Journal of Research and Rural Planning -پژوهش و برنامه ریزی روستایی
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال پنجم تابستان 1395 شماره 14 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف کلّی تحقیق حاضر، بررسی سازوکارهای مؤثّر بر مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی ترویجی در شهرستان اصفهان است.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ گردآوری اطلاعات، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، زنان روستایی شهرستان اصفهان می باشند (93593 = N) که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 195 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، جمع آوری و با استفاده از آزمون های آماری نظیر ضریب هم بستگی، آزمون T و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل هم بستگی اسپیرمن نشان می دهد که، متغیّرهای سطح تحصیلات افراد مورد مطالعه، سطح تحصیلات شوهر، میزان همکاری با تشکّل های روستایی، نگرش نسبت به دوره های آموزشی، دیدگاه اهالی روستا نسبت به مشارکت زنان در برنامه های آموزشی، دیدگاه افراد در مورد کیفیت دوره های آموزشی قبلی، دیدگاه افراد در مورد مفیدبودن دوره های آموزشی قبلی و میزان ارتباط با جوامع شهری ارتباط معنی دار و مثبت با مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی ترویجی داشته و متغیّرهای سن و تعداد فرزندان، ارتباط منفی معنی داری با مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی ترویجی داشته است، همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که از بین متغیّرهایی که وارد مدل رگرسیونی شدند، متغیّر دیدگاه اهالی روستا نسبت به مشارکت زنان در برنامه های آموزشی تأثیرگذارترین متغیّر می باشد.
محدودیت ها: دسترسی به زنان روستایی و جمع آوری داده ها با توجه به سطح تحصیلات پایین پاسخ گویان، از عمده ترین چالش تحقیق حاضر است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته های تحقیق، برگزاری کلاس های آموزشی؛ نظیر نهضت سوادآموزی، ایجاد شرایط محلّی مناسب از طریق اجرای برنامه های مناسب و مراقبت از فرزندان خردسال زنان در زمان اجرای برنامه های آموزشی، می تواند مشارکت زنان را افزایش دهد.
اصالت و ارزش: تا کنون تحقیقات اندکی با این موضوع در این سطح از تحلیل عوامل و نیز به کارگیری روش های آماری پیشرفته صورت گرفته است.
تحلیل ردپای بوم شناختی گردشگری در نواحی روستایی (مطالعه موردی: روستای وشنوه- شهرستان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ارزیابی اثرات فعالیت انسانی بر روی محیط زیست، سالیان متمادی است که کانون توجه محقّقان، کارشناسان، برنامه ریزان قرار گرفته است. بنابراین، ارزیابی اثرات فعالیت های گردشگران بر روی محیط طبیعی با استفاده از شاخص ردپای بوم شناختی، هدف اصلی پژوهش حاضر می باشد.
روش: ردپای بوم شناختی، شاخصی است که با ارزیابی و محاسبه انرژی و مواد کاربردی در یک شهر، منطقه و یا کشور، فشاری را که جمعیت و فرآیندهای صنعتی بر اکوسیستم وارد می سازند، برآورد می کند. مؤلّفه های اصلی مورد نیاز در این روش، شامل حمل و نقل، الکتریسیته، سوخت (نفت و گاز)، آب، غذا و زباله می باشد.
یافته ها: نتایج به دست آمده، بیان گر آن است که ردپای بوم شناختی گردشگری روستای وشنوه در گروه های مصرف غذایی، حمل و نقل، گرمایش، آب، برق و نیز تولید زباله برابر با 08/1 هکتار (سرانه هر گردش گر) بوده است. مقایسه این مقدار با فضای پشتیبان آن، حاکی از آن است که گردشگری در روستای وشنوه برای برآوردن نیازهای زیستی و پایداری زیست محیطی خود، متّکی به منطقه ای فراتر از این روستا می باشد.
محدودیت ها: پراکندگی اطلاعات مربوط تعداد گردشگران واردشده به روستا، مهم ترین چالش پیش روی تحقیق حاضر بود. از این رو، داده های مورد نیاز از جمع بندی اطلاعات ثبت شده در مراکز اقامتی روستا و اطلاعات ارائه شده توسط شورای اسلامی و دهیاری روستا به دست آمد.
راهکارهای عملی: توسعه سیستم حمل و نقل عمومی جهت مراجعه گردشگران به روستا، آموزش همگانی در خصوص نحوه مصرف و رعایت بهداشت محیط، گازرسانی به روستا و جای گزینی آن با نفت و گازوئیل که آلایندگی بالاتری دارند، برخی از مهم ترین رهیافت های کاهش اثرات فعالیت های گردشگری در این روستا به شمار می آید.
اصالت و ارزش: تا کنون تحقیقات متعدّدی پیرامون تحلیل ردپای بوم شناختی در حوزه مطالعات شهری و روستایی صورت گرفته است. با این حال، پژوهش حاضر به این دلیل حائز ارزش و اعتبار است که به بررسی اثرات فعالیت های گردشگری بر روی محیط زیست پرداخته است و با توجّه به این که این مدل انتخابی، قابلیت ارزیابی از مقیاس محلّی تا مقیاس جهانی را دارد، بنابراین، یکی از روستاهای هدف گردشگری استان قم (روستای وشنوه) به عنوان محدوده مورد مطالعه، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است.
واکاوی ناامنی غذایی و برخی عوامل مؤثّر بر آن در زنان روستایی سرپرست خانوار شهرستان اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پایش امنیت غذایی و مقابله با ناامنی غذایی و گرسنگی در جامعه لازم و ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، واکاوی ناامنی غذایی و برخی عوامل مرتبط با آن در زنان روستایی سرپرست خانوار شهرستان اسلام آبادغرب می باشد.
روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، غیرآزمایشی است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی است. جامعه آماری عبارت است از کلّیه زنان روستایی سرپرست خانوار شهرستان اسلام آباد غرب که 200 نفر می باشند و با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب خطای 39/0 درصد، تعداد 107 نفر از آن ها به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. اطلاعات مورد نیاز پژوهش، با استفاده از روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسش نامه تهیه شده است. به منظور تعیین پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن در گویه های مربوط به سنجش ناامنی غذایی 92 درصد می باشد. برای سنجش سطح امنیت غذایی از شاخص HFIAS استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها نشان داد که 2/25 درصد خانوارها در طبقه امن غذایی قرار داشتند. ناامن خفیف، متوسط و شدید غذایی به ترتیب، در 4/51 درصد، 5/21 درصد و 9/1 درصد در خانوارها مشاهده شد. در پاسخ به سؤالات پرسش نامه HFIAS، بیش ترین مورد تجربه ناامنی غذایی خانوارها، مصرف غذایی که اعضا خانوار دوست ندارند، به خاطر نبودن امکان تهیه غذاهای دیگر بود. براساس نتایج تحلیل رگرسیون، 4 عامل دانشی، سازمان حمایت کننده، تعداد افراد تحت سرپرستی و درآمد شناسایی شد که در کل، 62 درصد از واریانس ناامنی غذایی را تبیین کردند. همچنین، براساس یافته های پژوهش، این چهار گروه از ناامنی غذایی زنان مورد مطالعه در تابع تشخیص پژوهشی با مطلوبیتی قابل ملاحظه، طبقه بندی شده اند.
راهبردها: براساس یافته های تحقیق، می توان گفت بهترین راهبرد برای رفع ناامنی غذایی، توان مندسازی زنان سرپرست خانوار است و وابسته کردن آن ها به حمایت های مداوم دولتی غیرمنطقی است.
راهکارهای عملی: می توان به صورت خلاصه به برخی از مهم ترین عوامل مؤثّر در کاهش بروز مشکلات زنان روستایی سرپرست خانوار اشاره کرد: ایجاد امکانات و دسترسی به شغل مناسب، سازوکارهای لازم و مناسب حمایتی از سوی دولت و دستگاه های اجرایی، فرهنگ سازی و آموزش خانواده ها جهت حمایت از این قشر و در نهایت، لزوم شناسایی و آموزش مشاغل خانگی درآمدزا.
اصالت و ارزش:. یافته های این تحقیق با توجه به عوامل دارای اولویت می تواند مورد استفاده و توجه دست اندرکاران و کنش گران این عرصه قرار گیرد.
ارزیابی اثرات گردشگری مذهبی بر توسعه کارآفرینی روستاهای پیرامونی (مطالعه موردی: منطقه قره پشتلو- شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، شناسایی فعالیتهای کارآفرینانه در زمینه گردشگری مذهبی در مناطق روستایی است. این هدف، با قبول اصول مسؤولیتهای ترکیبی در مقابل مردم (اشتغال، سلامتی، آموزش، سود)، استمرار آن و همچنین، محافظت از منابع و محیط پیرامونی آن به عنوان ضرورتی الزامی برای کارآفرینی گردشگری مناسب، همراه است.
روش: نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) و روش تجزیهوتحلیل اطلاعات هم به صورت آمار توصیفی (شامل فراوانی، انحراف معیار و میانگین) و استنباطی (ضریب همبستگی، آماره t تک نمونه، آزمون توکی و آزمون فریدمن) صورت گرفته است.
یافتهها : یافتههای تحقیق نشان میدهد، زمینههای موجود گردشگری مذهبی در منطقه مورد مطالعه باعث بروز و خلق ایدههای کارآفرینانه نشده؛ امّا در بین ابعاد اشتغال، درآمد و مهاجرت، تنها در بعد اشتغال تأثیراتی داشته است؛ البته این تأثیرات بیشتر برای ساکنان غیربومی و خانوارهای که در نزدیک امامزاده محمدابنابراهیم (ع) روستای حاج سیران ساکن هستند، بوده است.
محدودیت/ راهبردها: راهبرد توسعه کارآفرینی گردشگری در روستاهای پیرامونی.
راهکارهای عملی: حمایتهای نهادی در آموزش و خلق مسیرهای جدید جهت ایجاد فرصتها برای توسعه فعالیتهای کارآفرینانه گردشگری مذهبی با ارتقای میزان دانش و مهارت کافی مردم جهت انجام فعالیتهای تولیدی و خدماتی مرتبط با گردشگری، ایجاد زیرساختهای مناسب حملونقل کالایی و مسافری برای گردشگران و بالابردن فرهنگ پذیرش و استقبال از گردشگران.
اصالت و ارزش: آشکارشدن موانع موجود در خلق ایدههای کارآفرینانه در زمینه گردشگری مذهبی در منطقه مورد مطالعه و بررسی عوامل اثرگذار در اشتغال، درآمد و مهاجرت سکونتگاههای روستایی، ناشی از گردشگری مذهبی در محدوده مورد نظر.
تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در واحدهای صنعتی روستاهای اطراف شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به این که بخشی زیادی از جمعیت جهان در روستاها ساکن هستند، به منظور نیل به پایداری و رفاه روستاییان، باید حضور فناوری های نوین، به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات را در زندگی روستاییان، به طور جدی و اساسی مورد بررسی قرار داد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در واحدهای صنعتی واقع در نواحی روستایی شهرستان همدان انجام گرفته است.
روش: نوع تحقیق حاضر کاربردی و روش تحقیق مورد استفاده، پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه واحدهای صنعتی فعّال واقع در نواحی روستایی شهرستان همدان در سال 1391 است که تعداد آن ها 205 واحد می باشد. انتخاب نمونه ها بر پایه فرمول کوکران صورت گرفت و تعداد 125 پاسخ گو محاسبه شد. مهم ترین ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود که روایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 98/0 برآورد شد. در تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون t تک دامنه، آزمون F ، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافته های تحقیق: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از فاوا در واحدهای صنعتی روستایی شهرستان همدان کارکردهای مختلفی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، آموزشی– مهارتی و نیز رضایت مندی مشتری و بازاریابی داشت. همچنین، نتایج حاکی از آن بود که بین متغیّرهای میزان آشنایی کارکنان با فاوا و میزان استفاده آن ها از فاوا در این واحدها، رابطه معنی دار مشاهده شد. همچنین، بین میزان استفاده کارکنان از فاوا در واحدهای صنعتی و شرکت آن ها در دوره های آموزشی و همچنین، میزان تحصیلات کارکنان، رابطه معنی دار مشاهده شد؛ اما بین برخی متغیّرهای مستقل تحقیق؛ مانند سن، سابقه فعالیت، رشته تحصیلی و میزان استفاده آن ها از فاوا، رابطه معنی دار مشاهده نشد.
راهکارهای عملی: به منظور افزایش تولیدات در واحدهای صنعتی و ایجاد رقابت در این واحدها نسبت به گسترش استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، اقدامات لازم صورت گرفته و همچنین، برای تقویت تعامل با مشتریان حمایت های مالی و تسهیلاتی لازم در زمینه بهبود زیرساخت های ارتباطی و اطلاعاتی صورت پذیرد.
اصالت و ارزش: اصالت این پژوهش در یافتن پاسخ هایی به این سؤالات است که استفاده از ICT چه اثراتی در کاهش هزینه، افزایش درآمد، بهبود بازاریابی، بازاررسانی و فروش محصولات واحد های صنعتی داشته است؟ به همین خاطر، نتایج این پژهش مورد استفاد ه برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه روستایی و مسؤولان فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی قرار می گیرد.
عوامل مؤثّر بر توسعه کسب وکار صنایع دستی (مطالعة موردی: کلاش، گیوه کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در سده بیست و یکم، دولت ها در چارچوب برنامه ریزی ملّی و راهبردهای توسعه به صورت هدف مند، مطالعات و اقداماتی را طرح ریزی و ترویج می کنند که باعث حمایت و تسهیل توسعه صنایع فرهنگی و خلّاق به عنوان موتور جدید رشد اقتصادی می شود. با توجه به این که صنایع دستی در زمره صنایع فرهنگی و خلّاق قرار دارد، این تحقیق با هدف بررسی راه های توسعه صنایع دستی، با نظریه مبنایی صنعت دستی گیوه کلاش را که علی رغم کیفیت بالای آن، در حدّ استفادّ محلّی باقی مانده، مورد بررسی قرار داده است.
روش تحقیق: مطالعه موردی همراه با نظریه مبنایی یا زمینه ای بوده که با مصاحبه باز از مطّلعان کلیدی؛ یعنی سه دسته اساتید دانشگاه ها، کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی، تولید کنندگان و فعّالان حوزه صنایع دستی و همچنین، با مشاهده و بررسی فرآیند ساخت، اطلاعات گردآوری شده و سپس، با تحلیل گفتمان و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کدگذاری باز و کدگذاری محوری، گزاره های مفهومی و پس از آن، گزاره های مقوله ای استخراج و در نهایت، با کدگذاری انتخابی، روابط بین مقوله ها مشخص و الگوی آن به دست آمد.
یافته ها: در این الگو، پدیده اصلی و محوری به روزنبودن محصول بوده و برای این که بتوان به رفع این مشکل و توسعه این محصول کمک کرد، باید بین محیط خرد و کلان با دخالت مداخله گرها، پلی برای رفع مشکل زد که این پل، مراکز خدمات کسب وکار و خوشه هایی هستند که با سلسله اقدامات حساب شده نه تنها در توسعه کلاش؛ بلکه برای موارد مشابه نیز می توانند مؤثّر باشند.
محدودیت ها: کمبود منابع قابل استناد و معتبر، از محدویت های اصلی این مقاله به شمار می رود.
راهکارهای عملی: هم کاری هدف مند دانشگاه و صنعت و کمک به توسعه خوشه ها، راهکاری عملی برای توسعه کسب وکار در حوزه صنایع دستی محسوب می شود.
اصالت و ارزش: نوآوری این مقاله در جامع نگری و نگاه به موضوع از زوایای مختلف است و تمام افراد، نهادها و سازمان های ذی نفع در امور توسعه روستایی، میراث فرهنگی و نهادهای مسؤول اشتغال به نوعی از نتایج طرح بهره مند خواهند شد.
بررسی تأثیر تفکر استراتژیک و سرمایه اجتماعی بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه در بین جوانان روستایی (مطالعة موردی: شهرستان کنگاور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف کلی بررسی تأثیر تفکر استراتژیک و سرمایه اجتماعی بر تشخیص فرصت کارآفرینانه در بین جوانان روستایی انجام شد.
روش: این تحقیق به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل 9207 نفر از جوانان روستایی شهرستان کنگاور، در استان کرمانشاه بود، با استفاد از جدول بارتلت 225 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. روایی ابزار تحقیق با بررسی دیدگاه های اعضای هیأت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه تعیین شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آزمون راهنما و آلفای کرونباخ تأیید شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها مشخص شد که جوانان روستایی از لحاظ شناسایی فرصت های کارآفرینانه در وضعیت ضعیفی قرار دارند. یافته ها نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج تحقیق نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی جوانان روستای در حد متوسط است و تفکر استراتژیک نیز در همین حد بود. در بین مؤلفه های تفکر استراتژیک، مؤلفه آینده نگری و در بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی، مؤلفه مشارکت اجتماعی بالاترین اولویت را در بین جوانان روستایی به خود اختصاص داده اند. نتایج برازش مدل به وسیله نرم افزارAMOS گویای آن بود که در مجموع، سرمایه اجتماعی و تفکر استراتژیک به ترتیب 0.54 و 0.49 درصد از تغیرات تشخیص فرصت کارآفرینانه را پیش بینی و تبیین می کند. از بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی، بهادادن به زندگی جوانان روستایی و از بین مؤلفه های تفکر استراتژیک، سه متغیر آینده نگری، تفکر مفهومی و فرصت طلبی بین جوانان روستایی، رابطه مستقیمی با تشخیص فرصت های کارآفرینانه توسط آن ها دارند. مدل نهایی پژوهش، گویای آن است که متغیرهای سرمایه اجتماعی و تفکر استراتژیک بر روی تشخیص فرصت کارآفرینانه نقش مثبت دارند؛ به طوری که تقویت مؤلفه های سرمایه اجتماعی در بین جوانان روستایی می تواند ارتباط تنگاتنگ با تفکر استراتزیک آن ها داشته باشد.
محدودیت ها: یکی از مهم ترین محدودیت های این پژوهش، بعد جغرافیایی تحقیق و پراکندگی روستاهای مورد بررسی بود.
راهکارهای عملی: بر اساس یافته ها می توان پیشنهاد داد که باید به جوانان روستایی، آموزش های مختلفی نظیر مهارت های اجتماعی، مدیریتی، مهارت بیان گری، متقاعدسازی و سازگاری اجتماعی ارایه داد.
اصالت و ارزش: محققان و برنامه ریزان روستایی می توانند از یافته های این تحقیق برای شناسایی و ارتقای هرچه بهتر فرصت های کارآفرینی در روستاها استفاده کنند و بیش از پیش به این موضوع توجه داشته باشند.
تحلیل چالش های توسعه گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی (مطالعة موردی: شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی چالش های عمده توسعه گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی شهرستان بینالود است.
روش: روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. در این بررسی با استفاده از مطالعات اسنادی و مصاحبه با صاحب نظران عرصه گردشگری در شهرستان بینالود، تعداد 18 چالش توسعه گردشگری فرهنگی شناسایی شد و به کمک 70 نفر از مدیران محلّی و متخصّصان و مسؤولان این حوزه، براساس مقیاس تعیین شده نمره گذاری شد. در ادامه، با استفاده از تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS چالش های شناسایی شده ذیل 5 عامل اصلی با 69 درصد واریانس تبیین شده قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، مهم ترین چالش توسعه گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی شهرستان بینالود، چالش های مدیریتی با 35.9 درصد واریانس تبیین شده است. پس از آن، چالش های برنامه ریزی با 10.9 درصد، چالش های نظارتی با 8.9 درصد و چالش های فراساختاری با 6.8 درصد و چالش های قانونی با 6.1 درصد واریانس تبیین شده قرار دارد.
محدودیت ها راهبردها: عدم اطلاع و آمار دقیق متخصّصان و مردم محلّی از گردشگری فرهنگی شهرستان.
اصالت و ارزش: امروزه بخش مهمّی از تقاضای جهانی گردشگری را گردشگری فرهنگی تشکیل می دهد طبق آمار سازمان جهانی گردشگری، 37 درصد گردشگری بین المللی با انگیزه فرهنگی انجام می شود. بر این اساس، چشم پوشی از این گونه گردشگری، به خصوص برای کشور ایران که راهبرد انتخابی گردشگری برپایه گردشگری فرهنگی است، معقول و منطقی به نظر نمی رسد. علی رغم غنا و تنوع فرهنگی برخی از نواحی روستایی کشور، تا کنون این گونه گردشگری در نواحی روستایی از رشد مناسبی برخوردار نبوده است. دستاوردهای تحقیق، راه گشای تدوین برنامه راهبردی گردشگری فرهنگی در شهرستان خواهد بود.
ارزیابی عملکرد دهیاری ها از دیدگاه روستاییان با بهره گیری از مدل کانو (مطالعه موردی: روستای سیاه اسطلخ- شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظر به اهمیت نقش مدیریت در توسعه روستایی و ناکارآمدی نسبی در این زمینه، طی سال های متمادی و به لحاظ ملاحظات اخیر در عرصه واگذاری مدیریت روستایی به دهیاری ها، پژوهش حاضر به ارزش یابی عملکرد دهیاری ها از دیدگاه روستاییان روستای سیاه اسطلخ از بخش مرکزی شهرستان رشت می پردازد.
روش: جامعه آماری کلیه ساکنان روستای سیاه اسطلخ بوده که تعداد 346 نفر با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده اند. مدل مورد استفاده در این پژوهش، مدل کانو بوده که در قالب تحلیل سه دسته از نیازهای اساسی، عملکردی و هیجانی آورده شده است. تحقیق از نظر هدف،کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که عملکرد دهیاری به ترتیب، در نیازهای اساسی، عملکردی و هیجانی دارای ضریب رضایت بیشتری بوده است. روستاییان معتقدند عملکرد دهیاری در زمینه توسعه فضای سبز و درختکاری (نیازهای اساسی) با ضریب رضایت 88/0، کمک به جذب سرمایه گذاری های دولتی برای ایجاد فرصت های جدید شغلی (نیازهای عملکردی) با ضریب رضایت 78/0 و مراقبت از روستا در مقابل حوادث طبیعی (نیازهای هیجانی) با ضریب رضایت 66/0 بهترین عملکرد را داشته است.
محدودیت ها: دستیابی به اطلاعات و بررسی دیدگاه روستاییان از چالش های پژوهش حاضر محسوب می شود.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها توجه به عملکرد دهیاران و مدیران مسئول روستاها می تواند احساس رضایت روستاییان از زندگی و امرار معاش در محیط روستا را افزایش دهد.
اصالت/ ارزش: ارزش یابی عملکرد دهیاری ها، موضوع مهمی است که می تواند منجر به ایجاد انگیزه جهت ماندن در روستا و مانع از مهاجرت روستاییان به نقاط شهری اطراف شود.
بررسی رابطه شاخص های سرمایه اجتماعی و پایداری توسعه نواحی مرزی (مطالعه موردی: دهستان حومه غربی شهرستان سوسنگرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی رابطه سرمایه های اجتماعی و پایداری توسعه نواحی مرزی در دهستان حومه غربی واقع در شهرستان سوسنگرد در استان خوزستان می پردازد.
روش: نوع پژوهش به کاررفته، کاربردی و روش بررسی آن، توصیفی- تحلیلی است. بر این اساس، ضمن بررسی ادبیات نظری مربوط به شاخص های سرمایه اجتماعی و پایداری توسعه روستایی، چهارچوب مفهومی متشکّل از 3 مؤلفه برای سرمایه اجتماعی (هم بستگی اجتماعی، میزان مشارکت، اعتماد اجتماعی) به عنوان متغیّر مستقل و 3 مؤلّفه توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی) که متغیّرهای وابسته پژوهش را شکل می دهند، برای انجام این تحلیل انتخاب شده است. جامعه آماری را ۱۹روستا از دهستان حومه غربی (معادل ۱۳۲۴ خانوار در قالب ۵۷۱۷ نفر جمعیت) تشکیل می دهد و نمونه آماری با استفاده از روش کوکران ۳۰۶ نفر در قالب نمونه گیری ساده تعیین شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها متناسب با سؤالات تحقیق، از نرم افزار SPSS و از روش های آماری T-TEST و هم بستگی پیرسون استفاده شده است.
یافته ها: برجسته ترین نتایج تحقیق نشان داده است، بین سرمایه اجتماعی و پایداری روستایی در محدوده مورد مطالعه، رابطه مستقیم و شدید وجود دارد و با بالارفتن سطح سرمایه اجتماعی، سطح پایداری روستایی نیز بهبود خواهد یافت. با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت که توجه به شاخص های سرمایه اجتماعی، می تواند زمینه ساز ایجاد یک محیط روستایی قابل زیست، پویا، سالم از نظر محیطی و اجتماعی را فراهم آورد.
محدودیت ها/ راهبردها: سرمایه اجتماعی از روش های متعدّدی تبعیت می کند که فقدان داده های آماری مناسب، توان محقّق را در بهره گیری از روش های سنجش رابطه سرمایه های اجتماعی و پایداری توسعه، محدود می کند.
راهکارهای عملی: مهم ترین راهکار مدیریتی در راستای حرکت روستاها در امر پایداری، توجه به امر سرمایه اجتماعی که موجب هم بستگی، اعتماد و مشارکت در بین روستاییان شود و به آن ها در مدیریت بهتر محیط روستایی و پایداری آن، کمک کند.
اصالت و ارزش: این مقاله می تواند گام دیگری در جهت توسعه ادبیات سرمایه اجتماعی و هم چنین توسعه پایدار در علوم جغرافیایی و برنامه ریزی در امر روستاها باشد.
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی زراعی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: روستای دستجرده-شهرستان طارم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه سامانه اداره زمین با محوریت ثبت مالکیت ها، ارزش گذاری زمین و کاربری اراضی برای اهداف توسعه پایدار مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، بررسی چگونگی روند تغییرات کاربری اراضی کشاورزی در محدوده مورد مطالعه و روشن شدن دلایل تقطیع اراضی که موجب کاهش راندمان تولیدات محصولات کشاورزی می باشد، است.
روش: روش تحقیق در این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تغییرات کاربری اراضی زراعی در روستای دستجرده از دیدگاه های مختلف مطالعه و بررسی شود.
یافته ها: نتایج نشان دادند که در این محدوده، طی دوره آماری (1390-1377) حدود 4/21 درصد از کلّ اراضی (614/216 هکتار) تغییر کاربری داده است که 76/23 درصد از کلّ قطعات (394 قطعه) را شامل می شود و بیش ترین تغییرات در محدوده راه ارتباطی اتفّاق افتاده است. همچنین، بیش ترین تغییرات کاربری به تغییرات کاربری های زراعی به تاکستان مربوط است که 9/9 درصد از مساحت کل اراضی را به خود اختصاص داده است.. ارزیابی تغییرات نقشه های کاداستر محدوده مورد مطالعه نشان دادند که 72/48 در صد از کلّ قطعات این روستا تغییر مالکیت داده و همچنین، 3/11 در صد از کلّ قطعات به دو یا چند قطعه تقسیم شده و 7/2 در صد از کلّ قطعات از دو یا چند قطعه به یک قطعه تبدیل شده اند
راهکارهای عملی: افزایش امنیت اجتماعی و اقتصادی به سبب روشن شدن حقّ تصرف و مالکیت در روستا، کاهش تعارضات و سوءاستفاده های احتمالی از منابع ملّی و شخصی، ترفیع جایگاه مالکیت و اهمیت ثبت اسناد در میان روستاییان کشور، شناسنامه دار کردن اراضی کشاورزی فاقد نقشه-های کاداستر و شناسنامه ثبتی و در نهایت، تغییر کاربری اراضی کشاورزی به آسانی صورت نگیرد.
اصالت و ارزش: بسیاری از پدیده های محیط پیرامون ما در حال تغییر و تحوّل هستند؛ ولی این تغییرات در همه جا یکسان نبوده؛ بلکه به صورت احداث جاده ها و راه ها از میان مزارع کشاورزی، توسعه زمین ها ی کشاورزی یا کاهش آن ها، توسعه شهرها، ازبین رفتن جنگل ها و مراتع، توسعه زمین های حاشیه شهر برای مقاصد مختلف دیده می شود.
تحلیل معیارهای شناسایی روستای خوب از دیدگاه کارشناسان و مدیران روستایی در شهرستان بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سکونت گزینی بشر در فضاهای مطلوب و مناسب یا به عبارتی، مدینه فاضله از دیرباز دغدغة او بوده است؛ امّا در جهان واقعی، سکونت و زیستن بر روی کره خاکی، قاعده و نظم و ترتیب دیگری را طلب می کند. بر این اساس، در پژوهش حاضر، تلاش شد تا معیارها و شاخص هایی که بیش ترین تأثیر را در شناسایی یک سکونت گاه به عنوان «روستای خوب» دارند، از نظر کارشناسان و مدیران روستایی در منطقه مورد مطالعه، بررسی شود.
روش: روش تحقیق، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است که بخش عمده ای از داده های آن براساس مطالعات میدانی و از طریق مصاحبه و تنظیم پرسش نامه از 30 نفر از کارشناسان فعّال و دهیاران در سطح ناحیه، جمع آوری شده است.
یافته ها: یافته های مطالعه براساس نتایج به دست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی، نشان می دهد در بین شاخص های شناسایی شده برای روستای خوب، بعد اقتصادی با ضریب 349/0 بیش ترین رتبه و شاخص زیست محیطی کم ترین رتبه را با ضریب 076/0 به خود اختصاص دادند. براساس آزمون تی دونمونه ای برمبنای تحلیل واریانس ها، مشاهده شد که از بین معیارهای شش گانه، در معیارهای اقتصادی، فرهنگی، کالبدی و زیست محیطی، فرض عدم برابری واریانس ها تأیید شده است؛ یعنی بین کارشناسان و مدیران روستایی، اختلاف معناداری در معیارهای شناسایی یک سکونت گاه به عنوان روستای خوب وجود دارد. در شاخص های 36 گانه فقط در 6 شاخص سرمایه های اجتماعی، نبود انواع بزهکاری و مشکلات اجتماعی، احترام به ارزش های دینی و سایر ارزش ها، وجود امکانات تفریحی مناسب، قانون مداری، شایسته سالاری و توجه به مشکلات مردم روستایی و مشارکت دادن آن ها در تصمیم گیری، فرض عدم برابری واریانس ها تأیید شده است. بنابراین، در اکثر قریب به اتفّاق شاخص ها، اختلاف معناداری بین نظرات دو گروه کارشناسان وجود ندارد.
واکاوی تأثیر ساختار اقتصادی محصولات زراعی بر پیوندهای روستا شهری (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی ساختار تولید و جریان محصولات زراعی و تأثیر پیامدهای حاصل از آن بر روی پیوندهای روستا– شهری در میان روستاهای بخش مرکزی دزفول و نقاط شهری در سطح محلّی و ملّی است.
روش: در پژوهش حاضر بیش از 25 درصد کل روستاهای بخش مرکزی مشتمل بر 10 روستا از این بخش و 50 درصد روستاهای سبزی و صیفی کار در منطقه، به عنوان نمونه کلان و تعداد 363 خانوار با استفاده از فرمول کوکران و با توجه به اصل پراکندگی یک نواخت در سراسر جامعه از طریق شیوه های تصادفی و روش منظّم سیستماتیک، در سطح روستاهای نمونه ده گانه، به عنوان نمونه خرد تعیین شدند. تحلیل اطلاعات حاصل، با کمک نرم افزار spss و مدل تاپسیس انجام شده است.
یافته ها: نتایج نشان داده است که تولید و جریان محصولات زراعی، در درون خود، مجموعه ای از جریان افراد، کالا، سرمایه و اطلاعات را به وجود می آورد که روستاهای منطقه را در رتبه هایی متفاوت از نظر حجم این جریان ها به خصوص حجم جریان سرمایه قرار داده است. همچنین، نتایج نشان می دهد که این جریانات از یک سو، موجب انتقال سرمایه از سوی ساکنان شهر دزفول به سوی نواحی روستایی منطقه جهت خرید زمین، سرمایه گذاری در ایجاد زیرساخت های تولید محصولات زراعی و غیره شده و از سوی دیگر، در قالب پرداخت اجاره، آب بها و غیره از روستاها به شهر دزفول و به سایر شهرها منتقل می شود. از سوی دیگر، تمرکز و انحصار فروش محصولات زراعی در سطح محلّی و ملّی در بازار دزفول و سایر نقاط شهری کشور، بخشی از ارزش افزوده حاصل از این تولیدات را در نتیجه نقش واسطه گری شهرها و نیز تأمین بخشی از سرمایه کشاورز توسط واسطه های مستقر در بازار، به این مناطق منتقل می کند.
محدودیت ها/ راهبردها: بدبینی و عدم امید کشاورزان به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه در خصوص تأثیر و نتیجه بخش بودن تحقیقات صورت گرفته در سطح دانشگاه ها در بهبود شرایط زندگی کشاورزان روستایی،
راهکارهای عملی: برقراری ارتباط میان کشاورزان خرد روستایی با تولیدکنندگان انبوه (کشاورزی) ساکن در شهرها (کشاورزان شهری که در روستاها به کشاورزی می پردازند) در جهت تجاری سازی و بهره مندی کشاورزان روستایی از مزایای حاصل از صدور محصول به بازار جهانی، می تواند گامی در راستای توسعه نواحی روستایی در راستای توسعه منطقه ای باشد.
اصالت و ارزش: در این مقاله، راهکار عملی ارائه شده، دقیقاً براساس راهکارهای ارائه شده در دیدگاه شبکه منطقه ای، به منظور توسعه منطقه ای ارائه شده است.