پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی (پژوهش های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی)
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی ایران سال دهم زمستان 1400 شماره 4 (پیاپی 35) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
افراد و مکاتب مختلف همواره درباره مرگ به منزله راز دیرپای بشر تأمل و جامعه شناسان از منظرهای مختلفی درباره مرگ و حواشی آن کنکاش کرده اند. حوزه جامعه شناسی مرگ، سرشار از قلمروهای نامفتوح نظری است که بصیرت های جالب توجهی از جامعه را نصیب پژوهشگران می کند. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که افراد در تجربه زیسته شان چه مکانیزم هایی را برای یادآوری و غفلت از مرگ به کار می گیرند. به این منظور با رویکردی کیفی، مصاحبه های پدیدارشناسانه ای با 23 نفر از افرادی که در رویارویی با مرگ، تجربه زیسته مهم و جالب توجهی داشتند (نمونه های حدی) صورت پذیرفت و با تحلیل تماتیک متن مصاحبه ها، مکانیزم های یادآوری مرگ در هشت مضمون اصلی رویارویی با مرگ دیگران، پرسش های ذهنی یادآور مرگ، تجربیات نزدیک به مرگ، ساختارهای اجتماعی یادآور مرگ، یاد مرگ در روابط بین فردی، مصرف فرهنگی یادآور مرگ، مناسک دینی یادآور مرگ و یادآوری مرگ با هدف فرار از وضع موجود و مکانیزم های غفلت از مرگ در پنج مضمون اصلی غفلت از مرگ، غفلت های حاصل از زندگی روزمره، نگرش های کژکارکردی به مرگ، پرهیز از مراسم مرگ و پرهیز از مکالمات یادآور مرگ استخراج شد. در انتها با کاربست یافته ها بر وضعیت پاندمی کرونا ملاحظاتی برای رشد مرگ آگاهی در جامعه ایرانی مطرح شده است.
تأثیر رهبری مسئولیت پذیر بر رفتار محیط زیستی کارکنان در راستای نقش تعهد سازمانی، چشم انداز مشترک سبز و منبع کنترل درونی؛ موردمطالعه: کارکنان سازمان اتوبوس رانی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر رهبری مسئولیت پذیر بر رفتار محیط زیستی کارکنان در راستای نقش تعهد سازمانی، چشم انداز مشترک سبز و منبع کنترل درونی محیط زیست در کارکنان اتوبوس رانی شهر اصفهان انجام شد. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، توصیفی-پیمایشی است. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شد و نمونه آماری این پژوهش شامل 174نفر از کارکنان اتوبوس رانی شهر اصفهان بود. نتایج که با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد، نشان داد رهبری مسئولیت پذیر بر رفتار محیط زیستی کارکنان، تعهد سازمانی و چشم انداز مشترک سبز اثر مثبت و معناداری دارد. چشم انداز مشترک سبز نیز بر رفتار محیط زیستی کارکنان اثر مثبت و معناداری دارد و همچنین، رهبری مسئولیت پذیر ازطریق چشم انداز مشترک سبز بر رفتار محیط زیستی کارکنان اثرگذار است. همچنین نتایج نشان داد رهبری مسئولیت پذیر بر رفتار محیط زیستی، با واسطه گری تعهد سازمانی اثر معناداری نداشت و نقش تعدیل گر منبع کنترل درونی محیط زیست کارکنان، در رابطه تعهد سازمانی و رفتار محیط زیستی و همچنین در رابطه چشم انداز مشترک سبز و رفتار محیط زیستی تأیید نشد. بنابراین مدیران مسئولیت پذیر باید به ایجاد رفتارهای محیط زیستی در کارکنان اتوبوس رانی اهمیت دهند و در چشم انداز و استراتژی های خود با مشارکت کارکنان و ایجاد چشم انداز مشترک سبز، برنامه هایی را در نظر بگیرند تا انرژی کمتری در حوزه حمل ونقل تلف شود و آسیب کمتری نیز به محیط زیست وارد شود.
کارکرد زدایی ناشی از فشار نقش: واکاوی چالش های ارتباطی مردان والد ناتنی با فرزند ناتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه های مردان به عنوان والد ناتنی و چالش های ارتباطی آنان با فرزند ناتنی طراحی شده است. روش پژوهش، کیفی و به شیوه نظریه زمینه ای انجام شده است. 15 نفر از مردان ساکن در شهر اصفهان که تجربه ازدواج مجدد پس از طلاق و زندگی در خانواده با حضور فرزند ناتنی را داشتند، به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. داده ها به شیوه مصاحبه عمیق، گردآوری و به روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. نتایج نشان داد «کارکردزدایی ناشی از فشار نقش» به عنوان مقوله هسته، عملکرد خانوادگیِ خانواده ناتنی را مسئله مند می کند. مردان مشارکت کننده به دلیل طیفی از شرایط فردی، بسترهای کارکردزدای درون / برون خانوادگی و فراگردهای فرهنگی - اجتماعیِ هنجار ها، فشار نقش سنگینی را احساس کرده بودند که رضایت مندی آنان از زندگی در این نوع خانواده ها را چالش برانگیز می کند. مردان مشارکت کننده خواستار برقراری ساختار و نظم سنتی خانواده و ثبات مفاهیم مردانگی در خانواده بودند؛ اما شرایط متفاوتی ازجمله ارجح بودن فرزند بر همسر، بی قدرتی والدگری و ... موجب بی ثباتی حوزه مردانه در خانواده و تشدید نارضایتی آنان شده بود. مردان مشارکت کننده در مواجهه با فشارِ نقش تجربه شده و نارضایتی حاصل از آن، راهبردهای متفاوتی از جمله راهبرد پیشگیرانه و ناسازگارانه را انتخاب می کنند. راهبرد پیشگیرانه، پیامدی سازنده داشته و موجب تقویت حریم خانوادگی شده است؛ اما راهبرد ناسازگارانه منجر به طلاق مجدد شده بود؛ درنتیجه، عوامل زمینه ساز فشارِ نقش و راهبردهای اتخاذ شده، عملکرد خانوادگی خانواده های ناتنی را تحت الشعاع قرار می دهد.
مطالعه جامعه شناختی آزار جنسی زنان معلول در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوء استفاده جنسی از افراد دارای معلولیت، مسئله ای شایع در جامعه معاصر است. بررسی آزار جنسی زنان معلول ازجمله موضوعاتی ا ست که توجه چندانی را به خود اختصاص نداده است. بنابراین پژوهش حاضر، به منظور بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر آزار جنسی زنان معلول استان مازندران صورت گرفته است. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر نظریه فعالیت های روزمره و نظریه سبک زندگی است. روش پژوهش پیمایشی است. به منظور ﺟﻤﻊ آوری داده، از پرسشنامه و برای تعیین اعتبار شاخص ها از اعتبار سازه نظری استفاده شد. جمعیت پژوهش، زنان و دختران معلول استان مازندران است. با توجه به تفاوت های فرهنگی و موقعیت جغرافیایی، استان مازندران به چهار نقطه-ساری، بابل، بهشهر و نور- تقسیم و برای تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده استفاده شده است. درمجموع 9417 نفر از زنان معلول شهرهای مزبور، به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. تعداد 400 پرسشنامه در بین افراد توزیع و درنهایت، 343 پرسشنامه توصیف و تحلیل شد. نتایج حاصل از به کارگیری آماره های استنباطی حاکی از این است که متغیر سبک زندگی، دارای بیشترین ضریب همبستگی و بیشترین مقدار بتا (489/0) با متغیر وابسته آزار جنسی با اثرگذاری مثبت و مستقیم است. بنابراین فرضیه مربوط به اثرگذاری سبک زندگی بر آزار جنسی معلولان تأیید شد. مطابق آزمون های استنباطی، دومین متغیر به لحاظ شدت اثرگذاری بر متغیر وابسته آزار جنسی، متغیر اهداف مناسب با بتای مشاهده شده 178/0 و اثرگذاری مثبت و مستقیم است؛ بنابراین، فرضیه مربوط به اثرگذاری اهداف مناسب بر آزار جنسی معلولان تأیید شد؛ اما متغیر حضور محافظ توانمند بر آزار جنسی معلولان اثر معناداری ندارد و بنابراین، فرضیه مربوط به اثرگذاری حضور محافظ توانمند بر آزار جنسی معلولان تأیید نشد.
مادران، سرپرستی خانوار و شادکامی خانواده (یک مطالعه کیفی در بین زنان سرپرست خانوار شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادکامی در عصر حاضر به یک مسئله مهم و حتی به یکی از ابعاد توسعه اجتماعی تبدیل شده است و زنان به ویژه مادران، نقش مهمی در تأمین این شادکامی در خانواده دارند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، مطالعه نقش زنان سرپرست خانوار در شادکامی خانواده است که به روش کیفی و تکنیک تحلیل محتوا و مصاحبه با 20نفر از زنان سرپرست خانوار در شهر یزد انجام گرفت. از بین یافته های پژوهش، شش مفهوم نهاییِ «نگرش بازاندیشانه، مدیریت اقتصادی زندگی، طردگریزی فعالانه، استیگمای ناشی از فرهنگ، تلاش در جهت توسعه و تعمیق روابط اجتماعی و تمرکز ویژه بر تربیت و رشد همه جانبه فرزندان» به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درواقع زنان پژوهش حاضر همه سعی و تلاش خویش را به کار می گرفتند که شادکامی را در بین فرزندان خویش به وجود آورند، مشکلات اقتصادی را مدیریت کنند و با داغ ننگ ناشی از سرپرست خانوار بودن و مشکلات پس از آن کنار بیایند، همچنین در روحیات خویش نوعی بازاندیشی مثبت داشته باشند و با تقویت روحیه خویش، برای شادکامی فرزندانشان تلاش کنند. درواقع آنان به دنبال آن بودند که نگاهی همه جانبه به نیازهای فرزندانشان، ازجمله نیازهای مالی-عاطفی- تعاملاتی، آموزشی، فراغتی داشته باشند که همه این تلاش ها و ایثار مادرانه، تحت عنوان مقوله «والدگری مضاعف» تشخیص داده شد؛ زیرا این زنان بیان می داشتند که بعد از پذیرش نقش سرپرستی خانوار، وظایف پدری و مادری را توأمان انجام می دهند که فراتر از وظایف مادرانگی صرف است. بر اساس نتایج پژوهش، توجه به نیازهای سرپرستان خانوار و توانمندسازی آنان متعاقب آن، بر شادکامی خانواده تأثیر دارد. توجه نهادهای حمایتی و سیاست گذاران اجتماعی- فرهنگی به زنان سرپرست خانوار توصیه می شود.
توصیف تجربه زیسته فرزندان والدین دچار طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق عاطفی نوعی از نابهنجاری است که در سطح کوچک، اساس خانواده و در بُعد وسیع تر، جامعه را درگیر می کند؛ از این رو، بررسی و توصیف تجربه زیسته فرزندان طلاق عاطفی ضرورت خاصی دارد. هدف پژوهش حاضر توصیف تجربه زیسته فرزندان والدین دچار طلاق عاطفی است. در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی با روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. ۱۲ نفر از نوجوانان و جوانان واجد شرایط به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تجزیه وتحلیل آنها به روش تحلیل مضمون صورت گرفت. یافته ها به استخراج ۹۶ مضمون فرعی و ۱۳ مضمون اصلی از جمله: خلأ ارتباطی و عاطفی فرزندان، غوطه ور بودن خانواده در هیجان های منفی، آشفتگی های روانی فرزندان، مشکلات الگوپذیری و شیوه های مقابله فرزندان با فشار روانی منجر شد. نتایج بیانگر آن است که در اثر کارکرد ناسالم خانواده های دچار طلاق عاطفی، فرزندان به جای اینکه خانواده را پناهگاهی آرامش بخش بدانند، آن را عامل آشفتگی و تنش قلمداد می کنند؛ بنابراین توصیه می شود ضمن آگاهی بخشی به والدین از اثر های سمی طلاق عاطفی در راستای توانمند سازی و ارتقای سرمایه های روان شناختی فرزندان طلاق عاطفی نیز اقدام شود.