسطه تکنیک های سلطه و استیلا، که با اعمال هرمنوتیک خود، از سوی ساحت کلی اخلاق و فرهنگ عمومی تحت مراقبت و کنترل در می آید. از سوی دیگر مدرنیسم ادبی (جریان های ادبی و هنری آوانگارد قرن بیستم)، حاوی سویه ها و سمپتوم هایی ست که می تواند در نظمِ نشانگانی هرمنوتیک خود قرار گیرد. سمپتوم شناسی ادبیات مدرن حاکی از آن است که سیر تحولی آن از کلاسیسیسم تا نیمه نخست قرن بیستم، روندی از حرکت به سوی درون گرایی، ارجاع به خود، برون ریزیِ خود، تأمل در نفس و واکاوی ساحتِ روانی را تا عمیق ترین لایه های آن، نشان می دهد؛ سمپتوم هایی که همگی در نظم نشانگانیِ هرمنوتیک خود قرار می گیرد. در مجموع خوانش سمپتوماتیک مدرنیسم ادبی نشان می دهد که سمپتوم های اساسی هرمنوتیک خود در این قسم از ادبیات قابل تشخیص می باشد.
تغییر موقعیت اجتماعی هنرها: از «هنرهای مردمی» به «هنرهای زیبا» مطالعه موردی تغییر موقعیت اجتماعی هنر چهل تکه دوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هنرمردمی» به آن دسته از هنرهایی اطلاق می شود که در طول تاریخ به شکل شایسته ای مورد توجه قرار نگرفته و موفق نشده اند جایگاه واقعی خود را در هنر معاصر بیابند. این هنرها غالباً در حوزه صنایع دستی قرار دارند و در قالب یک فرایند هنری تکراری باقی می مانند. مجموعه این هنرها معمولا تحت عنوان «هنرهای زنانه» یا «هنرهای خانگی[1]» نیز شناخته می شوند، تا پیش از قرن نوزدهم میلادی، تحت عنوان «هنرهای دون» (سطح پایین) یاد می شده است. این هنرها در زمان های مختلف و به فراخور جامعه و فرهنگ، کارکردهایی متفاوت در زندگی انسان داشته اند، اما امروزه برخی از این هنرها در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی، به عنوان یکی از اقسام «هنرهای زیبا» به رسمیت شناخته شده اند.
در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺗﻼش دارﯾﻢ ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ داﺳﺘﺎنِ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖِ اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ از ﻫﻨﺮﻫﺎ در ﮐﺸﻮرﻫﺎی اروﭘﺎﯾﯽ و آﻣﺮﯾﮑﺎی ﺷﻤﺎﻟﯽ، ﻧﺸﺎن دﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان اﻧﺒﻮﻫﯽ از ﻣﻮارد ﻣﺸﺎﺑﻪ اﯾﻦ ﻫﻨﺮﻫﺎ در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯾﺮان و ﺟﻮاﻣﻊ ﻫﻢ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ در ﻣﻨﻄﻘﻪ را ﺑﺎ ﭘﯿﻤﻮدن ﻣﺴﯿﺮی ﻣﺸﺎﺑﻪ، از ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ اجتماعی ﻓﺮودﺳﺖ و ﻣﻐﻔﻮل و ﺑﯽ ﺑﯿﺎن «ﻫﻨﺮﻫﺎی ﻣﺮدم» ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻣﺸﺮوع و ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و رﺳﻤﯿﺖیافته اجتماعی «ﻫﻨﺮﻫﺎی زﯾﺒﺎ» ﺗﻐﯿﯿﺮ داد.
در این پژوهش برای توصیف این تغییر جایگاه اجتماعی، بر تغییر موقعیت هنر چهل تکه دوزی به صورت مطالعه ای موردی متمرکز شده ایم. این پژوهش به روش مطالعه اسنادی و مصاحبه با متخصصان انجام شده است.
در نهایت این مطالعه ده عاملی که در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی، به تغییر موقعیت اجتماعی این هنرها انجامیده است؛ یعنی حمایت نهاد های رسمی، سازمان های غیر انتفاعی، تشکیل انجمن های هنری، تأسیس مراکز آموزشی و رشته های دانشگاهی و پژوهشکده های مستقل، برگزاری همایش، گردهمایی یا سمینارهای حرفه ای، برگزاری جشنواره ها و بی ینال ها، ایجاد موزه های اختصاصی این هنرهای مردمی، تشویق تأسیس گالری های خاص این هنرها، چاپ نشریات تخصصی و ترویج و صدا بخشی به آثار هنرمندان و پژوهش های تخصصی در این حوزه در فضای مجازی را شناسایی کرد. غالب این عوامل در فضای اجتماعی هنرهای مردمی در ایران غایب اند و در صورت وقوع، می توانند به تغییر موقعیت اجتماعی هنرهای حاشیه و مردمی به موقعیت اجتماعی هنرهای مرکز یا هنرهای زیبا بینجامند.
[1] Domestic art
مقایسه اثربخشی روش های نمایش خلاق و بازی نمایشی بر نگرش اجتماعی و توانایی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش مفاهیم دینی، تغییر نگرش اجتماعی و ایجاد توانایی معنوی در کودکان نیاز به شناسایی و به کارگیری اصول مؤثر دارد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر روش نمایش خلاق و بازی نمایشی بر نگرش اجتماعی و توانایی معنوی دانش آموزان در درس هدیه های آسمانی پایه سوم ابتدایی است. این پژوهش با روش شناسی ترکیبی و با طرح متوالی اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی در منطقه 3 شهر تهران که در سال تحصیلی 1397 1396 مشغول تحصیل بودند تشکیل می دهد. روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری در دسترس است. حجم نمونه تحقیق، شامل 60 دانش آموز پایه سوم ابتدایی است که به صورت تصادفی به دو گروه گواه (روش بازی نمایشی) و گروه آزمایش (روش نمایش خلاق) تقسیم شده اند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه استاندارد نگرش اجتماعی و توانایی معنوی است که روایی آن توسط متخصصین و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ ( 91%) تأیید شده است. تحلیل استنباطی داده ها نیز به روش تحلیل مانکوا انجام شده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که روش نمایش خلاق نسبت به روش بازی نمایشی در ارتقاء نگرش اجتماعی و توانایی معنوی تأثیر بیشتری داشته است (05/0P<).
از ستاره به سلبریتی؛ نقش رسانه های اجتماعی در تطور شهرت و هواداری تتلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی رسانه های اجتماعی، رویکردها به فرهنگ شهرت را تغییر داده است و چشم اندازهایی نوین را پیش روی ستاره های سنتی و افراد عادی قرار داده است تا بتوانند شهرت را در معنایی جدید تجربه کنند. هدف مقاله پیش رو، واکاوی فرهنگ شهرت در جامعه ایرانی در عصر رسانه های اجتماعی با تمرکز بر نمونه امیر تتلو است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش حاضر از روش تحلیل مضمون برای تحلیل مضامین ترانه های تتلو و همچنین مضامین غالب در فعالیت های مجازی اش در شبکه های اجتماعی استفاده شده است. بازه زمانی مورد تأکید در این پژوهش، دوره بعد از شیوع ویروس کووید-19 و قرنطینه گسترده جهانی است که فعالیت امیر تتلو و هوادارانش در فضای مجازی به اوج رسید. نتایج پژوهش نشان می دهد که وجه تمایزبخش تتلو از دیگر سلبریتی های مجازی در این است که او همزمان واجد ویژگی های ستاره و خرده سلبریتی است و همین مسئله وضعیتی متفاوت را در جذب مخاطب برای او ایجاد کرده است. با استفاده از این ویژگی مرکزی، اصلی ترین محورهایی که از فعالیت های تتلو اقتباس می شوند شامل «رئالیسم»، «تابوشکنی»، «تعامل دوسویه با هواداران» و «تبلیغ یک سبک زندگی» و «خودبرندسازی» هستند.
بازنمود نشانه های هویّت اسلامی در رمان الرَّجُل الّذی آمَنَ بر پایه نشانه شناسی اجتماعی پی یر گیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پی یِر گیرو، زبان شناس فرانسوی (1912-1983) نشانه های اجتماعی را از دو زاویه «هویت» و «آداب معاشرت» می کاود و مسئله هویت را در مقوله هایی چون دین، یونیفرم، نشان ها و مدال ها، گروه های شغلی، نام ها و القاب، آرایش ها و غیره جست وجو می کند و مسئله آداب معاشرت را در مؤلفه هایی همچون لحن کلام، اطوارپژوهی، فاصله پژوهی و غیره بررسی می نماید. او معتقد است که با مطالعه نشانه ها و درک معانی نهفته در آن ها می توان به رهیافتی ژرف از تمایز اندیشه ها دست یافت. ادیبان و نویسندگان با آگاهی از کارکردهای این رویکرد علمی به انتقال مقاصد ادبی خویش همّت گماشته اند. نجیب کیلانی (1931- 1995)، ادیب مصری در رمان الرَّجلُ الّذی آمَنَ با استفاده از نشانه های اجتماعی، تقابل فرهنگ شرق و غرب و دوگانگی شخصیت افراد غرب زده و هویت باخته را در راستای تبیین هویت ناب اسلامی به تصویر کشیده است. پژوهش حاضر بر آن است تا به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شناسه های «هویت اسلامی» در رمان مزبور با توجه به نشانه شناسی اجتماعی پی یر گیرو بپردازد. یافته ها نشان می دهد که نویسنده اهتمام ویژه ای به سازه های دینی در اثر خود دارد. وی کوشیده تا با تمرکز بر برخی نشانه های اجتماعی اسلامی از قبیل اعمال دینی، عواطف دین مدارانه، اعتقادات دینی، یونیفرم و تَن پوش های هویت بخش، القاب و نام های هویت مند، مناسبات شغلی مبتنی بر اخلاق اسلامی و غیره، تمایز بین شرق و غرب و نیز واقعیت های فرهنگی و اقتصادی آن ها را بازتاب دهد و با برجسته سازی هویت و فرهنگ اسلامی در سرزمین های شرقی، بسترهای نهادینه سازی آن را بیش از پیش در اذهان مخاطبان فراهم، و روحیه پاسداری از فرهنگ دینی را در جامعه تقویت کند.
تخیل اجتماعی در شاهنامه: مطالعه ای روایت نگارانه در جهت تشکیل تخیلی جامعه شناختی از روایت های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین موضوع در این مقاله به دست آوردن تحلیلی اجتماعی از روایت های تاریخی ایران به روایت شاهنامه است. نگارنده با استفاده از مدل هگل از تخیل اجتماعی در پی یافتن مفاهیمی از روایت های تاریخی شاهنامه در محتوای هستی شناسی ، روش شناسی، ایستایی شناسی و پویایی شناسی است. پس از مقوله بندی و کد بندی مفاهیم نتایج نشان داد از نظر هستی شناسی، انسان مورد روایت شاهنامه مسئول، خلاق و کنشگر است و روش شناسی بررسی پدیده ها و روایت ها در شاهنامه، نوعی تحلیل دیالکتیکی است که در فضای کنش متقابل نمادین انجام می شود، جامعه ای که در شاهنامه ترسیم شده به شدت نیازمند رهبران کاریزمایی است که در اثر گناه و اشتباه فرهی خود را از دست نداده اند، در چنین جامعه ای با پیدایش مسئله و مشکل، هم کنشی مردم در زمینه خرد، دیانت و ایدئولوژی که معنای عمومی مردم را در کنش متقابل وهم فهمی با یکدیگر تشکیل می دهد، و این هم کنشی می تواند منجر به پویایی اجتماعی و یا شورش و دگرگونی اجتماعی باشد.