مطالعات سیاست گذاری تربیت معلم - پژوهش در تربیت معلم سابق
پژوهش در تربیت معلم دوره چهارم بهار 1400 شماره 1 (پیاپی 7)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر استفاده از روش های معکوس، همیاری، کاوشگری و سخنرانی بر یادگیری علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شده است. این پژوهش کاربردی، با رویکرد کمی و به روش شبه آزمایشی با استفاده از سه گروه آزمایش و یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری، کلاس های پایه ششم مدارس ابتدایی پسرانه شهرستان نیشابور بودند که در این پژوهش، 40 دانش آموز از چهار کلاس در مدارس ابتدایی پسرانه در شهرستان نیشابور، که معلمان آن ها به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، مشارکت داشتند. در هر مدرسه ده نفر از دانش آموزان پایه ششم که با نظر معلمان از هوش متوسطی برخوردار بودند، انتخاب شدند. گروه های آزمایش با استفاده از روش های تدریس کاوشگری، همیاری و معکوس و گروه گواه به روش سخنرانی در پنج جلسه 45 دقیقه ای با استفاده از پروتکل های طراحی شده آموزش دیدند. لازم به ذکر است دو جلسه هم به آموزش معلمان برای اجرای صحیح پروتکل های آموزشی اختصاص یافت. مدت این دوره پنج هفته و محتوای آن درس نهمِ کتاب علوم تجربی، مبحث انرژی بود. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل پروتکل های طراحی شده تدریس در روش های همیاری، معکوس و کاوشگری و فرم های پیش آزمون و پس آزمون هر کدام با ده سوال بود؛ که روایی آن با استفاده از نظر معلمان مورد بررسی قرارگرفت. جهت تحلیل داده های آماری از شاخص های آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس تک متغیره، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی جهت بررسی معناداریِ تفاوت میانگین بین گروه ها) استفاده شد. در رابطه با سوالاتِ تحقیق، نتایج نشان داد؛ بین روش های تدریس معکوس، کاوشگری، همیاری و سخنرانی در یادگیری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در مبحث انرژی علوم تجربی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن بود که بین اثرِ روش معکوس با اثرِ سایر روش ها تفاوت معناداری وجود دارد. این پژوهش کاربرد روش تدریس معکوس را برای تدریس مباحث مختلف در کنار روش های دیگری همچون همیاری و کاوشگری برای درس علوم تجربی پیشنهاد می کند.
شناسایی میزان شیوع افسانه های عصبی در میان دانشجو معلمان ایران
حوزه های تخصصی:
هم زمان با پیشرفت های شگرفی که در سال های اخیر در اکتشاف سازوکارهای عصبی پایه یادگیری، حافظه، استدلال، هیجان و سایر فرایندهای شناختی فراهم آمده است، اشتیاق فراوانی به کاربست این دانش برای بهبود سیاست ها و اقدامات تربیتی نیز نمایان گشته است. به موازات این اشتیاق روزافزون از جانب تربیت شناسان، معلمان، سیاست گذاران و سایر کارگزاران تربیتی، برخی بدفهمی ها نیز متداول گشته که از آن ها به عنوان افسانه ها یا اسطوره های عصبی یاد می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی افسانه های عصبی رایج در میان دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بوده است. به همین منظور از راهبرد پژوهشی پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده همه دانشجو معلمان مراکز شش گانه مستقر در شهر تهران(4785نفر) و روش نمونه گیری، طبقه ای نسبتی بوده است. در مجموع تعداد 449 پرسش نامه معتبر به صورت داوطلبانه تکمیل و در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای مشتمل بر59 ادعای(درست و نادرست) درباره افسانه های عصبی بوده است. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان تایید شد و پایایی آن با محاسبه فرمول کودر ریچاردسون 21 بالای 88/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که 8 افسانه عصبی یا اطلاعات نادرستی که آن ها را به عنوان واقعیت تلقی می کنند در میان دانشجو-معلمان بیشترین رواج را دارد. این بدفهمی ها به ترتیب عبارتند از: سبک یادگیری حسی ترجیحی یادگیرندگان؛ ورزش های مناسب برای تمرین هماهنگی در انجام مهارت های ادراکی-حرکتی؛ برتری نیمکره ای(چپ مغزی، راست مغزی)؛ باشگاه(ورزش) مغز؛ تقدم یادگیری زبان دوم به فراگیری زبان مادری؛ هم سان عمل کردن حافظه انسان وحافظه کامپیوتر؛ تقویت ذهن کودکان از طریق مکمل های امگا3؛ و ارتقای عملکرد تحصیلی از طریق مکمل های اسید چرب(امگا 3 و 6). نتایج این مطالعه از شیوع گسترده افسانه های عصبی در میان دانشجو معلمان حکایت می کند و بنابراین پیشنهاد می شود تدابیری مناسب در جهت ارتقای سواد دانشجو-معلمان درباره کاربردهای آموزشی معتبر از دانش و پژوهش مغز اتخاذ شود.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی معلمان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی معلمان شهرستان مینودشت بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در اجرا، آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش معلمان مرد شهرستان مینودشت بودند که 200 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش استرس شغلی از پرسش نامه موسسه سلامت و ایمنی انگلستانHSE(1990) و به منظور سنجش فرسودگی شغلی، از پرسش نامه مَزلَچ و همکاران MBI(1996) استفاده شد که روایی سازه نسخه های فارسی هر دو پرسش نامه قبلا به روش تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی تایید شده بود. پایایی کل ابزارها در این پژوهش نیز به روش محاسبه آلفای کرونباخ برای استرس شغلی و فرسودگی شغلی به ترتیب 81/0 و 84/0 محاسبه شد. تعداد 60 نفر که نمرات شان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش با روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی مورد مداخله قرار گرفته اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام 8 جلسه آموزش ذهن آگاهی، هر دو گروه با پرسش نامه های استرس و فرسودگی شغلی مجدداً در مرحله پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری داده های به دست آمده نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل پس از انجام مداخله آزمایشی در متغیرهای استرس شغلی و فرسودگی شغلی تفاوت معنی داری وجود دارد. مقایسه میانگین ها نشان می دهد که میانگین دو متغیر خستگی عاطفی و مسخ شخصیت در پس آزمون، در گروه آزمایش پایین تر از گروه کنترل بوده است در حالی که میانگین عملکرد فردی در گروه آزمایش در پس آزمون بالاتر از گروه کنترل بوده است.بنابراین می توان از طریق آموزش ضمن خدمت به روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، در جهت کاهش استرس و فرسودگی شغلی معلمان گام برداشت
تبیین مؤلفه های اخلاق مدیریتی و میزان انعکاس آن ها در اسناد تحولی آموزش و پرورش؛ الگویی جهت انتخاب مدیران دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین مؤلفه هایاخلاق مدیریتی و میزان انعکاس آن ها در اسناد تحولی آموزش و پرورش ایران به منظور ارائه الگویی جهت انتخاب مدیران دانشگاه فرهنگیان بوده است. پژوهش حاضر از جهت هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش با توجه به ماهیت تحقیق و نوع سوال، کیفی از نوع تحلیل محتوا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل اسناد تحولی آموزش و پرورش ایران(سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، سند برنامه درسی ملی و مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران) بود که هر سه سند به عنوان نمونه آماری به روش سرشماری انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش که پس از دو مرحله مرور منابع و متون مرتبط و پیشینه و تأیید 4 نفر از صاحب نظران صورت گرفت، حاکی از شناسایی 15 مؤلفه کلیدی اخلاق مدیریتی بود که عبارتند از: عدالت طلبی، تقوی، بصیرت و دوراندیشی، امانت داری، قانون گرایی، تواضع و فروتنی، صداقت و راستگویی، ساده زیستی، شایسته سالاری، مهرورزی، شجاعت، دین داری، سعه صدر، مشورت و مشارکت در تصمیم گیری، و مسئولیت پذیری. یافته دیگر پژوهش حاضر این است که در اسناد تحولی جمعاً 2979 بار به مؤلفه های اخلاق مدیریتی اشاره شده است که در این بین مؤلفه دین داری با 810 مورد و مؤلفه مهم شجاعت با 19 مورد در هر سه سند به ترتیب بیشترین و کمترین میزان فراوانی را به خود اختصاص داده اند
دیدگاه معلمان و دانش آموزان دوره ابتدایی در باره فضاهای فیزیکی آموزشی موثر بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این پژوهش ترکیبی، تعیین فضاهای فیزیکی موثر بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان از دیدگاه معلمان و بررسی نگرش دانش آموزان دوره ابتدایی نسبت به آن بود. پژوهش در بخش کیفی به شیوه پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. مشارکت کنندگان این بخش، معلمان با تجربه و صاحب نظر بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند با روش معیار انتخاب گردیدند(13 معلم). روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمه ساختمند بود. با استفاده از روش تحلیل مضامین، 22 مضمون پایه(رنگ، پرده، چیدمان، شکل و اندازه کلاس ، ....) و 4 مضمون سازمان دهنده(محرکات دیداری، فیزیک کلاس، فضای باز و تجهیزات) و یک مضمون فراگیر، از مصاحبه ها استخراج گردید. در بخش کمی، پژوهش به شیوه توصیفی پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان شیراز بودند که از بین آنان، 192 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب گردید و با استفاده از پرسش نامه 16 گویه ای محقق ساخته بدست آمده از بخش کیفی پژوهش، مورد مطالعه قرارگرفتند. روایی پرسش نامه با شیوه روایی محتوایی و همچنین همبستگی گویه ها با نمره کل و پایایی به شیوه آلفای کرونباخ بررسی گردید. تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون تی تک نمونه و تی مستقل در این بخش نشان داد که نگرش دانش آموزان در هر چهار بعد پرسش نامه، به طور معنی داری پایین تر از میانگین می باشد(001/0=p). همچنین در ارتباط با نوع فضای فیزیکی موثر بر سرزندگی تحصیلی، در دو متغیر فیزیک کلاس و محرکات دیداری تفاوت معناداری به نفع دختران دیده شد(04/0=p) که می توان گفت دختران نسبت به پسران تأثیرپذیری بیشتری از فضای فیزیکی را نشان می دهند. بر اساس تحقیق انجام شده، توجه به ایجاد فضای فیزیکی شاد و مناسب در فضای آموزشی از اهمیت درخور توجهی برخوردار است.
واکاوی فرهنگ آموزش اساتید در روایت های دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان، پردیس امام سجاد(ع) بیرجند
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی فرهنگ آموزش اساتید در روایت های دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان، پردیس امام سجاد (ع) شهرستان بیرجند بود. رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن، پدیدارشناسی بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد و ضمن آن، روایت های مربوط به اساتید در پروژه های 15 نفر از دانش آموختگان رشته آموزش ابتدایی پردیس امام سجاد(ع) شهرستان بیرجند در سال 1399- 1398 تحلیل گردید. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها، روش های بازبینی مشارکت کنندگان و مرور روایت ها توسط خبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش، مورد استفاده قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که برخی اساتید از روش های تدریس فعال، بحث گروهی و یادگیری همکارانه استفاده می کردند و برخی صرفاً روش های منفعل سخنرانی و روخوانی از روی اسلاید را به کار می گرفتند. نگرش ، دانش و تسلط علمی اساتید نیز متفاوت بود. اساتید دانشگاه، مهارت های لازم در تدریس مانند مهارت های ارتباطی، مدیریت کلاس و مدیریت زمان را به کار می گیرند اما از مهارت پژوهشی لازم برخوردار نیستند. در ارتباط با اخلاق، برخی منعطف، عدالت محور و قانون مدار هستند و از شایستگی های اخلاقی و صفات پایدار شخصیتی برخوردار می باشند اما بعضی، فاقد این ویژگی ها هستند. همچنین یافته های پژوهش، شیوه ارزشیابی مستمر و پایانی را نشان داد؛ بنابراین تنوع فرهنگ آموزش در ابعاد مختلف آن وجود دارد و اساتید، سبک نسبتاً واحدی در مواجهه با دانشجومعلمان در پیش نمی گیرند.