خلیل کهریزی

خلیل کهریزی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۴ مورد از کل ۱۴ مورد.
۱.

مقاله کوتاه:گَرَت زین بد آید (درنگی بر معنای نیم مصراع از شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شاهنامه گزارش شرح گَرَت زین بد آید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۲۵
یکی از لغزشگاه ها در گزارشِ متون کهن، تکیه بر اسلوب های زبانی و ساخت های نحوی معاصر است. این کار به درکی نادرست و ناقص از این متون می انجامد و تحلیل ها و برداشت های ناپذیرفتنی را نیز در پی خواهد داشت. بی شک برای فهمِ درست متون کهن باید با زبان هر متن متناسب با دوره ی خلقِ آن متن برخورد کرد و از افتادن در دامِ ساخت های نحوی زبانِ فارسی معاصر پرهیز کرد. یکی از نمونه های تحمیلِ اسلوب های زبانِ فارسی معاصر در شرح ها و گزارش ها، به بخشِ نخستِ مصراعِ «گَرَت زین بد آید، گناه من است» برمی گردد که در دیباچه ی شاهنامه آمده است. ما در این جستار کوشیده ایم، با توجّه به ویژگی های زبانی شاهنامه و بررسی جزء به جزء این نیم مصراع، معنای نادرست را نقد و درباره ی معنای درست آن بحث کنیم. در پایان نیز برای تأکید بر درستیِ معنای عرضه شده، از بافتِ بخش های پایانی شاهنامه که این نیم مصراع در آن تکرار شده است، کمک گرفته ایم.
۲.

قضا گفت گیر و قدر گفت ده (بررسی جایگاه و وضعیت بیتی در شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فردوسی شاهنامه تصحیح رستم و اشکبوس بهرام و ساوه شاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۹ تعداد دانلود : ۳۵۲
در تصحیح متنی مانند شاهنامه علاوه بر تشخیص نویسش ها و بیت های اصیل، یافتن جایگاه درست ابیات نیز در محور عمودی کلام اهمیّت ویژه ای دارد. زیرا ممکن است کاتبان با پس و پیش نوشتن یا نقل ابیاتی از حافظه در حاشیه یا متن دستنویس ها نظم اصیل روایی آنها را دگرگون کنند. یکی از این موارد، بیتِ «قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زه» با پنج بیت دیگر است که در دو جا از شاهنامه آمده است؛ یک بار در رزم رستم با اشکبوس و یک بار دیگر در جنگ بهرام چوبین با ساوه شاه. ما در این مقاله کوشیده ایم، نخست با درنگی بر وضعیّت این بیت در دستنویس های شاهنامه، نشان دهیم، جایگاه اصلی آن بر خلافِ پنج بیتِ دیگر، داستان رزم رستم با اشکبوس است. پس از آن کوشیده ایم، با نقدِ پژوهش های پیشین و توجّه به وضعیّت این بیت در دستنویس ها، درباره اصالتِ آن بحث کنیم. بر پایه جست وجوهای ما، تا کنون دلیل استواری برای الحاقی پنداشتن این بیت ارائه نشده و علاوه بر همصدایی دستنویس ها، می توان در دیوان همام تبریزی نیز تأییدی جنبی برای اصالت آن یافت. از دیگرسو به رغم اینکه این بیت در دوازده دستنویسِ مهم تا قرن نهم هجری آمده است، کهن ترین دستنویس شاهنامه و دستنویس سن ژوزف آن را ندارند و بنداری نیز آن را ترجمه نکرده است. از همین روی تصمیم گیری قطعی درباره آن دشوار است و تا یافتن سندی معتبر بهتر است آن را در چنگک شک به متن ببریم.
۳.

انگاره ای دیگر درباره کاوه آهنگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داستان های ملی شاهنامه کاوه گاو برمایه گرزه گاوسر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۴ تعداد دانلود : ۲۷۵
کاوه آهنگر، شخصیّتِ معروف داستان های ملّی و آغازگر قیامِ فریدون، به رغم حضورِ تقریباً گسترده اش در متون دوره اسلامی، در هیچ یک از متونِ ایرانیِ پیش از اسلام دیده نمی شود. همین مسأله پژوهشگران را به کندوکاو درباره اصل و ریشه داستان او وادشته و تا کنون نظریات گوناگونی در این باره مطرح شده است. ما نیز در این مقاله کوشیده ایم، با جست وجویی کتابخانه ای و روشی توصیفی تحلیلی، ضمنِ بررسی و نقدِ پژوهش های پیشین، با درنگی بر نام و کارکردِ کاوه و متعلقاتِ او در داستانِ فریدون، به انگاره ای دیگر درباره او دست یابیم. بر پایه جست وجوهای ما، کاوه می تواند نمودی دیگر از گاو باشد که نه تنها در داستانِ فریدون، بلکه از آغاز آفرینش در اسطوره های ایرانی نقش مهمی علیه اهریمن بر عهده دارد. پس از کشته شدن برمایه به دست ضحّاک، که نمود گیتیک اهریمن است، گاو در قالبِ شخصیّتی انسانی و با کمکِ آهن که ابزاری اورمزدی در برابر اهریمن است، به یاری فریدون می آید. نمودی دیگر از این حیوانِ اهریمن ستیز گرزه گاوسر است که مانند کاوه آمیخته ای از گاو و آهن است و فریدون با آن ضحّاک را به بند می کشد.
۴.

شاهنامه در دیوان همام تبریزی

نویسنده:

کلید واژه ها: آذربایجان داستان های ملی شاهنامه همام تبریزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۶۹
آذربایجان یکی از مراکزِ مهم فرهنگیِ ایران و جایگاهی سپند بوده است که ساکنانِ آن در گسترش و ترویج فرهنگ ایرانی نقشی بسزا داشته اند. حضور زبان فارسی و شاعرانِ بزرگِ فارسی سرا از دیرباز این بخش از ایران را به یکی از پایگاه های این زبان تبدیل کرده است. یکی از شاعرانِ نامدارِ آذربایجان همام تبریزی، شاعرِ قرن هفتم هجری، است که دیوانِ او، به ویژه، به دلیل دارا بودنِ غزل هایی به زبانِ آذری، حائز اهمّیّت است. جست وجو در دیوان این شاعر توجّه او را به شاهنامه و داستان های ملّی نشان می دهد؛ به طوری که در دیوانِ همام شخصیّت های شاهنامه و داستان های ملّی و گاه تصاویر و واژگانِ شاهنامه ای یکی از دست مایه های شاعر برای سرودنِ شعر است. از همین روی، در این مقاله کوشیده ایم با بررسیِ دیوانِ همام تبریزی مواردی را که او به داستان های ملّی و شاهنامه نظر داشته است، به دست دهیم.  
۵.

حاشیه ی ظفرنامه، دستنویسی معتبر از شاهنامه

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۹۵
در حاشیه ی دو نسخه از ظفرنامه ی حمداللّه مستوفی شاهنامه ی فردوسی کتابت شده است. نسخه ی نخست به تاریخ کتابت 807 قمری در کتابخانه ی بریتانیا در لندن و دوم که در سال 808 قمری کتابت شده، در موزه ی هنر اسلامی و ترک استانبول نگهداری می شود. نسخه ی مورَّخ 807 در سال 1377 خورشیدی در تهران چاپ عکسی شد و اهمیّتی نسبی در متن شناسی شاهنامه یافت؛ مخصوصاً که پژوهشگران حاشیه ی ظفرنامه ی مورَّخ 807 را همان نسخه ای دانستند که حمداللّه مستوفی در فاصله ی سال های 714 تا 720 تصحیح کرده است. با این حال، تا کنون این دستنویس مورد بررسی و ارزیابی جدّی قرار نگرفته است. از همین روی، ما در این جستار دیباچه ی شاهنامه را در این دستنویس بررسی کردیم و با تصحیحِ دکتر خالقی مطلق سنجیدیم تا اعتبارِ نسبی آن، بر اساسِ این محدوده ی بررسی، مشخص شود. این دستنویس از نظر ضبطِ ابیات در وضعیّت تقریباً مطلوبی قرار دارد و تعدادِ بیت های برافزوده ی آن خیلی زیاد نیست؛ به شکلی که دیباچه در شاهنامه ی مصحَّح دکتر خالقی مطلق 209 بیت و در حاشیه ی ظفرنامه 222 بیت است. از نظر ضبطِ واژه ها نیز وضعیتِ این دستنویس در این بخش مناسب و مطلوب است و اختلاف آن با شاهنامه ی مصحَّح خالقی مطلق زیاد نیست. سرنویس ها در این دستنویس وضعیّت مناسبی ندارند و بسیار آشفته اند؛ به شکلی که علاوه بر پس و پیش شدنِ ابیاتی در پیش و پسِ سرنویس ها، سرنویس ستایشِ محمود دربردارنده ی ستایشِ امیرک منصور و سرنویسِ پادشاهی کیومرث دربرگیرنده ی مدح محمود است. با چشم پوشی از خطاهای اندکی از این دست و سهوهای گهگاهی کاتب در نقطه گذاری، می توان حاشیه ی ظفرنامه را نسخه ای پاکیزه و مورد اعتماد از شاهنامه دانست که بایسته است در پژوهش های متن شناختی شاهنامه بیشتر به آن توجّه شود.
۶.

گناه فریدون (بازشناسی یک روایتِ ایرانی و بررسی علّت زدوده شدن آن از متون)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۵۹
داستان های ملّی روایاتِ گوناگونی دارند که برخی از آن ها از بین رفته اند و فقط نشانه هایی به جای نهاده اند. درنگ بر این داستان ها و بررسی روایاتِ گوناگونِ آن ها ما را در بازشناسیِ روایاتِ فراموش شده یاری می کند. یکی از شخصیّت های مهمِّ داستان های ملّی که می توان دو دسته روایتِ کلّی درباره او به دست داد، فریدون است. در یک دسته، فریدون شاهی نیکوکار است و در دسته ای دیگر، که فقط نشانه هایی از آن در بعضی متون به جای مانده، فریدون در کنار جمشید و کاوس در زمره شاهان ناسپاس به یزدان و گناهکار به شمار آمده است. چیستیِ گناهِ فریدون و علّت زدوده شدنِ روایاتِ آن آشکار نیست. در این مقاله، با درنگ بر اسنادِ به جای مانده از گناهِ فریدون، کوشیده ایم شواهدی درباره گناه او به دست دهیم که نشان می دهد فریدون نیز مانندِ جمشید و کاوس به آسمان رفته است. در بخش دوم مقاله، درباره علّت زدوده شدن روایاتِ گناه فریدون به کوتاهی سخن گفته ایم.
۷.

ماهیّت اختیاری نشانه و مسأله هویّت ملّی در آموزش زبان های بیگانه به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زبان دال مدلول آموزش زبان هویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۲ تعداد دانلود : ۲۱۹
دال های یک زبان، با بُرشِ پدیده ها، بخشی از آنها را برجسته می کنند و تصوّرات ویژه ای از آنها در ذهنِ کاربران زبان شکل می دهند که همان مدلول ها هستند. این مسأله برآمده از ماهیّت اختیاری نشانه و مبنای شکل گیری هویّت و درکِ مشترکِ هم زبانان از جهان است. بر همین اساس، کاربرانِ یک زبانْ دنیا را، از دیدگاهی فراگیر، مانند هم زبانانِ خود می بینند. از همین روی، اگر پیش از آموختنِ زبانِ ملّی و اندیشیدن در آن، به آموختنِ زبانی بیگانه گماشته شوند، بخشی از جهان را با بُرش های دال های آن زبان بیگانه خواهد شناخت و ممکن است به اختلال های هویّتی دچار شوند. این مسأله، در رویکردی کلّی، روندِ شکل گیری هویّت چهل تکّه را شتاب می دهد. ما در این مقاله می کوشیم، با درنگی بر ماهیّت اختیاری نشانه و جایگاه زبان در شکل گیری هویّت، به بحث درباره آموزش زبان های بیگانه به کودکان بپردازیم که در روزگارِ ما به امری فراگیر تبدیل شده است. جست وجوها نشان می دهد، آموزش زبان های بیگانه به کودکان مایه اختلال در جهان تصویرهای آنها می شود و توانِ اندیشیدنِ سالم در زبانِ ملّی را از کودکان می گیرد. چنین کودکی جهان را با آمیخته ای از بُرش های دال های زبانِ ملّی و زبانِ بیگانه ای که آموخته، می بیند و به مصداقی از پدیده «هویّت چهل تکّه» دگرگون خواهدشد.
۸.

بررسی و تصحیح دو نویسش از شاهنامه فردوسی («ندید و» یا «ندیدو»؛ «برسان شیر» یا «بسطام شیر»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه تصحیح نویسش ندیدو بسطام شیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۳۲۱
تصحیح بی چندوچونِ شاهنامه و رساندنِ این متن، در همه جوانب، به آنچه دقیقاً سروده فردوسی است، با امکاناتِ کنونی کاری دشوار و حتی غیرممکن می نماید. با وجود این، مصحِّحان شاهنامه در دهه های اخیر کوشیده اند با تکیه انتقادی بر دستنویس های این کتاب و استفاده از روش / روش های علمی، این متن را به اصلِ سروده شاعر نزدیک کنند.باوجوداین، پژوهش در متنِ شاهنامه، به هیچ روی، به پایان نرسیده و دقّت در همه جوانبِ این کتاب زمینه پژوهشی پرکاری برای پژوهشگران این حوزه از مطالعات ایرانی به وجود آورده است. اکنون که متنی انتقادی از شاهنامه فراهم آمده که می توان آن را متنِ «فعلاً» نهایی این کتاب دانست، دقّت و درنگ در نویسش ها و نسخه بدل های آن می تواند نویسش هایی را که نیازمندِ بازنگری اند، به ریختی نهایی و پذیرفتنی برساند. بر همین اساس، در این جستار، نویسشِ «ندید و» در بیتِ «به گلشهر گفت آنک خرّم بهشت/ ندید و نداند که دهقان چه کشت» از داستان سیاوش و نویسش «برسان شیر» در بیتِ «شه غرچگان بود برسان شیر / کجا پشت فیل آوریدی به زیر» از داستان جنگ بزرگ کیخسرو بررسی شده اند. سپس، علاوه بر نقدِ نظریاتِ پیشین درباره این نویسش ها، با دقّت در رسم الخطِ شاهنامه، شیوه داستان سرایی فردوسی، منطق داستان و با کمکِ دستنویس های شاهنامه صورت های «ندیدو» و «بسطام شیر» به جای دو نویسشِ مذکور پیشنهاد شده است.
۹.

تحلیل نشانه شناختی داستان بهرام گور با زن پالیزبان («زن پالیزبان»ِ شاهنامه در خانه «خُره نما»یِ مرزبان نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه شناسی اسطوره شاهنامه مرزبان نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۴ تعداد دانلود : ۶۴۵
اسطوره گونه ای از زبان است که می توان آن را نشانه شناسی کرد. در این شیوه، می توان اسطوره را نظام نشانه شناسیک ثانویه ای دانست که پس از نشانه شناسی اولیه، در مرحله دوم، معنا یا نشانه پیشین نیز نشانه شناسی می شود و از این طریق می توان به مفهوم نهفته اسطوره دست یافت. مفهوم اسطوره که کاملاً دریافتنی نیست، ممکن است از آیین ها، رسوم و رفتارهای پنهان قومی که داستان در آن به وجود آمده است، نشانه هایی داشته باشد. از سوی دیگر می توان مفهوم مبهم اسطوره را با کمک روایت های دگرگون هر اسطوره، ملموس کرد. با استفاده از همین شیوه کوشیده ایم ضمن تطبیق داستان «بهرام گور با زن پالیزبان» از شاهنامه با حکایت «خُره نما با بهرام» از مرزبان نامه ، نشان دهیم که این دو داستان صورت هایی متفاوت از داستانی واحدند که به دلیل تحولات فرهنگی به دو شکل روایت شده اند. با تحلیل نشانه شناختی این دو روایت، مشخص شد که این داستان ضمن برخورداری از ساختار منسجم روایی و براعت استهلال به جا که در اختیار مضمون کلیِ «برخاستن برکت به دلیل ستم پادشاه» قرار دارد، دربردارنده نکته مهمی درباره بهرام گور است که می تواند رهاورد تربیتِ متفاوتِ او باشد.
۱۰.

تحلیل توتم خرس در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه توتم پارت آرش خرس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۱۹ تعداد دانلود : ۱۳۰۰
توتمیسم که اعتقاد به تقدّس حیوان یا گاه گیاهی خاص است، یکی از باورهای اقوام ابتدایی است که می توان رگه هایی از آن را در بین ایرانیان نیز یافت. در این میان یکی از منابع کهن و معتبر ایرانی که می توان با کمک آن اطّلاعات بسیاری دربارة فرهنگ، دین، آداب و رسوم، اعتقادات، باورها و بسیاری از ویژگی های دیگر ایرانیان و سایر اقوام در آن یافت، شاهنامه فردوسی است. برای به دست آوردن این اطّلاعات باید پوسته و روساخت شاهنامه را شکافت و ژرفای آن را کاوید و بازنمود. ما در این جستار، پس از بررسی ریشه شناسانه نام آرش، تیرانداز معروف ایرانی و پیشنهاد معنای خرس برای این نام و همچنین با بررسی نژاد کسانی که در شاهنامه نام آنها آرش است، پی بردیم که این نام در اصل پارتی است و بخش دوم واژه سیاوش نیز با آن در ارتباط است. سپس برپایه نظریّات اسمی در توتمیسم به این انگاره رسیدیم که خرسمی توانسته است توتم پارت ها باشد و ریشه پنداشتنخرس در بندهش به عنوان یکی از بیست و پنج گونه مردمان را باید در این باور پارتی جست وجو کرد.
۱۱.

آرش کمانگیر در مقدمه قدیم شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۳۹
یکی از مباحث جنجال برانگیز شاهنامه ، نبود داستان آرش کمانگیر در آن است. دسته ای از پژوهشگران برآن اند که داستان آرش کمانگیر در شاهنامه منثور ابومنصور وجود داشته است و فردوسی عمداً آن را به شعر در نیاورده است. دلیلی که این دسته از پژوهشگران به آن استناد می کنند، ضبط نامعتبری است که در چاپ نخست مقدمه شاهنامه ابومنصوری آمده است. در چاپ دوم ضبط «دستبرد آرش» به جای «دست برادرش» که در چاپ اول آمده بود، به مقدمه قدیم افزوده شد. همین ضبط جدید بود که دست آ ویز و پایه استدلال برخی از پژوهشگران در مورد حضور داستان آرش در شاهنامه منثور شد؛ اما علامه قزوینی نسبت به ضبط «دستبرد آرش» مشکوک است. ضمناً این ضبط بر اساس مهم ترین قانون تصحیح انتقادی که می گوید ضبط دشوار معتبرتر است، هیچ گونه اعتباری ندارد؛ بنابراین ضبط دشوار «دست برادرش» که به نظرمی رسد «دستبرد آرش» گردیده آن است، از اعتبار بیشتری برخوردار است و بر اساس دلایلی که در متن مقاله آن ها را بیان کرده ایم، می تواند با جمله بعد از خود در ارتباط باشد. 
۱۲.

کرمانشاه و سوءتفاهمی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کرمانشاه تاریخ کوه جغرافیای تاریخی ریشه شناسی بهرام چهارم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶۰ تعداد دانلود : ۱۱۱۰
امروزه، ریشه شناسی عامیانه یکی از مصادیق فرهنگ توده است که از دیرباز در بین ایرانیان رواج داشته است. این نوع از ریشه شناسی در مورد نام شهرها و روستاها نیز نمونه های بسیاری دارد. یکی از شهرهای ایران که نام آن از قرن ها پیش به صورت عامیانه و غیرعلمی و بدون توجه به ریخت های قدیمی ترِ آن ریشه شناسی شده است، شهری است که امروزه کرمانشاه نامیده می شود. در برخی از کتاب های تاریخی به دلیل شباهتی ظاهری که بین نام این شهر و لقب بهرام چهارم، پادشاه ساسانی ملقب به کرمانشاه، وجود داشته، این افسانه ساخته شده است که بهرام چهارم بانی کرمانشاه بوده و پس از بنای شهر نام خود را بر آن نهاده است. این افسانه که حاصل یک سوءتفاهم تاریخی است، در تعدادی از کتاب های تاریخی راه یافته است و امروزه در بین بسیاری از مردم به عنوان اصلی پذیرفته شده و علمی تلقی می شود. در این مقاله، با استفاده از کتاب های تاریخی و جغرافیای تاریخی، صورت های گوناگون نامِ شهرِ کرمانشاه را نشان داده ایم و سپس با استفاده از ریخت پهلوی این نام و پس از بررسی نظر کسانی که پیش از ما در مورد نام و معنای نامِ این شهر سخن گفته اند و با توجه به ویژگی های جغرافیایی و تاریخی و جایگاه فرهنگی و آیینی کرمانشاه در دوران گذشته و با درنظرگرفتن قاعده های زبانی، با ریشه شناسی نامِ اصلیِ شهرِ کرمانشاه به این نتیجه رسیده ایم که معنای نام درست این شهر «سرزمین کوهستانی» یا «کوه جای» است.
۱۳.

غیبت آرش کمانگیر در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی آرش کمانگیر خداینامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۰۳۸
به نظر اغلب پژوهشگران، داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه¬ها نبوده است ، اما گروهی بر این باورند که این داستان در منابع شاهنامه وجود داشته، اما فردوسی آن را حذف کرده است. یافته¬ها نشان می¬دهند که ادعای وجود داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری قطعیت ندارد. در متون پهلوی موجود نیز، جز یک اشاره چیزی از داستان آرش نیامده است. بررسی¬های ما نشان می دهد که داستان آرش اساساً نباید در خداینامه¬ها آمده باشد. آرش کمانگیر می¬تواند از زمره مردان مقدس در آیین پارتی یا قهرمان مردمی یا یادگاری از یک آیین کهن پیش از زرتشتی باشد. بنابراین آرش، با همه شهرتش در میان مردم، در خداینامه¬های ساسانیان، با توجه به دشمنی آنان با اشکانیان جایی ندارد. از طرفی، آرش کمانگیر جنگاوری است از سپاه منوچهر و به هیچ وجه در زمره شاهان یا پهلوان- شاهان قرار نمی¬گیرد و روایت پهلوانی او در خداینامه¬ها و پس از آن شاهنامه فردوسی جایی ندارد.
۱۴.

غیبت آرش کمانگیر در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی آرش کمانگیر خداینامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۲
به نظر اغلب پژوهشگران، داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه¬ها نبوده است ، اما گروهی بر این باورند که این داستان در منابع شاهنامه وجود داشته، اما فردوسی آن را حذف کرده است. یافته¬ها نشان می¬دهند که ادعای وجود داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری قطعیت ندارد. در متون پهلوی موجود نیز، جز یک اشاره چیزی از داستان آرش نیامده است. بررسی¬های ما نشان می دهد که داستان آرش اساساً نباید در خداینامه¬ها آمده باشد. آرش کمانگیر می¬تواند از زمره مردان مقدس در آیین پارتی یا قهرمان مردمی یا یادگاری از یک آیین کهن پیش از زرتشتی باشد. بنابراین آرش، با همه شهرتش در میان مردم، در خداینامه¬های ساسانیان، با توجه به دشمنی آنان با اشکانیان جایی ندارد. از طرفی، آرش کمانگیر جنگاوری است از سپاه منوچهر و به هیچ وجه در زمره شاهان یا پهلوان- شاهان قرار نمی¬گیرد و روایت پهلوانی او در خداینامه¬ها و پس از آن شاهنامه فردوسی جایی ندارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان