مدیریت سازمان های دولتی
مدیریت سازمان های دولتی سال دهم زمستان 1400 شماره 1 (پیاپی 38) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات سازمان های دولتی توأم با مواظبت دائم و رفع موانع از مسیر آن ها، ضامن سلامت جامعه و سازمان است. ازاین رو، پدیده خودسانسوری در روابط عمومی های سازمان های دولتی را باید یکی از موانع عمده در این مسیر قلمداد کرد که شناخت و واکاوی عوامل و زمینه های بروز این پدیده می تواند گامی ضروری و مهم در رفع این موانع محسوب شود. این پژوهش با هدف مطالعه عمیق تجارب مدیران روابط عمومی های سازمان های دولتی شهر یزد، به دنبال کشف و شناسایی عوامل و انگیزه های آنان در مبادرت به خودسانسوری است. این پژوهش در چارچوب مطالعات کیفی به روش پدیدارشناختی انجام گرفته و اعتمادپذیری داده های پژوهش نیز با استفاده از معیارهای چهارگانه اعتبارپذیری؛ انتقال پذیری؛ تأییدپذیری؛ و اطمینان پذیری تأیید شده است. یافته های پژوهش در 15 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی نمایانگر تأثیر عوامل چهارگانه ناامنی و نیازمندی، دستورمحوری، تبعیت از گفتمان حاکم و مصلحت اندیشی در سطوح فردی، سازمانی، فراسازمانی است. با توجه به سایه سنگین عوامل یاد شده بر دیدگاه های مدیران روابط عمومی های سازمان های دولتی در مبادرت به خودسانسوری، می توان نتیجه گرفت که تسهیل جریان اطلاعات به عنوان یکی از ضرورت های توسعه جوامع، نیازمند توجّه جدّی مسئولان و سیاست گذاران کشور به جایگاه و نقش روابط عمومی ها در این زمینه است.
الگوی راهبردهای مدیریت بحران کووید-19 مبتنی بر سیاست های مدیریت منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ارائه الگوی راهبردهای مدیریت بحران کووید-19 مبتنی بر سیاست های مدیریت منابع انسانی است. پژوهش از نظر هدف، توسعه ای از نوع اکتشافی و از بعد روش گردآوری داده ها، پیمایشی بوده و روش پژوهش، کیفی مبتنی بر راهبرد نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری متشکل از مدیران و کارشناسان خبره منابع انسانی در سازمان های دولتی شهر بندرعباس بوده است؛ در این مرحله با توجه به کفایت نمونه گیری و اشباع نظری، 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و در مطالعه شرکت کرده اند. جمع آوری داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفته است و جهت تحلیل داده ها از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که الگوی ارائه شده در 6 بعد اصلی: 1- عوامل نهادگرایی به منابع انسانی 2- سیاست های مدیریت منابع انسانی 3- عوامل زمینه ای (ویژگی های سازمان، فرهنگ سازمانی و زیرساخت ها) 4- عوامل مداخله گر (عوامل مدیریتی و سازمانی، عوامل مرتبط با کنشگران انسانی و متغیرهای کلان محیطی) 5- راهبردهای مدیریت بحران (همکاری، تاب آوری، شبکه سازی، ظرفیت سازی، مدیریت دانش و مدیریت استرس) و 6- پیامدها (در سطوح کارکنان، سازمان، و جامعه) تبیین شده است.
آسیب شناسی نظام مدیریت عملکرد سازمان های بخش دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک دهه از استقرار و اجرای نظام مدیریت عملکرد فعلی سازمان های بخش دولتی ایران براساس ضوابط قانون مدیریت خدمات کشوری، سپری می شود؛ اما آسیب شناسی علمی و جامعی از این نظام منتشر نشده است. اگر عارضه ها و نارسایی های احتمالی نظام کنونی در کنار یکدیگر جای گیرند و استمرار یابند موجب شکاف های عمیق عملکردی خواهند شد، ازاین رو، هدف این پژوهش آسیب شناسی نظام مذکور است. در اجرای پژوهش، نخست مبانی نظری مدیریت عملکرد (در سطح سازمان) مطالعه شد و منابع منتخب مرور، طبقه بندی و تحلیل مضمون شدند. پس از آن براساس مضامین استخراج شده، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان مدیریت عملکرد در سازمان های بخش دولتی کشور انجام پذیرفت. خبرگان مذکور با لحاظ شرایط علمی، تجربی و ادراکی به شیوه گلوله برفی شناسایی شدند. سپس تحلیل مضمون داده های مصاحبه ها به روش استقرایی انجام پذیرفت و آسیب شناسی محقق شد. در این مرحله 500 کد به داده ها اختصاص پیدا کرد. یافته های پژوهش مشتمل بر یک مضمون فراگیر (آسیب های نظام مدیریت عملکرد سازمان های بخش دولتی کشور)، 6 مضمون سازمان دهنده (آسیب های عمده شامل: مشکلات مربوط به برنامه ریزی، نارسایی های قانونی و زمینه ای، مشکلات تخصصی و ضعف بینش، مشکلات مربوط به تعارض منافع، نارسایی های اجرایی و لجستیکی، مشکلات نظری در مدل کنونی) و 55 مضمون پایه (عارضه های فرعی) است با لحاظ تنوع، تعدد و گستره آسیب های مذکور بجاست که اقدامات اصلاحی، با مشارکت تخصص های متنوع در حوزه دانش مدیریت انجام پذیرد. برخی اصلاحات در داخل نظام مذکور امکان پذیر می باشند ولی بعضی دیگر نیازمند بهبود در دیگر زیرسیستم های نظام اداری هستند.
ارائه نظریه در تبیین ماهیت و کارکرد مدیریت دولتی با محوریت جابه جایی مدیران دولتی: نظریه ابرهای بارانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ن مدیریت دولتی به عنوان نحله ای که به دنبال تحقق حداکثر منفعت عمومی برای حداکثر افراد جامعه است. در سیر تکوینی خود با نظریه های متعددی تبیین شده است. پژوهش حاضر با رویکردی کیفی، هدف اکتشافی و به لحاظ نتیجه بنیادی در دوبخش انجام شده است. در بخش نخست که نقد نظریه های غالب در فضای دانشی مدیریت دولتی و جابه جایی مدیران آن است. داده ها از طریق مطالعه کتابخانه ای دانش موجود و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 21 خبره دانش مدیریت دولتی گردآوری شدند و سپس خروجی تحلیل محتوای کیفی داده ها و نقد های احصا شده در اختیار خبرگان قرار گرفت و در سه مرحله جرح و تعدیل نظرات خبرگان انجام و مورد تأیید نهایی تمامی خبرگان مشارکت داده شده در پژوهش قرار گرفت. در بخش دوم با استفاده از روش استراتژی استدلال استعاره ای به عنوان یکی از شیوه های نظریه پردازی در پارادایم نمادین تفسیری و با طی گام های روش نظریه پردازی دانایی فرد (1386) به منظور تبیین ماهیت و کارکرد مدیریت دولتی و جابه جایی مدیران نظریه ای نوین در حوزه دانشی مدیریت دولتی با عنوان نظریه ابرهای بارانی ارائه شد. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان دانش مدیریت دولتی ایران بودند که نمونه ای 21 نفری (خبرگان مرحله اول پژوهش) از آن ها به شیوه هدفمند جهت مشارکت در فرایند انجام پژوهش انتخاب شدند. نظریه ارائه شده با استفاده از استعاره ابرهای بارانی، رویکردی جامع و کل نگر در تبیین ماهیت و کارکرد مدیریت دولتی به ویژه جابه جایی مدیران دولتی داشته است و در عین حال ابهام ها و سؤالات مغفول در نظریه های پیشین را بررسی و این موارد را با نگاهی نقادانه در نظریه ای جدید در نظر گرفته است. از سوی دیگر، این نظریه توانایی و انعطاف لازم برای تبیین و توصیف مدیریت دولتی در کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته را به همراه داشته و از قدرت انتقال مفاهیم قابل قبولی برخوردار است.
طراحی چارچوبی برای آموزش آینده نگری به مدیران عالی سازمان های دولتی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی طراحی چارچوبی برای آموزش آینده نگری به مدیران عالی سازمان های دولتی جمهوری اسلامی ایران بود. ابتدا ادبیات پژوهش در سه حوزه «مدیریت سازمان های دولتی»، «آینده نگری» و «آموزش آینده نگری» براساس داده های اسنادی بررسی شد. سپس به کمک روش «داده بنیاد» و با استفاده از ابزار «مصاحبه عمیق» داده های دست اول برای طراحیِ چارچوبِ موردنظر گردآوری شدند و در سه فاز مختلف ولی به هم پیوسته، از طریق «کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی» مورد تحلیل قرار گرفتند. براساس یافته های پژوهش، یک چارچوب کلی برای آموزش آینده نگری به مدیران عالی سازمان های دولتی ایران ارائه شد که در آن علاوه بر مقوله آموزش آینده نگری به عنوان مقوله محوری، با نگاهی کلان دیگر مقولاتِ مربوط به این حوزه نظیر شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها نیز معرفی شدند. لذا، این چارچوب کلان و در عین حال تفصیلی می تواند، به عنوان یک الگوی کلی برای آموزش آینده نگری به مدیران عالی سازمان های دولتی جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار گیرد.
الگوی مفهومی هم آفرینی ارزش دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های نسل چهارم و پنجم با استفاده از رویکرد متاسنتز و دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود ارائه مدل های هم آفرینی ارزش، هنوز ابعاد و مؤلفه های مختلف آن در دانشگاه ها روشن نیست. هدف این مقاله شناسایی عوامل، مؤلفه ها و پیامدهای هم آفرینی ارزش دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های نسل چهارم و پنجم و به تبع آن ارائه یک الگوی مفهومی براساس آن است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه عمیق با استفاده از روش متاسنتز جهت شناسایی عوامل، مؤلفه ها و پیامدهای هم آفرینی ارزش، از تکنیک دلفی فازی جهت پالایش عوامل و مؤلفه ها بهره گرفته شده است. نظرسنجی به عمل آمده در چهار مرحله انجام گرفته و نتایج هر مرحله با استفاده از فرمول های روش دلفی فازی مورد پالایش قرار گرفته است. نهایتاً مدل هم آفرینی ارزش دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های ارزش آفرین و تمدن ساز با 16 عامل، 23 مؤلفه و 13 پیامد و هرکدام در سه دسته طراحی گردیده، و به عنوان مدلی پیشنهادی جهت هم آفرینی ارزش دانشگاهی ارائه شده است، تا بدین وسیله دانشگاه ها بتوانند ضمن تحلیل وضعیت موجود و بهینه کاوی از تجارب موفق، اقدام به ارائه طرح ها و اقدامات بهبود نمایند.
پایش حصار شیشه ای اطلاعات بر بدبینی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با پیشرفت علم و فناوری مدیران با حجم عظیمی از اطلاعات مواجه هستند که خواسته یا ناخواسته با پالایش و انتخاب دسته ای از اطلاعات، خود را در حصار شیشه ای اطلاعات محصور می نمایند. این امر موجبات عدم اطمینان و بدبینی کارمندان نسبت به آنان را فراهم می آورد. هدف از پژوهش حاضر نقش پایش حصار شیشه ای اطلاعات مدیریت بر بدبینی سازمانی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی - پیمایشی، از نوع علّی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان شعب بانک ملت در شهر اصفهان به تعداد 420 نفر هستند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 208 نفر انتخاب و پرسشنامه بین آنان توزیع شد. روایی پرسشنامه از طریق روایی صوری و روایی سازه و پایایی آن با استفاده از شاخص های آلفای کرونباخ و پایایی مرکب بررسی شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد. براساس یافته های این پژوهش بعدساختاری و بعدمدیریتی بر روی حصار شیشه ای اطلاعات تأثیرگذار هستند. به علاوه حصار شیشه ای اطلاعات مدیران بر روی بدبینی سازمانی تأثیر دارد. نتایج پژوهش حاکی از این است که حصار شیشه ای اطلاعات موجب می شود که مدیران سازمان از بسیاری وقایع داخلی سازمان بی اطلاع باشند که این امر موجب ایجاد بی اعتمادی و بدبینی کارمندان به اقدامات مدیریت می گردد و می تواند لطمات و ضررهای جبران ناپذیری را برای سازمان و مدیران در پی داشته باشد.
آینده پژوهی مدیریت استعداد در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برای سازمان های پیشرو یک پارادایم اهمیت محوری دارد: سرمایه انسانی، مدیریت استعدادها می تواند دانش سرمایه انسانی را به ارزش افزوده تبدیل کند. هدف این پژوهش آن است که به آینده سازی برنامه های دولت و مجلس برای جذب و نگهداری استعدادها بپردازد و با ساخت سناریوهای مطلوب، نامطلوب، قابل قبول و قابل تحمل آینده های محتمل درزمینه مدیریت استعدادها در سازمان های دولتی ایران را دسته بندی کند. این پژوهش به روش کیفی و آینده پژوهی انجام شده است. نوع پژوهش کاربردی، مورد پژوهی و مطالعه روند است. روش جمع آوری داده ها، روش دلفی است. پانل دلفی شامل ۱۰ نفر از نخبگان علمی و مدیران سازمان های دولتی بودند. در این پژوهش تحلیل ساختاری و تحلیل تأثیرات متقابل مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد آینده های محتمل در رابطه با مدیریت استعداد شامل طیفی است که از یک سو منجر به تشویق استعدادها شده و با به کارگیری سند راهبردی سبب جذب و حفظ نخبگان و استعدادها در سازمان ها شده و از دیگر سو به از دست دادن استعدادها و خروج آن ها از سازمان های دولتی و کشور منجر خواهد شد. براساس ایده تشویق سازمان های دولتی باید با بازنگری، ادامه و اصلاح تشویقات خود هرگونه اقدام جهت نگهداری استعدادها را به کار گرفته و با دادن امتیازات مناسب و انگیزاننده به افراد با استعداد سازمان، بر ماندگاری و حفظ آن ها تلاش کنند. در پایه تطمیع نیز سازمان های دولتی در عین تشویق و دادن امتیازات خاص به افراد با استعداد و نخبه باید ابزارهایی را برای ترغیب این سرمایه های انسانی خود داشته باشند تا طمع امکانات خارج، از دل آن ها برکنده شود.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر در اتخاذ تصمیمات غیر اثربخش توسط مدیران دولتی (مورد مطالعه: سازمان های دولتی استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عنایت به تبعات گسترده اتخاذ تصمیمات غیر اثربخش توسط مدیران بخش دولتی که منجر به اتلاف منابع، فرصت سوزی و کاهش اعتماد عمومی به دولت می شود، پژوهش حاضر با هدف شناسایی علل این پدیده و تعیین اهمیت هریک از این عوامل و با رویکرد ترکیبی انجام شد. بخش کیفی پژوهش از طریق مصاحبه با 20 نفر از مدیران دولتی استان گلستان با استفاده از نمونه گیری هدفمند در سطوح پایه، میانی و عالی انجام گرفت و عوامل کلیدی، شناسایی و با بهره گیری از تحلیل مضمون و استفاده از نرم افزار مکس. کیو. دی. ای، مجموعه داده ها در قالب 27 معیار و در 3 طبقه سازمان دهی شدند. به منظور اطمینان از صحت کدگذاری ها نتیجه تحلیل مضمون برای برخی مشارکت کنندگان ارسال و نظرات اصلاحی اعمال گردید. در فاز کمی پژوهش نیز به منظور رتبه بندی عوامل از روش تحلیل سلسله مراتبی و پرسشنامه مقایسات زوجی با مشارکت 45 نفر استفاده شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها، با نرم افزار اکسپرت چویس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش بیانگر این است که عوامل مرتبط با فرآیند تصمیم گیری (473/0)، عوامل سازمانی (355/0) و عوامل مرتبط با فرد تصمیم گیرنده (173/0) به ترتیب مهم ترین نقش را در اتخاذ تصمیمات غیر اثربخش از نظر مشارکت کنندگان در پژوهش ایفا می نمایند. براساس یافته های پژوهش می توان گفت با توجه به اینکه تغییر خصوصیات فردی مدیران، بسیار دشوار بوده و اهمیت کمتری نیز در بین عوامل دارد، سازمان های دولتی می توانند با تمرکز بر اصلاح فرآیند تصمیم گیری و کنترل عوامل سازمانی مؤثر بر تصمیمات تا حد قابل توجهی کیفیت تصمیمات بخش دولتی را بهبود بخشند.
پایش نقش اعتماد به نفس کاذب مدیریتی و شاخص اطمینان و کارایی اطلاعاتی در پیش بینی سود مبتنی بر مالیه رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اعتماد به نفس کاذب مدیریتی و شاخص اطمینان و کارایی اطلاعاتی در پیش بینی سود مبتنی بر مالیه رفتاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1388 تا 1397 بود. بدین منظور پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر نوع پژوهش از نوع پژوهش های تجربی به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران بودند که طی بازه زمانی موردنظر سهام آن ها در تالار اصلی یا بازار اول مبادله شود که طبق فرمول کوکران اورکات تعداد 385 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین جهت بررسی رابطه بین متغیرها از مدل پانل دیتا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اعتماد به نفس بیش از حد مدیر بر سود شرکت ها تأثیر معنی داری در سطح 95 درصد دارد و این تأثیر به صورت معکوس است. با حضور اطمینان اطلاعاتی در رابطه بین اعتماد به نفس بیش از حد مدیر و سود شرکت ها، میزان تأثیرگذاری منفی اعتماد به نفس بیش از حد مدیرعامل بر سود شرکت از مقدار 416/0- به مقدار 234/0- کاهش می یابد و این کاهش نیز در سطح 95 درصد تأثیرگذار است. بدین ترتیب متغیر اطمینان اطلاعاتی می تواند میزان تأثیر منفی اعتماد به نفس بیش از حد مدیریت بر سود شرکت ها را کاهش دهد