رسانه های دیداری و شنیداری (رادیو تلویزیون سابق)
رسانه های دیداری و شنیداری دوره 14 پاییز 1399 شماره 35 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به تحلیل روایت در بازی های دیجیتال، نقش آفرینی و تأثیر آن ها بر پویانمایی های بلند سینمایی می پردازد. بازی های دیجیتال اولیه ازلحاظ عناصر ساختاری وام دار سینما بودند، اما در دو دهه اخیر، شکل روایی بازی های ژانر نقش آفرینی که مبتنی بر داستان است، به سرعت بر سینمای دیجیتال تأثیر گذاشته است. سینماگرانِ پیش رو نظیر جیمز کامرون، نولان و ... با تأسی از ساختار روایی این بازی ها آثار پیچیده ای خلق نموده اند که صنعت سینما را به مسیری جدید کشانده است. فیلم هایی نظیر بدو لولا بدو (1998)، تلقین (2010)، سه گانه ماتریکس (1999-2003)، کد منبع (2011) و آواتار (2009) جزء این دسته هستند که شامل شکل جدیدی از روایت بوده و ازنظر ساختار روایی کاملاً مشابه دنیای بازی دیجیتال هستند. این مقاله، توصیفی و تحلیلی است. علاوه بر توصیف خصوصیات روایی، نمونه های سینمایی و پویانمایی متأثر از بازی ها، با تکیه بر نظرات صاحب نظرانی مانند جاسمین کالی، دیوید بودرول و کریستین تامسون، به تحلیل روایت و عناصر روایی آن ها می پردازد و آن ها را با بازی هایشان تطبیق می دهد. یافته های پژوهش تأیید می کنند که پویانمایی های متأثر از بازی های نقش آفرینی ازلحاظ عوامل تأثیرگذار بر روایت ازجمله زاویه دوربین، دیدگاه شخصیت ها، شخصیت پردازی، خط روایت، به چالش کشیدن زمان و ساختار پیچیده و تودرتوی روایت، شباهت های زیادی با بازی ها دارند.
کارکرد بینامتنیت در پویانمایی براساس نظریه ژرار ژنت (مطالعه موردی: بر پویانمایی سریالی ریک و مورتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، بینامتنیت نه تنها در ادبیات؛ که به عنوان رویکردی در نقد و مطالعات تطبیقی آثار هنری کاربرد زیادی یافته است. نظریه بینامتنیت ژرار ژنت به عنوان زیرمجموعه ای از فرامتنیت؛ راجع ارتباط هر متن(اثر هنری) و برگرفتگی آن از متون(آثار) پیش از خود و خوانش این ارتباط است. این پژوهش بر آنست تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان با رویکرد بینامتنی به خوانش آثار هنری (از جمله انیمیشن) دست زد. بدین منظور از روش گردآوری اطلاعات اسنادی و شیوه کار توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است. برای پاسخگویی به سؤال تحقیق، ابتدا نظریه بینامتنیت و تفاوت های نظریه پردازان نسل اول و نسل دوم آن مرور شد. در ادامه، الگوی خوانش انیمیشن باتوجه به اجزای ساختاری یک انیمیشن پیشنهاد شد. مطابق با همین الگو، اجزای مختلف چند اپیزود انتخابی از یک انیمشن سریالی (ریک و مورتی) به عنوان نمونه موردی بررسی شد. ابعاد متفاوت این انیمیشن با توجه به پیش متن ها و عوامل فرامتنی)مولفی، اجتماعی و فرهنگی( مورد بررسی قرارگرفت. نتایج به دست آمده از بررسی انیمیشن ریک و مورتی حاکی از وجود بینامتن های قوی بین این اثر با پیش متن های گذشته (فیلم های قبلی همچون مردان ایکس، مرد چمنزن، مرد آهنی، پارک ژوراسیک و…) است. نتایج همچنین نشانگر آن است که نویسنده این انیمیشن توانسته با ترکیب پیش متن های متعدد، ترکیب نو با ارجاعات بیش متنی، پیرامتنی و فرامتنی خلق کند. همچنین، خوانش بافتاری اثر نشان از جایگذاری آگاهانه نشانه های معنایی نهیلیسم و خداناباوری در شخصیت پردازی و روایت های این اثر دارد. خوانش مولف اثر نیز حاکی از ارتباط موثر همکاران خالق اثر بر سبک ویژه او است.
بازنمایی پساساختاری مفهوم کودکی در برنامه های کودک و نوجوان تلویزیون جمهوری اسلامی ایران دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی کشف مفهوم کودکی به کمک یکی از ابزارهای نمادین فرهنگی (برنامه های کودک تلویزیون) در دوره ای از تاریخ سیاسی اجتماعی ایران است که بیش از هر چیز در کنترل دال های متعارضی همچون منازعه در عرصه سیاسی و هویت های جدید سبک زندگی در عرصه اجتماعی قرار دارد. از رهگذر قرار گرفتن در شبکه ای از روابط بینامتنی معنادار با کمک چارچوب نظری «امر سیاسی» نزد شانتال موفه در تلاش است تا حوزه های آگونیسمیک موجود در تمایزات آشتی ناپذیر میان هویت های جمعی ما / آن ها را کشف کند. روش نشانه شناسی پرس و تحلیل واسازی متن دریدا در کشف اشکال هژمونیک (هرچند ناقص و آسیب پذیر) از هویت یابی در کودکان و نوجوانان به کار گرفته شده است. چگونگی بازنمایی کودکان در برنامه های تولیدی تلویزیون ایران و اینکه این بازنمایی آنان را در ارتباط با قدرت حاکم در چه جایگاهی قرار می دهد، سؤال پژوهش پیش رو است. بررسی منازعه معنایی حاکم بر دهه هشتاد به بازنمایی دو «دیگری» متفاوت منجر گردید که یکی در نشانه های غایب سبک جدید زندگی و دیگری در بازنمایی هویت «ما» به صورت انتقادی نمایان گشت. گفتمان هژمونیک دهه هشتاد نقطه تصمیم ناپذیر تحلیل متن تلقی گردید. یافته ها بیانگر بازنمایی کودکان و نوجوانان به منظور سوژه سیاسی و قرار گرفتن در جایگاه بالقوه مقاومت یا سازش با قدرت برتر است که رابطه کودک و نوجوان با قدرت سیاسی را درون گفتمان خودانتقادی توضیح می دهد.
رابطه ویژگی های جامعه شناختی شهروندان ساری و تماشای شبکه استانی طبرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش روزافزون شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و شبکه های اجتماعی فضای مجازی، شبکه های تلویزیونی سراسری و استانی رسانه ملی را با چالش جدی جذب و حفظ مخاطب مواجه کرده است. در این راستا لزوم توجه به تفاوت های فردی و اجتماعی مخاطبان جهت جذب و جلب رضایت ایشان به ویژه در شبکه های استانی صداوسیما بیش ازپیش احساس می شود. بر این اساس این پژوهش باهدف شناخت رابطه بین ویژگی های جامعه شناختی (سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تأهل، پایگاه اقتصادی اجتماعی) شهروندان ساروی و تماشای شبکه استانی مازندران انجام شده است. روش تحقیق پیمایش و جامعه آماری پژوهش افراد بالای 15 سال ساکن شهر ساری است که از این میان، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پاسخ های آنان به پرسشنامه تحقیق، با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون های آماری آنوا، ضریب اِتا و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر وجود رابطه معکوس بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و تحصیلات پاسخگویان با میزان تماشای شبکه استانی و رابطه مستقیم بین سن و وضعیت تأهل پاسخگویان با میزان تماشای شبکه استانی است. همچنین با توجه به یافته ها بین جنسیت پاسخگویان و تماشای شبکه استانی مازندران رابطه معناداری وجود ندارد.
تدوین و اعتباریابی اصول طراحی موشن گرافیک های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش روزافزون شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و شبکه های اجتماعی فضای مجازی، شبکه های تلویزیونی سراسری و استانی رسانه ملی را با چالش جدی جذب و حفظ مخاطب مواجه کرده است. در این راستا لزوم توجه به تفاوت های فردی و اجتماعی مخاطبان جهت جذب و جلب رضایت ایشان به ویژه در شبکه های استانی صداوسیما بیش ازپیش احساس می شود. بر این اساس این پژوهش باهدف شناخت رابطه بین ویژگی های جامعه شناختی (سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تأهل، پایگاه اقتصادی اجتماعی) شهروندان ساروی و تماشای شبکه استانی مازندران انجام شده است. روش تحقیق پیمایش و جامعه آماری پژوهش افراد بالای 15 سال ساکن شهر ساری است که از این میان، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پاسخ های آنان به پرسشنامه تحقیق، با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون های آماری آنوا، ضریب اِتا و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر وجود رابطه معکوس بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و تحصیلات پاسخگویان با میزان تماشای شبکه استانی و رابطه مستقیم بین سن و وضعیت تأهل پاسخگویان با میزان تماشای شبکه استانی است. همچنین با توجه به یافته ها بین جنسیت پاسخگویان و تماشای شبکه استانی مازندران رابطه معناداری وجود ندارد.
تحلیل ساختاری الگوی فرهنگی روایت در فیلم های دادگاهی هالیوود و سینمای ایران از جنبه قانون گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش پیش رو، بررسی الگوی کلی روایت در فیلم های دادگاهی«کیفری جنایی» از منظر فرهنگی و روش آن تحلیل روایت در فیلم های فوق الذکر است. بدین منظور از نظریات بازتاب و ساختارگرایی به منظور بنیان هایی استفاده شده است که می توانند نحوه و معنای چینش روایت را توضیح دهد. مدل اتخاذشده برای تحلیل ساختاری روایت، مدل ویکتور ترنر است که روایت را به چهار مقطع «نقض قاعده»، «بحران»، «چاره اندیشی» و «بازادغام»(نتیجه چاره اندیشی) تقسیم می کند. در «سینمای هالیوود»دوازده فیلم و در «سینمای ایران» نیزدوازده فیلم با این مدل تطبیق داده شده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که «سینمای هالیوود» ساختار یکدستی از روایت های دادگاهی ارائه می دهد که مبتنی برقانون محوری است؛ بدین معنا که این روایت ها با تأکید بر مقطع چاره اندیشی، دادگاه را نهاد صالح حل بحران به تصویر کشیده اند. در مقابل، «سینمای ایران» از ارائه روایت دادگاهی منسجم و قانون مدار ناتوان بوده است. سینمای ایران با تکیه بر قدرت مقطع بحران، یا همچون سینمای قبل انقلاب، به دادگاه و فرایند دادرسی کیفری قدرتی ناچیز داده است و همچون سینمای بعد انقلاب، دادگاه را نهاد ناشایست تحقق عدالت به تصویر کشیده است. به این ترتیب به نظر می رسد که علت عمده قانون مدار نشدن روایت در فیلم های ایرانی و عدم شکل گیری ژانر دادگاهی در سینمای ایران، حاکی از عدم باور به کارکرد نهاد دادگاه بوده است تا مواردی از قبیل ضعف فیلم نامه های دادگاهی یا ناتوانی از اقتباس مناسب فیلم های هالیوودی.
مدیریت تصویر نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در مستندهای تبلیغاتی شان (سال 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید مستند های تبلیغاتی از سوی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در طول برگزاری انتخابات و پخش آن از صداوسیما، به منزله تأثیرگذارترین رسانه تبلیغی در برانگیختن حس مشارکت هرچه بیشتر مردم و شناخت اولویت های اصلی هر یک از نامزدها، در طول ایام تبلیغات نامزدها بسیار مهم و اساسی است. این پژوهش باهدف شناخت تصویری که هریک از نامزدهای اصلی دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری (سال 1396) در مستندهای تبلیغاتی شان از خود ارائه داده اند، انجام شده است. به همین منظور از نظریه هایی همچون نشانه شناسی و بازنمایی رسانه ای استفاده شده است. روش بکاررفته در این مقاله، روش نشانه شناسی تصویر مدل سلبی و کاودری و مستندهای موردمطالعه، مستندهای پخش شده آقایان سیدابراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم و تک مستند آقایان حسن روحانی و سیدمصطفی هاشمی طبا در رسانه ملی است که یافته های پژوهش پس از بررسی هریک از مستندها بر اساس برآیند جدول های توصیف نشانه شناسیِ دسته بندی شده بر اساس محورهای موضوعی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و رمزگان میزانسن و فنی، جمع بندی و تحلیل شده است. درنتیجه، در قسمت برآیند جدول توصیف نشانه شناسی مشخص شد، اولویت اول هر نامزد انتخابات ریاست جمهوری در مستند تبلیغاتی خود اغلب، پرداختن به موضوعات اجتماعی در کشور بوده است و در قسمت برآیند جدول های رمزگان میزانسن و فنی شاهد نتایج متفاوت مربوط به هر نامزد بوده است.