مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تبیین و نقد یکی از دیدگاه های غیرواقع گرایانه و بسیار تازه در زمینة ماهیت گزاره های دینی میپردازد. «الاهیات پُست لیبرال» رویکرد الاهیاتی جدیدی است که با هدف ایجاد وحدت گرایی دینی و توجیه معرفتی پلورالیسم دینی ظهور یافته است. پرسش اصلی این است که الاهیات پُست لیبرال چه تحلیلی در قبال ماهیت گزاره های دینی ارایه میکند و چگونه این تحلیل را در جهت وحدت گرایی و پلورالیسم دینی به کار میگیرد؟ نویسنده ابتدا کوشیده است، با تمرکز بر دیدگاه های جُرج لیندبک – مهم ترین شخصیت این گرایش الاهیاتی ـ به تبیین نگرش غیرواقع گرایانة زبانی ـ فرهنگی پُست لیبرال و نقش آن در وحدت گرایی بپردازد، سپس، با رویکرد تحلیلی به بررسی و نقد این شیوة جدید پرداخته است.
کارکردگرایی و معناشناسی اوصاف الاهی از دیدگاه علامه طباطبایی و ویلیام آلستون
حوزه های تخصصی:
موضوع زبان دینی مسئله ای است که شاید بتوان گفت در تمام ادیان آسمانی مطرح است. مباحث زبان دینی، شامل چیستی زبان دینی، معناداری و معرفت بخش بودن انواع گزاره های دینی است. مهم ترین بخش آن مربوط به گزاره های کلامی است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و متکلمان دینی بوده است.
این نوشتار با رویکرد تحلیلی، بررسیِ تطبیقی آرای علامه طباطبایی و ویلیام آلستون فیلسوف دین امریکایی معاصر، در زمینة زبان الاهیات (کلام) مدّ نظر است. آلستون برای توجیه مشکل اطلاق گزاره های کلامی بر خدا، نظریه «کارکردگرایی» را مطرح میکند. علامه برای توجیه این مشکل، نظریه های «اشتراک معنوی و تشکیک در وجود»، «تأویل کلامی» و «غائیت» را مطرح میسازد که هر کدام در جایی کاربرد دارند. نظریة اشتراک معنوی دربارة اوصافی نظیر علم، قدرت، حیات و وجود کاربرد دارد و اطلاق آنها را توجیه میکند. نظریة تأویل کلامی در مورد اوصافی مانند سمیع، بصیر، دارای دست بودن و مکان داشتن کاربرد دارد که این اوصاف، متعلق به ممکنات، و از ساحت الاهی دور است. این اوصاف، به اوصاف دستة اول تأویل برده میشود و نظریة غائیت در زبان عرفی و دینی و دربارة تمام اوصاف استفاده میشود و کاربرد و صدق آنها را توجیه میکند.
منشأ پیدایش بحث اسما و صفات الاهی ارزیابی دیدگاه ولفسن
حوزه های تخصصی:
مباحث کلامی و اعتقادی همواره مورد مناقشه و گفت وگو بوده و موجب نشاطی چشمگیر در فضای علمی شده است. در این میان، مبحث صفات، از مباحث مهم و گسترده کلام اسلامی است که دیدگاه ها و مواضع گوناگون در این زمینه ارائه شده و نحله های متفاوتی شکل گرفته است. از جمله مباحث مهم در این باب این است که چرا دانشمندان مسلمان، الفاظی چون علیم و قدیر و حی و... را، که در قرآن به مثابة اسمای خدا به کار رفته اند، به مثابة صفات خدا تلقی کرده اند. منشأ این بحث، این است که آیا سنت اسلامی و منابع نقلی دین، با تأملات و اندیشه های خود اندیشمندان و متفکران مسلمان شکل گرفته، یا الهام گرفته از خارج دنیای اسلام بوده است؟ در این باره، هری اوسترین ولفسن، دانشمند اسلام پژوه معاصر بر آن است که، این مبحث از فضای مسیحی وام گرفته شده و به عالم اسلام وارد شده است.
این پژوهش با رویکرد تحلیلی، به بررسی این ادعا و مستندات و شواهد آن میپردازد. حاصل این مقاله این است که برداشت وی اشتباه و مستندات او برای اثبات ادعا وی ناکافی است.
دیدگاه اقتباس قرآن از منظر یوسف درّه حداد (نقد و بررسی)
حوزه های تخصصی:
یکی از پر طرفدارترین دیدگاه ها در میان مستشرقان پیرامون قرآن، دیدگاه اقتباس است. با اینکه افرادی نظیر تئودور نولدکه آلمانی (1836ـ 1931) و گلدزیهر یهودی (1850ـ 1921) در این زمینه در نزد خاورشناسان از شهرت، اعتبار و جایگاه ویژه ای برخوردارند، به نظر میرسد پرحجم ترین کار تحقیقی که از سوی غیرمسلمانان برای انکار وحیانی بودن قرآن و اثبات دیدگاه اقتباس صورت گرفته است از یوسف دُرّه حدّاد (1913ـ 1979) کشیش مسیحی معاصر است. به زعم وی، قرآن کتابی جدید یا دعوتی نو و یا دربردارنده نبوتی مستقل نیست؛ زیرا اسلام و توحیدی که قرآن از آن تبلیغ میکند، همان اسلام و توحید تورات و انجیل است. تنها تفاوت در این است که پیامبر اسلام با زبان عربی و برای مخاطبان عرب زبان خود به تبلیغ اسلامِ «الکتاب» میپردازد.
به نظر میرسد ایراد اصلی کار وی، که موجب گردیده به صورت وسیع دست به تحریف تعالیم قرآن بزند، پیش فرض ها و مبانی نظری ناصواب اوست که مهم ترین آنها بدین قرار است: 1. قرآن ترجمه و نسخه عربی «الکتاب» است. 2. پیامبر اکرم، رسول برگزیده خدا و صاحب معجزه نیست. 3. دین اسلام دربردارنده هیچ دعوت جدید و مستقلی نیست. 4. قرآن دعوت به نصرانیت است. 5. کمال نبوت و کتاب های آسمانی در مسیح و انجیل است.
این نوشتار با بررسی اندیشه های اصلی مبانی نظری دیدگاه یوسف حدّاد، به نقد تفصیلی نظریه وی پرداخته است.
رویکردشناسی کلامی فلسفة قیام حسینی
حوزه های تخصصی:
حماسة عاشورا پس از قرن ها، همچنان بر تارک تاریخ میدرخشد و جان تشنة انسان های حقیقت جو را سیراب میسازد. این تأثیرگذاری شگرف، نشان از ژرفا و ابعاد و زوایای پیدا و پنهان بسیار در این رویداد عظیم دارد. دراین میان، بعد عاطفی و حماسی این حادثه بیشتر مورد توجه قرار گرفته، گرچه در کنار آن، رویکرد تحلیلی نیز به تدریج جای خود را در منظومة فکری اندیشمندان، مورخان و مصلحان باز کرده است که در آن، افزون بر چشم دل، با چشم عقل و خرد نیز به این واقعه نظاره میشود.
تحلیل عقلانی حادثة طفّ وقتی پذیرفتنی خواهد بود که بتوان میان عناصر و مؤلفه های گوناگون این رخداد سترگ، هماهنگی ایجاد کرد، و این مهم به ثمر نمینشیند جز آنکه پیش از هر چیز، زمینه های کلامی و انگیزه های اعتقادی که امام را به سوی این حرکت سوق داد، مورد علاقه قرار گرفته و عناصر تاریخی، سیاسی و جامعه شناختی حادثه ، در پرتو آن تحلیل شود.
این مقاله با رویکرد تحلیلی، به بیان دیدگاه های پنج گانة اندیشمندان شیعی در رویکرد کلامی به فلسفة قیام حسین بن علی(ع) پرداخته و با نقد و بررسی، به دیدگاه مختار خود میرسد.
بازخوانی براهین قرآنی عصمت در قرون نخستین
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با رویکرد تحلیلی، به بازخوانی و بررسی نقلی رایج متکلمان امامیه در پنج قرن نخست هجری دربارة عصمت امام(ع) میپردازد. از آنجا که بیشتر برهان های دالّ بر عصمت امام، که امروزه ارائه میشود، شکل تکامل یافته ای از ارائه شده در قرون نخستین است، نویسنده با هدف آشنایی با پیشینه این برهان ها، به معرفی و بررسی آنها پرداخته است. هر چند نقطه آغاز تسمک به برهان های نقلی برای اثبات عصمت امام(ع) در قرن دوم هجری و به وسیله هشام بن حکم بوده است، اما نمیتوان از تلاش های مرحوم شیخ مفید و ابوالصلاح حلبی در متقن ساختن اندیشه عصمت امام از طریق ارائه متنوع نقلی در این باره نادیده انگاشت.
در مجموع، ده برهان نقلی دربارة عصمت امام(ع) قابل شناسایی است که در این نوشتار به بررسی پنج آیه از آیات مورد نظر خواهیم پرداخت.
نصب الاهی امام معصوم از منظر اهل بیت
حوزه های تخصصی:
این تحقیق در پی کشف نظر اهل بیت(ع) راجع به نصب الاهی یا انتخاب مردمی مقام امامت میباشد. در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد: غالب شیعیان، معتقدند که اهل بیت(ع) منصوب به نصب الاهی هستند. در مقابل، عده ای میگویند با استناد به منابع خود شیعه، عقیده به نصب الاهی امام باطل است؛ چرا که بر اساس این منابع، اهل بیت(ع)، اعتقادی به نصب الاهی امام نداشته اند، بلکه ایشان مقام امامت، به خصوص امامت سیاسی. را وابسته به رأی و نظر مردم میدانستند و به انتخابی بودن آن قائل بوده اند.
این تحقیق، با روش توصیفی ـ تحلیلی و مطالعه منابع روایی بر آن است که اهل بیت(ع) نه تنها امام معصوم(ع) را فردی منصوب از سوی خداوند برای هدایت و رهبری جامعه میدانند، بلکه معتقدند خداوند از نظر تکوین نیز به امام معصوم(ع) مقام ویژ ه ای بخشیده، ایشان را به عنوان واسطة نزول نعمت های خود به مخلوقات منصوب کرده است. بر مردم واجب است با پذیرش امام معصوم(ع)، زمینه حاکمیت وی را فراهم سازند.