آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

استعاره مکنیّه یا کنایی از مسائل مورد مناقشه در علم بیان است. در آثار اولیه بلاغی خبری از عنوان استعاره مکنیه نیست و تنها جارالله زمخشری و جرجانی بدون اشاره به عنوان آن، توضیحاتی درباره آن ذکر کرده اند. بعدها سکاکی در مفتاح العلوم به تفصیل به این بحث پرداخته است. در حالی که، بر مبنای تعریف سکاکی و برخی دیگر از بلاغیون، «استعارگی» این ساختار پذیرفتنی است؛ برخی دیگر استعاره بودن آن را قبول ندارند و آن را تشبیه مضمر به حساب می آورند. گویا، سکّاکی با توجه به حضور نداشتن لفظ عاریه و استعاره در استعاره مکنیّه، تحلیل دیگری از این نوع استعاره ارائه داده است که براساس آن، لفظ مشبّه برای مشبّهٌ به استعاره آورده شده است. در سبیکه الذهب، با وجود اینکه متن مختصرِ تفتازانی، ملاک سرایش این منظومه بوده است اما در بحث استعاره مکنیه، ضمن اشاره به اختلاف ها، نظر خطیب قزوینی برجسته شده است و نقد وی بر آرای سکاکی و تفتازانی آورده شده. خطیب قزوینی که شارح آرای سکّاکی است، با ردّ نظر وی و با ریزبینی از استعاره مکنیّه به «تشبیه مُضَمر در نفس» تعبیر کرد که با تسامح، به آن استعاره گفته می شود و بدین گونه، به اصلاح نظر دانشمندان متقدّم پرداخته است؛ لذا در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است، به شرح این مصادیق پرداخته شده است. نتایج این تطبیق نشان می دهد در منظومه سبیکه الذهب ضمن اشاره به این اختلافات، به اقوال مخالفی چون خطیب قزوینی اشاره شده است و در بحث استعاره مکنیّه، بیشتر بر دیدگاه خطیب تأکید شده که انعکاس این استعاره ها در آثار هنری مشهود است. اهداف پژوهش: بررسی مضامین استعاره ها در سبیکه الذهب در تطبیق با آیات قرآن. انعکاس استعاره ها در سبیکه الذهب در مصداق های هنری. سوالات پژوهش: استعاره ها در سبیکه الذهب در تطبیق با آثار هنری چگونه بررسی شده است؟ چگونه می توان تأثیر استعاره ها را در سبیکه الذهب با مصداق های هنری بررسی کرد؟

تبلیغات