مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع نگارش ها در ادب صوفیه، مجموعه هایی است گرد آمده در ضبط و نقل اقوال و احوال مشایخ و پیران تصوّف؛ آثاری که در تعبیری عام، تذکره های صوفیانه خوانده می شود. این دسته از آثار عموماً برآمده از سنّتی رایج در اغلب قریب به اتفاق ادیان و مذاهب است که حیات اولیا و قدّیسین را خاصه پس از مرگ آنان، نه صرفاً مقید به چهارچوب عینیت و واقعیت تاریخی حیات ایشان، بلکه بیشتر آمیخته و پوشیده با لایه های متعددی از افسانه و کرامت و در ساحتی قدسی و منزّه به تصویر می کشد؛ سنّتی که از تمامی انواع و گونه های آن در وسیع ترین معنایش می توان به مقدّس نگاری/ سپنتانگاری (Hagiography) تعبیر کرد. از این میراث صوفیه در مقام یک نوع / ژانر، با تعابیری چون احوال یا حالات / تذکره / سیره یا سیرت یا سیرت نامه یا سِیر/ مقامات و مناقب یا مناقب نامه/ ولی نامه/ اولیانامه در منابع کهن و جدید یاد شده است. پژوهش حاضر از دیدگاه نقد ژانر و بررسی چشم انداز تاریخی تحولات این گونه از نوشتارهای صوفیان است که نشان می دهد ژانر مذکور چگونه از میراث زهدنویسان اولیه سر بر می آورد و در نقطه اوج تکامل خود به اولیانامه های اختصاصی مشایخ منجر می شود.
بررسی برخی منابعِ مکتوب روایات زریری در داستان های مشترک شاهنامه نقّالان با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا امروز، تصوّر عمده پژوهش گران بر این بوده که طومارهای نقّالی، ریشه در سنّت شفاهی دارند و روایات آنها سینه به سینه نقل شده و به ما رسیده است. به نظر می رسد که این تلقّی، گویای همه واقعیّت نیست؛ چه اینکه بسیاری از روایات این متون را می توان در منابع کهن و حتّی پیش از شاهنامه فردوسی، بازجست. مضاف بر اینکه سندی برای اثبات پیوستگی زنجیره نقل شفاهی این روایات در دست نیست و شواهد، عموماً خلاف آن را نشان می دهد. این تحقیق، با جست وجو در منابع کهن حماسی مکتوب، و مقایسه روایات طومار زریری با آنها، نشان می دهد که زریری در روایت داستان های مشترک طومار خود با شاهنامه فردوسی، شش منبع عمده و مکتوب در دست داشته است: 1- شاهنامه فردوسی؛ 2- روایات شاهنامه های پیش از فردوسی (با واسطه)؛ 3- متون تاریخی قدیم و جدید؛ 4- منظومه های حماسی؛ 5- چند داستان بدیع که عموماً در سرزمین هند به وجود آمده بودند و خود منبع مکتوب داشتند؛ و 6- مجموعه ای از طومارهای مکتوب که زریری برای تألیف طومار خود، گرد آورده بود. بر این اساس، باید در شفاهی دانستن مطلق منابع و واسطه های روایات این طومار در داستان های مشترک با شاهنامه فردوسی، تردید کرد.
جریان شناسی و تبارشناسی ترجمه و اقتباس از داستان «محاکمه انسان و حیوانِ» رسائل إخوان الصفا در زبان فارسی (و ترکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان محاکمه انسان و حیوان که قدیم ترین روایت موجود از آن در رساله های عربی إخوان الصفاست، در دو دوره زمانی سده هشتم و سده سیزدهم قمری بیشتر مورد توجه نویسندگان زبان فارسی (و ترکی) قرار گرفته است. در این دو دوره، دوازده ترجمه و اقتباس از این داستان شناسایی شده، که این تحقیق در پی معرفی و کشف تبارشناسی و جریان شناسی و در کل ارتباط بین آنهاست. بر اساس یافته های این تحقیق، سه جریان اصلی و یک جریان فرعی (التقاطی) در این ترجمه و اقتباسها وجود دارد: جریان اصلی شاکله روایت عربی (پیرنگ، زمان و مکان، شخصیتها و خط سیر داستان) را حفظ کرده و تغییرات بنیادین در آن نداده است. دخل و تصرفات این جریان، عمدتا تغییر سبک نگارش آن از نثر مرسل به نثر مصنوع بوده است. جریان دوم، داستان را تلخیص کرده است و جریان سوم که با ابتکار میرحسینی هروی آغاز می شود، تغییرات بنیادین در روایت داده و داستانی با ساختار، خط سیر و پیرنگ متفاوت ارایه می دهد. در این جریان، گرچه مضامین اصلی گفتگوها و برخی شخصیت ها حفظ می شود، طرح و خط سیر داستان، در پرتو گفتمان عرفانی باز تولید می شود. نمود تاثیر گفتمان عرفانی، در افزودن تم «سفر» و «پیر» و برپایی دادگاه های هفتگانه در هفت روز و همچنین موضوعات گفتگوهاست. سرانجام در روایت مجمع النورین ملا اسماعیل سبزواری، سه شاخه مذکور ترکیب می شود و در آن مضمون و محتوا از شاخه اول و ساختار از شاخه دوم اقتباس می گردد.
چرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی ( بر اساس نظریه ویلفردو پارتو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های مهم در رابطه با توزیع قدرت و تعادل اجتماعی، نظریه ی چرخش نخبگان ویلفردو پارتو ( 1923-1848 ) است.پارتو در توزیع قدرت، قائل به یک تقسیم بندی دوگانه بود؛ طبقه ی بالا و طبقه ی فرودست که در هر دو طبقه، عناصر نخبه یا برگزیده وجود دارند. بنا به نظر پارتو « نیرومند ترین عامل به هم خوردن توازن اجتماعی، انباشتگی عناصر برتر در طبقه ی پایین و تجمع عناصر پست در طبقه ی بالا است. در این مقاله، نظریه ی چرخش نخبگان پارتو در تحلیل مناسبات نخبگان دینی ( موبدان ) و نخبگان نظامی ( جنگاوران / پهلوانان ) در شاهنامه بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که چرخش نخبگان را می توان در سه دوره ی اساطیری، حماسی و تاریخی شاهنامه مشاهده کرد. بر اساس این فرضیه و با واکاوی متن شاهنامه، چرخش نخبگان در شاهنامه، اثبات شده است. در بخش اساطیری و به ویژه بخش حماسی شاهنامه، نخبگان حاکم که در انجمن های شاهان مورد رایزنی قرار می گیرند اغلب طبقه ی جنگاور ( پهلوانان ) هستند .تنگ شدن جریان های حکومتی، حکومت را از تجدید قوا محروم می کند و سرانجام به مرگ آن منجر خواهد شد.» یکی از عوامل مهم در فروپاشی حکومت ساسانیان به دست اعراب مسلمان که در بخش تاریخی شاهنامه نیز آمده است، انباشت قدرت در دست نخبگان حاکمی است که با تعصب ورزی و نیرنگ، سعی در حفظ قدرت خود دارند.
معرّفی و بررسی زادُ المُقوین در اخلاق و مواعظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا اثری کهن به نام زادُ المُقوین را که به زبان فارسی در ناحیه ماوراءالنهر نوشته شده است، معرفی کند. نویسنده این اثر که موضوع آن اخلاق و مواعظ است و به احتمال زیاد در سده ششم یا هفتم به رشته تحریر درآمده، محمّدبن محمّد النّصر ملقّب به قاضی از اهالی وابکنت است. از این اثر سه نسخه برجا مانده که یکی در آرشیو ملّی افغانستان نگهداری می شود و در تاریخ 890 ق. کتابت شده است، دیگری متعلّق به کتابخانه مجلس شورای اسلامی است که در سال 1027 ق. نوشته شده و نسخه سوم، در کتابخانه سالار جنگ هندوستان محفوظ است و در سال 1056 ق. به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله، علاوه بر معرفی نسخه های اثر، مؤلف و مذهب او و منابعش در تألیف این کتاب و نیز ساختار متن و دلایل اهمیّت آن توضیح داده شده است. برخی از منابع مؤلف در تألیف این اثر عبارت است از: تنبیه الغافلین سمرقندی، مغازی محمّدبن اسحاق، زاد العابدین، تفسیر انوار، کتاب الانوار و احتمالاً تفسیر معراج .
بررسی اشعار سعدی و امیرخسرو دهلوی در دیوان جهان ملک خاتون و معرفی اشعار نویافته او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلیل ثبت یکسان شعری یا اشعاری در دیوان دو شاعر، عموماً یا خطای کاتبان یا رونویسی یک شاعر از دیگری است. مصادیق این دو، در دیوان جهان ملک خاتون وجود دارد.21 رباعی مشترک با سعدی در دیوان جهان موجود است که ارتباطی با بحث تتبعات یا سرقات ندارد و دخالت مالکِ دست نویسِ ش 763 پاریس و اهمالِ مصححان دیوانِ چاپی جهان، عامل این خلط اشعار بوده اند.از سوی دیگر، جهان ملک خاتون شاعری مقلّد است و همان طور که از انوری، سعدی، خواجو، سلمان ساوجی، حافظ، جلال عضد و دیگران مصاریع و ابیاتی را در شعر خویش –عموماً بی یادکرد نام ایشان که شرط اصلی تضمین است- ذکر کرده، به اشعار خسرو دهلوی نیز علاقه ای وافر داشته است. چنان که از تتبعات وی از خسرو بر می آید، تقلید از این شاعر در اشعار جهان مشهود است. اما علاوه بر امر تتبع، تقلید و استقبال از شعر خسرو که در بسیاری از اشعار جهان قابل مشاهده است، 15 غزل از خسرو نیز عیناً در جمع اشعار جهان ملک مشاهده می گردد که ظنّ سرقت ادبی و رونویسی این اشعار می رود. در پایان، اشعار و ابیاتی تازه از جهان (بیش از 110 شعر در غزل و رباعی) که در نسخه اساس مصححان نبوده و در نسخه چاپی دیوان وی نیز به ثبت نرسیده، معرفی خواهد شد.
رخ شطرنج، همان قلعه نیست (بررسی تفاوت های مهره «رخ» با «قلعه» در شطرنج با تکیه بر متون کهن ادب فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله موضوعاتی که شاعران و نویسندگان در آثار خود با آن مضمون آفرینی کرده اند، مربوط به بازی شطرنج است. این بازی چون در ادوار مختلف اشکال گوناگونی داشته، اغلب کسانی که با متون ادبی فارسی سروکار داشته اند، از آن جمله شارحان، با نادیده گرفتن این امر و صرفاً بر اساس شکل امروزی آن، به فهم، شرح و توضیح متون مرتبط پرداخته اند. از جمله این موارد، یکی دانستن «حصن»(=قلعه) با مهره «رخ» است. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر استقراء، و تتبع در متون کهن فارسی، در پی اثبات تفاوت این دو عنصر در بازی شطرنج است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که «حصن»، جایگاهی در صفحه شطرنج های رومی بوده، و با مهره «رخ» تفاوت های بارزی داشته است. با مغفول ماندن این موضوع، برخی از شارحان در شرح متون مربوط به این بازی، دچار لغزش شده و از رخ، تحت عنوان «حصن»(قلعه) یاد کرده اند که این امر خود، باعث بیراهه رفتن در شرح اصطلاحات، تعابیر، و در نهایت دورشدن از اغراض شاعران و نویسندگان شده است.
جوشش جوهر هستی در سبک هندی (خوانش صدرایی شعر صائب تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخیل شاعران فارسیگوی قرن یازده و دوازده، به جانب نازک اندیشی در طبیعت و ذره نگری در پدیده ها گراییده است. این گرایش همزمان است با تحولاتی که در فلسفه ایرانی در اصفهان قرن یازدهم روی داد. محتمل است که این همزمانی حاصل تأثر ادبیات و حکمت از یکدیگر باشد. در این مقاله مسأله «حرکت در جوهر طبیعت» به عنوان موضوع مشترک در شعر نازک خیال صائب و حکمت متعالیه ملاصدرا بررسی شده است. این جستار می کوشد تا شباهت دو گفتمان فلسفی و ادبی را در نگرش به یک موضوع (حرکت در جوهر) نشان دهد. برای این منظور تخیلات شعری را - که پویایی و حرکت درونی هستی را بازنمایی نمایی می کند- در شعر نماینده برجسته نازک خیالان یعنی صائب تبریزی (1006- 1087 ق) بررسی کرده و شباهت نگرش صائب را با اندیشه حرکت جوهری ملاصدرا نشان داده است. آنچه صدرای فیلسوف با برهان و استدلال درباره حرکت جوهری و انقلاب مستمر وجود بیان کرده شاعر نازک خیال با قوه مخیله در صورت های محاکاتی بازنموده است.
تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشریه باباشمل، از جمله نشریات برجسته طنز دهه بیست شمسی است که توسط مهندس رضا گنجه ای در خلال سال های 1322 تا 1326 در تهران منتشر می شد. نشریه باباشمل که در برهه ای پرالتهاب از تاریخ معاصر ایران به فعالیت می پرداخت، با همکاری گروهی از نویسندگان و شاعرانی که هر یک بعدها، به شهرت فراوانی در عرصه ادبی کشور رسیدند، تقریباً به تمامی رخدادهای و اتفاقات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران، با نگاهی طنزآمیز پرداخته است و منویات و خواسته-های مخاطبان خود را که عموماً از میان توده های مردم بودند، به گوش مسئولان می رساند. عمده ترین مطالب انتقادی و طنزآمیز این نشریه، حول مسائل سیاسی می چرخد. به جرأت می توان گفت که حتی کم اهمیت ترین مسائل و رویدادهای سیاسی کشور نیز از گزند تیغ تیز انتقاد نویسندگان و شاعران این نشریه، در امان نمانده است. مهم ترین محتوای سیاسی نشریه را مسائلی همچون تهدیدات کشورهای خارجی و ترس حکومت وقت از آنها، انتقاد از عملکرد وزیران و دولتمردان، انتقاد از ناکارآمدی مجلس شورای ملی و نمایندگان مجلس، خرید و فروش رأی مجلس، انتقاد از نقش مخرّب مستشاران خارجی، وضعیت به ریخته و نابسامان ادارات دولتی و... تشکیل می دهد. این مقاله با تأکید بر محتویات نشریه باباشمل، به روش تحلیل محتوای تلفیقی، می کوشد گفتمان حاکم بر این نشریه را بازگو کند.
قضا گفت گیر و قدر گفت ده (بررسی جایگاه و وضعیت بیتی در شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تصحیح متنی مانند شاهنامه علاوه بر تشخیص نویسش ها و بیت های اصیل، یافتن جایگاه درست ابیات نیز در محور عمودی کلام اهمیّت ویژه ای دارد. زیرا ممکن است کاتبان با پس و پیش نوشتن یا نقل ابیاتی از حافظه در حاشیه یا متن دستنویس ها نظم اصیل روایی آنها را دگرگون کنند. یکی از این موارد، بیتِ «قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زه» با پنج بیت دیگر است که در دو جا از شاهنامه آمده است؛ یک بار در رزم رستم با اشکبوس و یک بار دیگر در جنگ بهرام چوبین با ساوه شاه. ما در این مقاله کوشیده ایم، نخست با درنگی بر وضعیّت این بیت در دستنویس های شاهنامه، نشان دهیم، جایگاه اصلی آن بر خلافِ پنج بیتِ دیگر، داستان رزم رستم با اشکبوس است. پس از آن کوشیده ایم، با نقدِ پژوهش های پیشین و توجّه به وضعیّت این بیت در دستنویس ها، درباره اصالتِ آن بحث کنیم. بر پایه جست وجوهای ما، تا کنون دلیل استواری برای الحاقی پنداشتن این بیت ارائه نشده و علاوه بر همصدایی دستنویس ها، می توان در دیوان همام تبریزی نیز تأییدی جنبی برای اصالت آن یافت. از دیگرسو به رغم اینکه این بیت در دوازده دستنویسِ مهم تا قرن نهم هجری آمده است، کهن ترین دستنویس شاهنامه و دستنویس سن ژوزف آن را ندارند و بنداری نیز آن را ترجمه نکرده است. از همین روی تصمیم گیری قطعی درباره آن دشوار است و تا یافتن سندی معتبر بهتر است آن را در چنگک شک به متن ببریم.
بازتاب عاطفه و اندیشه در تصویرآفرینی های شهریار و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر که بازتابی از عاطفه و اندیشه شاعر و راهی برای محسوس ساختن مافی الضمیر وی است، هنگامی ارزش بلاغی خواهد یافت که در راستای پروراندن اندیشه و عاطفه سراینده قرار گیرد. در کار هر هنرمندی یک ایده ی مسلط وجود دارد که در لابه لای تصویرها، ساختار و مضمون آثارش حضور دارد. شاعری که اندیشه فردی و خلاقانه دارد، درون مایه ی منسجمی بر آثارش سایه می افکند و این درون مایه در کنار عاطفه ی فردی شاعر، به خلق کلان تصاویر کمک شایانی می کند. در این جستار برآنیم که ارتباط دو سویه ی عاطفه و اندیشه رادر غزل شهریار و سیمین بهبهانی بر محور تصاویر زبانی و خیالی نشان دهیم. با بررسی غزلیات سیمین بهبهانی و شهریار در یافتیم که در ورای همه تصویرها و صورت ها، درون مایه ی ثابتی که رهبری کلیه ساخت ها و تصاویر ذهنی شهریار را بر عهده دارد، عشق فردی است که انتظار و فراق را به نمایش می گذارد و اندیشه مسلط بر اندیشه سیمین، مسائل اجتماعی و عشق و اندوهِ حاصل از آن است که شاعر از عشق و عاطفه فردی فاصله می گیرد و به عشق اجتماعی روی می آورد و دغدغه ی او تصویر مسائل مردم و غم و اندوه آن-هاست.