مطالعه جامعه شناختی آزار جنسی زنان معلول در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوء استفاده جنسی از افراد دارای معلولیت، مسئله ای شایع در جامعه معاصر است. بررسی آزار جنسی زنان معلول ازجمله موضوعاتی ا ست که توجه چندانی را به خود اختصاص نداده است. بنابراین پژوهش حاضر، به منظور بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر آزار جنسی زنان معلول استان مازندران صورت گرفته است. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر نظریه فعالیت های روزمره و نظریه سبک زندگی است. روش پژوهش پیمایشی است. به منظور ﺟﻤﻊ آوری داده، از پرسشنامه و برای تعیین اعتبار شاخص ها از اعتبار سازه نظری استفاده شد. جمعیت پژوهش، زنان و دختران معلول استان مازندران است. با توجه به تفاوت های فرهنگی و موقعیت جغرافیایی، استان مازندران به چهار نقطه-ساری، بابل، بهشهر و نور- تقسیم و برای تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده استفاده شده است. درمجموع 9417 نفر از زنان معلول شهرهای مزبور، به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. تعداد 400 پرسشنامه در بین افراد توزیع و درنهایت، 343 پرسشنامه توصیف و تحلیل شد. نتایج حاصل از به کارگیری آماره های استنباطی حاکی از این است که متغیر سبک زندگی، دارای بیشترین ضریب همبستگی و بیشترین مقدار بتا (489/0) با متغیر وابسته آزار جنسی با اثرگذاری مثبت و مستقیم است. بنابراین فرضیه مربوط به اثرگذاری سبک زندگی بر آزار جنسی معلولان تأیید شد. مطابق آزمون های استنباطی، دومین متغیر به لحاظ شدت اثرگذاری بر متغیر وابسته آزار جنسی، متغیر اهداف مناسب با بتای مشاهده شده 178/0 و اثرگذاری مثبت و مستقیم است؛ بنابراین، فرضیه مربوط به اثرگذاری اهداف مناسب بر آزار جنسی معلولان تأیید شد؛ اما متغیر حضور محافظ توانمند بر آزار جنسی معلولان اثر معناداری ندارد و بنابراین، فرضیه مربوط به اثرگذاری حضور محافظ توانمند بر آزار جنسی معلولان تأیید نشد.