مقالات
حوزه های تخصصی:
مطالعات و پژوهش های گسترده ای در زمینة رفتار انحرافی کارکنان در ادبیات رفتار سازمانی موجود است. هر یک از این مطالعات با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار در بروز رفتارهای انحرافی کارکنان در محل کار انجام شده اند. هدف پژوهش حاضر این است که تأثیر دو پدیدة ادراک سیاستهای سازمانی و حمایت سازمانی درک شده در بروز رفتارهای انحرافی در بین کارکنان را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. تحقیق حاضر از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، جزء تحقیقات پیمایشی (غیر آزمایشی) محسوب می شود. روش تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها، از نوع همبستگی و به خصوص، معادلات ساختاری است. داده های گردآوری شدة حاصل از توزیع 248 پرسشنامه در بین کارکنان دو دانشگاه تربیت مدرّس و دانشگاه تهران به عنوان جامعة آماری، نشان می دهد که درک سیاستهای سازمانی تأثیر مثبتی در بروز ابعاد مختلف رفتارهای انحرافی همچون: طفره روی اینترنتی، رفتارهای مخرّب اموال سازمان و همچنین اتلاف وقت و اتلاف منابع سازمان دارد. از سوی دیگر، نتایج نشان داد که حمایت سازمانی درک شده، تأثیر منفی در بروز طفره روی اینترنتی، رفتارهای مخرّب اموال سازمان و اتلاف وقت و منابع سازمان دارد. در این پژوهش هیچ رابطه ای بین ادراک از سیاستهای سازمانی و همچنین حمایت سازمانی درک شده با پرخاشگری بین کارکنان مشاهده نشده است.
بررسی و تببین نقش سرمایة روان شناختی در پیامدهای سازمانی (مورد مطالعه: سازمانهای دولتی ایران(
حوزه های تخصصی:
به طور کلی هدف اصلی مدیران، بهبود پیامدهای سازمانی است. برای تحقق این امر، راهکارهای مختلفی از سوی صاحب نظران ارائه شده است. یکی از موضوعات جدیدی که در این ارتباط مطرح شده، سرمایة روان شناختی است. سرمایة روان شناختی بر توانمندی ها و داشته های فرد تأکید می کند و به موضوعات مثبت زندگی بشر نظیر شادکامی، خلاقیت، هوش هیجانی، خردمندی، خودآگاهی، بهزیستی، خوش بینی و نظایر آن می پردازد و سعی می کند با نگاهی علمی و عملی، حضور این مؤلّفه های مثبت را در زندگی بشر هموارتر سازد. با توجه به گسترش روز افزون رویکرد سرمایة روان شناختی در سازمانها، مقاله حاضر به بررسی و تبیین نقش سرمایة روان شناختی در پیامدهای سازمانی (عملکرد شغلی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی) پرداخته است. به این منظور، پژوهشگران ضمن مرور کامل مبانی نظری پژوهش و با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی و با انتخاب اعضای نمونة آماری به روش تصادفی از بین کارکنان سازمانهای دولتی استان تهران، فرضیه های پژوهش را با استفاده روش معادلات ساختاری و رگرسیون، مورد سنجش قرار داده اند. یافته های مربوط به آزمون فرضیه های این پژوهش حاکی از آن است که سرمایة روان شناختی آثار و پیامدهای مثبتی بر عملکرد شغلی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی دارد. در این میان، مؤلفة تاب آوری دارای بالاترین رتبه و خوش بینی، پایین ترین رتبه را داشته اند. همچنین این بررسی نشان داد که جو سازمانی نقش متغیّر تعدیل گر میان سرمایة روان شناختی و پیامدهای سازمانی ایفا می کند.
مطالعه و مقایسة رویکرد اجتماع محور مدیریت بحران در کشورهای منتخب
حوزه های تخصصی:
از جمله تهدیدهای بالقوّه ای که همواره سلامتی و دارایی افراد جامعه را مورد هدف قرار داده، وقوع حوادث و بلایای طبیعی است. این امر، لزوم توجه ویژة انواع ساختارهای دولتی و حکومتی را به نحوة طراحی و پیاده سازی نظامهای مدیریت بحران نمایان می کند. فراگرد مدیریت بحران در ایران دارای نوسانات فراوانی بوده است و دستیابی به یک نظام مدیریت بحران اثربخش و اجرای موفق آن، همواره یکی از چالشهای موجود در این زمینه بوده است. از سوی دیگر، بررسی نحوة مواجهه با بلایای طبیعی در ایران، حاکی از آن است که دولتهای متفاوت، بیشتر به التیام بخشی پیامدهای ناشی از وقوع بلایا اکتفا و همت خود را بر مراحل مقابله و بازسازی در چرخة مدیریت بحران متمرکز کرده اند. رویکرد اجتماع محور مدیریت بلایا از جمله رویکردهایی است که می تواند با تمرکز بر ریشه یابی علل آسیب پذیری، در مقایسه با توجه صرف به وقوع بلایا، نقاط ضعف پیش گفته را تعدیل کند. از این رو، در این پژوهش تجارب پیاده سازی رویکرد اجتماع محور در کشورهای ترکیه، فیلیپین و ژاپن که از نظر گستردگی و نوع بلایای طبیعی، مشابه کشورمان هستند، به روش تحلیل محتوای کلان، بررسی شده و در پایان، با جمع بندی پیشنهادهای حاصل از مصاحبه با خبرگان به منظور تطبیق و به گزینی اقدامات صورت گرفته در این کشورها، راهکارهایی با هدف بهبود اجرای این طرح در شهر تهران و تبدیل شدن به الگویی برای پیاده سازی در سایر شهرهای کشور ارائه شده است.
معرفی الگوی ارزشی سازمان های دولتی
حوزه های تخصصی:
با توجه به کاستی های مدل های سنتی سنجش عملکرد سازمان و تحولات دوران معاصر در حوزه مدیریت، ارایه چارچوب های نوین سنجش عملکرد مدنظر قرار گرفته است. مدل های تعالی سازمانی از جمله مهمترین مدل هایی هستند که بر مبنای مجموعه ای از ارزش های محوری و معیارهای اساسی تشکیل شده اند. این مدل ها در پی معرفی مولفه های کلیدی عملکرد برتر سازمان هستند و به اذعان صاحبنظران چنین چارچوب هایی، حداقل در حوزه ارزش های محوری، جنبه تجویزی دارند. بر همین اساس و با توجه به این پیش فرض که طراحی مدل تعالی در هر کشوری با توجه به شرایط و عوامل زمینه ای حاکم بر آن صورت می گیرد، شناسایی و معرفی ارزش های محوری مدل تعالی سازمانی در بخش دولتی ایران، هدف اصلی این مطالعه می باشد.
در این تحقیق، به منظور بررسی عوامل زمینه ای موثر در طراحی مدل تعالی، سیاست های کلی نظام اداری کشور، برنامه های تحول نظام اداری کشور، قانون مدیریت خدمات کشوری و سند چشم انداز بیست ساله کشور با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پژوهش تحلیل محتوا، تحلیل و بررسی شد. براساس مطالعه تطبیقی مدل های تعالی سازمانی در سطح دنیا و تحلیل عوامل زمینه ای حاکم در کشور، مفاهیم، مقوله های اصلی و مقوله های فرعی مشخص و طبقه بندی شد. داده های این تحقیق از طریق پرسشنامه و به روش نمونه گیری هدفمند و قضاوتی در بخش دولتی جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی ارزش های اصلی مدل شناسایی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مدل تعالی سازمانی در بخش دولتی دارای 10 ارزش محوری بوده که در سه حوزه کرامت انسانی، دانایی محوری و چشم انداز محوری دسته بندی شده است.
بررسی عوامل مؤثّر بر آمادگی کارکنان برای پذیرش سیستم مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
امروزه دانش، نقش اساسی در تحقق اهداف راهبردی سازمان و کسب مزیّت رقابتی ایفا می کند. دانش هم مانند هر منبع سازمانی دیگر، باید مدیریت شود. مقالة حاضر، بخشی از یافته های یک طرح تحقیقاتی با هدف بررسی عوامل مؤثّر بر آمادگی کارکنان دانشگاه پیام نور استان خراسان رضوی، قبل از پیاده سازی سیستم مدیریت دانش است.
در تحقیق حاضر، تأثیر عوامل فردی، زمینه ای، محتوایی و فرایندی بر تعهد و بدبینی نسبت به مدیریت دانش (به عنوان عناصر آمادگی برای مدیریت دانش) مورد آزمون قرار گرفت. جامعة آماری تحقیق کلیة کارکنان دانشگاه پیام نور خراسان رضوی، به تعداد 500 نفر بودند که بر اساس تعیین حجم نمونه، 85 نفر لازم بود که بر اساس150 پرسشنامه توزیع شده با استفاده از نمونه گیری طبقه ای تصادفی، 129 نفر پرسشنامه با نرخ 86 درصد برگشت داده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
برای جمع آوری داده ها در این تحقیق از پرسشنامه استفاده شد و برای تعیین روایی آن، در اختیار چند تن از استادان صاحب نظر قرار گرفت. سپس برای سنجش پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ توسط نرم افزار SPSS محاسبه شد که برابر با 6/74 درصد به دست آمد که مقدار مناسبی بود.
در بخش تجزیه و تحلیل داده ها، از مقایسة میانگینها، تحلیل همبستگی و در نهایت، از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شد.
نتایج نشان داد که عوامل فردی بر بدبینی و تعهد مستمر، عوامل زمینه ای بر بدبینی، تعهد عاطفی و مستمر، عوامل محتوایی بر بدبینی و تعهد مستمر و هنجاری نسبت به مدیریت دانش تأثیر مستقیم دارند و عوامل فرایندی بر بدبینی و تعهد عاطفی نسبت به مدیریت دانش تأثیر منفی دارد.
بررسی رابطة بین خصوصی سازی و توانمندسازی روان شناختی کارکنان
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطة خصوصی سازی و توانمندسازی روان شناختی کارکنان بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شده است. همچنین در این تحقیق سعی شده است تأثیر شاخصهای «راهبردهای مدیریتی»، «منابع خود کارامدی» و «شرایط سازمانی» بر توانمندسازی روان شناختی به عنوان متغیّرهای مداخله گر توانمندسازی، سنجش شود. برای تحلیل داده های آماری از تحلیل عاملی به روش مؤلّفه های اصلی و تحلیل مسیر استفاده شده است تا راهکارها و پیشنهاد هایی برای افزایش توانمندسازی کارکنان در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی گیلان ارائه شود. برای سنجش مؤلّفه های خصوصی سازی و توانمندسازی از پرسشنامه استفاده شده است. از بین 7500 تن از کارکنان بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی گیلان، 400 تن با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان داد که رابطة مثبت و معنی داری بین خصوصی سازی و توانمندسازی روان شناختی وجود دارد. همچنین بین عوامل مداخله گر، شرایط سازمانی و راهبردهای مدیریتی با توانمندسازی روان شناختی رابطة مثبت و معنی داری وجود دارد ولی رابطه ای بین منابع خود کارامدی و توانمندسازی کارکنان وجود ندارد
بررسی رابطه اقتصاد مقاومتی، گرایش کارآفرینانه و مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
در عصر ارتباطات و فناوری، دانش به مثابه منبع حیاتی سازمان ها در عرصه رقابت و عاملی برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار محسوب می گردد. همگام با گذر از اقتصاد مبتنی بر صنعت به اقتصاد مبتنی بر دانش، سازمان ها نیز خود را بر آن داشته اند تا با تکیه بر دانش و اطلاعات و استفاده از آن در فراگرد ارایه محصولات،کیفیت محصولات خود را افزایش دهند. در همین امتداد، این مقاله به بررسی ارتباط بین اقتصاد مقاومتی،گرایش کارآفرینانه و مدیریت دانش پرداخته است. به همین منظور با استفاده از مبانی نظری موجود، ابعاد مدیریت دانش، اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی احصاء شده و با استفاده ازاستراتژی پیمایش، از این ابعاد پرسشنامه ای برای گردآوری اطّلاعات در میان100 نفراز کارآفرینان و صنعتگران شهرک صنعتی سلیمی، واقع در شهر تبریز توزیع شده است. در ادامه، برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، استفاده شده است. خروجی های تحلیل نشان می دهد که اقتصاد مقاومتی، گرایش کارآفرینانه و مدیریت دانش دارای رابطه مثبت و معناداری با یکدیگرند. براین اساس، سازمان های دولتی برای گذار از تأخیر در ارائه خدمات و نارضایتی ارباب رجوع، باید ضمن پای بندی به ابعاد اقتصاد مقاومتی، از ابزارهایی چون مدیریت دانش به مثابه بستری برای تشویق گرایش های کارآفرینانه افراد استفاده کنند.