فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال چهاردهم پاییز 1398 شماره 48 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اسناد داخلی و بین المللی حق آموزش زنان و با مطالعه موردی سند ملی2030 و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و با روش تحلیل محتوای کیفی مقایسه ای (تحلیل تم) صورت گرفته است. یکی از مهمترین اهداف آموزش در اسلام، آموزش همگانی است؛ آن چنانکه در عرصه بین المللی نیز حق آموزش زنان از جمله حقوق بنیادین بشری است که در اسناد متعدد بین المللی به این مهم اذعان شده است. میزان بهره مندی زنان از امکانات آموزشی در هر کشور یکی از ویژگیهای توسعه یافتگی آن کشور درنظر گرفته می شود؛ به این معنا که زنان در جامعه همانند مردان از حق آموزش رایگان برخوردارند. با توجه به تأثیرات عمیق برنامه های آموزشی در جوامع مختلف و با لحاظ حاکمیتی بودن مسئله آموزش و تربیت نسل، بر دولتها به عنوان متکفلان اصلی مصالح عمومی کشوری لازم است تا با تلاش در جهت ایجاد مواسات در تعلیم میان زنان و مردان و با تدوین قوانین جامع و مانع موجبات حصول حق آموزش زنان را فراهم سازند. جمهوری اسلامی ایران در مسیر تدوین قوانین مورد نیاز احقاق حق آموزش زنان اهتمام کرده و با تدوین قوانین متعدد داخلی ویژگی سوادآموزی زنان را در مقطع ابتدایی به 99% رسانده است که این امر نشاندهنده اهمیت و فهم صحیح جمهوری اسلامی ایران نسبت به نقش زنان و خانواده در جامعه است. سؤال اساسی این پژوهش، میزان تمایزات حق آموزش زنان در سند ملی آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران و اسناد داخلی است. .با توجه به یافته های پژوهش هرچند این سند نکات مثبتی را در بحث حق آموزش افراد دربردارد، مشخص نیست تضادهای این سند با برخی از ارزشها و اسناد بالادستی چگونه برطرف خواهد شد.
ارائه الگوی مفهومی برای مهارت آموزی دانشجویان دختر دانشگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد تعداد دانش آموختگان دختر در سالهای اخیر و چالش ناشی از تمایل زنان برای ورود به بازار کار و کمبود فرصتهای شغلی، لزوم توجه به آموزشهای مهارتی در طی دوران تحصیلات دانشگاهی را مورد توجه قرار داده است. هدف این پژوهش تدوین الگویی مفهومی برای مهارت آموزی دانشجویان دختر دانشگاه های کشور براساس تجربه زیسته جمعی از صاحبنظران در زمینه موضوع مورد بررسی است. نوع پژوهش کیفی است که با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است. داده های این بررسی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از شاخص اشباع نظری از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 20 نفر از استادان، کارافرینان و دانش آموختگان زن دانشگاه ها جمع آوری و به وسیله نرم افزار کیفی Nvivo نیز بررسی شده است. نتایج تحلیل داده ها شامل 16 مقوله کلی است که در چارچوب الگوی پارادایمی در قالب شرایط علی (سیاستگذاری، منابع انسانی، فرهنگی)، راهبردها (اصلاحات فرایندی در قوانین و سیاستگذاری، اصلاحات فرایندی در منابع انسانی، اصلاحات فرایندی در اهداف و فعالیتها، اصلاحات دروندادی در قوانین و سیاستگذاری، اصلاحات دروندادی در منابع انسانی، اصلاحات دروندادی در اهداف، اصلاحات ساختاری)، زمینه (عوامل سیاسی و قانونی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و فنّاورانه)، شرایط مداخله گر (عوامل خرد و کلان مؤثر در مهارت آموزی)، پیامدها (اصلاح در بروندادهای اقتصادی و اجتماعی، اصلاح در بروندادهای فرهنگی) بر پدیده کانونی مهارت آموزی دانشجویان دختر دانشگاه ها و ارائه الگوی مهارت آموزی مؤثر است.
پدیدارشناسی مناسک دینی خانوادگی و تأثیر آن بر مناسبات اجتماعی زوجین و خانواده ها در میان سه گونه همسرگزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسک دینی همواره در تمام جوامع با اعتقادات خاصی انجام می شده و تأثیرات مثبتی نیز داشته است. این مقاله با هدف تجربه زیسته زنان از نقش مناسک دینی بر کاهش خشونتهای خانگی در سه گونه همسرگزینی به انجام رسید. روش مطالعه کیفی است که با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. نمونه آماری زنان ساکن در شهر کرمانشاه و در سنین بین 40 17 بودند. انتخاب نمونه ها براساس روش نمونه گیری هدفمند از نوع قضاوتی بوده است. برای گردآوری داده ها از ابزار «مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته» استفاده شد. حاصل مصاحبه با 50 مشارکت کننده (ازدواجهای هیجانی: 13 نفر، ازدواجهای تنظیم شده رضایتمند: 18 نفر و ازدواجهای تنظیم شده اجباری: 19 نفر) دسته بندی شد. داده های این پژوهش پنج مضمون اصلی 1. تجربه زنان از خشونتهای خانگی علیه آنان 2. واکنش زنان به خشونت علیه آنان 3. احساسات زن هنگام مناسک دینی 4. واکنش شوهران بعد از مناسک دینی و 5. تأثیرات بعد مناسکی دین به دست آمده است.
تعیین کننده های باروری زیر حد جایگزین زنان کُردمطالعه موردی: زنان 49 15 ساله شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد گویای آن است که میزان باروری کل در ایران از 7 بچه برای هر زن در سال 1357 به 7/1 بچه در سال 1385 کاهش یافته است. این کاهش باروری به طور همزمان در همه مناطق جغرافیایی و گروه های سنی تولیدمثل صورت گرفته است و رشد جمعیت بشر نه تنها افزایش تصاعدی ندارد بلکه در حال کاهش است. هدف این مقاله آگاهی از تعیین کننده های باروری زیرحد جایگزینی زنان کُرد شهر سنندج است. داده ها با استفاده از روش پیمایشی در خرداد ماه 1393 روی 382 نفر از زنان ازدواج کرده همسردار (66996 کل جامعه آماری) جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده است. روش نمونه گیری نیز ترکیبی از روشهای خوشه ای چند مرحله ای، تصادفی و تصادفی سامانمند بود. یافته ها نشان می دهد، میزان باروری کل 07/2 فرزند برای هر زن است. بیش از 90 درصد از پاسخگویان اظهار کرده اند که داشتن بچه مانعی برای خود حفاظتی روانی عاطفی و افزایش توانمندی اجتماعی آنها است و تمایل زیادی نسبت به کم فرزندآوری بازاندیشانه دارند. هم چنین، نتایج رگرسیون خطی چندمتغیره نشان داد که 6/34 درصد از کل تغییرات باروری زنان وابسته به آرمانهای باروری زنان، پایگاه اقتصادی اجتماعی و نابرابری جنسیتی در نهاد خانواده است. بین متغیرهایی که تنها تأثیر مستقیم بر متغیر وابسته داشته است، آرمانهای باروری زنان با مقدار 411/0 درصد بیشترین تأثیر را بر باروری دارد و بدان معناست هر چقدر آرمانهای باروری زنان بیشتر باشد، متقابلاً فرزندآوری زنان بیشتر می شود.
طراحی الگوی معیارهای همسرگزینی در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر فردی در گزینش و انتخاب همسر معیارهایی در ذهن دارد و به نظر می رسد چنین معیارهایی در میان پسران و دختران متفاوت باشد، در این مقوله، همسرگزینی به عنوان سنگ بنای اولیه تشکیل خانواده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به همین دلیل در دوران کنونی ضرورت مطالعه ازدواج و ملاکهای همسرگزینی دارای جایگاه مهمی است. این پژوهش نیز با هدف بررسی معیارهای همسرگزینی در جامعه ایران انجام شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، فراترکیب است که به عنوان یکی از روشهای پژوهشی کارامد این امکان را فراهم می سازد تا به شیوه ساختارمندی از یافته های استخراج شده از مطالعات کیفی مرتبط با موضوع تحقیق برای ایجاد یافته های جامع و تفسیری استفاده شود. به همین دلیل، نتایج پژوهشهای پیشین مورد تجزیه و تحلیل و اطلاعات مورد نیاز از سالهای ۱۳۸۶ تا 1396 و ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۸ جمع آوی شده است. از بین ۱۲۲ مقاله، ۴۵ مقاله برای تجزیه و تحلیل انتخاب شد. نتایج پژوهش با توجه به بررسی مقالات متعدد و معیارهای همسرگزینی استخراج شده به ۷۲ شناسه منجر شد که از مهمترین معیارها با توجه به تکرار آنها می توان به نجابت و پاکدامنی، ویژگیهای اخلاقی، تحصیلات، ایمان و اعتقاد، حسن ظاهر و ویژگیهای فیزیکی، درامد کافی، شغل مناسب، تناسب فرهنگی خانواده ها، سن، تعهد، فرزندآوری نام برد که با بررسی و ادغام یافته های اولیه در این پژوهش، پس از رفت و برگشت میان زمینه های فرعی، هشت زمینه اصلی همسرگزینی به دست آمد که شامل معیارهای دینی، معیارهای خانوادگی، معیارهای اقتصادی، معیارهای جسمی و جنسی، معیارهای اجتماعی فرهنگی، معیارهای فردی، معیارهای روانی و معیارهای اخلاقی است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر اعتماد در روابط بین فردی و کنترل عواطف در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، از درمانهای رفتاری نسل سوم است و در آن تلاش می شود به جای تغییر شناخت ها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اعتماد در روابط بین فردی و کنترل عواطف در زنان متأهل بود. در قالب مداخله نیمه تجربی به شیوه پیش آزمون پس آزمون و پیگیری، 24 زن متأهل به شیوه نمونه گیری در دسترس از میان زنان دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره کمیته امداد شهر کرمانشاه انتخاب، و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 12 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه اعتماد در روابط بین فردی و پرسشنامه کنترل عواطف بودند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت ده جلسه به شیوه گروهی دریافت کردند؛ اما برای گروه کنترل درمانی ارائه نشد. پس از پایان جلسات درمان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. براساس یافته ها، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر اعتماد در روابط بین فردی (05/0P<) و کنترل عواطف (05/0P<) مؤثر بوده است. نتایج پیگیری بعد از یک ماه نیز نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در اعتماد در روابط بین فردی و کنترل عواطف در سطح (05/0P<) تفاوت معنی داری وجود دارد. براساس نتایج درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند تأثیر مطلوبی بر اعتماد در روابط بین فردی و کنترل عواطف داشته باشد.
تحلیل انتقادی مفروضات اولیه مبانی نظری شاخص توانمندسازی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های قضاوت در مورد توسعه اقتصادی استفاده از شاخص است و استفاده از شاخص نیازمند داشتن درکی از چگونگی محاسبه و دلالتهای آن است. در این مقاله شاخص «توانمندسازی زنان» مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشهای داخلی مبانی این شاخص را مدنظر نداشته و توانمندسازی را مبتنی بر نیازها و فرهنگ زنان ایرانی تعریف نکرده اند. مسئله اصلی این مقاله ارتباط میان مفروضات اولیه شاخص توانمندسازی و تحلیل این شاخص است. این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا می توان تعریفی جهانشمول از «توانمندسازی زنان» ارائه کرد. پاسخ این سؤال با استفاده از روش تحلیل تماتیک و شیوه لایه شناسی مضمونی و با بررسی مبانی نظری شاخص توانمندسازی در چارچوب مقایسه ای اقتصاد فمینیستی، نئوکلاسیک و اسلامی صورت گرفته است. هدف این است که نشان داده شود فروض توانمندسازی در چارچوب کدام یک از دیدگاه های اقتصادی قرار دارد و چگونه می تواند به پژوهشگران برای استفاده و تحلیل این شاخص یاری برساند. این مقاله فروض برابری، برابری در نتایج یا فرصتها، برابری تحصیلی، کارخانگی زنان، فرض نان آور بودن مردان و برابری شغلی زنان و مردان را در تعریف این شاخص شناسایی و تحلیل کرده است. مهمترین نتایج این تحقیق این است که شاخص توانمندسازی زنان بر محور نظریه قابلیتها و عاملیت آمارتیا سن و اقتصاد فمینیستی قرار دارد. این شاخص جهانشمول نیست و به وضعیت وابسته است. مبانی نظری آن در گزارش توسعه انسانی 1995 دارای تناقضاتی است که با عدالت اسلامی قابل حل است