مقالات
حوزه های تخصصی:
بی تردید عقل حد مشخصی دارد و (مستقل از دیگر قوا) از درک پاره ای امور عاجز است؛ اما محدودة عقل تا کجاست و چه کسی می تواند حدود آن را مشخص کند؟ آیا عقل در قلمرو خود نیز خطا می کند؟ در این مقاله، به دنبال اثبات این ادعا بوده ایم که حجیت و عصمت عقل در محدوده ای که خود تشخیص می دهد، ذاتی است و قابل کم و زیاد شدن از بیرون نیست؛ یعنی اولاً تعیین حدود عقل را نمی توان به غیر عقل سپرد؛ و هر تلاشی برای تحدید عقل از بیرون عقل، تنها می تواند تنبیهی برای عقل باشد تا خود را از جهل بسیط یا مرکب به در آورد و به محدودیت های خود، «علم» یا «علم به علم» پیدا کند؛ ثانیاً عقل در قلمرو خود خطا نمی کند و خطاهای به ظاهر عقلی، به دیگر ابعاد انسان عاقل بازمی گردند؛ ثالثاً تشکیک در توان عقل و انکار عصمتِ عقل در محدوده ای که برای آن آفریده شده است، سرانجامی جز گرفتار شدن در نوعی شکاکیت فراگیر و خلاف فطرت ندارد.
قضایای حسن و قبح: عقلانی یا عقلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به دنبال اثبات عقلانی بودن قضایای حسن و قبح و ردّ عقلایی بودن آنهاست. ابتدا دیدگاه حکمایی همچون فارابی، ابن سینا و محقق طوسی مطرح شده که قضایای حسن و قبح را از مشهورات دانسته اند. سپس به دو تفسیر از دیدگاه حکما اشاره شد: حکیم لاهیجی قضایای حسن و قبحْ را یقینی و حتی بدیهی می د اند، اما محقق اصفهانی این بحث را از مشهورات بهشمار می آورد. حق آن است که از کلمات حکما، عقلانی بودن قضایای حسن و قبح در کنار عقلایی بودن آنها فهمیده می شود؛ چه آنکه یک قضیه ممکن است از یک جهت جزو یقینیات باشد که صدقش با برهان اثبات گردد و از لحاظی دیگر، جزو مشهورات باشد که واقعیتی جز شهرت و تطابق آرای عقلا نداشته باشد. در ادامه، به بررسی ادلة محقق اصفهانی پرداختیم. این دلیل را که چون قضایای حسن و قبح بدیهی نیستند پس مشهوری اند، نپذیرفتیم؛ چون نمی توان از عدم بداهت، عدم عقلی بودن را نتیجه گرفت. دربارة دلیل دوم که عقلا صرفاً به سبب حفظ نظام اجتماعی به حسن و قبح حکم می کنند، روشن شد که عقلا در اعتبار احکام به مصالح و مفاسد واقعی توجه دارند، از این رو حکم آنها منشأ عقلانی دارد و صرفاً برخاسته از اعتبار نیست.
نظریه فطرت آیت الله شاه آبادی و کارکردهای کلامی اخلاقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه کلیات فقها معاصرین
عارف کامل، حضرت علامه میرزامحمد علی شاه آبادی که از نوادر دوران و نوابغ زمان است و حقیقتاً ایشان را باید مفسر جدی فطرتِ قرآنی دانست، با نظریه فطرت خود، مبنای وثیقی در تبیین ارتباط میان کتاب تکوین (انسان) و کتاب تدوین (قرآن) بنا نهاد. اینکه تمام دین با همه اصول و فروعش و با فقه و اخلاق و اعتقادیاتش ریشه در فطرت بشری داشته باشد، می تواند از نظریه فطرت علامه شاه آبادی قابل اصطیاد باشد. لذا در این مقاله به تبیین نظریه فطرت ایشان پرداخته و کوشیده ایم که فطری بودن تمام ارکان و اجزای دین (توحید، معاد، نبوت و امامت، اخلاق و احکام) را مبتنی بر نظریه فطرت آیت الله شاه آبادی مورد بحث و بررسی قرار دهیم و به اثبات برسانیم. همچنین به برخی از نتایج حاصل از این نظریه در حوزه های گوناگون دین و اخلاق، از جمله استفاده ای که می توان از آن در اثبات «خالی نبودن زمین از حجت حق» کرد، اشاره شده است.
بررسی تأثیر رعایت سطح فهم مخاطبان از ناحیة خدا و اولیای دین در واقع نمایی متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برداشت جهان بینی و ایدئولوژی صحیح از متون دینی بر واقع نمایی آن متون توقف دارد. ممکن است برخی به واسطة ضرورت رعایت سطح فهم مخاطب و اقتضای حکمت خدا، القای خلاف واقع و اخفای واقع را برای گویندة حکیم ضروری و محقق دانسته، به واسطة ویژگی پازل گونة واقعیت و بدیهی بودن وجود برداشت های مختلف از متون دینی، این متون را غیرواقع نما بینگارند. در این مقاله با روش عقلی- تحلیلی به جهت اثبات واقع نمایی متون دینی به بررسی مسئله پرداخته شده است. در نتیجه این تحقیق روشن می شود که القای خلاف واقع از ناحیه خدا محال است و در عین حال که اخفای واقع غیر هدایتی ممکن است، ویژگی پازل گونة واقعیت نسبت به سطوح طولی واقع جاری نیست. در نهایت با تذکر قواعد فهم متون دینی و اشاره به 9 شیوة عملی رعایت سطح فهم مخاطب توسط اولیای دین، روشن می شود که سطوح متفاوت فهم مخاطبان، مانع واقع نمایی متون دینی نیست.
تحلیلی بر مبانی معرفت شناختی مطالعة نهضت عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، با بیان اصول یا قواعد پژوهش های تاریخی با صبغة معرفت شناختی و روش شناختی، به پژوهش دربارة منابع نهضت عاشورا و رخدادهای آن پرداختیم. این بحث، میان رشته ای و جایگاه اصلی آن معرفت شناسی دانش های نقلی است؛ اما مبانی معرفتی و دستاوردهای نهضت عاشورا در دانش کلام و تاریخ نیز کاربرد بسیار دارد. در این مقاله، به بیان اصول معرفت شناختی در قلمرو دلیل نقلی و درجة معرفتی ادلة نقلی، اقسام و شرایط اعتبارشان، منشأ اعتبار آنها، به ویژه خبر واحد می پردازیم. با بررسی اصول معرفت شناختی حاکم بر دلیل نقلی، منابع و مدارک نهضت عاشورا و رویدادهای آن، به این نتیجه رهنمون می شویم که منابع و مدارک رویدادهای عاشورا، به اسناد تاریخی منحصر نیست، بلکه افزون بر این گونه اسناد، می توان در عرصه هایی دیگر به منابعی متقن دست یافت. افزون بر آن، منابع بسیاری برای اثبات رویدادهای عاشورا وجود دارد که می توان به عنوان منابع معرفتی معتبر نهضت عاشورا برای تثبیت باورهای دینی در علم کلام به آنها اعتماد و استناد کرد. حاصل اینکه، ارتباط تاریخی نهضت عاشورا با گذشته منقطع نیست و پیوندی استوار دارد. از این رو، نباید در بسیاری از حوادث عاشورا تردید کرد. این پیامد، نقش معرفت شناختی، تاریخی و کلامی ژرفی دارد.
روش شناسی و بسترشناسی فکری نظریات متکلمان شیعی مکتب بغداد (قرن چهارم و پنجم) در مسئله امامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی و بسترشناسی یک نظریه، از مهم ترین مسائلی است که نقش مهمی در تحلیل و شناخت چرایی صدور آن نظریه دارد. متکلمان شیعی مکتب بغداد در قرن چهارم و پنجم هجری، از بزرگ ترین متکلمان امامیه در طول تاریخ به شمار می آیند. با این حال، روایات امامان معصوم علیه السلام، که از منابع اصیل تفکر دینی به شمار می آیند، حضور کم رنگی در کتاب های کلامی ایشان دارند. هدف از نگارش این مقاله، ابتدا روش شناسی فکری این متکلمان، و سپس تحلیل چرایی تکیه فراوان ایشان بر عقل در براهین و نظریات کلامی مربوط به مسئله امامت با توجه به بستر فرهنگی شهر بغداد در آن دوران است. بر اساس مهم ترین یافته های این نوشتار، نگاه سخت گیرانه متکلمان بغداد به احادیث و نیز تنوع مکاتب گوناگون کلامی و نیز تعصبات مذهبی و درگیری های شدید فرقه ای در بغداد، از مهم ترین عواملی است که مانع از استفاده لازم متکلمان شیعی از روایات در آن دوران شده است.
واکاوی و نقد ادلة عرفا دربارة هدف آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
یکی از مباحث معرفتی دقیق در حوزة الهیات، هدف خداوند از خلقت جهان است متکلمان اسلامی، هدف خداوند از آفرینش عالم را رساندن جود به خلق می دانند. فلاسفه معتقدند ازآنجاکه خداوند واجد همة کمالات و علت تامه خلقت است و معلول از آن لامحاله تخلف نمی کند، فیض رسانی و صدور وجود و خلق نظام احسن از ناحیة خداوند واجب است. از منظر عارفان، آفرینش بر پایة عشق خداوند به شناخته شدن انجام پذیرفته است و مجموعه هستی، تجلیات ذات پروردگار هستند که وجودی غیر از وجود حق تعالی ندارند. خداوند عاشق کمالات بی نهایت خود بود؛ لذا در قالب پدیده های مختلف عالم تجلی کرد تا از دیدن جمال خود در آینة فعل خویش که همان جهان خلقت است، لذت ببرد و هدفی برای آفرینش در ماورای ذات بی همانندش وجود ندارد. در این نوشتار، از میان همه نظرات، به روش کتابخانه ای، به بررسی پاسخ پرسش اصلی دربارة دیدگاه عرفا در این زمینه پرداخته شد و با طرح پرسش ها و ایراداتی بر آن و تبعات پذیرش این نگرش، مشخص شد که مطلب نیازمند بازنگری و رجوع به تعالیم قرآن کریم و روایات حضرات معصومین است.
تبیین فلسفی آموزة «عدل» در اندیشه کلامی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
آموزة «عدل الهی»، یکی از مباحث مهم کلامی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان شرق و غرب بوده است. تحقیقات گسترده عدل پژوهان، از دغدغه و اهتمام جدی صاحبان اندیشه به این مسئله حکایت دارد؛ از افلاطون و ارسطو در یونان باستان گرفته تا فارابی و ابن سینا و فیلسوفان مسلمان و سپس تا عصر حاضر، هر یک به نحوی با موضوع عدالت درگیر بوده و بخشی از آثار فلسفی خود را به آن اختصاص داده اند. در این میان، نگرش فلسفی صدرالمتألهین به مسئلة عدل الهی، کمتر مورد عنایت پژوهشگران واقع شده است. نظر به این ضرورت و خلأ پژوهشی، نوشتار حاضر به سبک مسئله محور و با مراجعه به منابع معتبر و کاوش در آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین، ضمن تحلیل ماهیت و جایگاه عدل در اندیشة وی، سه ساحت از عدل الهی (عدل تکوینی، تشریعی و جزایی) را (که تلویحاً و به نحو پراکنده در مواضع مختلف از آثار وی مورد اشارت قرارگرفته) استنباط و تبیین کرده است.