پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی (پژوهش های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی)
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی سال 12 زمستان 1402 شماره 4 (پیاپی 43) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه کولبری به مثابه سبک زندگی با دلالت های هویتی است. روش شناسی پژوهش، کیفی و از تحلیل مضمون در مقام روش و استراتژی مدیریت و تحلیل داده ها بهره گرفته شده است. میدان مطالعه شده، کولبران شهرستان بانه اند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. در همین راستا 19 نفر از کولبران با روش نمونه گیری هدفمند و با حفظ حداکثر تنوع انتخاب شدند. بر مبنای تحلیل مضمونی داده ها، 4 مضمون اصلی به شرح زیر استخراج شد: در ارتباط با معانی کولبری، به دو مضمون اصلی «مبارزه برای حفظ کرامت» و «تجربه حیات برهنه» دست یافتیم. در ارتباط با دلالت های هویتی کولبری، دو مضمون اصلی «تردید در بازشناسی کولبر به مثابه ایرانی» و «قومیت به مثابه سپر محافظتی» به دست آمد. این همانی کُردبودن با کولبری، بازنمای طرد اجتماعی ساختاری مناطق مرزی است و بر دگردیسی کولبری از یک امر اقتصادی و معیشتی صرف، به کرداری سیاسی- فرهنگی و هویتی دلالت دارد که از سوی کولبران به شیوه ای مبدعانه فهم و تفسیر می شود و روایت مسلط را به چالش می کشد.
واکاوی تعیین گرهای اجتماعی و فرهنگی نگهداری و استفاده از سلاح گرم در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اطلاع از تعیین گرهای اجتماعی و فرهنگی در استفاده از سلاح گرم در استان خوزستان، ازاین رو اهمیت دارد که شواهد اولیه نشان می دهد این موضوع، یکی از دغدغه های روزمره مسئولان استان و شهروندان است. روش: این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. شیوه گردآوری داده ها، مصاحبه بوده و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با 42 نفر از خبرگان و مطلعان کلیدی استان خوزستان انجام شده است. یافته ها: تحلیل داده ها به احصای مدل پژوهش منجر شد که در بعد شرایط علی، شامل کم و کیف نظارت رسمی، نافرمانی مدنی، کارکرد نمادین سلاح، احساس محرومیت و تبعیض، مصرف نمایشی سلاح، برجسته سازی قدرت قبیله، ضعف برنامه ریزی استراتژیک، شرایط آنومیک، تعصب طایفه ای، بازاندیشی هویتی، هویت مدار شدن مصرف سلاح و در بعد شرایط زمینه ای، (تعیین گرهای اقتصادی) شامل فقر و بیکاری، فشار اقتصادی ادراک شده، پایگاه اقتصادی- اجتماعی استفاده کنندگان، دسترسی آسان و ارزان به سلاح، درآمدزایی، در بعد شرایط مداخله گر (تعیین گرهای فرهنگی) شامل فوران جو و فرهنگ عشایری در مرکز استان، سکون فرهنگی پیرسالاری، سلاح نماد مردانگی و تکریم سران، سرمایه فرهنگی پایین استفاده کنندگان، دیرینگی آیین و رسوم قومی، کم و کیف جامعه پذیری خانوادگی، کم کاری سازمان های فرهنگی، فقدان اوقات فراغت، گروه های مرجع قومی، باور به تکریم سنت های محلی و باارزش بودن مصرف سلاح است. همچنین در بعد استراتژی ها شامل ضرورت وضع قوانین، سامان دهی سلاح های دارای مجوز، پایش مستمر مجوز سلاح، پایش با محوریت مطالبه گری شهروندی، تدوین راهبرد فرهنگی جایگزین سلاح، کارآمدسازی قانون در مواجهه با حل منازعات محلی، استفاده مستمر از ظرفیت معتمدان محلی، اولویت دهی تیراندازی در مصوبات شورای تأمین و ... است. از نظر مشارکت کنندگان، مهم ترین پیامدها نیز شامل تشدید احساس ناامنی در استان، ارزیابی منفی شهروندان از عملکرد نظام حکمرانی محلی، کاهش حس تعلق به مکان و ... است که حول مقوله هسته «بازتولید ناموزون سنت های قومی» سامان دهی شده است.
زمینه های فرسایش اعتماد نهادی: واکاوی تجربه کارگران از مراجعه به نهادهای حمایتی و رفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتمادی نهادی، نوعی اعتماد در سطوح میانی جامعه است. منظور از اعتمادی نهادی، اعتماد به سازمان ها، ادارات و انواع نهادها در سطح جامعه است. هدف این مطالعه، شناخت تجربیات کارگران از مراجعه به نهادهای حمایتی و رفاهی است که پذیرفته شدگی، مشروعیت و مشروعیت نداشتن این نهادها را در نگاه کارگران تحت تأثیر قرار می دهد. مطالعه با رویکرد تفسیری-کیفی و روش داده بنیاد برساخت گرا اجرا شده است. پژوهشگران برای دستیابی به داده های مورد نیاز، در سه نقش کارگر، محقق و کارمند یکی از نهادهای حمایتی در میدان حضور یافته اند. برای انتخاب کارگرانی که تجربه مراجعه به نهادهای حمایتی را داشته اند، از شیوه نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شد. با رسیدن نمونه ها به 37 نفر، اشباع نظری حاصل شد. واکاوی تجربه کارگران از مراجعه به نهادهای حمایتی و رفاهی، دستیابی به مقوله های ادراک فساد، همدلی نکردن کارگزاران، بوروکراسی ناکارآمد، اثربخش نبودن نهادها، بحران سیاست گذاری و بیگانگی نهادی حاصل شد که ذیل مقوله اصلی فرسایش اعتمادی نهادی، کد گذاری شده است.
بررسی تناسب میان آموزش و تربیت فنی و حرفه ای و توزیع اشتغال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در حال حاضر تناسب میان آموزش و تربیت فنی و حرفه ای و نیازمندی های بازار کار، دغدغه بسیاری از سیاست گذاران، کارفرمایان و همچنین افراد جویای کاری به شمار می آید؛ زیرا تناسب میان این آموزش ها و نیاز بازار کار، نقش بسزایی در بهبود اشتغال نیروی انسانی دارد. در همین راستا پژوهش حاضر، با هدف بررسی تناسب میان سهم آموزش و تربیت فنی و حرفه ای و اشتغال نیروی انسانی در بخش های صنعت، خدمات و کشاورزی کشور انجام شده است. روش: مطالعه حاضر در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد که با رویکرد کمی، به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های ثانویه انجام شده است. فارغ التحصیلان هنرستان های فنی حرفه ای و کاردانش، مهارت آموختگان آموزش های غیررسمی سازمان آموزش فنی و حرفه ای، فارغ التحصیلان دانشگاه فنی و حرفه ای و جامع علمی-کاربردی و همچنین داده های وضعیت اشتغال بخش های صنعت، خدمات و کشاورزی کشور در سال 1398، جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل داده اند. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها حاکی از آن است که میان توزیع آموزش های فنی و حرفه ای و اشتغال در سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی تناسب معناداری وجود ندارد. توزیع آموزش فنی و حرفه ای با اشتغال در خوشه های صنعت و خدمات، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان نبود تناسب را دارند. همچنین میان رتبه استان ها در تناسب میان سهم آموزش های فنی و حرفه ای و شاغلان در خوشه های بررسی شده، تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این ترتیب که استان های اصفهان، سمنان و یزد، بیشترین میزان تناسب را دارند و استان های گیلان، کرمانشاه و کردستان، بیشترین نبود تناسب را دارند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که در حال حاضر میان توزیع آموزش های فنی و حرفه ای و اشتغال، نبود تناسب درخور توجهی وجود دارد که این امر چالش های بیکاری نیروی تحصیل کرده و مهارت آموخته، به ویژه در خوشه صنعت و کشاورزی را تشدید می کند.
تبیین جامعه شناختی رابطه هوش فرهنگی و مدارای اجتماعی بین قوم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، رابطه میان هوش فرهنگی و مدارای اجتماعی را بررسی کرده است. این تحقیق به روش کمی و به شیوه پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، تمام شهروندان بالای 15 سال قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان اند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 400 نفر از آنان انتخاب و پرسش نامه بین آنان توزیع شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استاندارد هوش فرهنگی ارلی و انگ[1] (2003) و برای مدارای اجتماعی، از پرسش نامه ای استفاده شد که قبلاً در تحقیقات بهشتی و رستگار (1391) و بهشتی و همکاران (1398) از آن استفاده شده بود. برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS و نیز مدل سازی معادلات ساختاری واریانس محور با نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان داد سطح هوش فرهنگی جامعه آماری بالاتر از سطح متوسط، ولی مدارای اجتماعی پایین تر از سطح متوسط است. میزان مدارای اجتماعی و هوش فرهنگی بین زنان و مردان تفاوتی ندارد. هوش فرهنگی اثری استاندارد به شدت 0.509بر مدارای اجتماعی دارد و حدوداً 26درصد از واریانس متغیر مدارای اجتماعی را تبیین می کند. در واقع کسانی که بیشتر امکان انطباق با دیگر فرهنگ ها را دارند و مایل به پذیرفتن دیگران با ویژگی های متفاوت اند، بهتر با دیگران سازگاری دارند و در تعاملات خود جانب مدارا را رعایت می کنند.
[1] Earley and Ang
شبکه روابط اجتماعی و گفت وگومندی زوجین: یک مطالعه زمینه ای در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه بستر اجتماعی که افراد در آن رشد یافته اند، در نحوه برقراری تعاملات در خانواده ها نقش مهمی دارد، پژوهش حاضر بر آن است تا نقش شبکه روابط اجتماعی را در چگونگی شکل گیری و وضعیت گفت و گو در خانواده های یزدی تبیین کند. بر این اساس، از روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینه ای به کار گرفته و با استفاده از نمونه گیری نظری، از 31 نفر از زوجین خانواده های متعارف شهر یزد مصاحبه عمیق انجام شد؛ سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و در قالب 63 مقوله فرعی و 22 مقوله اصلی دسته بندی شد. درنهایت یک مقوله هسته ای با عنوان «گفت وگو؛ برآیندی از شبکه روابط اجتماعی» ارائه شد؛ سپس مدل پارادایمی و طرح واره نظری تحقیق ارائه گردید. به طور کلی تبیین نتایج نشان می دهد که گفت وگو برآیندی از روابط اجتماعی است که زوجین در عرصه های گوناگون از گذشته تا به امروز تجربه کرده اند. بسترهای فرهنگی و اجتماعی، ازجمله خانواده مبدأ با ایجاد بسترهایی دموکراتیک یا اقتدارگرایانه، بیشترین تأثیرگذاری را بر افراد دارد و پس از آن، گروه های دوستی، سیستم تحصیلی، شغلی و محیط زندگی افراد در شکل گیری تعاملات و گفت و گو در خانواده، نقش مهمی دارند و آن را تحت تأثیر قرار می دهند