مقالات
حوزه های تخصصی:
عنصر یا عناصری که به داستان شکل واحد می دهند، و اجزا و عناصر آن را به هم می پیوندند، بن مایه خوانده می شود. این عنصر یا عناصر ساختار داستان را مستحکم می کنند و در موقعیت های روایی خاص و به سبب تکرارشوندگی، برجستگی و معنای ویژه ای به آن می بخشند. این بن مایه ها علاوه بر برجسته نمایی، در حرکت داستان نیز مؤثر واقع می شوند. در بسیاری از حکایت های فارسی، بن مایه، ساختار داستان را شکل می دهد. بدین معنا که حکایت به تمامی بر گرد آن بن مایه دور می زند و حوادثی که در داستان پدید می آید، حول همان بن مایه شکل می گیرد. مهم ترین بن مایه هایی که در آثار حماسی کارکردی فعال و پیش برنده دارند عبارت اند از قهرمان، سفر قهرمان، خواب و رؤیا، کتمان نام، پیشگویی، جنگ، گشودن قلعه، اژدها و اژدهاکشی، جادو و جادوگران، ابزارهای جنگی و... . ابن حسام خوسفی، سراینده خاوران نامه ، در پروردن داستان و مضمون اثر خویش، از این بن مایه ها به نحو شایسته ای بهره جسته و سبب ارتقای هنری و تأثیربخشی آن و نیز برجستگی داستان شده است. ما در این نوشته به بررسی این بن مایه ها می پردازیم.
ساختارهای ترکیبی اسمی زبان فارسی و کلمات مرکّب م. امید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانهای زنده همواره ناگزیر از تولید کلمات جدید هستند. یکی از فرایندهای واژه سازی در برخی از زبان ها ترکیب عناصر بسیط یا مشتقّ با یکدیگر و ایجاد واژه مرکّب است. از آنجا که کلمات بسیط و فرایند اشتقاق تنها بخشی از نیاز واژگانی را برآورده می کند، گویشوران زبان همواره ناگزیر از ساخت کلمات مرکّب با استفاده از عناصر موجود و الگوهای ترکیبی آن زبان هستند. این الگوهای زبان دارای قواعد و قوانین خاصّی هستند و هر زبان بر اساس ساختارهای نحوی و پیشینه تاریخی خود از آنها بهره می گیرد. از این رو هیچ دو زبانی، حتّی دو زبان خواهر و یا دو زبانی را که یکی از دیگری منشعب شده، نمی توان یافت که قواعد ترکیبی عیناً مشابهی داشته باشند. در میان شاعران معاصر، مهدی اخوان ثالث با دستیابی به توانش زبانی کاملی از زبان فارسی، تعداد کثیری از کلمات مرکّب را ایجاد کرده و در شعر خود به کار برده است. این توانایی، که حاصل غور و استقصاء او در متون ادبیِ قدیم و جدید فارسی است، باعث شده که کلمات مذکور دارای ساختاری به اسلوب و منطبق با قواعد ترکیب سازی در زبان فارسی باشند. تاکنون پژوهشی در مورد انواع ساختهای مختلف به کار برده شده در ترکیب سازی اخوان انجام نشده است. در این نوشتار با استخراج کلمات مرکّب از چند دفتر شعر این شاعر به دسته بندی این کلمات به لحاظ ساختاری و بررسی میزان اقبال او بر ساختهای مختلف ترکیبی پرداخته شده است.
مشترکات عرفانی در شعر محمد حسین شهریار و آثار جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمدحسین شهریار، شاعر پرآوازه ایران زمین و جبران خلیل جبران، شاعر و نویسنده سرشناس لبنانی، در دنیای معاصر بیشتر به نحله ادبی رمانتیسم منتسب اند. اما با وجود این، در برهه ای از زندگی، گرایش عارفانه در آثارشان رنگ بیشتری به خود می گیرد. علی رغم این که شهریار، مسلمان و جبران معتقد به آیین مسیحیت بود اما در آثارشان مفاهیم، نمادها و اصطلاحات عرفانی مشترکِ درخورتأملی به چشم می خورد. این پژوهش بر آن است تا نگرش ها و تمایلات عارفانه این دو ادیب و شاعر فرهیخته را در به کاربردن برخی مفاهیم، اصطلاحات و تعابیر عرفانی مشترک، چون عشق حقیقی و مجازی، وحدت وجود، مناجات عارفانه، مقام تسلیم و رضا، محبت، شهود، تسبیح و ثنا و همچنین کاربست برخی نمادهای عرفانی مشترک نظیرِ شب و روز، آتش و پروانه، می و شراب، صبح و شب و نور به صورت تطبیقی موردبحث و بررسی قرار دهد.
الگو های نوین ساختارگرایی و روایت شناسی در تحلیل پیرنگ رمان «ارمیا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی و تحلیل ساختار پیرنگ و گونه روایت با تکیه بر الگوهای نوین ساختارگرایی و روایت شناسی در یکی از رمان های دفاع مقدس با عنوان ارمیا اثر رضا امیرخانی می پردازد؛ ازآنجاکه بیشتر پژوهش های انجام شده در حوزه آثار داستانی دفاع مقدس، به نوعی کلی گویی و یا حداکثر در حد معرفی عناصر داستان باقی مانده است، در این پژوهش بر آنیم تا برای نخستین بار با تکیه بر الگوهای نوین ساختارگرایی و روایت پردازی که از شیوه های نوپا در نقد ادبی به شمار می آید، ساختار پیرنگ و گونه روایت در این رمان را بررسی کنیم؛ بنابراین نخست، ضمن معرفیِ نظریه های ساختارگرایی به تاریخچه مختصری از این دو علم اشاره خواهد شد و پس ازآن دو الگوی ارتباطیِ (پیوندی و گسستنی) در ساختار پیرنگ مورد واکاوی و تحلیل قرار خواهد گرفت. در ادامه بر اساس نظریه پژوهش ضمن بررسی ساختار پیرنگ، بر آنیم تا با تکیه بر الگوهای نام برده، به واکاوی گونه روایت و کارکردهای آن نیز بپردازیم.
بررسی سنت ادبی «الحاق سرایی» و تحلیل انگیزه سرایندگان متون الحاقی (مطالعه موردی: برزونامه کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برزونامه کهن یکی از متون حماسی شاخص فارسی است که بعد از شاهنامه فردوسی ، بیشترین کثرت و تنوع نسخ را دارد؛ لیکن به علت نداشتن نسخ مستقل، از حیث نسخه شناختی، کمتر مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. این جستار، با بررسی کیفیت تطور نسخ این متن و تعمیم یافته ها به ژانر حماسه ملی فارسی، یک مدل سه گانه برای طبقه بندی منابع متنی این ژانر طراحی کرده است. مطابق این مدل، نسخ حماسه های فارسی در سده های هفتم تا دهم، در سه شکل متنی مستقل، مجموعه ای و نسخ شاهنامه ای یافت می شوند. سنت ادبی مسلط بر این متون، سنت «الحاق سرایی» است که مطابق این سنت، هم خالقان اولیه آثار و هم کاتبان نسخ، به جای خلق اثر مستقل با انگیزه الحاق به متن معیار (شاهنامه ) اثر را ایجاد می کردند. به همین دلیل، غالب نسخ برزونامه کهن (47 نسخه از 54 نسخه)، «شاهنامه ای» بوده اند و شاعر (کوسج) نیز محتملاً متن را برای الحاق به شاهنامه یا لااقل در نسبت با آن سروده بود.
تحلیل انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته در اندیشه هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اندیشه عارفان مسلمان، تبدّل صفاتی انسان، یک انگاره کلیدی است که محور تبیین بنیادی ترین مباحث تصوف، ازجمله چیستی انسان و کیفیت سلوک او به شمار می رود. پیش از هجویری، مفهوم انسان، بارها، به صورت برزخ نامتعینی، میان حیوان و فرشته، تعریف شده است که در این میان، انسان، با فنای صفات بشری، از حد حیوانی فاصله می گیرد و به ساحت فرشتگانی نزدیک می شود. با این حال، همگرایی دو مفهوم انسان و فرشته، به مرور و در روند یک سیر تاریخی تکوین می پذیرد . در این تکوین تاریخی، هجویری نقطه عطف مهمی به شمار می رود که انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته را برای نخستین بار، در قالب یک ساختار منسجم نظری، صورت بندی می نماید. در آثار صوفیان، داستان قرآنی یوسف (ع) و زنان مصر، مکرراً، به مثابه بستری روایی، در جهت تبیین مسئله تبدیل صفات بشری به کار رفته است. پژوهش حاضر، با هدف نمایان ساختن یک سیر تحول تاریخی از انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته، به تحلیل و مقایسه تاریخی روایت مذکور، در آثار صوفیان پیش و پس از هجویری، پرداخته است. همچنین، این پژوهش، بر آرای هجویری، به عنوان یک نقطه گذار مهم در تحول تاریخی این انگاره، تأکید دارد.
نقد اسطوره ای گرشاسب نامه بر اساس دیدگاه پیرسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای به عنوان یکی از رویکر دهای نقد ادبی معاصر تبیین کننده ماهیّت و ویژگی اسطوره ها و نقش آن ها در ادبیّات است. در این مقاله گرشاسب نامه اسدی طوسی بر اساس دیدگاه پیرسون که یکی از دیدگاه های نقد اسطوره ای است تحلیل شده است. زندگی گرشاسب از سفرهای مختلفی در کنار هم تشکیل شده که هر سفر سبب رشد یکی از جنبه های شخصیّتی او و در کل تکامل شخصیّت گرشاسب شده است. سیر سفرهای گرشاسب گذر او از مرحله خود به جان و سپس خویشتن را نشان می دهد. با ظهور جفت های کهن الگویی، زمینه بروز کهن الگوهای کودک مقدّس، خدابانو، مرگ و تولّد دوباره، آرمان شهر و... فراهم شده است و گرشاسب، قهرمان این سفرها، در سیر و سلوک درونی و اجتماعی خود، با پشت سر گذاشتن موانع و آزمون های مختلف، با ایزد بانو همراه می شود و به جای آمیختن با پری بر او غلبه می کند، مراسم قربانی بر پا می دارد و نهایتاً با آگاهی و شناختی که در طول سفرها به مدد پدر و سایر یاریگران به دست می آورد، به جاودانگی روحی می رسد
بررسی و تحلیل اسطوره مهر در کتاب یکصد منظومه عاشقانه ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از متون کلاسیک ادب فارسی را منظومه های عاشقانه در سه حوزه ادبیات حماسی، غنائی و عرفانی تشکیل می دهد. یکی از ویژگی های مشترک این آثار حضور گسترده بن مایه ها و مؤلفه های اسطوره ای در آن هاست که می توان از منظر نقد اسطوره ای به توصیف، بررسی و نقد آن پرداخت. در این نوشتار با اتخاذ رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی ماکس مولر از نظر ساختار و کنش شخصیت های داستانی تعدادی از منظومه های عاشقانه مجموعه «یکصد منظومه عاشقانه ادب فارسی» مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. با خوانش منظومه های عاشقانه از این دیدگاه، چرایی یک ساله بودن سفر قهرمان، علت اشاره به شهرهای شرقی و غربی (چین و روم)، دلیل حضور فرد راهنما و یاریگر، سبب حضور زنان افسونگر و جادوگر، فلسفه وجودی اسامی نجومی شخصیت های داستانی و دلیل مراحل چندگانه ماجراجویی های قهرمان داستان منظومه های عاشقانه مشخص می شود.
سلوکِ شعر؛ متن پژوهی، همچون عاملی دیگر بر دگرسانی ها و دگرخوانی هایِ شعرِ حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شاید در جهان هیچ متنی چون دیوانِ حافظ نباشد که پدیدآورنده، خود این همه تغییر و تبدیل در آن روا داشته باشد». در واقع «عمده اختلاف ها و نسخه بدل ها، کارِ خودِ شاعر است که شعر را گام به گام به سویِ کمالِ لفظی و معنوی پیش برده است». اگر بخواهیم میانِ وجوهِ شاعرانگیِ حافظ یعنی «کم گویی»، «مثل گونگی»، «گسسته نمایی» و نیز «همسانی»هایِ شعر او با پیشینیان و هم روزگارانش، پیوندی معنادار برقرار کنیم، این فرضیه که حافظ «مطالعه مکرری در سخنانِ استوارِ دیگران» داشته است، قوت می گیرد. برآیندِ کلیِ این موارد و نیز اشاراتِ جامعِ دیوانِ او، نشانگرِ متن پژوهیِ مادام العمرِ حافظ است. گاه، نسخه بدل هایِ شعرِ او به همان سان در متونِ ادبیِ گذشته وجود دارد و گاه، اختلافِ نسخه ها ناشی از منابعِ مختلفِ علمی ای است که حافظ بدان ها مراجعه و در آن ها اندیشیده است؛ گو این که ممکن است یکی از عواملِ ایجادِ این دگرسانی ها، همین متن پژوهی هایِ حافظ باشد. جستجو در «متونِ پنهانِ» شعرِ حافظ، فهمِ مستندترِ ذهن و زبان و تصحیحِ علمی ترِ شعرِ او را ممکن می سازد. تاکنون نسخه ایاصوفیه مورخ 813 هق و نسخه خلخالی مورخ 827 هق به عنوان دو نسخه سرگروه و اساس، در تصحیحاتِ معتبرِ دیوانِ حافظ مورد توجهِ خاص بوده اند و عمده اختلاف نظر در بابِ ضبطِ برتر، با محوریتِ این دو نسخه شکل گرفته است. با شناسایی و چاپِ عکسیِ نسخه موّرخِ 801 هق که در حالِ حاضر، کهن ترین نسخه شناخته شده کاملِ دیوانِ حافظ است، ضروری است ضبط های این نسخه در قیاس با روایتِ نسخه هایِ موجود، موردِ بررسیِ انتقادی قرار گیرند
نقش عوامل ارتباط کلامی در به کارگیری آرایه های بیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب های بلاغی، علم بیان «ایراد معنی واحد به طرق مختلف با تفاوت در وضوح و خفا» تعریف شده است. لازمه بلیغ بودن کلام، انتخاب این شیوه های گوناگون بیانی با توجه به شرایط و ویژگی های عواملی است که در ساخت یک کلام نقش دارند. با توجه به این که متکلم، مخاطب، بافت موقعیتی و کلام از عوامل ایجاد ارتباط کلامی است هماهنگ بودن ویژگی های کلام با احوال آن ها شرط بلاغت کلام خواهد بود. در این پژوهش سعی شده است نقش اقتضای حال این عوامل چهارگانه، در چگونگی و چرایی کاربرد مباحث مختلف علم بیان تبیین شود و ضرورت در نظر گرفتن این اقتضائات، هم در مرحله به کارگیری آرایه های بلاغی و هم در مرحله شناخت آن ها مشخص شود. احوال این عوامل در ساختار اقسام گوناگون تشبیهات، استعاره ها و وجوه تمایز آن ها نقش اساسی دارد. آفرینش کنایات نیز به شرایط بافت موقعیتی بستگی دارد و در شکل گیری و به کارگیری نمادها نیز مقتضیات ناشی از احوال این عوامل تأثیرگذار است