جغرافیا و مطالعات محیطی
جغرافیا و مطالعات محیطی سال چهارم بهار 1394 شماره 13 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، مجموعه فعالیت هایی است که محیط انسانی را مطابق خواسته ها و نیازهای جامعه ی شهری سامان می بخشد و این مقوله، هسته ی اصلی برنامه ریزی شهری را تشکیل می دهد. امروزه مفهوم شهرها بدون وجود فضای سبز موثر در اشکال گوناگون آن، دیگر قابل تصور نیست. پیامدهای توسعه شهر و پیچیدگی زیست محیطی آنها، موجودیت فضای سبز و گسترش زیست محیطی آن را برای همیشه اجتناب ناپذیر کرده است. در این پژوهش فضای سبز محلات شهر اصفهان با استفاده از مدلSWOT مورد بررسی قرار گرفته است و با توجه به مطالعات اسنادی و میدانی صورت گرفته و نظرسنجی از کارشناسان و شهروندان، نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و عوامل تهدید برنامه ریزی راهبردی فضای سبز اصفهان مشخص شد. با استفاده از ماتریس SWOT امکان تدوین چهار نوع راهبرد یا استراتژی فراهم می شود که در این راهبردها تمرکز بر حداکثر نقاط درونی و فرصت های بیرونی استوار است. بنابراین تعداد 9 نقطه قوت داخلی در برابر 13 نقطه ضعف داخلی و تعداد 8 فرصت خارجی در برابر 17 تهدید خارجی موثر در فضاهای سبز شهر اصفهان شناسایی و تحلیل شده است. بدین ترتیب تعداد 17 قوت و فرصت به عنوان مزیت ها و تعداد 30 ضعف و تهدید به عنوان محدودیت ها و تنگناها، پیش روی فضای سبز شهر اصفهان شناخته شدند و بر این اساس عمده ترین راهبردها برای توسعه فضای سبز شهر اصفهان و رفع کمبودها استفاده از فرصت های محیطی موجود جهت رفع کمبودها و ضعف ها است. همچنین برای نتیجه مطلوبتر اقداماتی پیشنهاد شده است.
تبیین نقش شهرهای کوچک در توسعه منطقه ای استان آذربایجان غربی؛ (مطالعه موردی: شهرهای 50 – 25 هزار نفر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله، بررسی نقش شهرهای کوچک استان آذربایجان غربی در توسعه منطقه ای است. روش تحقیق «توصیفی تحلیلی» است. استان آذربایجان غربی در سال 1390 دارای پنج شهر کوچک (50 – 25 هزار نفر جمعیت) به نامهای تکاب، ماکو، سردشت، شاهین دژ و اشنویه است که حدود 10.35 درصد از جمعیت شهری استان را شامل می شوند. در این میان شهر سردشت بیشترین ضریب کشش پذیری و جذب جمعیت را دارا بوده است. تایج شاخصهای نخست شهری به کار رفته نشان می دهد که پدیده نخست شهری استان در سالهای اولیه مورد مطالعه (1335)، چندان چشمگیر نبوده اما بعد از سال 1375 شدت این نخست شهری تا سال 1390 افزایش یافته است. بر اساس نتایج مدل رتبه اندازه تعدیل یافته، شهر ارومیه حدود 219383 نفر اضافه جمعیت و شهر دوم (خوی) حدود 23100 نفر کمبود جمعیت دارد (و الی آخر) تا در یک سلسله مراتب منظم شهری قرار گیرد. به لحاظ اقتصادی، نقش غالب شهرهای کوچک در سال 1390 خدمات بوده است. کشاورزی و صنعت در سال 1390 نسبت به سال 1385 روند نزولی دارد. به طور کلی، شهرهای کوچک در نظام شهری استان تأثیرات مثبتی داشته و آنچه که کارکرد این شهرها را تا حدود زیادی کم رنگ نموده افزایش بیش از حد جمعیت و تمرکز شدید امکانات در شهر ارومیه است. علاوه بر تمرکز زدایی از شهر ارومیه، تزریق امکانات و سرمایه به سوی شهرهای کوچک راهکار مناسبی است که با تقویت این شهرها می توان خلأ سلسله مراتب سکونتگاهی را در نظام شهری استان پر نمود.
نقش طراحی و تجهیز پارک های شهری در جلب و تامین نیاز مراجعه کنندگان (نمونه موردی پارک های شهری مشهد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شواهد تجربی نشانگر آن است که فضاهای سبز شهری در صورتی که بر اساس نیاز و علل مراجعه مردم به این مکانها طراحی شده باشند، از عوامل اصلی بهبود کیفیت زندگی به حساب می آیند. این بررسی سعی دارد، نقش اینگونه فضاها را در آسایش و رفاه شهروندان مورد تحلیل قرار دهد. به این منظور از روش توصیفی و تحلیلی بهره برداری شده است. اطلاعات مورد نیاز با پرسشگری از نمونه ای به حجم 384 نفر در شهر مشهد به دست آمده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این بررسی پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های به دست آمده، با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بیانگر آنند که محیط های طراحی شده بر اساس نیاز و خواست مردم بیش از سایر فضاها، سرزندگی و احساسات مثبت را در شهروندان تقویت کرده و بخش قابل ملاحظه ای از نیازهای مادی و غیرمادی آنان را برآورده نموده است. این شرایط نه تنها در انتخاب محل بازدید، بلکه در فراوانی و کیفیت مراجعات نیز بسیار تاثیرگذار بوده است.
تحلیلی بر توسعه الگوی پیاده مداری در فضاهای گردشگری شهری نمونه: بافت تاریخی- فرهنگی شیراز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بافت های باارزش تاریخی جدای از رسالت خود در بازشناسی هویت شهری، نه تنها به عنوان فضای کسب وکار، بلکه از جذاب ترین مقاصد گردشگری شهرها نیز به شمار می روند. این گنجینه های باارزش در کلان شهرهای جهان سوم معمولاً در دوره مدرنیسم به مناطق پرتراکم و گره های ترافیکی تبدیل شده و چالش های حاصله از این روند منجر به منزوی شدن آن ها و نیز هویت اصلی شهر گردیده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی پهنه های مستعد گردشگری برای توسعه الگوی دسترسی پیاده در بافت تاریخی فرهنگی کلان شهر شیراز می باشد. روش تحقیق حاضر، اسنادی و میدانی بوده و داده های اولیه به صورت پیمایشی از طریق پرسشنامه تهیه و استخراج گردیده اند. یافته ها نشان می دهند بااینکه نزدیک به 80 درصد گردشگران از وضعیت ترافیکی شیراز ناراضی اند، میزان رضایتمندی آن ها از نحوه دسترسی به جاذبه های خارج از بافت تاریخی فرهنگی شیراز بیشتر از داخل این بافت بوده است. آن ها چالش های مربوط به مسیرهای منتهی به جاذبه ها (30 درصد) و نیز ماهیت بافت تاریخی شهر (26 درصد) را مهم ترین دلایل وضعیت مذکور می دانند. مقاله حاضر، با استفاده از AHP و GIS و نیز معیارهای مکان یابی، پهنه ها و مسیرهای مستعد برای توسعه محورهای پیاده را انتخاب نموده و در نهایت به ارائه نتیجه گیری و پیشنهاد ها انجامیده است. با توجه به مطالعات و تجزیه وتحلیل های صورت گرفته، پهنه مناسب جهت انتخاب مسیرهای پیاده گردشگری حدفاصل بین شاه چراغ و علاءالدین حسین و کوچه های فرعی منشعب از آن ها انتخاب شده است.
ارزیابی سطوح توسعه و نابرابری ناحیه ای به لحاظ شاخص های توسعه (مطالعه ی موردی: منطقه اورامانات)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی و شناخت وضعیت مناطق و قابلیت ها و کاستی آن در برنامه ریزی منطقه ای اهمیت ویژه دارد چرا که آگاهی از نقاط قوت و ضعف موجود به ارائه ی طرح ها و برنامه ریزی مناسب در تمام زمینه ها کمک شایانی می نماید شناسایی وضعیت موجود شهرستان ها از لحاظ توسعه و موقعیت هر یک در مقایسه با دیگری می تواند اولین مرحله در برنامه ریزی برای رفع نابرابری و عدم تعادل محسوب شود. هدف از پژوهش حاضر سطح بندی توسعه یافتگی منطقه اورامانات در استان کرمانشاه می باشد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد، که با انتخاب 60 متغیر در قالب شاخص های اقتصادی، آموزشی- فرهنگی، بهداشتی – درمانی و زیربنایی که با استفاده از آنتروپی شانون وزن دهی و برای ارزیابی سطح توسعه یافتگی منطقه اورامانات از مدل ویکور استفاده شده است همچنین از روش ضریب پراکندگی برای نشان دادن اختلاف و نابرابری بین شاخص ها و اینکه کدام شاخص بیشترین نابرابری را دارد، نتایج این بررسی نشان می دهد بین شهرستان ها اختلاف و نابرابری وجود دارد در مجموع شاخص ها ضریب توسعه یافتگی از 224/0 تا 834/0 در نوسان است. بر این اساس جایگاه منطقه اورامانات از لحاظ توسعه یافتگی در بخش های مختلف متفاوت است. دو شهرستان قصرشیرین و صحنه نسبتاً توسعه یافته، شهرستان های کنگاور، روانسر، پاوه، سنقر در حال توسعه و شهرستان های گیلانغرب، جوانرود ، دالاهو، هرسین، کرمانشاه و اسلام آباد غرب نسبتاً در حال توسعه، و دو شهرستان ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب محروم از توسعه هستند. در میان شاخص ها شاخص آموزشی- فرهنگی با 578/0 بیشترین اختلاف و نابرابری را دارا می باشد.
سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی صنعتی استان خوزستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناخت نابرابری ها و بی تعادلی ها در چارچوب محدوده های جغرافیایی مختلف (کشور، استان، شهرستان و بخش) و در نتیجه پی بردن به اختلافات و تفاوت های موجود و سیاست گذاری در جهت رفع و کاهش نابرابری ها از وظایف اساسی متولیان توسعه مناطق به شمار می آید. بررسی شاخص های صنعتی، اقتصادی و تعیین وضعیت برخورداری مناطق در راستای تعیین راهبردهای توسعه امری ضروری است. هدف از مقاله حاضر، سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی صنعتی استان خوزستان با استفاده از تکنیک کپ لندمی باشد. روش این پژوهش، بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی–موردی و تحلیلی است. جامعه آماری 24 شهرستان استان خوزستان می باشد که با استفاده از شانزده متغیر نرم سازی شده با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری چندشاخصه ویکور و الکتر و ادغام نتایج با تکنیک کپ لند به تحلیل و سنجش درجه توسعه یافتگی صنعتی شهرستان های استان خوزستان پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اختلاف قابل ملاحظه ای از نظر سطوح توسعه یافتگی صنعتی بین شهرستان های استان خوزستان وجود دارد و شهرستان های استان از لحاظ توسعه صنعتی نسبت به یکدیگر در وضعیت مناسبی قرار ندارند. به طوری که 8 شهرستان از مجموع شهرستان های استان بسیار برخوردار و برخوردار و بقیه نیمه برخوردار تا بسیار محروم می باشند و این نابرابری به دلیل عدم توزیع یکنواخت شاخص های صنعتی در استان می باشد و لازم است در راستای تامین عدالت فضایی در برنامه ریزی ها، شهرستان های محروم در اولویت قرار گیرند.
بررسی و تحلیل شاخص های کیفی ارزش های پیاده مداری مسیرهای عابر پیاده با تأکید بر پیاده راه (نمونه موردی: محور تربیت تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پیاده راه ها از اجزاء اصلی سیستم حمل و نقل به شمار می روند که در صورت عملکرد صحیح، تأثیرات مثبتی از لحاظ محیطی، اجتماعی و اقتصادی در فضاهای شهری خواهند گذاشت. میزان پویایی و ایستایی این فضاها و استقبال و عدم استقبال شهروندان تا حدود زیادی به ارزش های کیفی و کمی این مکان ها بستگی دارد. در این راستا هدف این پژوهش شناخت و بررسی مؤلفه های تأثیر گذار در پیاده مداری فضاهای شهری در جهت ارتقای کیفی ارزش های کالبدی، اجتماعی و محیطی پیاده راه ها و همچنین ارئه راهکارهایی در جهت مناسبت سازی و افزایش قابلیت پیاده مداری محیط های شهری می باشد. بدین منظور روش به کار رفته در این پژوهش بر اساس اهداف تحقیق کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها، روش تحقیق تحلیلی و توصیفی و مقایسه تطبیقی با استفاده از ابزار پرسش نامه و مشاهده می باشد تا پاسخ مناسبی به سوالات این تحقیق داده شود: 1- مؤلفه ها و شاخص های ارزیابی پیاده راه ها کدامند؟ 2- اولویت معیارها نسبت به مؤلفه ها بر اساس دیدگاه متخصصین چگونه است؟ 3- اولویت معیارها و شاخص های مؤثر برکیفیت پیاده راه تربیت تبریز، از دیدگاه شهروندان و استفاده کنندگان به چه ترتیبی است. نتایج تحقیق نشان می دهد بالاترین اولویت ها از دیدگاه متخصصین مربوط به شاخص های «حضورپذیری اقشار مختلف اجتماعی»، «گوناگونی واختلاط کاربری ها»، «مطلوبیت کیفیات بصری مکان» و «نفوذ پذیری مکان» می باشد و همچنین شاخص های «نظارت اجتماعی و طبیعی بر فضا»، «خرده فروشی و عملکردهای پیاده مدار»، «مجاورت با عناصر تاریخی»، «عدم وجود موانع حرکتی پیاده» از اولویت و ارجحیت بیشتری نسبت به سایر شاخص ها از دیدگاه شهروندان واستفاده کنندگان از فضا داشته است. با تحلیل یافته ها و هم راستا کردن اولویت های متخصصین و شهروندان می توان راهبردها و اولویت های رسیدگی جهت ارتقای قابلیت پیاده مداری محور را مشخص کرد و زمینه ای مناسب برای تسهیل و تشویق پیاده روی در محور را فراهم آورد.
مقایسه نقشه واحدهای کاری به روش نقشه سازی واحدهای شکل زمین وروش تحلیل سلسله مراتبی سیستمهای ارضی (مطالعه موردی حوضه آبخیز بهشت آباد استان چهارمحال وبختیاری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مهمترین عاملی که در فرآیند برنامه ریزی برروی محیط طبیعی سرزمین خودنمایی می کند عامل زمین می باشد. سرزمین مهد کلیه فعالیتهای بشری است.این زمین است که بر آن کشاورزی جان می گیرد، صنعت بر پا می شود و اعم کنش ها و واکنش های زیستی و اجتماعی بشری بر روی آن صورت می پذیرد. به همین دلیل است که مهمترین و اصلی ترین دغدغه ارزیابان سرزمین شناسایی وتشخیص واحدهای همگن و یکنواخت و ارائه برنامه متناسب با این واحدهای سرزمینی است. اصولا یکی از برجسته ترین کار ارزیابان محیط زیست در تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده های متنوع سرزمینی نهفته است و رمز اصلی در برنامه ریزی آمایش سرزمین عبارتست از یافتن تکرار محدوده هایی از سرزمین است که از همسانی و یکنواختی لازم برخوردار باشند. به گفتار آمایشی یافتن یگانهای نقشه سازی جهت پی ریزی یک برنامه آمایش سرزمین مناسب است. تاکنون روشهای مختلفی جهت رفع این چالش پیشنهاد شده است که اساس تفاوت آنها در نوع پارامترهای انتخابی است. به طورکلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استفاده از نقشه سازی به روش مدل تحلیل سلسله مراتبی ارضی نسبت به نقشه سازی واحدهای فیزیکی شکل زمین تعداد واحدهای همگن کاری را به میزان یک پنجم تقلیل داده (126 واحد همگن درنقشه سازی براساس واحدهای فیزیکی شکل زمین و24 واحدهمگن در نقشه سازی براساس مدل سیستمهای ارضی) و در عوض مساحت واحدهای همگن کاری را جهت انجام برنامه ریزیهای محیطی حدود پنج برابر افزایش می دهد (میانگین مساحت 3069 هکتار درنقشه سازی براساس واحدهای فیزیکی شکل زمین درمقابل میانگین مساحت 15816 هکتار در نقشه سازی براساس مدل سیستمهای ارضی) علاوه برآن درنقشه سازی به روش تحلیل سلسله مراتبی سیستمهای ارضی هیچگونه ادغام شدگی سطوح وجود ندارد در صورتیکه درشیوه نقشه سازی واحدهای فیزیکی شکل زمین منجر به ادغام شدگی حدود 15 درصد از سطوح با مساحت کمتر از 5/2 هکتار درسطوح بزرگتر شده است.