چکیده

متن

انگلیسی‌ها در ایران
پس از 40 سال رقابت سخت سیاسی و نظامی در اروپا بالاخره کشورهای اروپایی وارد جنگی خونین با هم شدند که به جنگ جهانی اول موسوم شد. در این جنگ هر چند که ایران اعلام بی‌طرفی کرده بود اما مقدمات دخالت در ایران از سال 1907 و قرارداد تقسیم ایران بسته شده بود. انگلیسی‌ها که منافع بسیار مهمی در ایران داشتند، لشکریان خود را وارد ایران کرده و در چند جبهه با مقاومت عشایر و مردم بومی کشور مواجه شدند. در حالی که در بوشهر رزمندگان محلی بشدت در مقابل آنها استقامت می‌کردند، آنها برای حفظ خطوط لوله نفت و همچنین پالایشگاه تازه ساخت آبادان یک تیپ مختلط انگلیسی ـ هندی را وارد این منطقه کردند. ژنرال دیکسون به عنوان فرمانده کل قوای انگلیسی انتخاب و در ژانویه 1915 وارد ایران شد. او لشکری ‌به‌نام «خط خاوری ایران» راهی مناطق سیستان و خراسان کرد تا به زعم خود از ورود نظامیان عثمانی به‌افغانستان جلوگیری کند.1    
 جنایاتی که انگلیسی‌ها از سال 1917 ـ پس از انقلاب بلشویکی در روسیه و خروج نظامیان آن از ایران ـ کردند بی‌سابقه بوده و جای تعجب دارد که چرا تاکنون به آن پرداخته نشده است. در حالی که صهیونیست‌ها با تمسک به داستان هولوکاست تمام دنیا را بابت کشتار چند میلیون یهودی به خود مشغول داشته و ارمنی‌ها نیز به خاطر کشتار کمتر از
2‌میلیون ارمنی توسط ترک‌ها در خلال جنگ اول جهانی هنوز این کشور را به چالش می‌کشند، انگلیسی‌ها به خاطر قتل‌عام 10 میلیون ایرانی هنوز جوابی نداده‌اند و کسی نیز از آنها بازخواست نکرده است.
اولین اقدامی که انگلیسی‌ها در ایران انجام دادند، این بود که سرزمین ما را به صورت کشوری تحت اشغال خود درآوردند. آنچه که در مورد این جنگ در این مجال می‌آید؛ اندکی است از آنچه که در ایران تحت اشغال انگلیسی‌ها اتفاق افتاده و باید مورد بررسی بیشتر قرار بگیرد. این سیاست‌ها را لردکرزن، وزیر امورخارجه وقت انگلیس که دوست داشت امپراتوری بریتانیا را در آسیا و خاورمیانه کاملا گسترش دهد، وضع کرد. او سیاست‌هایی داشت که در نتیجه آن ایران نتوانست در کنفرانس صلح ورسای به حقوق خود برسد.
پلیس جنوب: یکی از دخالت‌های آشکار انگلیسی‌ها پس از اشغال ایران، تشکیل نیرویی مزدور بنام پلیس جنوب یا SPR بود. این نیرو با توجه به نیازهای استعماری انگلیس و با فرماندهی افسران انگلیسی و نیروی سرباز بومی ایران تاسیس شد. هدف از این نیرو برقراری امنیت در مناطق جنوبی ایران بود و مدت 3 سال کار خود را ادامه داد. این نیرو که در سال 1916/1334 تشکیل شد، در زمان اوج خود یعنی در سال 1918 حدود 8 هزار سرباز، درجه‌‌دار و افسر ایرانی، هندی و انگلیسی داشت. بر‌اساس اسناد و مدارک موجود این نیرو در غیاب ارتش انگلیس که سرگرم پیشروی در مناطق شمالی ایران و قفقاز و آسیای مرکزی بود، نقش مهمی در سرکوب مردم جنوب ایفا می‌کرد و یکی از مهمترین بانیان کشتار بزرگ مردم ایران بود.2
کشتار بزرگ مردم ایران: جنگ جهانی اول مصیبت‌های بسیاری برای مردم ایران داشت و شاید تاکنون گوشه‌های بسیاری از آن ناشناخته مانده باشد اما بررسی آنها می‌تواند راه را برای پژوهش‌های بیشتر و در نتیجه اعاده حقوق از دست رفته ایرانیان باز کند. اگر بگوییم ایران بزرگ‌ترین قربانی جنگ اول جهانی و آن هم بر اثر سیاست‌های استعماری انگلیس است، راه دوری نرفته‌ایم. آنچه که در طول سال‌های 1917 تا 1919 در ایران اتفاق افتاد هر چند از چشم بسیاری به دور مانده است و مورخان انگلیسی که به حقیقت نویسی، شهره‌اند و تاریخ جهان آرا را می‌نویسند نیز به آن اشاره‌ای نکرده‌اند اما مرگ 10 میلیون ایرانی بر اثر قحطی مصنوعی که انگلیسی‌ها به وجود آوردند، باید بیشتر مورد بررسی
قرار گیرد و سران این کشور به خاطر این جنایت باید مورد بازخواست
قرار گیرند.
محمدقلی مجد در کتاب «قحطی بزرگ»3 به این موضوع مهم پرداخته و پرده از این جنایت بزرگ انگلیسی‌ها در ایران برداشته است. مجد می‌نویسد: «برای بازشناسی جنگ جهانی اول در ایران 4 مرحله شاخص وجود دارد؛ در مرحله اول ـ نوامبر 1914 تا پایان 1915 ـ انگلیسی‌ها، ترک‌های عثمانی و روس‌ها بی‌طرفی ایران را نقض کردند. بریتانیا و روسیه برای تقسیم جدید ایران به توافقی پنهانی رسیدند و ایرانی‌ها نیز به کمک آلمانی‌ها برای بیرون راندن روس و انگلیس منفور شجاعانه تلاش کردند. در مرحله دوم ـ دسامبر 1915 تا مارس 1917 ـ ایران بار دیگر مورد تهاجم روسیه و انگلیس قرار گرفت؛ تلاش عثمانی به سرانجامی نرسید و روسیه و انگلستان بخش‌های وسیعی از خاک ایران را به کنترل خود درآوردند. انگلستان که پیشتر بخش‌های جنوب‌غرب ایران (خوزستان) را در نوامبر 1914 اشغال کرده بود، از سال 1915 استیلای خود را بر دیگر مناطق جنوب و غرب ایران گسترش داد؛ اشغال بوشهر در سال 1915، تاسیس پلیس شرق ایران در سال 1915 و ورود هیات سایکس به فارس در سال 1916. در مرحله سوم ـ آوریل 1917 تا ژانویه 1918ـ انقلاب روسیه رخ داد؛ ارتش روسیه در ایران از هم پاشید و کشور را ترک کرد. ایالات متحده به نفع متفقین وارد جنگ شد. انقلاب روسیه، ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول به نفع متفقین در بهار 1917 و موفقیت انگلستان در بین‌النهرین ـ از جمله خارج شدن بغداد از کنترل ترک‌های عثمانی در مارس 1917 ـ اوضاع را در ایران کاملا تغییر داد و وضعیتی به وجود آورد که انگلستان توانست تمام خاک ایران و نیز بخش وسیعی از خاور نزدیک را به تصرف درآورد. روسیه تزاری ـ رقیب تاریخی انگلستان در ایران ـ از صحنه خارج شد و 2 قرارداد تقسیم ایران ـ اوت 1907 و مارس 1915 ـ بی‌اثر شد. با ورود ایالات متحده به نفع انگلستان و فرانسه، متفقین از پیروزی خود اطمینان یافتند. ورود نیروهای آمریکایی به اروپا، انگلیسی‌ها را قادر ساخت تا نیروهای بیشتری در قالب نیروی موسوم به دنسترفورس به خاور نزدیک و ایران منتقل کنند. افراد این نیرو از جبهه‌های غرب اروپا به ایران گسیل شده و در بهار 1918 به این کشور هجوم بردند. با این وضعیت تا ژانویه 1918، تنها بخش کوچکی از نیروهای روس در ایران باقی ماند.
مرحله چهارم از ژانویه 1918 آغاز شد که طی آن نیروهای انگلیسی به غرب، شمال و شرق ایران حمله کردند و مناطقی را که پیشتر در اختیار روس‌ها بود، به اشغال خود درآوردند. تهاجم تمام‌عیار انگلیسی‌ها و اشغال بخش‌هایی از ایران که در قرارداد پنهانی 1915 به روس‌ها واگذار شده و پیش از آن در اشغال آنها بود، موضوعی است که تاکنون بسیار گذرا به آن پرداخته شده است. از همان آغاز کار، بریتانیا خبر تهاجم به غرب ایران را بشدت پنهان می‌داشت؛ به‌گونه‌ای که دنسترفورس به نیروی
«هیس ـ هیس» معروف شده بود.4
این گوشه‌ای از تاریخ است، اما در میان همین تاریخ بزرگ‌ترین فاجعه ایران به دست انگلیسی‌ها و با آگاهی تمام آنها شکل می‌گیرد و چیزی بین 8 تا 10 میلیون ایرانی جان خود را بر سر توسعه‌طلبی انگلیسی‌ها می‌گذارند. انگلیسی‌ها در حالی که ایران در اشغال آنها بود، نه تنها برای کاستن از درد و آلام مردم ایران کاری نکردند، بلکه با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن مواد غذایی از هند و بین‌النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده آمریکا و اتخاذ سیاست‌های مالی ـ از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران ـ قحطی را شدت بخشیدند. در نتیجه تعداد بیشتری از مردم ایران با سیاست‌های انگلیسی‌ها از بین رفتند.5 و این چیزی جز جنایت علیه بشریت نبود و باید آن را پیگیری کرد.
«...همان‌طور که در گزارش‌های دیپلماتیک آمریکایی‌ها آمده، شمار جمعیت ایران در سال 1914 حدود 20 میلیون نفر بوده است. با یک روند طبیعی، این شمار باید در سال 1919 دست‌کم به 21 میلیون نفر می‌رسید، اما شمار واقعی در سال 1919، 11 میلیون نفر بوده است که نشان می‌دهد دست‌کم 10 میلیون نفر براثر قحطی و بیماری در ابعادی فاجعه‌آمیز از بین رفته‌اند. شاخص دیگر در میزان تلفات قحطی، کاهش جمعیت تهران است. در سال 1910 ـ بنا به نظر شوستر و منابع روسی ـ جمعیت تهران 350هزار نفر بوده است. از نتایج انتخابات سال 1917 نیز که در آن 56هزار رای برای 12 نامزد پیروز ثبت شده، درمی‌یابیم که جمعیت تهران دست‌کم 400هزار نفر بوده است. در سال 1920 این شمار به 200هزار نفر کاهش یافته است. در مجموع تا سال 1956 شمار جمعیت ایران به 20میلیون نفر، یعنی به میزان سال 1914 نرسید. این اعداد بشدت تکان‌دهنده است...»6
انگلیسی‌ها برای این‌که بتوانند کشتار مردم ایران را بپوشانند، هم در دوره جنگ و هم پس از آن سانسور شدیدی را بر مطبوعات و کتاب‌های خاطراتی که در آن دوره منتشر می‌شد، اعمال می‌کردند، به‌گونه‌ای که حتی اسناد این جنایت‌ را تا اندازه زیادی از بین برده و در برخی مواقع مانع از منتشر شدن آن نیز شده‌اند. پژوهش‌های انگلیسی که در دهه‌های 1960 و 1970 منتشر شده‌اند، جمعیت ایران را در سال 1914 تنها 89/10 میلیون نفر ذکر می‌کنند... افزودن 2 رقم اعشار به عدد 10 نیز برای القای حس دقت علمی است.7 بنابراین قحطی و بیماری ناشی از آن که مسبب اصلی آنها انگلیسی‌ها بودند، حدود 10 میلیون ایرانی را به کام مرگ برد و کسی هم از آن دم نزد. افسران انگلیسی‌ در خاطرات و یادداشت‌های خود به این موضوع اشاره کرده‌اند.
قرارداد 1919: حضور و نفوذ انگلیسی‌ها در ایران در غیاب قدرت روسیه، این کشور را به این صرافت انداخت تا ایران را هر چه بیشتر در کنترل خود داشته باشد. مبتکر این کار لرد کرزن، وزیر امورخارجه وقت انگلیس بود که پیش از آن فرمانروای هند نیز بود و سفرهایی به ایران داشت و ایران را از نزدیک می‌شناخت و موقعیت راهبردی ایران را درک کرده بود. کرزن به این منظور به سفارت این کشور در تهران دستور داد تا با حسن وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر وقت ایران وارد مذاکره شود و مقدمات این توافق‌نامه را شکل دهد. انگلیسی‌ها برای پیشبرد خواست‌های خود و امضای این قرارداد علاوه بر دادن رشوه‌های هنگفت به نخست‌وزیر، وزیر امورخارجه و برخی دیگر از مقامات دولتی به آنها نوعی مصونیت سیاسی نیز دادند. این قرارداد در 9 اگوست 1919/ 1337ه . ق به امضای نخست‌وزیر ایران و سر پرسی کاکس، وزیرمختار انگلیس در تهران رسید. به موجب این قرارداد که تا یک سال بعد صدای آن هم درنیامد، نظارت بر تشکیلات نظامی و مالی ایران منحصرا در دست مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت و در مقابل دولت انگلستان متعهد می‌شد قرضه‌ای به ایران بدهد و خسارت وارده به این کشور در زمان جنگ را جبران و احداث راه‌آهن و تجدید نظر در تعرفه‌های گمرکی را بپردازد.8 این قرارداد آنقدر مخالف داخلی و خارجی پیدا کرد که خود به خود اجرای آن لغو و بالاخره پس از کودتای اسفند 1299 رسما ملغی شد.
کودتای سوم حوت (اسفند) 1299: انگلیسی‌ها که در برابر موج پیشرفت کمونیست‌ها در قفقاز و آسیای مرکزی درمانده شده بودند، طرحی به‌نام نوار بهداشتی را به اجرا درآوردند که ایران در آخرین مرحله به آن پیوست. بر اساس این طرح باید در اطراف حریم شوروی کشورهای ضدکمونیستی به وجود می‌آمدند و در ایران نیز قرار شد با خروج نظامیان انگلیسی، کودتایی شکل بگیرد. ژنرال آیرونساید، فرمانده انگلیسی‌ها در ایران با مذاکره با رضاخان میرپنج و سیدضیاءالدین طباطبایی مقدمات کودتا را فراهم کرد و با تجهیز قزاق‌های مقیم قزوین آنها را در سوم اسفند 1299 راهی تهران کرد. احمدشاه قاجار نیز که با عمل انجام شده مواجه شده بود، ناچار سیدضیاء را نخست‌وزیر و رضاخان را با لقب سردار سپه به‌عنوان وزیر جنگ انتخاب کرد.9 پس از این کودتا ـ که به کودتای سیاه معروف شد ـ حکومت 100 روزه سید‌ضیاء شروع شد، بسیاری از آزادیخواهان و سیاستمداران قدیمی زندانی شدند و برای آن‌که این دولت منزلتی پیش مردم بیابد، آنها قرارداد ملغی شده 1919 را نیز مجددا ملغی اعلام کردند.10
پی‌نوشت‌ها:
1ـ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، 1364، ص 345.
2 ـ برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: پلیس جنوب ایران، منیره راضی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1381.
3 ـ مجد؛ محمدقلی، قحطی بزرگ، ترجمه محمد کریمی، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، 1386.
4 ـ مجد، پیشین، صفحات 17- 15.
5 ـ‌ همان، ص 18.
6 ـ همان، صفحات 20-19.
7 ـ‌ همان، ص 21.
8 ـ هوشنگ مهدوی، همان ص 360.
9 ـ همان، ص 9-368.
10 ـ برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، علی‌اصغر زرگر، ترجمه کاوه بیات، پروین و معین، تهران 1372؛ ص 59 به بعد.

  پنجشنبه 31 تیر 1389           

 

تبلیغات