مقالات
حوزه های تخصصی:
وحی به منزلة «پیام الهی به پیامبران برای هدایت مردم»، پایه و قوام شرایع الهی و ارزنده ترین گوهر آسمانی بر دامن زمینیان است و با سرشت و سرنوشت آدمی پیوندی ناگسستنی دارد. وحی، به علت کوتاهی دست بشر عادی در نیل به آن، در گیرودار تحلیل های گوناگون و گاه غلط افتاده است. کسانی آن را حاصل خلجان ذهنی یا نبوغ فکری و نتیجة عواطف شدید و یا تجربة دینی و حاصل رؤیای پیامبر پنداشته اند. این تحلیل ها نادرست اند و پیامدهایی ناپذیرفتنی مانند خطاپذیر و بشری شدن وحی دارند و با بیان دو طرف ارتباط، یعنی خدا و پیامبر ناسازگارند. به جهت نقش بی بدیل وحی و اهمیت تحلیل آن از یک سو، و جایگاه تفسیر گران سنگ المیزان از سوی دیگر، این نوشته، تحلیل وحی از نگاه آن تفسیر را بررسی می کند. روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و ارزیابی اطلاعات به صورت توصیفی و تحلیلی خواهد بود. بررسی ما نشان می دهد که تفسیر المیزان بر خلاف روش تحلیل های دیگر، به سخن مبدأ وحی و گیرندة آن عنایت ویژه داشته است و با استفاده از آیات قرآن و روایات، وحی را سخن حضوری خداوند می داند که به صورت تجلی بر قلب پیامبران، به طور مستقیم، از پس حجاب یا با واسطة فرشته نازل شده است.
معاد جسمانی از منظر علّامه طباطبائی، با تأکید بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
علّامه طباطبائی با اینکه در بسیاری از علوم دینی صاحب نظر بوده ، در بحث معاد جسمانی کمتر قلم زده است و این مسئله موجب شده تا دیدگاه ایشان دربارة معاد جسمانی، کانون اختلاف مفسران و مروجان اندیشه های علّامه قرار گیرد. در این نوشتار برای تبیین دیدگاه ایشان به بررسی دیدگاه های انسان شناختی ایشان همچون دوساحتی بودن انسان، اصالت نفس، مجرد و جاودانه بودن آن، رابطة نفس و بدن و نقش بدن در هویت انسان، ضرورت حشر بدن و کیفیت آن می پردازیم. به نظر می رسد ایشان علی رغم پذیرش بیشتر آموزه های فلسفی حکمت متعالیه و تأثیر دادن آنها بر تفسیر آیات قرآن در بحث معاد جسمانی، با نپذیرفتن نظریة صدرالمتألهین که بدن اخروی را مُنشَأ نفس و قائم به آن می داند، اصل حرکت جوهری را همان گونه که در نفس مطرح است در بدن هم مطرح می کند و تبیینی دیگر از معاد جسمانی ارائه می دهد که می توان آن را بر دیدگاه مدرس زنوزی تطبیق داد.
تبیین و بررسی دیدگاه علّامه طباطبائی دربارة عالم ذر در تفسیر آیة میثاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دشوارترین آیاتی که در تفسیر آن میان مفسران اختلاف پدید آمده است، آیة میثاق یا ذر است، با توجه به نقاط قوت و جامعیتی که تفسیر المیزان داراست، نظر علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه مهم می نماید. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به تبیین و بررسی کلام علّامه می پردازد. ایشان وجود عالم ذر را بر طبق ظواهر برخی روایات نمی پذیرد و معتقد است پیمان به ربوبیت خدا از انسان ها در عالم ملکوت و به صورتی که انسان ها هیچ گونه تشخصی نداشتند، گرفته شده است. گذشته از نقاط قوت تفسیر ایشان دربارة آیه میثاق، از موارد ضعف نیز نمی توان چشم پوشی کرد.
.کرامت اکتسابی انسان از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامت انسان، به مثابه اساس حقوق بشر و معیار تعامل اجتماعی و بین المللی، در حوزه های مختلف علوم انسانی، از اهمیت ویژه برخوردار است. علّامه طباطبائی که از چهره های کم نظیر علمی جهان اسلام به شمار می رود، کرامت انسان را به صورت عمده به تکوینی و اکتسابی تقسیم می کند. در این نوشتار می کوشیم با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، کرامت اکتسابی، معیار کرامت و مهم ترین ویژگی های آن را از منظر علّامه بیان کنیم. کرامت اکتسابی، در حقیقت دستیابی انسان به کمالات وجودی و مقام قرب الهی و تنها راه وصول به آن خدامحوری است. لذا هر اندازه عبودیت انسان در پیشگاه حق تعالی، آگاهانه تر و مخلصانه تر باشد، به همان اندازه به ارزش و کرامت بیشتر نایل می آید. ازآنجا که کرامت اکتسابی بر اثر تلاش های اختیاری انسان به دست می آید، یک امر ارزشی است و می توان به آن افتخار نمود. چون حرکت تکاملی انسان، به تدریج حاصل می شود، تدریجی و تشکیکی بودن دو ویژگی دیگر کرامت اکتسابی است. به دلیل اینکه همة انسان ها قابلیت کسب کرامت را دارند، نوعی بودن چهارمین ویژگی آن به شمار می رود.
تحلیل معناشناختی و گونه شناختی مصلحت در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه علّامه طباطبائی مصحلت عبارت است از «بودن شیء بر مقتضاى طبیعت اصلی خودش، به گونه ای که خیر و فایدة شایسته و درخور، بر آن مترتب شود؛ بدون اینکه فاسد و از آثار خوب، محروم شود.». این معنای مصلحت، قابل تحلیل به پنج مؤلفه است: 1. «مصلحت»، امر وجودی مستمر است؛ 2. «مصلحت»، مقتضای طبیعت اصلی اشیاست؛ 3. شرط اقتضای طبیعت، فقدان مانع و قاسر است؛ 4. اثر اقتضای طبیعت اصلی اشیا، در صورت فقدان مانع و قاسر، ترتّب خیر و نفع درخور شأن اشیاست؛ 5. طبیعت اصلی اشیاء، به مصلحت میل دارد. تحلیل ارائه شده از «مصلحت»، عنوانی کلی است که قیودی می پذیرد و با اعتبار آن قیود، مصلحت به گونه های مختلف تقسیم می شود که عبارت اند از مصلحت های «نفسی و نسبی»، «نسبی و مطلق»، «منسوب به ذات و عمل»، «تکوینی و تشریعی»، «ثابت و متغیر»، «فردی و اجتماعی» و«مادی و معنوی».
دلیل معرفت در کلام امام سجاد علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه دربارة شناخت خدا بنیادی ترین اندیشة دینی هر فرد به شمار می آید. فراز «معرفتی یا مولای دلیلی علیک» از کلام امام سجاد می تواند بیانگر نوعی از این اندیشه باشد، که لازم است مورد تحلیل قرار گیرد . برای این فراز می توان دو تبیین ارائه کرد. در تبیین اول، این تعبیر بیانگر معرفت خدا به خداست که در تبیین های فلاسفه از ابن سینا تا علّامه طباطبائی به گونه های مختلفی نمود داشته است. این معرفت که در مقابل آن معرفت آفاقی و انفسی قرار می گیرد. عالی ترین راه برای شناخت خداوند تعریف شده که با عنوان «برهان صدیقین» شهرت یافته است. در تبیینی دیگر، این فراز بیان کنندة ارتباط با خداوند و گرایش به سمت اوست که با دقت در کاربرد دیگری از واژة «دلیل» حاصل می شود. معرفت انسان به خداوند در این نگرش، رهنما و عامل رهیابی به بارگاه دوست، تکلم با او و درخواست از او تلقی می شود.