آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

طلاق عاطفی نوعی از نابهنجاری است که در سطح کوچک، اساس خانواده و در بُعد وسیع تر، جامعه را درگیر می کند؛ از این رو، بررسی و توصیف تجربه زیسته فرزندان طلاق عاطفی ضرورت خاصی دارد. هدف پژوهش حاضر توصیف تجربه زیسته فرزندان والدین دچار طلاق عاطفی است. در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی  با روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. ۱۲ نفر از نوجوانان و جوانان واجد شرایط به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تجزیه وتحلیل آنها به روش تحلیل مضمون صورت گرفت. یافته ها به استخراج ۹۶ مضمون فرعی و ۱۳ مضمون اصلی از جمله: خلأ ارتباطی و عاطفی فرزندان، غوطه ور بودن خانواده در هیجان های منفی، آشفتگی های روانی فرزندان، مشکلات الگوپذیری و شیوه های مقابله فرزندان با فشار روانی منجر شد. نتایج بیانگر آن است که در اثر کارکرد ناسالم خانواده های دچار طلاق عاطفی، فرزندان به جای اینکه خانواده را پناهگاهی آرامش بخش بدانند، آن را عامل آشفتگی و تنش قلمداد می کنند؛ بنابراین توصیه می شود ضمن آگاهی بخشی به والدین از اثر های سمی طلاق عاطفی در راستای توانمند سازی و ارتقای سرمایه های روان شناختی فرزندان طلاق عاطفی نیز اقدام شود.

تبلیغات