۱.
رود هیرمند همواره علت اصلی اختلافات میان ایران و افغانستان بوده است. در دوره حکومت قاجاریه در ایران، دولت استعمارگر انگلیس با استفاده از ضعف حکومت وقت ایران و برای جلب توجه حکومت افغانستان (به علت نزدیکی به هندوستان) اقدام به عقد قراردادهای مرزی چون گلداسمیت، ماکماهون، 1317، 1330(کمیسیون دلتای رود هیرمند) و قرارداد 1351 کرد که طی آن بخشهایی از خاک ایران جدا و به افغانستان منضم شده است. رود هیرمند همواره مهمترین مساله در عقد قراردادها بوده است. انگلستان نیز به عنوان میانجیگر بین ایران و افغانستان همواره سعی براین داشته که نقطه تلاقی منافع 2 کشور را بدون راهحل باقی گذاشته تا همیشه میان 2 کشور درگیری وجود داشته باشد.
۲.
در دوران شکلگیری حکومت پهلوی و تا قبل از قیام سال 1342 شاهد شکلگیری 2 دستهبندی عمده در حوزه روحانیت هستیم. اکثر روحانیون به زعامت بزرگانی همچون آیتالله شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله بروجردی از سیاست کناره میگرفتند و تنها در پی حفظ کیان اسلام بودند، البته آنجا که احساس میکردند جهتگیریهای حکومت شاهنشاهی با احکام شریعت در تضاد است بنا بر وظیفه دینی به مجریان حکومتی تذکر و در صورت امکان از تحقق قوانین ضددینی ممانعت به عمل میآوردند. مواردی همچون کشف حجاب، مخالفت با لایحه اصلاحات ارضی، عدم جواز ازدواج شاه با زن اجنبی، حمایت از مسلمانان فلسطین در برابر صهیونیستها و ... از جمله اعتراضهایی است که با حکومت مرکزی در میان گذاشتند.
۳.
حضور سپاه اسلام به فرماندهی طارق بنعزیز در سال 92 هجری مقارن با 712 میلادی در شبه جزیره ایبری(1) یکی از درخشانترین تمدنهای بشری را رقم زد. اندلس مسیحی قبل از آنکه در سایهسار حکومت اسلامی قرار گیرد همانند سایر کشورهای اروپایی قرون وسطی در جهل و تاریکی و توحش قرار داشت، اما ورود اسلام به شبه جزیره ایبری نهتنها اندلس را صاحب آزادی دینی، علماندوزی و تحصیل دانش کرد و زندگی آنان را به بالاترین سطح رفاه رساند بلکه باعث پیشرفت و ترقی تمام اروپا گشت.
۴.
قیام گوهرشاد یکی از وقایع تاریخ معاصر به شمار میرود که به رغم اهمیت آن ،کمتر مورد توجه پژوهشگران بوده و در دورهای با حساسیت منفی بیش از حد و در دورهای با حساسیت مثبت زیادی مورد توجه قرار گرفته است و این امر باعث شده تا هیچ گاه ابعاد و انگیزههای مختلف آن، چنانچه باید مورد توجه قرار نگیرد و زوایای تاریک آن کمتر روشن شود. همچنان که بعد از گذشت دههها از آن هنوز بین محققان اتحاد نظری در مورد به کار بردن اسم واحد برای آن وجود ندارد، به طوری که برخی واژه قیام، برخی واقعه و عدهای از فتنه وشورش نام بردهاند که جای تأمل دارد. به هرحال خوب است تا قبل از هر چیز واژههایی مانند قیام، جنبش، واقعه و حادثه مورد بررسی قرار گیرد و با در نظر گرفتن حقایق تاریخی نامی در خور شأن برای آن انتخاب کنیم.
۶.
سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم در زمان رضاخان، بر مبنای استوار کردن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود. بر همین اساس، میتوان نزدیکی ایران به آلمان را در دوره رضاخان مورد بررسی قرار داد. اما این سیاست تنها با نزدیکی به آلمان تحقق پیدا نمیکرد، به همین خاطر رضاخان برقراری روابط دوستانه با دولتهای همجوار و قدرتهای منطقهای را در دستورکار قرار داد و در ادامه همین سیاست بود که 17 تیر 1316 پیمان مهمی بین 4 کشور عراق، افغانستان، ترکیه و ایران در کاخ سعدآباد تهران به امضا رسید و به پیمان سعدآباد مشهور شد. در واقع آخرین قدمی که در این دوره پیش از جنگ جهانی دوم برداشته شد، امضای این قرارداد بود که وزرای خارجه 4کشور در کاخ سعدآباد آن را امضا کردند و اتحادی برای حفظ یکدیگر تشکیل دادند.
۷.
در ?? تیر ???? (????میلادی) میان ایران، ترکیه، عراق و افغانستان پیمان عدم تجاوز در کاخ سعدآباد تهران امضا شد که به پیمان سعدآباد معروف شده است. وزیران امور خارجه افغانستان، ترکیه و عراق برای این منظور به تهران آمده بودند (در آن زمان هنوز پاکستان تاسیس نشده بود که وارد این پیمان شود). رسانههای آلمان پس از آغاز جنگ جهانی دوم مدعی شدند که این پیمان طبق نقشه انگلیسیها منعقد شده تا رضاشاه در اجرای اندیشه «احیای ایرانزمین»، با کمک گرفتن از آلمان و سازش با مسکو و آنکارا، درصدد ضمیمه کردن افغانستان و شرق رود دجله به ایران برنیاید.
۸.
پیروزی انقلاب اسلامی و دکترین «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» قدرتهای استکباری را به تکاپو واداشت تا با شکست جمهوری اسلامی مانع بر سر راه گسترش روزافزون تفکر اسلام شیعی ایجاد کنند. ایجاد غائلههایی در استانهای مرزی و حمله نظامی طبس از جمله اقدامات قدرتهای استعماری بود. حمله نظامی حزب بعث عراق به ایران گزینه دیگری بود که مورد توجه قرار گرفت. به همین علت قبل از حمله رسمی و سراسری عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران، این کشور بارها به صورت جسته و گریخته به مرزهای ایران تجاوز میکرد.
۹.
از زمان روی کار آمدن صفویه در ایران و رسمیت یافتن مذهب تشیع، تحریکاتی از سوی رقبای سیاسی برای ایجاد دشمنی و اختلاف میان اقوام ایرانی صورت گرفت تا مرکزیت سیاسی کشور خدشهدار شود. در این میان، سرزمین آذربایجان وضعیت ویژهای پیدا کرد. امپراتوری عثمانی که حضور رقیب تازه نفس شیعی خود را مانعی برای توسعه و کشورگشاییهای خود میدانست، سعی کرد با استفاده از نابسامانیهای سیاسی که بعد از مرگ شاه اسماعیل صفوی و اوایل روی کار آمدن شاه طهماسب در ایران اتفاق افتاده بود به نفع خود استفاده کند.
۱۰.
تاریخ ایران اسلامی سرشار از روزهای تلخ و شیرین است. شرکت در تحریم تنباکو، پیروزی انقلاب مشروطه در دوران حکومت مظفرالدین شاه قاجار، تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329، بازگشت مجدد دکتر محمد مصدق در پی قیام مردم در 30 تیر 1331 و البته پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در 22بهمن 1357 همه از روزهای ظفرمندی و غرورآفرین تاریخ معاصر ایران است.
۱۱.
از زمانیکه قبایل صحراگرد «بونهچی» در قرن اول میلادی از شمال وارد باکتریا شده و با تار و مار کردن یونانیها این سرزمین را به تصرف خود درآوردند تا امروز که نام این کشور خوانده میشود، بیش از 10 سلسله و حکومت برآن فرمانروایی کردهاند، اما تنها در عمر دو سلسله این کشور شاهد شکوفایی فرهنگ، هنر و ادب بود و بقیه ایام، جنگ بخش اجتنابناپذیر زندگی مردمی شد که در این سرزمین زندگی میکردند.
۱۲.
موقعیت حساس ایران و افغانستان در دوره ناصری و حضور فعال نیروهای انگلیسی و روسی در منطقه که سودبران بزرگ آن دوره در عرصه تحولات بینالمللی بودند دولتمردان ایرانی را برآن میداشت که نسبت به فعل و انقعالات سیاسی منطقه واکنش نشان دهند. از جمله برخورد اعتراضی آنان با حضور ژنرال اسمیت که در راس 2هزار نیرو قصد رفتن به افغانستان را داشت. گزارشی که در ذیل میخوانیدشرح نامهای است که از سوی دولتمردان به ناصرالدینشاه نگاشته میشود و آنان اعتراض خود را به این مساله اعلام میکنند.