مقالات
حوزه های تخصصی:
مرزبان نامه یکی از مهم ترین آثاری است که در عهد سلاجقه روم در این سرزمین توسط مرزبان بن رستم بن شهریارنوشته شده است. این اثر که جزئی از آثار ارزنده زبان فارسی و طبری محسوب می شود، توسط محمد بن غازی مَلَطیَوی اصلاح و ترجمه شده و «روضه العقول» نامیده شده است. مضمون این کتاب دربردارنده داستان های نقل شده از زبان حیوانات، داستان های اخلاقی و آموزنده ایی می باشد که به شیوه فنی و ادبی خاصی حکایت شده اند. قهرمانان این داستان ها غالبا از جانوران و گیاهان و جمادات هستند که نقش سمبلیک شخصیت های داستان را بازی می کنند و گاهی نیز انسان ها در قالب و نماد اشخاص واقعی داستان گذارده شده اند. یکی از مفاهیمی که در این کتاب به آن اشاره شده است، اتحاد دین و سیاست است که در بردارنده مضمون باستانی نظریه الهی سلطنت می باشد. این پژوهش که به شیوه کتابخانه ایی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، به تبیین مضامین توصیفی سلطنت با چهار رویکرد؛ دین و سلطنت، فره ایزدی و ظل اللهی، هیبت سلطانی، خردورزی سلطانی در داستان های روضه العقول می پردازد. در نهایت، نتایج این مطالعه نشان دهنده این مطلب است که ملطیوی در روضه العقول با صراحت به لفظ پیوند دین و سلطنت اشاره نموده است، اما در جمع بندی کلی، این بُعد از ابعاد نظریه الهی سلطنت با کمترین فراوانی بسامد دیده می شود. بنابراین، از منظر ملطیوی، سیاست سلطان پیش از آنکه پیوند و ارتباط محکمی با دین داشته باشد، باید دارای خصلت های فره ایزدی و ظل اللهی، هیبت سلطانی، خردورزی سلطانی همراه باشد که موجب پایداری نظام و ایجاد مقبولیت بین همگان گردد. اهداف پژوهش: تبیین فراوانی بسامد اتحاد دین و سیاست در داستان های روضه العقول بررسی ابعاد دیدگاه نظریه الهی سلطنت در داستان های روضه العقول سوالات پژوهش: ابعاد نظریه الهی سلطنت در داستان های روضه العقول در قالب حکایات و روایات چگونه تبیین می شود؟ چه شواهدی دال بر اتحاد بین دین و سیاست در داستان های روضه العقول در بردارنده دیدگاه الهی سلطنت می باشد؟
مهندسی فرهنگی در شکل گیری الگوی معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ به عنوان شکوه هنجارهای جامعه از جایگاه بالایی در نظام جمهوری اسلامی ایران برخودار می باشد. همچنین معماری به عنوان نمونه بصری قابل رویت، می تواند مهم ترین بستر اصلی فرهنگ یک ملت باشد. بدینوسیله الگویی کارآمد با موضوع فرهنگ اسلامی ایرانی در معماری نیاز مبرم می باشد. در این پژوهش به تبیین مولفه های فرهنگی الگوی معماری اسلامی - ایرانی پرداخته شده است. این مولفه ها سبب ایجاد فضاهای معماری بر اساس الگوی فرهنگ اسلامی – ایرانی و افزایش کیفیت فرهنگی فضا می شوند. ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﻃﯽ ﺷﺪه در پژوهش، ﭘﺲ از ﺑﯿﺎن ﻣﻘﺪﻣﺎت و مفاهیم ﺿﺮوری پیرامون موضوع معماری اسلامی ایرانی و اشتراکات این مباحث با مفاهیم فرهنگی، ﺑﺎ ﻃﺮاﺣﯽ اﻟﮕﻮی ﮐﺎرﺑﺮدی و ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ با رویکرد پیوست فرهنگی ﮐﺎﻣﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد، برای تایید علمی این الگو و مولفه ها توسط جامعه متخصص از تکنیک دلفی استفاده شد و طی پرسش نامه ای به روش مقیاس لیکرت با جامعه آماری شامل نخبگان وابسته این مباحث، عناوین و شاخص ها اولویت بندی امتیازی شدند. پس از ﺳ ﻨﺠﺶ رواﯾ ﯽ و ﭘﺎﯾ ﺎﯾﯽ پاسخ ها در نرم افزار spss، که شامل تحلیل توصیفی واریانس، میانگین و آزمون کرونباخ است، مقدار آمار ها نشان می دهد که اولا سوال های پرسش نامه که شامل ارتباط مولفه های معماری و شاخص های فرهنگی هستند، همبستگی بالایی با یکدیگر دارند و دوما پرسشنامه از پایایی بالایی برخوردار است. اهداف پژوهش: 1. تبیین مولفه های فرهنگیالگوی معماری اسلامی- ایرانی (مهندسی فرهنگی در معماری اسلامی ایران) 2.تبیین استانداردی برای طراحان و همچنین معاونت های مدیریتی معماری جهت ﻧﯿﻞ ﺑﻪ اﻫﺪاف و ارزیابی طرح های معماری سوالات پژوهش: 1. خصوصیات مشترک معماری اسلامی ایرانی و فرهنگ ایران اسلامی چیست؟ 2. مولفه های فرهنگی الگوی معماری اسلامی ایرانی بر اساس شاخصه های پیوست فرهنگی چیست؟
شادمانی در غزلیات سعدی و انعکاس آن در نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادی، به عنوان حسی درونی، در غزلیات شاعرانی همچون سعدی که از جمله سرآمدان غزل فارسی است، نمودهایی دارد. سعدی در غزلیاتش عواملی را برای شادی برمیشمارد و انسانها را به دوری از غم و اندوه، و به سرور و شادمانی دعوت می کند. در غزلیات سعدی مولفه های شادی بیرونی و آفاقی و نیز شادی درونی و انفسی قابل بررسی است. مولفه های بیرونی شادی همچون بهره مندی از زیبایی های طبیعت و بهار، تفریح و گردش در آن، و در جمع دوستان بودن، آواز و موسیقی خنیاگران و رقص است و مؤلّفه های درونی شادی احسان و نیکی، برقراری عدالت و ... . در این بین مهمترین عامل شادی عشق است. در این مقاله علاوه بر عوامل شادی بیرونی ذکر شده تنها به عامل عشق به عنوان اصلی ترین نمود شادی درونی می پردازد. چرا که عشق را نگین نگارگری ایرانی دانسته اند. به گونه ای که جدا نمودن مضمون از ساختار نگاره غیرممکن می نماید. این مقاله تکیه بر مطالعات کتابخانه ای داشته و روش بررسی آن توصیفی و تحلیل محتوی است. سوالات پژوهش: 1. بررسی انعکاس شادمانی های ذکر شده در غزلیات سعدی در نگارگری ایرانی. 2. بررسی و آشکار ساختنِ درهم تنیده بودن فرم و محتوی نگاره هایی با مضامین شادی در نگارگری. اهداف پژوهش: انعکاس و نمود شادی در نگاره های ایرانی در چه حد بوده است.؟ این مضمون در ساختار نگاره ها چه تاثیری بر جای گذاشته است؟
کنگاشی پیرامون بازشناسی عوامل تخریب مجموعه ی تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله تخت جمشید، نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان، پایتخت باشکوه پادشاهی ایران در زمان هخامنشیان بوده است. در این شهر باستانی کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده و به مدت حدود ۲۰۰ سال آباد بوده است. تخت جمشید، اگرچه همچنان در معرض خدشه عناصر مختلف طبیعی و غیرطبیعی قرار دارد و فرسایشی محسوس و نامحسوس را با تمام اجزایش تجربه می کند.این بنا یکی از بناهای مهم تاریخی جهان بشمار می رود. پیشینه عمومی تخت جمشید بارها نقل شده است.اما کمتر در مورد عوامل تخریب آن صحبت شده است ،این تحقیق از نوع بنیادی است که به روش کتابخانه ای و مطالعات میدانی بر پایه روش های آزمایشگاهی مانند( XRD، XRF، SEM) انجام شده است. نتایج به دست آمده عبارت است از این مطلب که هیچ اثری از انهدام عمدی، نه در روزگار اسکندر و نه بعد از آن، وجود ندارد. کاخها به سبب سستی بنا و فاصله ی زیاد ابعاد شان رو به نابودی گذاشتند. این کاخها به طور طبیعی و به دلایل عملی از بین رفته اند . در عین حال عظمتی که در این کاخها تجلی می یافت محتملاً به صورت یادمانهایی باقی مانده است. اهداف مقاله 1- بررسی آسیب های وارده و نیز بررسی عوامل طبیعی که می توانسته باعث تخریب در محوطه ی تخت جمشید شود 2- بررسی صحت ادعای مورخین یونانی در مورد حمله اسکندر به ایران سوالات مقاله 1- آیا عوامل طبیعی در تخریب مجموعه تخت جمشید تاثیر گذار بوده است ؟ 2- آیا حمله اسکندر باعث آسیب دیدن مجموعه تخت جمشید شده است ؟
بازشناسی تطبیقی فرمی و محتوایی استحاله کهن الگوی سه گانه با تأکید بر نقش مایه درخت در فرش ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگاره های ترسیمی بر زمینه آثار هنری در قالب نقش مایه های نمادین کهن از دوران پیش از تاریخ تا امروز به صورت تجریدی، انتزاعی و طبیعت گرا ترسیم شده است. این انگاره ها اهدافی همچون سحر و جادو، حرز، تزیین، تمثیل، تجربه زیسته، روایی و ... ترسیم دارند. کهن الگوی سه گانه نیز یکی از این نقش مایه های اصیل و نمادین است. این نقش مایه در هنر ایران در گذر زمان و در دوره های مختلف حکومتی، سیاسی و دینی، کالبد وجودی خویش را حفظ نموده است و از دوره ایی به دوره دیگر انتقال یافته است؛ همچنین با توسعه اقوام گسترده شده است. عناصر تشکیل دهنده سه تایی را گیاه (درخت یا گل)، انسان و حیوانات (چهارپایان و پرندگان) تشکیل می دهند که شامل یک نقش در مرکز و دو نقش به صورت قرینه در طرفین نقش مرکزی است. نکته قابل تأمل چگونگی سیر تکوین و استحاله سه گانه مقدس از فضای تقدس به فضای تزیینی است. این انتقال به شیوه های مختلف حفظ شده و هنوز در بستر هنر معاصر ایرانی جاری است. پژوهش حاضر هدفی بنیادی دارد که با رویکرد آیکونوگرافیک به توصیف و تحلیل 58 نمونه قاب منتخب از نگاره های ایرانی می پردازد. این قاب ها از دوران پروتو ایلامی تا دوران معاصر با تأکید بر کهن الگوی سه گانه بر بستر فرش ایرانی انتخاب شده اند که تعداد 39 مورد را به خود اختصاص داده اند. نتایج پ ژوهش نشان می دهد ردپای نماد و تقدس در ترسیم انگاره ها بر بستر آثار هنری مشهود است که علی رغم تزیینی قلمدادکردن آن، تعلق خاطر هنرمند و مخاطب در آن به چشم می خورد. این تعلق همان حس زیبایی شناختی نهادینه در اجسام نمادین توتم است. نکته قابل توجه در این سه گانه ها جنسیت آن هاست که برخی نقش مایه مرکزی را مؤنث و نقوش هم گام را مذکر می دانند و برخی نیز مخالف این دیدگاه هستند. اهداف پژوهش: دستیابی به چگونگی مراحل تحول فرمی و محتوایی سه گانه ها با محوریت عنصر متغیر درخت در کاربرد نقش مایه ها در هنر ایران. تطبیق فرمی و محتوایی استحاله کهن الگوی سه گانه با تأکید بر نقش مایه درخت در فرش ایرانی. سوالات پژوهش: دلیل کاربرد کهن الگوی سه گانه از گذشته تا به امروز در زندگی مردمان در چیست؟ چه تحولی از منظر محتوایی و شکلی با تأکید بر نقش درخت در آن رخ داده است؟
نمادها و نقش مایه های کهن الگویی اسطوره های مذهبی در اشعار سیاوش کسرایی و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها یکی از بخش های مهم دانش اسطوره شناسی است که مطالعه آن ها زمینه واکاویِ اشتراکات ذهن بشر در تمامی اعصار را ممکن می سازد و با بررسی این کهن الگوها می توان بین خودآگاه و ناخودآگاه ذهن بشر که آبشخور اسطوره هاست، ارتباط برقرار کرد. آنیما کهن الگویی بسیار مشهور در ادبیات فارسی است که ابتدا توسط روان شناسانی چون یونگ مطرح شد. کهن الگوی آنیما نیمه زنانه در وجود مردان است. این کهن الگو تحت تأثیر حضور مادر و پدر در وجود هر شخص شکل می گیرد و تحت شرایط اجتماع و زندگی هر شخص می تواند دچار تغییر و تحول شود. این تصویر بارها توسط پژوهشگران در اشعار شاعران مختلف بررسی شده است. هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) و سیاوش کسرایی از شاعران معاصری به شمار می آیند که کهن الگوها در شعرشان مجال بروز و ظهور فراوان یافته است و یکی از دلایل اقبال عمومی به شعر آن ها استفاده فراوان از موتیف ها، تصاویر و واژگانی است که در حافظه ی قومی مردم وجود دارد. زن از وابسته های جدایی ناپذیر شعر فارسی ست که در ادوار مختلف از آن سخن گفته شده است و گاه در مقاطعی، به تنهایی سنگ بنایِ شعر فارسی گشته است؛ از این رو بررسی کهن الگوی آنیما در اشعار ابتهاج و کسرایی می تواند به نقد و تحلیل افکار این دو شاعر کمک شایانی بکند. در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی صورت گرفته است، روش تحلیل داده ها کیفی است و برای استدلال نیز از روش استدلال استقرایی (از جزء به کل) استفاده شده است. نتایج پژوهش در بردارنده این مطلب است که در اندیشه شعری ابتهاج و کسرایی، به دلیل ویژگی های خاصِّ زمانی و اجتماعی روزگارشان، این کهن الگو اشکال گوناگونی به خود گرفته است که قوام آن در دو هیئت کلّی آنیمای خیالی/ انتزاعی و عشق به طبیعت، بازنمودی از این تصویرگری های رمزآلوده است. اهداف پژوهش: بررسی نقش ویژه کهن الگوی آنیما (زن و معشوق) برمبنای اندیشه های روان شناختی. پرداختن به اندیشه ورایِ افکار شعری ابتهاج و کسرایی و بررسی کهن الگوی «آنیما» (روان زنانه مردان) و اشکال مختلف بروز و ظهور آن در کلام این دو شاعر. سوالات پژوهش: چگونه می توان بین مبحث کهن الگوی آنیما با مباحث روان شناسی ارتباطی هماهنگ ایجاد کرد؟ کهن الگوی «آنیما» (روان زنانه مردان) به چه شیوه ایی در افکار شعری ابتهاج و کسرایی بروز و ظهور یافته است؟
مضامین استعاره ها در منظومه سبیکه الذهب در تطبیق با آیات قرآن و انعکاس آن در مصداق هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مکنیّه یا کنایی از مسائل مورد مناقشه در علم بیان است. در آثار اولیه بلاغی خبری از عنوان استعاره مکنیه نیست و تنها جارالله زمخشری و جرجانی بدون اشاره به عنوان آن، توضیحاتی درباره آن ذکر کرده اند. بعدها سکاکی در مفتاح العلوم به تفصیل به این بحث پرداخته است. در حالی که، بر مبنای تعریف سکاکی و برخی دیگر از بلاغیون، «استعارگی» این ساختار پذیرفتنی است؛ برخی دیگر استعاره بودن آن را قبول ندارند و آن را تشبیه مضمر به حساب می آورند. گویا، سکّاکی با توجه به حضور نداشتن لفظ عاریه و استعاره در استعاره مکنیّه، تحلیل دیگری از این نوع استعاره ارائه داده است که براساس آن، لفظ مشبّه برای مشبّهٌ به استعاره آورده شده است. در سبیکه الذهب، با وجود اینکه متن مختصرِ تفتازانی، ملاک سرایش این منظومه بوده است اما در بحث استعاره مکنیه، ضمن اشاره به اختلاف ها، نظر خطیب قزوینی برجسته شده است و نقد وی بر آرای سکاکی و تفتازانی آورده شده. خطیب قزوینی که شارح آرای سکّاکی است، با ردّ نظر وی و با ریزبینی از استعاره مکنیّه به «تشبیه مُضَمر در نفس» تعبیر کرد که با تسامح، به آن استعاره گفته می شود و بدین گونه، به اصلاح نظر دانشمندان متقدّم پرداخته است؛ لذا در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است، به شرح این مصادیق پرداخته شده است. نتایج این تطبیق نشان می دهد در منظومه سبیکه الذهب ضمن اشاره به این اختلافات، به اقوال مخالفی چون خطیب قزوینی اشاره شده است و در بحث استعاره مکنیّه، بیشتر بر دیدگاه خطیب تأکید شده که انعکاس این استعاره ها در آثار هنری مشهود است. اهداف پژوهش: بررسی مضامین استعاره ها در سبیکه الذهب در تطبیق با آیات قرآن. انعکاس استعاره ها در سبیکه الذهب در مصداق های هنری. سوالات پژوهش: استعاره ها در سبیکه الذهب در تطبیق با آثار هنری چگونه بررسی شده است؟ چگونه می توان تأثیر استعاره ها را در سبیکه الذهب با مصداق های هنری بررسی کرد؟
مقایسه تطبیقی تصاویر دیوهای محمد سیاه قلم با دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ نگارگری ایران چهره های برجسته ایی ظهور کرده اند که باعث ایجاد تحول و دگرگونی در عرصه نگارگری شده اند. کمال الدین بهزاد، سلطان محمد، رضا عباسی و ... در زمره این هنرمندان خلّاق هستند که کم و بیش اطلاعاتی درمورد زندگی نامه و شیوه کارشان در اختیار جامعه هنری قرار گرفته است اما «استاد محمد سیاه قلم» ازجمله هنرمندانی است که هویتش در هاله ایی از ابهام است. شاید یکی از دلایل مهم آن به غارت رفتن آثار این هنرمند است که همراه دیگر آثار فرهنگی و هنری ایران به دربار عثمانی منتقل شد. بررسی و تحقیق پیرامون استاد محمد سیاه قلم و آثارش چند دهه است که دغدغه پژوهشگران و هنرشناسان شرق و غرب شده است؛ مقوله ایی که سال ها در مورد آن پژوهش های بی شماری انجام شده است و کتاب ها و تحقیقات زیادی درباره آن نوشته شده اما تا کنون نظریه ایی شفاف و روشن در باب این موضوع ارائه نشده است که شخصیت و تعداد آثار استاد محمدسیاه قلم را برای محققین مشخص کند؛ لذا، در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است، این مسائل مطرح شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد استاد محمد سیاه قلم همان «غیاث الدین محمد نقاش» است که در کتابخانه امیر علیشیر نوایی کار می کرده است و یکی از دلایلی که باعث شد تا نگارگران ایرانی در به تصویر کشیدن تصویر دیو از محمد سیاه قلم تأثیر نپذیرند، این بود که آثار محمد سیاه قلم توسط سلطان سلیم به ترکیه منتقل شده است و نگاره ایی از او در دسترس هنرمندان وجود نداشته است همچنین محمد سیاه قلم به دلیل تغییر شیوه کاری اش از حمایت دربار محروم شد و کم کم سبک کار او منسوخ شد. اهداف پژوهش: بررسی هویت محمد سیاه قلم و تحقیق درباره آثارش و به طور خاص نگاره هایی حاوی تصویر دیو. بررسی تأثیرات نقش دیو در نگاره های استاد محمد سیاه قلم بر دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه) سوالات پژوهش: آیا محمد سیاه قلم در زمینه تصویرگری نقش دیو بر نگارگری ایرانی خصوصاً بر دو نسخه خطی معراج نامه و خاوران نامه تأثیرگذار بوده است؟ چه وجوه مشترکی بین تطبیق تصاویر دیوهای محمد سیاه قلم با دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه) دیده می شود؟
نقش مساجد و مدارس مذهبی در بنیادگرایی مردم پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالاعلی مودودی (1903-1979م) از متفکران و اندیشمندان برجسته شبه قاره هند است که افکار او تأثیر بلافصلی بر بنیادگرایی اسلامی در پاکستان داشته است. مودودی به تحقق آرمانی اسلامی باور داشته است و در اندیشه او مفاهیمی مانند «حاکمیت خداوند»، «نظام سیاسی اسلامی»، «مقابله با غرب»، «لزوم تحقق جامعه اصیل اسلامی»، «آموزش اسلامی»، «جهاد» و مفاهیم دیگری که رنگ و بوی اسلامی دارند، از جایگاه خاصی برخوردارند. با تشکیل کشور پاکستان در سال 1947 میلادی و بازخورد اندیشه های مودودی، این کشور تا به امروز مهدی برای بنیادگرایی اسلامی شناخته شده است. بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک ایدئولو ژی دارای مؤلفه ها، گزاره ها و بنیان های فکری سیاسی خاصی است که آن را از سایر ایدئولوژی های قرن بیستم؛ همچون لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و مانند آن جدا می کند. بنیادگرایی اسلامی به رغم تعدد و تنوعش در عرصه نظریه و عمل در دنیای اسلام بنیان های فکری و سیاسی مشترکی دارد که عبارت اند از: جامعیت و شمولیت دین اسلام، پیوند میان دیانت و سیاست، لزوم بازگشت به اصول و مبنای دین اسلام، برقراری حکومت اسلامی و عمل گرایی و داشتن برنامه و راهبرد عملی برای گذار از وضع نامطلوب غیراسلامی به وضع مطلوب اسلامی است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی که منابع آن براساس روش کتابخانه ایی جمع آوری شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی این مطلب است که اندیشه های مودودی باعث رشد بنیادگرایی اسلامی و بر گروه های مختلف بنیادگرای اسلامی در پاکستان تأثیرگذار بوده است. چنین تأثیرگذاری را می توان در روند هویت یابی اسلامی نظام سیاسی پاکستان، رشد و گسترش احزاب اسلامی، مدارس مذهبی و سازمان ها و گروه های بنیادگرا در این کشور جست و جو کرد. اهداف پژوهش: شناسایی جهت فکری ایدئولوژی بنیادگرایی اسلامی در نظام سیاسی پاکستان. تبیین نقش مستمرر مساجد و مدارس مذهبی در شکل گیری بنیادگرایی مردم پاکستان. سوالات پژوهش: اندیشه های مودودی چه تأثیری بر بنیادگرایی اسلامی در پاکستان داشته است؟ چگونه می توان نقش مساجد و مدارس مذهبی را در بنیادگرایی مردم پاکستان تبیین کرد؟
جایگاه مدارس در کیفیت آموزش ولایت قهستان (از سلجوقی تا صفویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قهستان منطقه ایی است در جغرافیای تاریخی ایران زمین که پیوندی عظیم و ناگسستنی با خراسان بزرگ دارد. گرچه که، امروزه بخش عمده ایی آن را خراسان جنوبی نامیده اند و برخی نواحی شمالی آن نیز جزء خراسان رضوی است، اما با این وجود، قهستان در سیر تاریخی خود شاهد وقایع مهم تاریخی بوده است. ولایت قهستان با توجه به موقعیت جغرافیایی و بافت فرهنگی اش در زمینه آموزش و تعلیم و تربیت نقش ویژه ایی در فرهنگ و تمدن اسلامی از سلجوقیان تا پایان صفویان داشته است، به گونه ایی که عالمان بزرگی از این ولایت سر برآوردند و عوامل مهمی چون سیاسی- اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی بر وضعیت آموزشی قهستان در این دوره تاثیرگذار بوده است. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق که بر پایه روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، به شیوه جمع آوری منابع و اسناد کتابخانه ایی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که وضعیت آموزش قهستان تابع وضعیت سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی آن است که زمینه ساز تعالی و پیشبرد نهاد آموزشی شده است. به گونه ایی که از نظر سیاسی تاسیس مدارس دولتی و از نظر اقتصادی، شاهراه بودن آن و به لحاظ فرهنگی تکثر فکری و قومی از عمده عوامل ترقی وضعیت آموزشی قهستان و ثبات در این ناحیه محسوب می شود. لذا، جایگاه مدارس در کیفیت آموزش ولایت قهستان در ارتقاء بینش فرهنگی این ولایت از دوره سلجوقی تا صفویه نقش بسیار مهمی ایفاء کرده تا آنجا که بزرگان و علمای دینداری را در خود پرورانده است. اهداف پژوهش: بررسی عوامل سیاسی- اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی بر وضعیت آموزشی قهستان از دوره سلجوقیان تا صفویان. شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت مدارس از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت و بررسی وضعیت موجود کیفیت مدارس در قهستان و تبیین نقش ولایت قهستان در بالندگی بزرگان و علمای دینی. سوالات پژوهش: چه عواملی بر وضعیت آموزشی قهستان از دوره سلجوقیان تا صفویان تاثیر گذار بوده است؟ ولایت قهستان چه نقشی را در بالندگی بزرگان و علمای دینداری در طول تاریخ ایفاء کرده است؟
زیبایی از دیدگاه مولانا و انعکاس آن در محراب های زرین فام دوران ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های مکاتب زیبایی شناسیِ مکاتب فلسفی هر یک به تعریف مفهوم زیبایی و تبیین فرآیند ادراک آن پرداخته اند. در نظریه های زیبایی شناسی مکاتب فلسفی غرب، همگی با تحلیل معرفت شناختی مفهوم زیبایی، زیبایی را امری محسوس و سوبژکتیو دانسته اند. امّا در عرفان اسلامی شاهد رویکردی متمایز به مسأله زیبایی و ادراک آن هستیم. در نگرش عرفانی، حقیقت و هستی انسان و عالم که عالم را تجّلی حُسن و جمال الهی می داند. عالم یکپارچه زیباست و زیبایی نه امری معرفت شناختی و سوبژکتیو می باشد، بلکه امری وجود شناختی و ابژکتیو است. هنر و زیبایی برای شاعر عارفی همچون مولانا تجربه ایی است که در آن زیبایی نه یک مفهوم خاص بلکه عبارت است از حقیقت زنده یگانه ای که انسان را به ذات حق نزدیک می کند و وسیله ایی برای درک و شناخت حقیقت، آراء و نظریات مولانا درباره زیبایی صرفاً دین مدارانه و اسلامی و هنر و زیبایی تحت الشاع نوعی خداشناسی عرفانی است. در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ایی صورت گرفته است، با استناد و استشهاد به مثنوی و غزلیات شمس تبریزی، به اجمال این نگرش خاص را بیان شده است. نتایج پژوهش در بر دارنده این است که ادراک زیبایی نزد مولانا لذّت حسی نیست بلکه راهی است به سوی هدایت و اتصال به مبدأ وجود، خیر، و زیبایی. از نظر او، بحث هنر و زیبایی تحت الشعاع نوعی خداشناسی عرفانی است. همچنین، مولانا درک جایگاه حُسن و زیبایی در عالم را برای کسی که انسی با آن ندارد و از آن عالم بی خبر است دشوار بلکه غیر ممکن می پندارد که وجود حقیقی و زیبایی را به مساوات هم می داند که در واقع عالم تجّلی و ظهور خداوند در این عالم ناسوت است. اهداف تحقیق: 1-بررسی آراء و نظریات مولانا درباره زیبایی در مثنوی و غزلیات شمس. 2-بررسی مسئله زیبایی و ادراک آن در عرفان اسلامی. سؤالات تحقیق: 1-برداشت ها و تعابیر مولانا درباره امر زیبا و زیبایی در مثنوی و غزلیات شمس چگونه است؟ 2-مسئله زیبایی و ادراک آن در عرفان اسلامی چطور بیان شده است؟
تطبیق مفهومی نماد ماهی در اساطیر، قرآن و مثنوی معنوی و کاربرد آن در آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نماد»، «رمز» یا «سمبل» کلمه ایی است که معانی مختلفی دارد. نمادها یا رموز (در معنای حقیقی آن) زندگی بشر را آکنده اند، به گونه ای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از رمز نیست. نماد و سمبل از دیرباز در هنر و ادبیات جهان کاربردی گسترده داشته است به وسیله نماد، ظاهر کلمه، معنای پنهان و سمبلیکی می یابد که می تواند باعث تنوّع در بیان اندیشه ها و آرا گردد. نماد در هنر و ادبیات هر ملّتی ممکن است شکلی خاص با توجّه به فرهنگ و سنت آن قوم و یا در مضامین متناسب هنری و ادبی، معنای متفاوت و گاه مشترک یابد. نماد ماهی از نمادهایی است که به طور گسترده در ادبیات اساطیری، دینی و ادب منظوم و منثور و همچنین، بر روی آثار هنری بسیاری از ملت ها با اهداف مختلف به کار رفته است. آثار هنری ایران از دوران پیش از اسلام و پس از آن، میزبان این نقش مایه بوده است. پژوهش پیش رو، با رویکرد توصیفی- تحلیلی داشته و گردآوری اطلاعات در آن به شیوه کتابخانه ایی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشاندهنده این است که در اساطیر «ماهی» به طور کلی مظهر حاصل خیزی و باروری شناخته شده است و همچنین، در همه ادیان به کار رفته است. در قرآن نیز این نماد در داستان حضرت یونس و داستان موسی (ع) و خضر نشانه واکاوی و شناخت خویشتن خویش است. از بررسی و تطبیق نماد ماهی در اساطیر، قرآن و مثنوی معنوی و بر روی آثار هنری نیز، با تفسیر معانی آن در اساطیر، قرآن و ادبیات کاملاً مطابق و هم سو و در ارتباط می باشد. این نماد در آرایه های تزیینی و هنر دستی از دیرباز کاربرد فراوانی داشته است. اهداف پژوهش: 1- شناسایی وجوه اشترک و افتراق نمادین ماهی در اساطیر، قرآن و مثنوی معنوی. 2- بررسی چگونگی کاربرد نماد ماهی در آثار هنری. سؤالات پژوهش: 1- نماد ماهی در اساطیر، قرآن و مثنوی معنوی چگونه به کار رفته است؟ 2- کاربرد نماد ماهی در آثار هنری چگونه است؟
عناصر طبیعی و بصری در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ و ادبیّات عامه با اعتقادات و باورهای کهن جوامع بشری پیوندی دیرپا دارد؛ بنابراین، سرمایه عظیمی است که یادگار ذوق هنری و احوال و روحیات مردم روزگاران گذشته است و سندی استوار در اثبات هویت ملی و فرهنگی اقوام بشری به شمار می رود. یکی از عناصر فرهنگ و ادب عامه، باورها و عقاید عامیانه است که از گذشته های بسیار دور تاکنون در فرهنگ اغلب ملل وجود داشته و هر قومی متناسب با فرهنگ و باورها و اعتقادات خویش به بررسی آن می پردازد. از جمله شاعرانی که در شبه قاره هند به بررسی این باورها و عقاید عامیانه پرداخته، بیدل دهلوی است. دیوان غزلیات بیدل این قابلیت را دارد که مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد؛ بنابراین در این جستار که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ایی انجام گرفته، نگارندگان بر آن هستند که به بررسی قلمرو این عقاید و باورهای جذاب و ابعاد و مصادیق عناصر ادب عامّه در دیوان بیدل بپردازند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که بیدل دهلوی با توانایی و مهارت های علمی، مذهبی و اجتماعی خود، عناصر فولکلوریک و عقاید عامه را در قالب صور خیال در غزلیاتش به کار بسته و در عین حالی که ریشه و بافت این صور بلاغی را از زبان مردم و فرهنگ مردم گرفته است و به سروده های خود در قالب آفرینش های بلاغی و هنرنمایی های ادبی، رنگ و صبغه باورمند بخشیده است و تا حدّی که ادب عامه را مورد قبول محققان قرار می دهد تا بتوان از آن خاستگاه های فکری شاعر را بازشناخت. اهداف تحقیق: 1- بررسی عناصر طبیعی و بصری در غزلیات بیدل دهلوی. 2- بررسی عقاید و باورهای عامیانه در قالب صور خیال در غزلیات بیدل دهلوی. سؤالات تحقیق: 1- عتاصر طبیعی و بصری چگونه در غزلیات بیدل دهلوی انعکاس یافته است؟ 2- عقاید و باورهای عامیانه و ابعاد و مصادیق عناصر ادب عامه در دیوان بیدل دهلوی چگونه بیان شده است؟
فاعلیت خدا در نظام هستی از نگاه علامه طباطبایی و انعکاس آن در کتیبه های بناهای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین مسائل خداشناسی، مسئله فاعلیت خداست. فاعلیت خدا- همانن د فاعلی ت ه ر فاعل دیگری- ربطی کامل به علم او به فعلش دارد که آن نیز یکی دیگر از اساس ی ت رین مس ائل الهیات است. موضوع فاعلیت الهی از مباحث مهم تاریخ فلسفه بوده است. در این مجال، اصل فاعلیت و آفرینش الهی که در ادیان آسمانی از آموزه های اولیه دینی است، مورد بحث است و خاستگاه فعل و فاعلیت خدا به ذات و صفات ذاتی خداوند برمی گردد. علامه طباطبایی یکی از بزرگانی که به مبحث فاعلیت خدا در نظام هستی پرداخته است و به منزله یک فیلسوف صدرایی و مفسر حکمت متعالیه و هم به مثابه یک فیلسوف صاحب نظر، ضمن توضیح عقیده ص درا ب ه نق د آن و بی ان رأی خ ویش مبادرت می کند. از دیدگاه او، از میان اقسام شش گانه فاعل، خدا را فاعل بالعنایه می داند. ای ن فاع ل، ف اعلی است که به فعل خود علم دارد و آن را از روی اراده و اختیار انج ام م یده د و هم ان علم او به فعل منشأ صدور فعل است. در این پژوهش که با روش توصیفی _ تحلیلی به اندیشه و نگرش علامه طباطبایی از فاعلیت خدا در نظام هستی و انعکاس آن در کتیبه های معماری اسلامی به عنوان آثار هنری اسلامی می پردازد، به شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهنده این دیدگاه است که پس از مکاشفه و درک دیدگاه و نظریه فاعلیت خدا در نظام هستی از نگاه علامه طباطبایی، به عنوان تئوری آفرینش و خلقت می توان به آفرینش های هنری همچون کتیبه نگاری ها در معماری اسلامی و انعکاس اندیشه های عرفانی در این آثار هنری رسید. اهداف تحقیق: 1- بررسی نگاه علامه طباطبایی در مورد فاعلیت خدا در نظام هستی. 2- بررسی چگونگی انعکاس این نگاه در کتیبه های بناهای اسلامی. سؤالات تحقیق: 1- نگاه علامه طباطبایی به موضوع فاعلیت خدا در نظام هستی چگونه است؟ 2- اندیشه های عرفانی چگونه در کتیبه های بناهای اسلامی انعکاس یافته اند؟
بهسازی آثار تاریخی شهر گرگان با رویکرد جذب توریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش های موجود در زمینه بهس ازی آثار تاریخی، از موضوع های بحث بر انگیز معماری اس ت. امروزه به دلیل هزینه های گزاف ساخت و ساز و عدم توان اقتصادی مالکین بافت های فرسوده یکی از روش های بهسازی و بازسازی این بافت، شراکت بخش های عمومی و خصوصی می باشد. در این پژوهش سعی شده است که تاثیر این نوع شراکت را در نوسازی بافت فرسوده مرکزی شهر گرگان بررسی گردد. جامعه آماری پژوهش 1040 پلاک، معادل 280 خانوار هستند که در بازسازی و بهسازی بافت های فرسوده بصورت مشارکت با بخش خصوصی و یا دولتی قرار است وارد عمل شوند. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 280 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. روش تحقیق دراین پژوهش بصورت توصیفی – تحلیلی و نوع آن کاربردی و توسعه ای می باشد. نحوه جمع آوری اطلاعات بصورت اسنادی و پیمایش میدانی است . ابزار مورد استفاده جهت تحلیل، GIS و SPSS ، نرم افزار Excel و تحلیل سلسله مراتبی AHP می باشد. نتایج نشان می دهند در صورت وجود زیرساخت های قانونی برای مشارکت عمومی و خصوصی، انطباق ضوابط شهرسازی مطابق با اهداف کلان بهسازی و باز زنده سازی بافت های شهری، کافی بودن تسهیلات و بسته های تشویقی، همکاری و مشارکت مالکین، افزایش نظارت نهادهای مربوطه بر مشارکت و همچینین استفاده از سرمایه گذاران متخصص، متمول و بومی منطقه، می توان به موفقیت این شراکت و باز زنده سازی و بهسازی بصورت پایدار امیدوار بود.
تحلیل توانمندسازی زنان روستایی در تولید مصنوعات صنایع دستی (مورد مطالعه دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت سهم زنان روستایی در نیروی انسانی، نه تنها در فعالیت های خانگی، بلکه در فعالیت های تولیدی بیرون از خانه نیز حائز اهمیت می باشد. با توجه به اینکه زنان هم در منزل و هم در بیرون از منزل، مشغول انجام فعالیت هایی می باشند، شایسته است که سهم آنان به طور دقیق و مبسوط تر در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی تعیین گردد. در این مقاله از روش گراندد تئوری و تکنیک های ارزیابی مشارکتی روستایی، مصاحبه نیمه ساخت یافته، مشاهده و قدم زدن در میدان پژوهش و بحث گروهی استفاده گردیده و با روش گلوله برفی نسبت به انتخاب نمونه های آماری تا مرحله اشباع نظری (در نفر بیست و پنجم) در داده ها پرداخته و پس از تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در میدان از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با انتخاب مقوله مرکزی «توانمندسازی زنان روستایی»، اقدام به استخراج نظریه ایی براساس داده های گردآوری شده از میدان نموده است. سپس، با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها طبق اصول حاکم بر روش گراندد تئوری، نظریه «توانمندسازی زنان روستایی به مثابه عاملی برای توسعه محلی» از داده ها به دست آمده است. در نهایت، برای برون رفت از این وضعیت، پیشنهاداتی ارایه گردیده است. محدوده مطالعاتی شامل پنج روستا از جمله: اردمه، محمودآباد، پیرگز، کوشکک و حصارنو، دهستان عشق آباد از بخش میان جلگه شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی که جغرافیای تحقیق را شکل داده است. نتایج حاصل نشان می دهد که برای دستیابی به اهداف توسعه همه جانبه، مشارکت روستاییان به ویژه زنان روستایی در برنامه های توسعه بسیار ضروری است. لذا، می توان در خصوص ارایه نظریه ایی که تمام عناصر یک پژوهش کامل را در خود داشته باشد، اقدام کرد و پیشنهادات راهبردی در جهت «توانمندسازی زنان روستایی به مثابه عاملی برای توسعه محلی» را ارائه داد. اهداف پژوهش: بررسی مشکلات و عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی در دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور. بررسی مصنوعات صنایع دستی روستایی زنان در دهستان عشق آباد در ارتباط با توسعه محلی. سوالات پژوهش: چه عواملی بر توانمندسازی زنان روستایی در دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور مؤثر است؟ چگونه تولیدات مصنوعات صنایع دستی روستایی زنان در دهستان عشق آباد با توسعه محلی در این منطقه مرتبط است؟