یکی از نظریه های مهم در رابطه با توزیع قدرت و تعادل اجتماعی، نظریه ی چرخش نخبگان ویلفردو پارتو ( 1923-1848 ) است.پارتو در توزیع قدرت، قائل به یک تقسیم بندی دوگانه بود؛ طبقه ی بالا و طبقه ی فرودست که در هر دو طبقه، عناصر نخبه یا برگزیده وجود دارند. بنا به نظر پارتو « نیرومند ترین عامل به هم خوردن توازن اجتماعی، انباشتگی عناصر برتر در طبقه ی پایین و تجمع عناصر پست در طبقه ی بالا است. در این مقاله، نظریه ی چرخش نخبگان پارتو در تحلیل مناسبات نخبگان دینی ( موبدان ) و نخبگان نظامی ( جنگاوران / پهلوانان ) در شاهنامه بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که چرخش نخبگان را می توان در سه دوره ی اساطیری، حماسی و تاریخی شاهنامه مشاهده کرد. بر اساس این فرضیه و با واکاوی متن شاهنامه، چرخش نخبگان در شاهنامه، اثبات شده است. در بخش اساطیری و به ویژه بخش حماسی شاهنامه، نخبگان حاکم که در انجمن های شاهان مورد رایزنی قرار می گیرند اغلب طبقه ی جنگاور ( پهلوانان ) هستند .تنگ شدن جریان های حکومتی، حکومت را از تجدید قوا محروم می کند و سرانجام به مرگ آن منجر خواهد شد.» یکی از عوامل مهم در فروپاشی حکومت ساسانیان به دست اعراب مسلمان که در بخش تاریخی شاهنامه نیز آمده است، انباشت قدرت در دست نخبگان حاکمی است که با تعصب ورزی و نیرنگ، سعی در حفظ قدرت خود دارند.