هدف: هدف کلّی تحقیق حاضر، بررسی سازوکارهای مؤثّر بر مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی ترویجی در شهرستان اصفهان است.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ گردآوری اطلاعات، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، زنان روستایی شهرستان اصفهان می باشند (93593 = N) که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 195 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، جمع آوری و با استفاده از آزمون های آماری نظیر ضریب هم بستگی، آزمون T و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل هم بستگی اسپیرمن نشان می دهد که، متغیّرهای سطح تحصیلات افراد مورد مطالعه، سطح تحصیلات شوهر، میزان همکاری با تشکّل های روستایی، نگرش نسبت به دوره های آموزشی، دیدگاه اهالی روستا نسبت به مشارکت زنان در برنامه های آموزشی، دیدگاه افراد در مورد کیفیت دوره های آموزشی قبلی، دیدگاه افراد در مورد مفیدبودن دوره های آموزشی قبلی و میزان ارتباط با جوامع شهری ارتباط معنی دار و مثبت با مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی ترویجی داشته و متغیّرهای سن و تعداد فرزندان، ارتباط منفی معنی داری با مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی ترویجی داشته است، همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که از بین متغیّرهایی که وارد مدل رگرسیونی شدند، متغیّر دیدگاه اهالی روستا نسبت به مشارکت زنان در برنامه های آموزشی تأثیرگذارترین متغیّر می باشد.
محدودیت ها: دسترسی به زنان روستایی و جمع آوری داده ها با توجه به سطح تحصیلات پایین پاسخ گویان، از عمده ترین چالش تحقیق حاضر است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته های تحقیق، برگزاری کلاس های آموزشی؛ نظیر نهضت سوادآموزی، ایجاد شرایط محلّی مناسب از طریق اجرای برنامه های مناسب و مراقبت از فرزندان خردسال زنان در زمان اجرای برنامه های آموزشی، می تواند مشارکت زنان را افزایش دهد.
اصالت و ارزش: تا کنون تحقیقات اندکی با این موضوع در این سطح از تحلیل عوامل و نیز به کارگیری روش های آماری پیشرفته صورت گرفته است.