مطالعات هنر اسلامی
مطالعات هنر اسلامی سال سیزدهم بهار و تابستان 1396 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نگارگری ایرانی، باطنی و تا حدودی پنهانی است و برای برداشت مفاهیم آن مطالعه دقیق بیننده را نیاز است. زیرا اشاره ای به هدفی والا دارد. در این بین علم نشانه شناسی کمک می کند تا با شناسایی و طبقه بندی نشانه های هر فرهنگی، شناخت عناصر معماری آن امکان پذیر شود تا بتوان با استفاده مجدد آن ها به فراخور زمان حال جایگاه ایران را در جهان معاصر معماری تقویت کرد. برای رسیدن به این منظور روش تحقیق، تاریخی- تفسیری و بر مبنای منابع تاریخی و مکتوب است. جمع آوری اطلاعات، اسنادی، ابزار گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و روش استدلال، استنتاجی است. مقاله حاضر در صدد است تا با رویکرد نشانه شناسی به مفهوم نشانه ها و نمادگرایی نگاره "خسرو در حال گوش کردن به موسیقی باربد" مربوط به دوره صفوی بپردازد. این مطالعه به دسته بندی انواع عناصر به کار رفته در کالبد نگاره ی مذکور با توجه به دیدگاه پیرس از نشانه، طبق سه وجه شمایل ، نمایه و نمادین می پردازد. به طور مختصر می توان گفت در وجه شمایلی نشانه، مدلول به طور عینی نشان دهنده ی دال بوده، در وجه نمایه ای نشانه، مدلول نماد مفهوم ذهنی دال می باشد و در خصوص وجه نمادین نشانه، عناصر با وجه شمایلی به مرور زمان دارای ارزش نمادین شده و به این ترتیب دال را با یک قرارداد به مدلول نسبت می دهیم.
انطباق پانزده خصلت بنیادی کریستوفر الکساندر با فرش ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریات جدید کریستوفر الکساندر تضاد آشکاری میان تفکرات خردگرایی دکارتی قبلی ایشان مشهود است و این مسئله را به راحتی می توان در کتاب «زبان الگو» و یا «سرشت نظم» مشاهده نمود. وی در سرشت نظم به تدوین پانزده خصلت بنیادینی روی آورد که وجود و بروز این خصایل در یک اثر هنری همچون فرش نه تنها حیات را برای آن به ارمغان می آورد بلکه باعث جاودانگی اثر می شود که نمود عینی آن در فرش قابل لمس و مشاهده است. بدین جهت تحلیلی بر پانزده خصلت بنیادی کریستوفر الکساندر و ارتباط آن با هنر فرش ایران ضروری گشت تا بتوانیم در راستای تبیین خصایلی که زنده بودن پدیده ها را نمایان می سازد بپردازیم. این خصایل به نحوی نشان گر زنده بودن و حیات دار بودن فرش ایرانی است، که دارای مراکز نیرومندی است که سبب به وجود آمدن کلیت ها در بستر فرش می شود. این مقاله با نگاه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است؛ و سعی در بررسی وجود این پانزده خصلت الکساندر در بطن فرش ایرانی است تا به نحوی شکوه و عظمت طرح و نقش فرش ایرانی هر چه بیشتر نشان داده شود.
بررسی تطبیقی نقش شکارگاه در دو اثر فرش و نگارگری دوره صفوی(نمونه موردی: فرش شکارگاهی موزه وین با نگاره شکار بهرام گور در مقابل آزاده از کلیات امیرعلیشیرنوایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع شکار در هنر نگارگری هر دوره ای از انواع رویکردها و اندیشه های مختلف مناسب با زمان خود بهره مند بوده است. شاهان صفوی با برپایی کارگاه های خاص هنری و نقاش خانه ها، هنر نگارگری را به صورت هنری کاربردی در آوردند. آنان با در اختیار گرفتن نگارگران، از آنان خواستند تا نقوش و تصاویری برای سایر تولیدات هنری همچون قالی فراهم کنند. بی شک می توان گفت از دلایل ماندگاری فرش های دوره صفوی، تبعیت و الگوپذیری از اصول و معیارهای استاندارد و تعریف شده ای بود که در حوزه نگارگری به کار گرفته می شد و از آنجا که در دوره صفوی به خصوص مکتب تبریز، نگارگران و پیروان سبک بهزاد از جمله سلطان محمد، نگارگری را به اوج خود رساندند؛ چنین پیشرفتی در حوزه فرش نیز برای ما قابل توجیه می باشد. در این دوره، طراحان فرش به تاثیر نقش شکار در نگارگری های عصر خود به طراحی فرش هایی با مضمون شکار پرداختند. یکی از این نمونه فرش ها «فرش شکارگاهی وین» اثر سلطان محمد است. با بررسی مبانی زیبایی شناسی طرح و نقش فرش وین، این سوال مطرح است که تا چه اندازه ممکن است مبانی زیبایی شناسی این طرح ها در فرش مذکور متاثر از نگاره «شکار بهرام در مقابل آزاده» اثر سلطان محمد بوده باشد؟ اصول طراحی نقش مایه ها در فرش، مستلزم تسلط و شناخت پیرامون طرح و رنگ در آثار نگارگری است. در این مقاله با هدف بررسی شواهد و اثبات عوامل شناخت خالق هر دو اثر، ارکان و اصول زیبایی شناسی فرمی هر دو اثر مورد مطالعه تطبیقی قرار خواهد گرفت. ضرورت انجام این تحقیق، استخراج استانداردی مدون در جهت بهبودی هر چه بیشتر وضع موجود در مورد طرح فرش و نگارگری است. مطالعه هر دو نمونه به صورت موردی و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز براساس روش استقرایی خواهد بود.
نشانه شناسی نقوش کهن معماری گیلان در مطابقت با نقش مایه های برخی هنرهای دست بافت منطقه، با تأکید بر دیدگاه پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پراهمّیت ترین مسائل در زمینه زنده نگهداشتن ارزش های بومی یک منطقه، ناحیه و یا شهر یافتن نشانه هایی است که از گذشته باقی مانده اند. نظر به معماری بومی در پهنه جهان، گویای پیوندی عمیق بین خانه و محیط می باشد، از این میان معماری روستایی بومی گیلان، از دیرباز نمونه بارز دست ساخته های مردمانِ این خطّه را در خود جای داده است. مقاله حاضر بر پایه تحقیقات تفسیری - تاریخی و با مطالعات میدانی انجام پذیرفته است. در این مقاله مقایسه ای تطبیقی بین نقوش موجود از میان دست بافته های مطرح و پرکاربرد از گذشته تا به حال در سطح استان از یک سو و نقوش چوبی–نرده - بناهای بومی روستایی گیلان که از شاخص ترین عناصر کاربردی و در عین حال تزئینی معماری بومی گیلان می باشند، بر اساس مشاهدات عینی و بناهای تحقیق شده در آثار پژوهشگران پیشین از سوی دیگر، صورت گرفته است. نتایج دست یافته در اتمام تحقیقات با توّجه به سه اصل پیرس4 در مورد نشانه شناسی انجام گرفته و بر طبق موضوعات مورد اهمّیت در آن، شمایلی، نمادین و نمایه ای، بودن یافته ها دسته بندی گردیده است.
سنجش مؤلفه های معمارانه بلندمرتبه سازی با تأکید بر هنر معماری ایران، نمونه موردی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه خانه به عنوان یکی از اساسی ترین نیاز های زیستی و به عنوان نماینده تعبیر و تفسیر انسان از جهان اسلام اهمیت ویژه ای را در برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جوامع دارد. تهیه و تأمین خانه برای کلیه افراد جامعه و به ویژه خانه مناسب از این نظر که فراهم کننده آسایش و رفاه انسان هاست، نقش بسیار مهمی را در زندگی افراد جامعه دارد و حتی می تواند به عنوان یکی از معیارهای سنجش رفاه اجتماعی در یک جامعه به حساب آید. به دنبال رشد فزاینده جمعیت شهری ناشی از افزایش جمعیت و مهاجرت های روستایی در دهه های اخیر در ایران چهره مسکن و معماری ایرانی-اسلامی تغییر یافت. در شرایط محدودیت منابع زمین و عدم امکان تصاحب سطح و رشد افقی شهر ها مسکن این بار به جای گسترش در سطح، در ارتفاع ساخته شد که نمود آن با عنوان "بلندمرتبه" خوانده می شود. توسعه این پدیده بدون برنامه ریزی صحیح و عدم توجه به مسائلی از جمله بافت فرهنگی-اسلامی در فضای تعاملی سکونت گاهی منجر به بروز رفتار هایی از ساکنین می گردد که مخل و از بین برنده فرهنگ سکونتی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر مؤلفه های بلندمرتبه بر فرهنگ سکونتی در مجموعه های مسکونی شهر شیراز به عنوان یکی از شهر هایی با معماری اسلامی است. نوع پژوهش اسنادی-تحلیلی پیمایشی است. در این راستا پس از استخراج مؤلفه های فوق در قالب روش دلفی و سنجش در مجموعه های مسکونی شهر شیراز، در راستای بهبود مؤلفه های بلندمرتبه با تأکید بر هنر معماری ایرانی و افزایش تأثیر آنها بر فرهنگ سکونتی راهکار های راهبردی و اجرایی ارائه گردیده است.
زیبایی شناسی و فن شناسی رنگ در دست بافته های قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله متشکل از دو بخش زیبایی شناسی(رنگ بندی، چیدمان رنگی یا هم نشینی رنگ ها در متن بافته) و فن شناسی (رنگرزی) است. در بخش نخست، به مطالعه، بررسی و تحلیل زیبایی شناختی شامل رنگ بندی و عوامل تأثیرگذار بر چیدمان رنگی نخ ها که به وجودآورنده ی نقش ها هستند، پرداخته شده است. در بخش دوم نیز به عرصه فن شناختی رنگ های به کار رفته در دست بافته های قشقایی شامل رنگزاها، چرخه ی(دایره) رنگ، طبقه بندی رنگزاهای اصلی، ترکیبات و نحوه ی تولید رنگ ها و طیف های مختلف آن پرداخته شده است. یافته های این مقاله بیش تر و به طور عمده بر اساس مطالعات و تحلیل میدانی استوار است. این یافته ها به اجمال عبارت اند از : تأثیر عواملی نظیر دریافت های محیطی، طبیعت و عناصر آن و نیز عوامل فرهنگی شامل جنبه های جمعی و قومی(باورها، آداب و سنن، آموزه های پیشینیان) و نیز جنبه های فردی(ذوق و سلیقه، تخیل و تعقل، ابتکارات فردی و تمنیّات روحی و درونی) در رنگ بندی و رنگرزی و نیز کشف و طبقه بندی رنگ های مورد استفاده در دست بافته های عشایری و خاصه قشقایی به دو طبقه ی اصلی(متغیر و ثابت) و فرعی یا ترکیبی، هم چنین مستندنگاری 33 فرمول رنگرزی در عشایر قشقایی از گذشته تا کنون. پژوهش پیش رو، برای نخستین بار به ویژه در حوزه رنگرزی، مستندنگاری و طبقه بندی رنگزاها و ترکیبات رنگی، نگارش شده است. این مقاله از نوع بنیادین و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است.
بررسی ویژگیهای بصری نقوش حیوانی سفالینه های شهر سوخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستان نام سرزمینی وسیع در جنوب شرقی فلات ایران است. دریاچه هامون و رودخانه هیرمند عامل مهمی در شکل گیری تمدن های باستانی در این منطقه محسوب میشود. کاوش های باستان شناسی نشان می دهد که تا سده هجدهم میلادی سیستان محل استقرار انسانهای زیادی بوده و شهر سوخته یکی از نمادهای مهم شهرنشینی و تمدن در پیش از تاریخ می باشد. سفالهای نخودی، خاکستری، قرمز و چند رنگ بدست آمده از این محوطه باستانی مذین به نقوش حیوانی است که در این طرح به تحلیل محتوایی و نمادین، و نقش ارتباطات گسترده با مناطق همجوار در شکل گیری این نقوش پرداخته شود. نقش مایه های ظروف سفالین مکشوفه از شهر سوخته به سه دسته تقسیم می شوند: هندسی، نقوش حیوانی ، گیاهی درصد را دارند که در این میان نقوش حیوانی رتبه دوم از میان سایر نقوش را داراست. این نقوش حیوانی متاثر از محیط زیست منطقه و ارتباط با سایر تمدن های منطقه شکل گرفته اند. ایجاد توهم حرکت در نقوش ایستا و منفعل بودن برخی از این نقوش را میتوان از مهم ترین ویژگی های نقوش حیوانی برشمرد. همچنین احتمال باورهای دینی و اعتقادی مردم منطقه در آن زمان و تاثیرش بر نقوش حیوانی گزینش شده، یا عدم انتخاب برخی نقوش حیوانی، و برخی نظریات دیگر ذکر گردیده مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این طرح به بررسی محتوایی نقوش بر اساس جامعه آماری پرداخته شده است.
تحلیل مضامین و کارکردهای کتیبه های مدارس عصر صفویه اصفهان نمونه موردی: مسجد- مدرسه چهارباغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشخصه های معماری عصر صفویه، پیوستگی بناها با تزئینات خوشنویسی و کتیبه ها است. مدارس ومسجد- مدرسه ها به عنوان یکی از شاخص ترین گونه بناهای مذهبی که دو بعد عبادت و علم را توأمان دارا هستند دربردارنده نمونه های بسیار شاخصی از هنر کتیبه نگاری می باشند. در این میان مسجد- مدرسه چهارباغ اصفهان به عنوان یکی از مهم ترین بناهای فوق الذکر است؛ با ذکر این مقدمه پیرامون ضرورت موضوع، هدف از پژوهش حاضر ضمن مطالعه مضامین به کاررفته در کتیبه های این بنا، تحلیل و تبیین کارکردهای کتیبه ها، در راستای شناخت بهتر جنبه های فرای ظاهر آن هاست. مراحل ذکرشده شرایطی را ایجاد می کند تا پاسخ گویی به پرسش اصلی پژوهش یعنی این که مضامین به کاررفته در کتیبه های این بنا کدام اند و این کتیبه ها دارای چه کارکردهایی هستند، در دسترس قرار گیرد. تحقیق توسعه ای حاضر از حیث روش، توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه میدانی و کتابخانه ای صورت پذیرفته است همچنین یافته ها به روش کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. نتایج پژوهش حاضر گویای آن است که مهم ترین مضامین به کاررفته شامل مضامین قرآنی، احادیث و روایات، مدح پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) و دیگر ائمه اطهار و اطلاعاتی پیرامون حامی، مجری و واقف بنا می باشد؛ که در قالب متون عربی و ادبیات منظوم و منثور فارسی بیان شده است، در حوزه کارکردها نیز دو جنبه محتوا و ساختار ظاهری کتیبه ها موردتوجه قرارگرفته و ناظر بر کارکردهای پنهان و آشکار در آن هاست که در قالب هفت دسته شامل ارتباطی، تعلیمی، زیبایی شناسانه، اخلاقی- مرامی، الگوسازی، نمادین و تقدس گرایی، قرار می گیرند؛ لازم به ذکر است که کارکرد تعلیمی و زیبایی شناسانه شاخص تر از سایرین هستند.