پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی (پژوهش های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی)

پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی (پژوهش های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی)

پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی ایران سال یازدهم بهار 1401 شماره 1 (پیاپی 36) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

آزادی علمی در فضای دانشگاهی، چالش ها، استراتژی ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزادی علمی فضای دانشگاهی تنگناها و چالش ها استراتژی ها پیامدها رویکرد کیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۱۸۰
آزادی علمی به اختیار و حق انتخاب همراه با امنیت در انجام دادن فعالیت های آکادمیک اشاره دارد. بهره مندی فضای دانشگاهی از آن، شرطِ لازم و ضروری برای ایفای نقش های علمی و انجام دادن مسئولیت های اجتماعی است. آیا فضای دانشگاهی ایران در برخورداری از آزادی آکادمیک با چالش ها و تنگناهایی مواجه است؟ این تنگناها، به چه صورت است؟ چه علل و زمینه هایی سبب چنین تنگناهایی شده است؟ در مواجهه با این تنگناها، چه استراتژی هایی اتخاذ شده است؟ این تنگناها، چه پیامدهایی، به همراه داشته است؟ در مطالعه جامعه شناختی حاضر، با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد، به بررسی این مسائل، پیرامون آزادی علمی در ابعاد آموزشی، پژوهشی و انتشار آن از منظر اعضای هیئت علمی در دانشگاه های دولتی بررسی و داده های آن با انجام دادن مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و در نهایت، با 35 نفر از استادان رشته های مختلف دانشگاه های دولتی سراسر کشور، به اشباع نظری رسید. مقوله اصلی آن، چالش ها و تنگناهای آزادی علمی است که از موجبات علّی (4 مقوله)، عوامل مداخله گر (6 مقوله)، عوامل زمینه ای (3 مقوله) تشکیل شده است. مشارکت کنندگان این مطالعه، دو استراتژی متضاد (انطباق پذیری و مقاومت) را در مواجهه با این تنگناها برگزیدند. آنها از کاهش کیفیت آموزش و پژوهش، کاهش رسالت حرفه ای، فاصله گرفتن از دانشمند پروری، نداشتن احساس کارآیی و اثربخشی، منزوی شدن دانشمندان و کوچ دهی نخبگان به عنوان برخی پیامدهای منفی کمبود آزادی علمی در فضای دانشگاهی یاد کردند.
۲.

تجربه زیسته دختران حاشیه نشین از مفهوم «محرومیت»: مورد مطالعه منطقه حاشیه نشین دولت آباد-استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجربه زیسته پدیدارشناسی محرومیت دختران حاشیه نشینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۱۴۶
رشد ناهمگون و نامتوازن شهرنشینی و به تبع آن گسترش پدیده حاشیه نشینی یک معضل اجتماعی است که ساکنان این مناطق را با محدودیت های متعدّدی مواجه کرده است. در این میان، دختران به عنوان بخش وسیعی از جامعه از این امر مستثنی نیستند؛ بنابراین پژوهش حاضر برای رسیدن به درک عمیق تر از تجربه زیسته دختران حاشیه نشین از محرومیت، به صورت کیفی و با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسی (به روش کولایزی) انجام شده است. برای گردآوری داده ها با هجده نفر از دختران حاشیه نشین بالاتر از هجده سال، مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق انجام شد. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند ازمیان دخترهای محروم منطقه حاشیه نشین دولت آباد (استان کرمانشاه) انتخاب شدند. همچنین، با استفاده از نرم افزار Maxqda داده های پژوهش تحلیل شد و برمبنای فایل های متنی وارد شده به نرم افزار، مضامین اصلی و خرده مضامین استخراج شدند. بر این اساس، تجربه زیسته دختران حاشیه نشین از محرومیت، در دو مضمون اصلی«باور های محدودکننده فردی» و «فضای نامطلوب جامعه حاشیه نشین» و با تعداد نه مورد خرده مضمون، دسته بندی شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زندگی در منطقه حومه شهر، دختران را با مسائل متعدّدی رو به رو می کند که این امر نه تنها از بسترهای آسیب پذیر اقتصادی و اجتماعی فضای حاشیه شهری، تاحدودی از طرح واره های ذهنی آنها نشئت می گیرد.
۳.

بررسی رابطه رهبری زهرآگین با فرسودگی شغلی معلّمان به واسطه نقش میانجی انسداد و سکوت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسداد سازمانی رهبری زهرآگین سکوت سازمانی فرسودگی شغلی معلمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۷۱
در پژوهش حاضر هدف بررسی رابطه رهبری زهرآگین با فرسودگی شغلی معلّمان بواسطه نقش میانجی انسداد و سکوت سازمانی است. روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش، معلّمان ناحیه سه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفیِ نظام دار و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 324 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های رهبری زهرآگین اشمیت[1] (2008)، انسداد سازمانی گیبنی و همکاران [2](2009)، سکوت سازمانی دیمیترس و وکولا[3] (2007) و فرسودگی شغلی مسلش و جکسون[4] (1981) استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگوی معادله های ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و lisrel انجام شد. نتایج تحلیل نشان داد که متغیرهای رهبری زهرآگین، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر فرسودگی شغلی معلّمان دارند. همچنین، رهبری زهرآگین با نقش میانجی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر فرسودگی شغلی معلّمان دارد. یافته های پژوهش نشان داد که وجود رهبران زهرآگین در رأس سازمان های آموزشی و مدرسه ها باعث انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و در نهایت، فرسودگی شغلی معلّمان می شود.   [1] Schmidt [2] Gibney et al [3] Dimitris & Vakola [4] Maslach & Jackson
۴.

طراحی الگوی مدیریت رفتارهای انحرافی در محیط کار در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتارهای انحرافی در محیط کار مدیریت نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۸۷
یکی از مباحث مهم مطرح شده در مدیریت سازمانی، بررسی الگوهای کنترل، نظارت و مصونیت بخشی کارکنان و سرمایه انسانی از بروز رفتارهای کاری انحرافی که هنجارهای سازمانی را دستخوش تغییر قرار داده است که باعث تهدید سلامت سازمان و کارکنانش می شود؛ بنابراین هدف در پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت رفتارهای انحرافی در محیط کارِ دانشگاه آزاد اسلامی است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کیفی و از نوع نظریه پردازی داده بنیاد است. داده های لازم با مصاحبه عمیق نیمه ساختمند از میان 20 نفر از خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت و سازمان، دانشگاه و مدیران ارشد دانشگاه انجام گرفت که نمونه ها با روش نمونه گیری انتخاب و گرد آوری شدند. حاصل مصاحبه ها مجموعه ای از مضامین اولیه بود که در فرایند کدگذاری باز گردآوری و از درون آنها مقوله هایی استخراج شد. سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها با عناوین شرایط علّی، پدیده محوری، راهبردها، عوامل زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدهای رفتار های انحرافی در محیط کار در قالب پارادایم کد گذاری محوری تعیین شد. در ادامه و در مرحله کد گذاری انتخابی نیز، سیر داستان ترسیم شد. در پژوهش حاضر برای سنجش روایی داده های کیفی از معیار های اعتمادپذیری، انتقال پذیری ، اتکا پذیری ، تصدیق پذیری ، راستی، تطابق، فهم پذیری و عمومیت استفاده شد. یافته ها نشان داد که در مرحله اول 999 کد اولیه به دست آمد. در کدگذاری انتخابی این مفاهیم به 666 طبقه تبدیل و در نهایت، 25مقوله اصلی استخراج شد که هر کدام در زیر مقوله های الگوی نظام مند (شرایط علّی، راهبردها، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها) جای گرفت.
۵.

طراحی الگوی شناختی بازماندگان بیماری سرطان با رویکرد پدیدارشناسی: مطالعه موردی بیماران در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرح واره شناختی بازماندگی تجربه زیسته پدیدارشناسی تفسیری عادت واره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۱۷۶
با توجه به تجربه گسست ها و چالش های شناختی متعدّد در زیستن با بیماری مزمنی مانند سرطان پیش بینی می شود این بیماری توان زیادی در ایجاد تغییرات شناختی و تکوین طرح واره ذهنی جدید در بین بازماندگان بیماری سرطان داشته باشد. در مطالعات اجتماعی-شناختیِ دهه های اخیر، به سرطان به عنوان یک چالش شناختی توجه شده است که به طور مؤثری، امکان عامل بودن و چانه زنی برای تغییر را فراهم کرده است. در این پژوهش، برای فهم طرح واره شناختی بازماندگان از رویکرد کیفی با تأکید بر روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه، مشاهده و معیار اشباع داده در بین بازماندگان بیماری سرطان شهر ارومیه گردآوری شده است. با 10 زن و 9 مرد مراجعه کننده به بیمارستان امید که بهبود یافته بودند، مصاحبه و داده ها به روش کلایزی تحلیل شد. از تحلیل و کدگذاری مصاحبه ها، 7 مضمون اصلی استخراج شد که عبارت است از: اجتماعی شدن در گذاری آشفته، زیستن در کشاکش خطا و کمال، جانبداری، راهبردهای هیجانی، ادراک قضا-قدری، متابعت و ادراک شناختی جدید. یافته ها نشان می دهد تجربه زیستن با سرطان، منشأ گسست از طرح واره ذهنی پیشین بوده است و ساماندهی تجربه زیسته بازماندگان نشان می دهد بقا در بیماری، مستلزم عامل بودن برای پذیرش تجربه های شناختی جدید است.
۶.

بازنمایی ذهنیت قبیله گرایی سیاسی در توسعه نیافتگی: استان کهگیلویه و بویر احمد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قبیله گرایی سیاسی توسعه نیافتگی نخبگان سیاسی مرزهای سیاسی ذهنیت قبیله ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۲۱۹
امروزه توسعه جزء ضرورت های نظام جهانی است تا جایی که نیل به پیشرفت و توسعه ازجمله دغدغه عمده حکمران های کشورهاست. برای ورود به توسعه باید افکار و ساختارهای ذهنیِ مانع توسعه اصلاح شوند و بر این مبناست که توسعه در تعارض با ذهنیت قبیله ای است. پژوهش حاضر با هدف کاوش فرآیند قبیله گرایی سیاسی و توسعه نیافتگی در استان کهگیلویه و بویر احمد صورت گرفته و از این رو از نظریه زمینه ای استفاده شده است. در این پژوهش مصاحبه شوندگان دوازده نفر از نخبگان علمی و پژوهشگران این حوزه در استان هستند. داده ها به صورت مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته به دست آمد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد که نتیجه تحلیل آنها رسیدن به چهار مقوله محوری و یک هسته مرکزی است. مقوله های محوری عبارت است از: برجستگی ذهنیت قبیله گرایی، سیاست های ساختاری نامطلوب و بازتولید ذهنیت قبیله گرایی سیاسی، تضعیف مرزهای سیاسی و ظهور قبیله گرایی سیاسی، نقش متناقض گونه نخبگان سیاسی در فرایند توسعه. مقوله هسته عبارت است از: قبیله گرایی سیاسی، دافع و بازدارنده توسعه. یافته های پژوهش نشان داد بین قبیله گرایی سیاسی و توسعه یافتگی استان کهگیلویه و بویر احمد پارادوکس ها و کشمکش های متعدّدی وجود دارد و افزایش تمایل به قبیله گرایی سیاسی، موجب کاهش توسعه یافتگی در استان می شود؛ اما توسعه و افزایش آن در جامعه اثر های قبیله گرایی سیاسی را کمرنگ می کند و موجب از بین رفتن روحیه قبیله گرایی سیاسی می شود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵