جغرافیا و مطالعات محیطی
جغرافیا و مطالعات محیطی سال بازدهم بهار 1401 شماره 41 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه رویکرد سرمایه اجتماعی به یکی از عوامل موثر در توسعه بهره وری پایدار شهری تبدیل گردیده است. اهمیت این رویکرد در اقدام بازآفرینی شهری به عنوان پتانسیل مهم و یک اقدام غیرمتمرکز است که با ورود مشارکت شهروندان زمینه های اثرپذیری طرح فراهم می گردد. در این راستا تحقیق حاضر با هدفی کاربردی و ماهیتی توصیفی-تحلیلی در تلاش است تا با استفاده از اسناد کتابخانه ای و روش های پیمایشی به ارزیابی تطبیقی وضعیت مولفه های سرمایه اجتماعی در حوزه بازآفرینی مشارکتی در محلات مهدی القدم و هفت آسیاب شهر ارومیه بپردازد. جامعه آماری تحقیق شامل دو گروه متخصصین شهری و شهروندان می باشد. روش های تجزیه و تحلیل نیز مبتنی بر دو روش سوارا و ماباک می باشد که به ترتیب در وزن دهی مولفه های پیشنهادی تحقیق و رتبه بندی گزینه های تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که به ترتیب شاخص های امنیت عمومی و حضور در اجتماعات محلی بیشترین، و التزام و تقید به تعالیم دینی و مصلحت عمومی کمترین سطح اهمیت و ارزش را داشته است. همچنین طبق نتایج نهایی، محله مهدی القدم شهر ارومیه وضعیت مطلوب تری را نسبت به محله هفت آسیاب در امر وضعیت مولفه های سرمایه اجتماعی به خود اختصاص داده است. در نهایت جهت بهبود وضع موجود و نیل به شرایطی بهتر به ارائه برخی پیشنهادات پرداخته شده است.
طراحی نمودارهای مورداستفاده (use case diagram) کاربران در فرایند مقتدرسازی الکترونیکی ساکنان بافت فرسوده اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهر اصفهان با ترکیب درهم تنیده ای از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مواجه می باشند؛ که بازآفرینی شهری با به کار گیری ابزار مقتدرسازی اجتماع منسجم و ارتقا مشارکت فعال شهروندان در راستای حل این مشکلات گام برمی دارد. این فرایند در بستر فضای مجازی به دنبال تسهیل برقراری ارتباط شهروندان و مسئولان؛ مقتدرسازی الکترونیکی معرفی می شود. یکی از روش های پیاده سازی فرایند مقتدرسازی الکترونیکی در فضای مجازی استفاده از روش مهندسی نیازمندی ها هست که بر پایه شناسایی نیازمندی ها و تحلیل آن، کاربران سیستم و فعالیت های آن ها معرفی می شود. این پژوهش باهدف دستیابی به تحلیل نیازمندی ها کاربران و فعالیت های آنان را در راستای تحقق فرایند مقتدرسازی الکترونیکی بر پایه نمودار مورداستفاده (Use Case) تدوین شده است. بر این اساس این مقاله یک پژوهش با ویژگی های چون استقرایی،کاربردی و توصیفی- تحلیلی استوار است که با به کارگیری روش هیئت منصفه و روش تحلیل محتوی با استفاده از نرم افزارAtlas ti نیازمندی های سیستم تعیین می شود. تحلیل نیازمندی ها نشان می دهد کاربران سیستم فرایند مقتدرسازی الکترونیکی شامل ساکنان بافت های فرسوده شهر اصفهان، کارشناس تسهیلگر، کارشناس فنی و کارشناس مربی، مسئول، می باشند و فعالیت های هر یک بر پایه فرایند مقتدرسازی و نیازمندی ها در نرم افزار Visual Paradigm به صورت نمودار مورد استفاده (use case)؛ به عنوان زبان مدل سازی یکپارچه (UML) نمایش داده می شود. نمودارهای مورداستفاده نمایشی از چگونگی ارتباط بین کاربر و فعالیت ها در سیستم چرخه ای فرایند مقتدرسازی الکترونیکی برای ساکنان بافت های فرسوده شهری اصفهان است.
شناسایی پیشران های کلیدی در راستای تحقق پذیری امنیت پایدار منطقه ای بر اساس معیارهای پدافند غیرعامل (مطالعه موردی: منطقه ی لواسانات)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی منطقه ای یک هدف برجسته در برنامه ریزی محیطی و فضایی در دهه های اخیر به شمار می رود که شامل برنامه های گوناگون با هدف تسهیل در ارتقای مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی، کاهش آسیب های زیست محیطی و افزایش ایمنی و امنیت منطقه در مواجهه با انواع بلایا و بحران ها می باشد. بنابراین، مؤلفه های امنیت از ارکان اصلی تحقق توسعه ی منطقه ای محسوب می گردند و هدف از تحقیق حاضر شناسایی پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر تحقق امنیت پایدار منطقه ی لواسانات بر اساس معیارهای پدافند غیرعامل می باشد. روش تحقیق در مطالعه ی حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است. همچنین جامعه ی آماری تحقیق شامل مسئولان، مدیران و کارشناسان حوزه ی پدافند غیرعامل منطقه ی لواسانات می باشد که حجم نمونه بر اساس روش دلفی 100 نفر تعیین شده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات تحقیق نیز از روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-pls استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مهمترین پیشران های تأثیرگذار بر تحقق امنیت پایدار منطقه ی لواسانات بر مبنای پدافند غیرعامل مربوط به پیشران های مدیریت مبتنی بر پیش گیری، مدیریت مبتنی بر آمادگی و برنامه ریزی مناسب کالبدی-زیست محیطی بوده که به ترتیب امتیاز مدل ساختاری برای آنها 823/0، 753/0 و 677/0 می باشد. همچنین در بین پیشران های فرعی نیز بیشترین تأثیرگذاری مربوط به پیشران های ارتباطات میان سازمانی به منظور مشارکت حداکثریِ سازمان های مرتبط در فاز پیشگیری از آثار و نتایج بحران ها، تشکیل سیستم های پشتیبان تصمیم گیری و هدایت کننده و پایگاه های اطلاعاتی مبتنی بر آمار و اطلاعات مکانی-جغرافیایی برای شناسایی و اولویت بندی مکان های حادثه خیز می باشد.
تبیین الگوی مدیریت راهبردی در توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان سیریک)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حوزه های روستایی به عنوان قاعده نظام و فعالیت ملی نقش اساسی در توسعه ملی ایفا می کنند؛ زیرا توسعه پایدار سرزمین در گرو پایداری نظام روستایی به عنوان زیرنظام تشکیل دهنده نظام سرزمین است و پایداری فضاهای روستایی در ابعاد مختلف می تواند نقش مؤثری در توسعه منطقه ای و ملی داشته باشد و اگر در جریان پیشرفت و توسعه فضاهای روستایی وقفه ای ایجاد شود، آثار و پیامدهای آن نه تنها حوزه های روستایی؛ بلکه مناطق شهری و در نهایت، کلیات سرزمین را در بر خواهد گرفت. یکی از عوامل مؤثر در توسعه روستایی مدیریت و برنامه ریزی راهبردی می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت راهبردی در توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان سیریک) انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش صاحبنظران و متخصصان بخش مرکزی شهرستان سیریک بودند که به شیوه هدفمند 60 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و همچنین تحلیل swot استفاده شد. نتایج آزمون t نشان داد که مدیریت راهبردی نقش اساسی در توسعه پایدار روستایی دارد. همچنین معیارهای کالبدی، اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی نقش اساسی در توسعه پایدار روستایی در شهرستان سیریک دارد.
آسیب شناسی خانه های دوم در نواحی روستایی شهرستان لاهیجان در دو دهه اخیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شهرستان لاهیجان با داشتن جاذبه های طبیعی و فرهنگی فراوان همواره به عنوان یکی از کانونهای گردشگری در استان گیلان بوده است. نواحی روستایی این شهرستان نیز با برخورداری از محیط طبیعی بکر در هر یک از بخشهای نواحی کوهستانی، کوهپایه ای و جلگه ای- ساحلی و همچنین جاذبه های فرهنگی و انسانی، یکی از مقاصد اصلی گردشگری این شهرستان به شمار می آید. اما گسترش جریانهای گردشگری دراین شهرستان که عموماً بدون برنامه ریزی و عدم مدیریت کافی همراه می باشد اثرات مثبت و منفی فراوانی را در زمینه های، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی- فضایی به همراه داشته است. هدف این پژوهش بررسی رابطه خانه های دوم با آسیب شناسی نواحی روستایی شهرستان لاهیجان می باشد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان و خبرگان شهرستان لاهیجان بودند که به شیوه هدفمند 125 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته زیست پذیری بود که روایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 79/0 بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و amos و با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل واریانس مورد تجریه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین تمام مؤلفه های زیست پذیری و گردشگری خانه های دوم رابطه معنادار وجود دارد و گسترش خانه های دوم در مناطق کوهستانی و جنگلی بیشتر از مناطق ساحلی بوده است و تاثیرات بخش کالبدی- فیزیکی از گردشگری خانه های دوم بیشتر از بخش های دیگر بوده است.
تحلیل و بررسی رفتار سفر شهروندان در شهرهای میانی ایران و مقایسه آن با کشورهای پیشرفته (مطالعه موردی شهر بیرجند)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله یک چارچوب مفهومی برای تحقیق در مورد رفتار سفر از طریق تعریف دامنه هدف تحقیق، برنامه های اساسی فعالیت های انسانی و مفهوم سازی مسافر به عنوان یک بازیگر شبکه حمل و نقل در مورد زیرساخت ها و شبکه های انسانی و پرداختن به محتوای اجتماعی فعالیت ها ارائه شده است. همچنین بررسی و تجزیه و تحلیل رفتار مسافران در شهرهای میانی ایران (شهر بیرجند)، از جمله فرکانس سفر افراد مختلف در روز، هدف سفر و انتخاب حالت ارائه شده است. سپس تفاوت بین شهر بیرجند در کشور ایران و کشورهای پیشرفته (آمریکا، انگلستان و هلند) در رفتار مسافران مقایسه، و داده های بدست آمده تجزیه و تحلیل می گردد. این تحقیق که از نوع بنیادی است و روش آن ترکیبی (کمی – کیفی) به صورت پیمایشی و توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش از بین استفاده کنندگان از شبکه حمل و نقل عمومی شهر بیرجند و حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران انتخاب شده است که در طی آن 389 نفر شامل 202 نفر مرد و 187 نفر خانم انتخاب می گردد. نتایج حاکی از آن است که افراد در سنین بالای 60 سال بیشتر از سنین زیر 60 سال رفتن به خرید و سرگرمی و تربیت بدنی را انتخاب می کنند. و زنان بیشتر از مردان به خرید می پردازند، و برعکس بیشتر مردان سرگرمی و تربیت بدنی را نسبت به زنان انتخاب می کنند. با افزایش سن، افراد مسن بیشتر پیاده روی را به عنوان حالت اصلی سفر انتخاب می کنند و افراد کمتری دوچرخه یا اتومبیل موتوری را برای سفر انتخاب می کنند.
ارزیابی اثرات شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه نمونه موردی شهرستان خواف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توجه به گردشگری فرهنگی در سرتاسر جهان در سالهای اخیر رو به رشد بوده است که این خود ناشی از رونق گرفتن توجه به میراث فرهنگی، رشد و توسعه سفرهای ملی و بین المللی می باشد و از طرف دیگر شناسایی ظرفیت های گردشگری داخلی و به خصوص گردشگری فرهنگی به عنوان یک محرک اقتصادی با حفظ فرهنگ محلی کمک زیادی به توسعه گردشگری فرهنگی نموده است. در ایران امکان توسعه ی گردشگری فرهنگی به ویژه در شهرستانهایی مثل خواف به دلیل وجود خرده فرهنگ های متعدد، آثار فرهنگی و هنری غنی و اصالت صنایع دستی وجود دارد. هدف اصلی این پژوهش نیز، بررسی نقش شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه شهرستان خواف می باشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. برای جمع آوری داده ها از روش میدانی- کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، گردشگران شهرستان خواف می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 190 نفر در نظر گرفته شد. و به صورت تصادفی پرسشنامه بین آن ها توزیع گردید. داد ه های این تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که همه شاخص های گردشگری فرهنگی از دید گردشگران در شهرستان خواف به غیر از شاخص دسترسی به شهرستان و خدمات دهی به گردشگران مطلوب هستند، بنابراین برای توسعه گردشگری فرهنگی نیازمند توسعه زیر ساخت های دسترسی در این شهرستان می باشیم
محاسبه شاخص های اقلیم گردشگری مدل RayMan در شهر یاسوج و بررسی روند آن ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق تقویم گردشگری شهر یاسوج با استفاده از شاخص های PET، SET و PMV حاصل از اجرای مدل RayMan به لحاظ قابلیت استفاده از پارامترهای مختلف اقلیمی، فرم محاسباتی مناسب و پشتیبانی توسط نرم افزار مربوطه در یک دوره زمانی 30 ساله (1988 تا 2018) تعیین شد و سپس روند این شاخص ها و پارامترهای هواشناسی مؤثر بر آنها با استفاده از آزمون ناپارامتری من – کندال مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس هر سه شاخص مورد بررسی شرایط آسایش و راحت بدون تنش گرمایی یا سرمایی برای گردشگران در شهر یاسوج، 6 تا 7 درصد از کل روزهای سال یعنی حدوداً معادل یک ماه است که این شرایط بر اساس شاخص PET، در ماه فروردین و بر اساس شاخص های PMV و SET در اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد است. بر اساس شاخص های PET و PMV شرایط اقلیم گردشگری در شهر یاسوج در یک سال عمدتاً سرد تا خیلی سرد با تنش سرمایی شدید تا بسیار شدید است. در صورتی که شرایط عمده اقلیم گردشگری بر اساس شاخص SET، خنک تا خیلی خنک است. در مقایسه با واقعیت های اقلیمی به نظر می آید که شاخص PMV نسبت به دو شاخص دیگر بهتر گویای تقویم گردشگری شهر یاسوج هم به لحاظ تعیین مناسب ترین زمان گردشگری هم به لحاظ شرایط عمده اقلیم گردشگری در طول سال است. در موضوع بررسی روند شاخص های اقلیم گردشگری و پارامترهای مؤثر بر آنها، نتایج به طور کلی نشان دهنده این است که پارامترهای دمای خشک و فشار بخار از ماه بهمن تا تیر دارای روند افزایشی و از ماه مرداد تا دی دارای روند کاهشی هستند. پارامترهای رطوبت، سرعت باد و میزان ابرناکی از ماه بهمن تا تیر بدون روند و از ماه مرداد تا دی دارای روند کاهشی هستند. شاخص های PET، SET و PMV در همه ماه های سال به جزء ماه جولای (معادل مرداد ماه) دارای روند هستند، به طوری که از ماه بهمن تا تیر دارای روند افزایشی و از ماه مرداد تا ماه دی دارای روند کاهشی هستند.
ارزیابی کارایی مدل های تغییر اقلیم در شبیه سازی مولفه های دما و بارش (مطالعه موردی حوزه آبخیز کرگانرود)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به زمان بر بودن و عدم صرفه اقتصای استفاده از مدل های دینامیکی، استفاده از روش های ریزمقیاس نمایی اقلیمی آماری افزایش یافته است. در این پژوهش نتایج مدل های اقلیمیHadGEM2-ES ،MIROC و NoerESM1-M که توسط جعبه ابزار CCT پس از شبیه سازی پارامترهای اقلیمی روزانه بارش، دمای حداکثر و حداقل ریز مقیاس سازی شدند در حوزه آبخیز کرگانرود در استان گیلان ارزیابی و مقایسه شده است. از اطلاعات هواشناسی ایستگاه سینوپتیک بندرانزلی در دوره 2018-1975 به عنوان دوره مشاهداتی استفاده شده است. پارامترهای روزانه بارش، دمای حداکثر و حداقل حوزه آبخیز کرگانرود تحت سناریوهای RCP4.5 وRCP8.5 و به ترتیب در سه دوره آتی 2050-2025، 2051-2075 و 2100-2076 شبیه سازی انجام و با دوره مشاهداتی مورد مقایسه قرار گرفت. به منظور بررسی ارزیابی مدل های اقلیمیHadGEM2-ES ،MIROC و NoerESM1-M از شاخص های ارزیابی NS، R² و RMSE بهره گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که مقایسه تغییرات داده های دمای آتی منطقه با استفاده از مدل های اقلیمی بکار گرفته شده با دوره مشاهداتی با توجه به آزمون من کندال، تصادفی نبوده و تحت تاثیر عواملی، علاوه بر همبستگی، روند معنی دار از خود نشان دادند که بیشترین سطح معنی داری به ترتیب مربوط به دمای حداکثر (4.04=Z) و دمای حداقل(4.6=Z) در سطح اطمینان بالای 95 درصد در مدل اقلیمی NoerESM1-M و در دوره آتی 2075-2051 تحت سناریوی RCP8.5 و میزان آن افزایشی می باشد.
تحلیل اثرات مخاطرات محیطی بیولوژیکال بر فضاهای شهری با تأکید بر پاندمی کرونا (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
طی دوره های تاریخی مخاطرات بیولوژیکال و بیماری های همه گیر متعددی همچون مالاریا، آنفولانزا و غیره در عرصه ی جهانی موجبات آسیب های جبران ناپذیری در سکونتگاه های انسانی گردیده اند. در این بین، یکی از مخاطرات بیولوژیکالی که از سال 2019 در تمامی نقاط جهان گسترش یافته است، ویروس کرونا (کووید-19) می باشد. با توجه به اثرات منفی این بیماری (سلامتی افراد، اجتماعی و اقتصادی) در مناطق مختلف و شرایط زیست شهرها، هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات این مخاطره در فضاهای شهری تبریز و ارائه ی راهکارهایی برای بهبود وضعیت و مواجهه با سایر بیماری های همه گیر می باشد. بنابراین، تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد که به منظور تحلیل داده ها از مدل کیفی تحلیل عاملی کیو Q استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل مدیران و کارشناسان شهری و نخبگان دانشگاهی است که حجم نمونه با استفاده از روش دلفی 15 نفر تعیین شده است. بر مبنای مدل تحلیل عاملی کیو و واریانس استخراج شده می توان عنوان کرد که سه عامل یا اثر اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی-فردی در راستای اثرات ویروس کرونا در شهر تبریز بیان گردیده اند که در مجموع 822/76 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. همچنین مهمترین اثرات ناشی از شیوع ویروس کرونا مربوط به مؤلفه های اقتصادی همچون تضعیف ساختار اقتصادی شهر، از بین رفتن امنیت شغلی، پایین آمدن میزان درآمد و پس انداز و افزایش بیکاری و تعدیل نیرو در برخی بخش های اقتصادی می باشد. پس از اثرات اقتصادی نیز به ترتیب اثرات زیست محیطی و اجتماعی-فردی بیشترین آسیب های واردشده به شهر تبریز ناشی از شیوع ویروس کرونا را به خود اختصاص داده اند.
مطالعه وارزیابی دما شهر الشتر براساس مدل شبکه عصبی مصنوعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور بررسی تغییر اقلیم در ناحیه غربی ایران استان لرستان شهرستان الشتر بر مبنای ارزیابی و پیش بینی تغییرات دما صورت گرفته است. هدف از این پژوهش "مدل سازی برای پیش بینی میانگین دمای ماهانه فصلی ایستگاه های منتخب استان لرستان به ویژه منطقه الشتر می باشد. شناسایی و آشکار سازی پهنه های آسیب پذیر با زیر ساخت هایی از قبیل کشاورزی؛ هیدرولوژی؛ حمل و نقل نواحی شهرستان در شرایط تغییر اقلیم می باشد. و با توجه به عدم وجود ودر دسترس نبودن دیتای سری زمانی 30 ساله ی الشتر لذا از شهرستان های همجوار از جمله ایستگاه های سینوپتیک خرم آباد -الشتر -بروجرد استفاده شده است در همین رابطه آمار 30ساله (1989-2019) تعداد سه ایستگاه سینوپتیک فوق الذکر استان لرستان مورد مطالعه و بررسی قرارگرفت و تغییرات معنی دار دماهای بیشینه و کمینه متوسط و همچنین دامنه شبانه روزی دما (dtr)که بیان گر اختلاف مقادیر دماهای بیشینه و کمینه می باشد» در دو مقیاس زمانی فصلی و سالانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بدین منظور؛ ابتدا دوره مطالعاتی در بازه زمانی ۲۰ ساله و۳۰ ساله تقسیم شده و با توجه به میزان تغیرات دما؛ دوره نرمال اقلیمی برای کلیه ایستگاه ها استخراج گردید. سپس مقادیر میانگین داده ها؛ با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی توانایی زیادی در شبیه سازی و پیش بینی عناصر جوی و آب و هوایی به ویژه دما دارد. پکیج fore gast استفاده شده است. نرم ابزار برنامه نویسیr دو نمونه مورد مقایسه قرارگرفت و اختلاف های معنی دار سطح اطمینان ۹۵٪و۸۰٪ مشخص شدند. در این رابطه؛ بیشترین و کمترین تفاوت میانگین دوره ها؛ به ترتیب به دماهای کمینه و بیشینه اختصاص یافت همچنین روند داده ها در بازه زمانی ۲۰ ساله اخیر نیز مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس نتایج آن؛ دماهای متوسط؛ بیشینه و کمینه دارای روندی افزایشی بوده است. از نظر فصلی نیز زمستان شدیدترین تغییرات را در منطقه در برداشته است میزان موارد اختلاف بین بازه زمانی ۲۰ ساله و بازه های ۳۰ (دوره نرمال) ۳۰ ساله به ترتیب ۹۵ درصد و۸۰ درصد می باشد. در بازه ۲۰ساله اخیر؛ بیشترین و کمترین روند معنی دار ایستگاه ها؛ به ترتیب در فصول تابستان و پاییز مشاهده گردید. دوره اقلیم تحت دو سناریوی nnar"foregast گزارش و استخراج شد.