آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

جایگاه ویژه مثل در فرهنگ ایرانی سبب توجه شاعران و نویسندگان بسیاری به این عنصر بلاغی شده است. حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز همچون دیگر شاعران با آگاهی از قدرت اقناعی نهفته در مثل، در نامورنامه خویش به مناسبت های گوناگون به داستان زنی (بیان مثل) روی می کند؛ اما مقام و موقع داستان زنی های وی خاص است. در تحقیق حاضر کوشش شده است تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نشان داده شود که فردوسی غالباً هنگام ناسازگاری و ناهم سویی آشکار یا پنهان حوادث داستان، قول، فعل یا رأی شخصیت ها با رأی گوینده مثل از این شگرد بلاغی بهره گرفته و ظهور مثل بیشتر برای این است که سخنی، رویدادی، ماجرایی، تصمیمی، شرایطی یا نظر، باور و شیوه رفتاری تغییر یابد، و گوینده آن چنین تشخیص می دهد که اگر صلاح دید وی در قالب مثل که حاصل خرد جمعی پیشینیان است بیان شود، تأثیر بیشتری خواهد داشت. فرزانه توس همچنین از نقل این امثال اهداف گوناگونی نظیر تنبیه و تحذیر، بزرگداشت، خوارداشت و ... را دنبال می کند. مقاله حاضر با بررسی تک تک داستان زنی ها در شاهنامه فردوسی نتایج یادشده را به دست داده است؛ نتایجی که کمترین سابقه ای در حوزه پژوهش های بلاغی شاهنامه ندارد و می تواند در شناسایی هرچه بیشتر هنر این شاعر بلندآوازه و سبک شاعری او مؤثر واقع شود.

تبلیغات