آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

در نظریات جدید کریستوفر الکساندر تضاد آشکاری میان تفکرات خردگرایی دکارتی قبلی ایشان مشهود است و این مسئله را به راحتی می توان در کتاب «زبان الگو» و یا «سرشت نظم» مشاهده نمود. وی در سرشت نظم به تدوین پانزده خصلت بنیادینی روی آورد که وجود و بروز این خصایل در یک اثر هنری همچون فرش نه تنها حیات را برای آن به ارمغان می آورد بلکه باعث جاودانگی اثر می شود که نمود عینی آن در فرش قابل لمس و مشاهده است.  بدین جهت تحلیلی بر پانزده خصلت بنیادی کریستوفر الکساندر و ارتباط آن با هنر فرش ایران ضروری گشت تا بتوانیم در راستای تبیین خصایلی که زنده بودن پدیده ها را نمایان می سازد بپردازیم. این خصایل به نحوی نشان گر زنده بودن و حیات دار بودن فرش ایرانی است، که دارای مراکز نیرومندی است که سبب به وجود آمدن کلیت ها در بستر فرش می شود. این مقاله با نگاه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است؛ و سعی در بررسی وجود این پانزده خصلت الکساندر در بطن فرش ایرانی است تا به نحوی شکوه و عظمت طرح و نقش فرش ایرانی هر چه بیشتر نشان داده شود.

تبلیغات