مطالعات سیاست گذاری تربیت معلم - پژوهش در تربیت معلم سابق
پژوهش در تربیت معلم دوره اول پاییز و زمستان 1396 شماره 3
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نیازهای آموزشی مرتبط با رشد حرفه ای تدریس اعضای هیأت علمی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان، به روش آمیخته از نوع اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی، نمونه ای به حجم 12 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شد که به روش گروه های کانونی و فرایند مصاحبه نیمه ساختاریافته در شش جلسه انجام شد. بعد از شناسایی مهارت ها و مقولات، در بخش کمّی با ابزار پرسشنامه محقق ساخته وضعیت موجود سنجش شده است در این بخش، جامعه آماری تحقیق را اعضای هیأت علمی و مدرسان گروه های آموزشی شامل علوم تربیتی، ریاضی، ادبیات، مشاوره، زبان انگلیسی، شیمی، فیزیک، تربیت بدنی، الهیات، زیست شناسی دانشگاه فرهنگیان در استان های خراسان رضوی، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، کرمانشاه، اصفهان، تهران، همدان، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد و گلستان به تعداد 1360 نفر تشکیل می دادند که از بین آنان با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای نمونه آماری انتخاب شدند. روایی پرسشنامه ها را چند تن از متخصصان آموزشی تأیید کرده اند و پایایی آن با اجرای اولیه در نمونه به حجم 30 نفر با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تعیین شده است. این ضریب برای پرسشنامه های زمینه تدریس، قبل از تدریس، ضمن تدریس، ارزشیابی تدریس، فناورانه و سایر مهارت ها به ترتیب؛ 727/0، 757/0، 814/0، 818/0، 837/0 و 762/0 بوده است. برای توصیف داده ها از آمار توصیفی و برای بررسی نیاز به آموزش و ضریب اهمیت از آمار استنباطی استفاده شده است. در نهایت، نتایج نشان می دهد در مهارت زمینه تدریس در مقوله تخصص در حوزه علمی با 3/52 درصد، در مهارت قبل از تدریس در مقولات نظریه های یادگیری با 1/54 درصد و هدف گذاری و برنامه ریزی با 3/53 درصد، در مهارت ضمن تدریس در مقولات روش ارائه مناسب با موضوع با 65 درصد، مدیریت زمان با 2/61، قدرت اداره و رهبری کلاس با 6/55، در مهارت فناورانه در مقولات نرم افزارهای تولید فیلم آموزشی با 4/61 درصد، نرم افزار های حوزه تخصصی محتوا با 7/58، روش های تدریس سیستمی با 6/56، آی سی دی ال با 7/55، نرم افزارهای تولید چندرسانه ای آموزش با 4/54 و نرم افزار ارائه با 5/53، در سایر مهارت ها در مقوله زبان انگلیسی با 6/55 درصد نیاز به آموزش استخراج شده است.
بازسرایی روایات و تجارب دانشجومعلمان به منظور شناسایی عوامل مؤثر در تکوین «هویت حرفه ای» آنان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازسرایی روایت های دانشجومعلمان درباره شناسایی عوامل مؤثر در تکوین هویت حرفه ای آنان انجام شده است. رویکرد پژوهش، کیفی و از نوع پژوهش روایی است. ابزار گردآوری داده ها، یادداشت های خودزیست نگارانه و زیست نگارانه دانشجومعلمان در قالب پروژه کارشناسی است. روش انتخاب شرکت کنندگان، هدفمند و از نوع موارد مطلوب است. برای همین منظور، 22 پروژه کارشناسی برای تحلیل انتخاب شد. پژوهشگران در مرحله اجرای پژوهش، نخست نوشته های خودزیست نگارانه دانشجومعلمان را بازبینی کردند و در نهایت مراحل کدگذاری سه مرحله ای انجام شد. در مرحله بازبینی روایات دانشجومعلمان تجارب دانشجومعلمان به سه مرحله تقویمی شاملِ تجارب قبل از دانشجومعلمی، تجارب حین دانشجومعلمی و پیش بینی درباره آینده معلمی خود، در قالبِ خودزیست نگاری و خودارجاعی، توصیف، کدگذاری و تفسیر شد. پس از استخراج کدهای اولیه و نامگذاری محورها در مراحل تقویمی، بر اساس اطلاعات حاصل شده، عوامل مؤثر در تکوین هویت حرفه ای از مفاهیم پدید آمد؛ به این دلیل که در اعتباریابی مفاهیمِ به دست آمده بر اساس مصاحبه از دانشجومعلمان، تأثیرگذاری دوران قبل از دانشگاه در ساخت هویت معلمی و دوران چهارساله تربیت معلم در تکوین و تکمیل هویت معلمی بی تأثیر نبوده است؛ به طوری که حتی این دوران از منظر مصاحبه شوندگان اگر به لحاظ برنامه ریزی درسی، امکانات آموزشی و سطح علمی مدرسان در شرایط بهتری قرار داشته باشد، بهتر از دوران قبل از دانشگاه نیز قابل تبیین خواهد بود.
شناسایی، طراحی و آزمون الگوی پیشایندهای جامعه یادگیرنده حرفه ای در مدارس ابتدایی: یک پژوهش آمیخته
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی، طراحی و آزمون الگوی پیشایندهای جامعه یادگیرنده حرفه ای مدارس ابتدائی به شیوه پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی، 26 نفر از استادان و دانشجویان دکتری یا فارغ التحصیلان دکتری رشته مدیریت آموزشی، مدیران، معاونان آموزشی و معلمان موفق مدارس ابتدایی شهرستان های استان تهران به روش نمونه گیری نظری هدفمند با راهبرد تغییرات بیشینه تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری و به روش تحلیل محتوای استقرایی با کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی بررسی شدند. روایی صوری و محتوایی آن را 8 نفر از استادان تأیید کرده اند. برای تعیین پایایی، توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) استفاده شده است. پیشایندها در پنج بُعد با43 نشانگر شامل رهبری آموزشی (12 نشانگر)، فرهنگ سازمانی (13 نشانگر)، یادگیری مشارکتی (12 نشانگر) و ساختار سازمانی ( 6 نشانگر) با الگوی ارتباطی در مدل مفهومی خاصی شناسایی شدند. بخش کمّی نیز شامل 481نفر معلم ابتدائی از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از مدارس ابتدایی مناطق بیست ویک گانه شهرستان های استان تهران با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب و داده ها به کمک پرسشنامه محقق ساخته با روایی همگرا بالای 50/0 و پایایی ترکیبی بالای 70/0 جمع آوری شدند. تحلیل داده های کمّی با روش تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم از طریق نرم افزار Smart- PLS، نشان دهنده دقت لازم نشانگرها برای اندازه گیری سازه هاست. نتایج به دست آمده از سه شاخص ضرایب مسیر، ضرایب تعیین و ارتباط پیش بین؛ مدل مفهومی ارائه شده را تأیید می کنند.
بررسی کیفیت اجرای برنامه درسی جدید آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان؛ مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی کیفیت اجرای برنامه درسی جدید رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، از راه مطالعه و بررسی رویکردها، مؤلفه ها و عناصر حاکم بر برنامه است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی (ترکیبی) است. نمونه آماری بخش پرسشنامه ای شامل 41 نفر کادر آموزشی و 263 نفر دانشجو، مصاحبه20 نفر کادر و 85 نفر دانشجو و 35 گزارش پروژه دانشجویان رشته آموزش ابتداییسال 1395 و و اسناد بالادستی مرتبط بوده است. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته، فرم مصاحبه و چک لیست بوده است. روایی ابزار را پنج استاد دانشگاه تأیید کرده اند و ضریب آلفای کرونباخ سؤال های پرسشنامه 97/0 محاسبه شده است. براساس نتایج پژوهش، رویکرد حاکم بر اجرای برنامه، بیشتر وفادارانه بوده است. میزان توجه به رویکردهای حاکم بر تدوین و بازنگری برنامه و میزان تأثیر برنامه در ایجاد شایستگی های لازم در حد کمتر از متوسط بوده است. گرچه هدف های برنامه به خوبی تدوین شده، اما در اجرا مشکلات متعددی وجو داشته است. محتوای آموزشی مطلوبیت آنچنانی نداشته است. بیشترین چالش ها و مشکلات اجرای برنامه، به نداشتن دانش و مهارت های لازم آموزشگران برمی گردد و اینکه دانشگاه از نظر امکانات، تجهیزات و فضا در وضعیت مطلوبی قرار نداشته است. فرایندهای یاددهی-یادگیری و روش های مدیریت و نظارت بر اجرای برنامه نیز چندان مناسب نبوده است.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان ابتدایی از تغییرات نظام ارزشیابی و نقش آن در فرایند یاددهی - یادگیری: یک مطالعه پدیدارشناختی
حوزه های تخصصی:
ارزشیابی یکی از عناصر مهم برنامه درسی و نظام آموزشی به شمار می رود که وسیله ای برای تحقق اهداف آموزشی، تربیتی و تشخیص میزان پیشرفت یادگیری فراگیر است. تجارب زیسته معلمان در زمینه تغییرات اخیر نظام ارزشیابی از کمّی به کیفی در دوره ابتدایی، ضمن بازنمایی نقاط قوّت و ضعف فرایندهای یادگیری، زمینه ای مناسبی را برای اصلاح و بهبود کیفیت نظام ارزشیابی فراهم می کند. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با واکاوی در تجربه زیسته معلمان ابتدایی، تأثیر تغییرات نظام ارزشیابی در فرایند یاددهی یادگیری را درک و بازنمایی کند. بدین منظور، مبتنی بر روش پدیدارشناسی تفسیری و با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده های مربوط به 14 مشارکت کننده معلم زن و مرد در منطقه دو شهر تهران که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شده بودند گردآوری شد. داده های گردآوری شده نیز با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد ادراک معلمان در برابر تغییرات نظام ارزشیابی را می توان به دو دسته «نگاه منتقدانه» و «نگاه مثبت» تفکیک کرد. تحلیل عمیق روایت های معلمان مخالف با تغییرات نظام ارزشیابی دوره ابتدایی به شناسایی و طبقه بندی سه دلیل عمده شامل «ذهنی بودن ارزشیابی در دروس کتبی و شفاهی»، «نبود نظارت و پیگیری کافی» و «کم توجهی به جایگاه معلم» منتج شده است. همچنین تحلیل عمیق روایت های موافقان تغییرات نظام ارزشیابی، به شناسایی و طبقه بندی سه دلیل عمده شامل «ضرورت به کارگیری روش های جدید»، «بی توجهی زیاد به آزمون های پایانی» و «وجود نگرش مثبت در دانش آموزان» منتهی شده است. در نهایت، دلایل موافقت و مخالفت در اجرای تغییرات نظام ارزشیابی از دیدگاه معلمان در چهار مضمون اصلی و سیزده زیرمضمون طبقه بندی شده است.
دانشگاه فرهنگیان به مثابه سازمانی یادگیرنده (ابعاد، مؤلفه ها و راهکارها)
حوزه های تخصصی:
سازمان های یادگیرنده به طور مستمر در پی افزایش قابلیت های خود در زمینه خلاقیت، نوآوری و تحول هستند که این امر، عمدتاً از راه آموزش و بهره ورساختن نیروی های انسانی مناسب و بهسازی فرایندها میسر می شود. در این میان نقش و تأثیر دانشگاه فرهنگیان به عنوان یک سازمان یادگیرنده در تربیت معلمان کشور، از اهمیت والایی برخوردار است. در همین زمینه، پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش و تأثیر دانشگاه فرهنگیان به عنوان یک سازمان یادگیرنده در تربیت معلمان کشور با تأکید بر ابعاد اصلی و مؤلفه های آن انجام شده است. این پژوهش از نظر داده کیفی و بر اساس هدف، از نوع پژوهش های توسعه ای و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل صاحب نظران، کارشناسان و متخصصان موضوعی دانشگاهی؛ مدیران و معاونان (ستاد/صف) دانشگاه فرهنگیان و حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش و اسناد و متون مرتبط با موضوع بوده است. در نمونه گیری از روش های هدفمند و سندکاوی (در حوزه مقوله ها و ابعاد) استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل آن از روش زمینه ای داده بنیاد تا مرز اشباع استفاده شده است. یافته اصلی پژوهش حاضر تدوین و تبیین عناصر اصلی تبدیل دانشگاه فرهنگیان به سازمان یادگیرنده در ابعاد رهبری و بینش سازمانی، فرهنگ سازمانی و مدیریت منابع انسانی، نقش در جامعه، قابلیت دسترسی و منابع، نوآوری و خلاقیت، فناوری اطلاعات و ارتباطات، و دسترسی جهانی و شرایط سیاسی، شرایط اقتصادی، شرایط اجتماعی، شرایط تکنولوژیکی (ابعاد (عام) و نیز مؤلفه های ذیل هر بعد، برای تبدیل دانشگاه فرهنگیان به سازمان یادگیرنده همراه با ارائه یک «مدل مفهومی» است.
تحلیلی پدیدارشناسانه بر درک تضمین کیفیت آموزش و آماده سازی دانشجومعلمان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی درک و تفسیرهای خبرگان، مدیران و دانشجویان از تضمین کیفیت روش آموزش و آماده سازی دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان است. بدین منظور، مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. 11 صاحب نظر، 9 نفر از مدیران و 8 نفر از دانشجویان خبره به روش نمونه گیری هدفمند از نوع بیشینه تغییرات انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه بدون ساختار بهره گرفته شد. پس از کدگذاری های پژوهشگر، بررسی روایی و پایایی انجام شد. میزان پایایی کدگذاری مجدد 0.90 به دست آمد. برای شناسایی مضامین و مقوله های تضمین کیفیت آموزش و آماده سازی دانشجومعلمان از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در نهایت، 6 مؤلفه به عنوان درک افراد از تضمین کیفیت آموزش و آماده سازی دانشجومعلمان شناسایی شد که عبارت اند از پایش و بهبود مستمر، دستیابی به اهداف و استانداردها، به روز رسانی اهداف و استانداردها، شایستگی حرفه ای معلمی، نتایج و پاسخگویی.