مقالات
حوزه های تخصصی:
فردوسی در اوایل پادشاهی ضحّاک چهار بیت در بیان بی رسمیِ هوس آلود او سروده است: پس آیین ضحّاک وارونه خوی ز مردان جنگی یکی خواستی کجا نامور دختری خوب روی پرستنده کردیش در پیش خویش چنان بُد که چون می بدیش آرزوی بکشتی/ به گُشنی/ به کشتی که با دیو برخاستی به پرده اندرون پاک بی گفت و گوی نه رسم کیی بُد نه آیین کیش دشواری اصلیِ این قطعه در ضبط، قرائت و معنای مصراع دومِ بیت دوم و سپس ارتباط یا استقلال معناییِ دو بیتِ آغازین و دو بیت پایانی است. در نسخه های شاهنامه ده ضبط مختلف برای مصراع دومِ بیت دوم دیده می شود و شارحان و محقّقان هم ده معنا برای آن پیشنهاد کرده اند. نگارنده با نقد ضبط ها، خوانش ها و معانیِ گوناگون و بر پایه دلایل و قراینی مانندِ نگاشته «بکشتی» در بیشترِ دست نویس ها، بودن مصراعی مشابه به لحاظِ نحوی و معنایی در جای دیگر شاهنامه ، توجّه به دریافتِ سنّتیِ بعضی کاتبان و خوانندگان شاهنامه از طریقِ نسخه بدل های این ابیات، توضیح گزارشی در بندهش و... ضبط و قرائتِ «به کشتی که با دیو برخاستی» را محتمل تر می داند و برای هر چهار بیت به صورت پیوسته (موقوف المعانی) این تفسیر را پیشنهاد می کند که ضحّاک به هنگامِ برانگیخته شدن شهوتش دختری خوب روی و پاک دامن را در اختیار مردی جنگجو و دیوافکن می نهاد تا در برابر نگاه او با آن دختر نزدیکی کند و منظور فردوسی از «آیین ضحّاک وارونه خوی» احتمالاً همین کارِ ناشایست است.
تجلیّات عرفانی مبارزه با نفس در مثنوی های عطار (منطق الطیر، الهی نامه، اسرارنامه و مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش های معنایی – منظوری جملات پرسشی در اشعار امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین مقوله های دستوری در زبان های دنیا جملات پرسشی است، جملات پرسشی در شعر معاصر ازجمله اشعار امیرهوشنگ ابتهاج گاهی نقش های معنایی منظوری دارند و کاربرد آن ها برای سؤال نیست، بلکه برای تعجب، خبر دادن، یأس، شکایت، اعتراض، توبیخ، ملامت و ... به کار می روند. این پژوهش با هدف شناخت مقوله های معنایی – منظوری جملات پرسشی در اشعار امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) نوشته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری تمام دفتر های شعر سایه است و به صورت تصادفی ۱۲۰ غزل، ۸۴ شعر نیمایی، ۱۷ دوبیتی، ۱۰ مثنوی و ۸ قطعه موردبررسی قرار گرفت، سایه در ۱۸۷ مورد از جملات پرسشی در معنای ثانوی استفاده کرده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که ابتهاج از ۲۸ مورد از کارکرد های معنای ثانوی جملات پرسشی استفاده نموده است. تحلیل آماری داده ها بیانگر این نکته است که پربسامدترین کارکردهای اغراض ثانوی جملات پرسشی به ترتیب عبارت اند از: آرزو، اعتراض، تعجب، شکایت، اظهار عجز، تردید، استفهام انکاری، یأس و ناامیدی، تعظیم و تأکید و تقریر خبر و جلب توجه .
بررسی عناصر حماسی در غزل های سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری عناصر حماسی از ویژگی های غزل امروز است. سیمین بهبهانی از شاعرانی است که به این امر توجّه ویژه ای نشان داده است. او برای این کار، عناصر بلاغی ای نظیر مبالغه و مفاخره را به کار می گیرد و در توصیف پدیده های طبیعت از اصطلاحات خاص حماسه و ستیز بهره می جوید. سادگی تشبیه در غزل های بهبهانی و به کارگیری وجه شبه های سازگار با حماسه، لحن حماسی غزل او را تقویت می کند؛ علاوه بر این استفاده از مشبّه به های مبتنی بر عظمت و بزرگی، بر این امر تأثیرگذار است. همچنین بهبهانی گاهی مضمون های حماسی غزل هایش را با بهره گرفتن مناسب از وزن های پرطنین بیان می کند. ایران دوستی شاعر موجب شده است که او توجه ویژه ای به اسطوره های ایران کهن نشان بدهد. در غزل های او نبرد با نیروهای اهریمنی و دیوان را می توان دید و اشاره هایی به شخصیّت های اسطوره ای و حماسی نیز وجود دارد. در این میان گاهی اسطوره هایی چون رستم و ضحّاک به شکلی متفاوت از اصل خویش در آمده اند.
جانشین سازی واژگان مترادف در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ از تکرار معنی برخلاف تکرار لفظ در سطح بیت، ابایی نداشته است؛ شاهد ما در اثبات این ادعا، استفاده او از واژگان و عبارات مترادف است. ریزبینی و نکته سنجی حافظ در توجه به اختلاف های معنایی واژگان مترادف مثال زدنی است. وی علاوه بر هم معنایی و ترادف، به اختلاف ها و حتی گاه تضاد های معنایی این واژگان به ظاهر مترادف نظر داشته و هر واژه را در بافت معنایی مناسب به کار گرفته است. نکته قابل توجه دیگر، آرایش واژگان و عبارات مترادف در ابیات اوست؛ حافظ مفاهیم مترادف را به صورت گروه کلمه و به دنبال یکدیگر نمی آورد؛ بلکه واژه دوم را در جمله مستقل دیگری، جانشین واژه یا عبارت نخست می کند. این روش، شگرد جادویی او در آمیختن معانی و آفریدن معانی شگفت و تازه است. آرایش واژگان مترادف، توجه به جزییات معانی آن ها و به کار بردن آن ها در بافت های متناسب با معنایشان، به حافظ توانایی فراوان در آفرینش معانی بدیع و تصاویر هنری شگفت بخشیده است. او با این مترادف سازی ها، علاوه بر ایجاد تناسبات لفظی و معنوی، پارادوکس های بدیع، طنزهای ملیح و مخفی و... می آفریند و بر ابعاد و گستره معنی در هر بیت می افزاید. در حدود 5درصد از ابیات حافظ، مفاهیم مترادف جانشین یکدیگر شده اند. حافظ در آفرینش این مفاهیم علاوه بر مفردات زبان، از معانی کنایی عبارات، روابط مجازی واژگان و ساختن ترکیب های تازه سود جسته است.
تبیین الگوی کاربرد صناعات بدیعی و بیانی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفثه المصدور یکی از شاهکارهای بدیع نثر فنی و مصنوع در حوزة زبان و ادب فارسی است که شهاب الدین محمد خرندزی زیدری نسوی آن را در شرح مصائب روزگار جلال الدین خوارزمشاه در زمان حملة مغول نوشته است. این کتاب دارای نثری منشیانه و فصیح است که نویسنده در تصنیف آن توجه فراوانی به کاربرد آرایه های بدیعی، بیانی، آیات، احادیث و لغات و اصطلاحات عربی دارد. سؤال مطرح این است که آیا نویسنده در کاربرد آرایه های زبانی از الگوی خاصی پیروی کرده یا اینکه این عناصر را تنها به منظور آرایش لفظی و معنوی کلام خود به کار برده است. در پاسخ به این پرسش باید گفت که زبان فنی این اثر، دارای الگوی منسجمی در ژرف ساخت است که نویسنده به پیروی از آن، دست به گزینش صنایع و آرایه های لفظی و معنوی زده و از یک سو کنایه و تشبیه را بیشتر از استعاره و مجاز به کار برده و از سوی دیگر به پیروی از همین الگو از میان آرایه های بدیع لفظی، انواع گونه های سجع و جناس را برگزیده و در ایجاد موسیقی زبان اثر خود از آن ها بهره برده است. در حوزة بدیع معنوی نیز کاربرد صنعت اغراق، تضمین و تلمیح که زیرساختی تشبیهی دارد، صبغة تشبیهی زبان نفثه المصدور را پررنگ تر کرده است.
نقد پسااستعماری رمان «رازهای سرزمین من» اثر رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر اثر ادبی، نشان از جهان بینی و اندیشه صاحب اثر دارد و بر اساس فضای اجتماعی و سیاسی جامعه شکل می گیرد. رضا براهنی نویسنده رمان رازهای سرزمین من ، بسان مصلحی اجتماعی، متأثر از فضای حاکم بر جامعه ایران و به ویژه تبریز در میان سال های 1337- 1357، به بیان افکار اجتماعی-سیاسی خود با هدف اصلاح جامعه دست زده است، ازاین رو، تحلیل اندیشه های نویسنده از دیدگاه ادبیات پسااستعماری حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوایی، درون مایه های فکری این رمان را مانند سنت و مدرنیته، وضعیت نابسامان اجتماعی، جایگاه زنان در جامعه، من و دیگری، سیاست زدگی، خودباختگی، فرادست و فرودست و استعمارستیزی کاویده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که این اثر با تکیه بر مؤلفه های ادبیات پسااستعماری درون مایه های چون تقابل سنّت و مدرنیته، سلطه مردانه جامعه سنتی و فرودست و فرادست غربی، مشکلات اخلاقی و خودباختگی و تزلزل هویت به تصویر می کشد، اما در مقابل، تکیه بر اعتقادات و اندیشه اساطیری برای رسیدن به هویت پیشین، مبارزه علیه اعتقاد به برتری نژاد غربی و استعمارستیزی را نیز تبلیغ می کند.
نگاهی بر شگرد طنز موقعیت در آثار داستانی عباس معروفی (با تکیه بر دو داستان سال بلوا و سمفونی مردگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز موقعیت طنزی برگرفته از تصویر ها، تصور ها و مفاهیم است که می تواند آمیزه ای از رفتار، موقعیت، صحنه و گفتار باشد. در میان داستان نویسندگان معاصر، عباس معروفی در آثار خود، از ساخت موقعیت های طنز آمیز برای نشان دادن مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سود جسته است. ازاین رو در تحقیق حاضر تلاش می شود تا انواع موقعیت های طنز آمیز در دو اثر معروفی و شگرد های ایجاد و بازتاب اجتماعی آن ها موردبررسی قرار گیرد. با تفحص در موقعیت های موجود در این آثار می بینیم که عامل کلیدی ایجاد موقعیت های طنز آمیز نام های مضحک در شخصیت پردازی ها و حرکات مضحک در رفتار است. شبکه ارتباطی اشخاص هم نقش مهمی در شکل گیری موقعیت طنزآمیز دارد. نویسنده با استفاده از این شگرد ها علاوه بر خنده انگیزی، با ظرافت سیستم سیاسی و فرهنگی جامعه را به سخره می گیرد. مهم ترین موضوعاتی که نویسنده در قالب موقعیت های طنز آمیز به آن ها توجه دارد عبارت اند از معضلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بی عدالتی و وجود فساد در بین ارگان های مختلف سیاسی و اداری.
میراث ادبی عبدالمجید تبریزی (سرایندة پارسی گوی آذربایجان در سده 8ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالمجید تبریزی، سراینده کمترشناخته شده سده 8ق. است. متأسفانه اطلاعات چندانی از وی در دست نیست. همین قدر دانسته است که در حدود 699ق. در تبریز زاده شده و احتمالاً در فاصله سال های 757 تا 768ق. درگذشته است. آنچه از اشعارش برمی آید، این است که به زراعت مشغول بوده و در 55 سالگی به سفر حج مشرف شده و در بازگشت از زیارت خانه خدا، به شیراز رفته و مدتی در آنجا گذرانده است. در قالب های مختلف شعری؛ همچون قصیده، غزل، ترکیب بند، قطعه، مثنوی و رباعی، طبع آزمایی کرده و مفاهیم و موضوعات متعددی، ازجمله حمد خدا، نعت پیامبر اکرم (ص)، مدح دولتمردان، عشق، عرفان، پند و اندرز و حکمت، درون مایه اشعار او را تشکیل می دهند. در قصیده سرایی، پیرو شاعرانی همچون عنصری، انوری، ظهیر فاریابی، و در غزل سرایی، متتبّع غزل های سعدی است. شاعران معاصر او مانند حافظ نیز، از سروده های وی تأثیر پذیرفته اند .
کاربرد واژگان در رمان سمفونی مردگانِ «عباس معروفی» از منظر زبان و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان از عناصر بنیادی در داستان نویسی به شمار می رود. یکی از مباحث مهم در بررسی زبان، توجّه به جنسیّت و رابطه آن با زبانِ اثر است. بسیاری از پژوهشگران معتقدند میانِ زبان و نوشتارِ زنان و مردان تفاوت زیادی وجود دارد. هدف اصلی در پژوهش حاضر تفاوت های زبانیِ زنان و مردان در حوزه کاربرد واژگان از منظر زبان و جنسیّت در رمانِ سمفونی مردگان اثر عبّاس معروفی است. در این مقاله اهتمام نگارندگان بر آن است تا تفاوت های واژگان به کاررفته در زبان زنان و زبان مردان در رمان سمفونی مردگان شامل متغیّرهایی چون رنگ واژه ها، دش واژه ها (رکیک و غیررکیک)، سوگندواژه ها، تصدیق گرها، تعدیل کننده ها، کلام آمرانه و دستوری، صفات و واژگان عاطفی در مکالمات شخصیّت های رمان با توجّه به موازین علمی زبان شناسی، نقد و بررسی کند. عبّاس معروفی اگرچه در مواردی، زبانی متناسب با جنسیّت قهرمانان خود خلق کرده، لیکن به دلیل عدم توجّه به یافته های علمی زبان شناسان اجتماعی به خصوص زبان و جنسیّت، در مواردی هم موفّق به خلق زبانی متناسب با جنسیّت قهرمانان خود نشده است.