فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۸۸۵ مورد.
آسیب شناسی پژوهش های سکه شناختی در ایران:مطالعه موردی سکه های ایران باستان
حوزه های تخصصی:
سکه شناسی از دانش های مکمل مطالعات تاریخی به شمار می رود که کاربرد آن حداقل از حدود صد سال گذشته مورد تأیید پژوهشگران باستان شناس، تاریخ دانان، مورخان تاریخ هنر و دانش های مرتبط دیگر بوده است.سکه ها به دلیل مقاومت فلز به کار رفته در آن ها، در برابر تغییرات دما و رطوبت، با تغییرات کم و در بسیاری موارد با کیفیت عالی باقی می مانند.اطلاعات موجود در سکه ها، از جمله نقوش، خطوط، عبارات، شعارها، نمادها و روند تغییر در علائم آن ها در مطالعات باستان شناختی، تاریخی، اقتصادی و اجتماعی بسیار اهمیت دارند.با وجود پیشینه ی ایران به عنوان یکی از نخستین سرزمین های مروج سکه و مجموعه های درخور توجه از سکه های ادوار مختلف تاریخ این سرزمین که در موزه ها و مجموعه های خصوصی داخل و خارج از ایران نگهداری می شود، به مطالعات سکه شناختی در ایران به عنوان دانشی مستقل یا مکمل مطالعات تاریخی کمتر توجه شده است.در این مقاله با توجه به فقر موجود در مطالعات بین رشته ای، به ویژه دانش های مکمل مطالعات در حوزه ی تاریخ ایران باستان، ضمن مروری بر پیشینه ی دانش سکه شناسی، با تکیه بر روش SWOT نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی مطالعات ایرانی در مورد سکه های ایران باستان را آسیب شناسی می کنیم.نتیجه ی این پژوهش نشان دهنده ی فقدان برنامه ی منسجم و علمی برای پژوهش در مورد سکه های ایران باستان است، در حالی که زمینه های مناسب برای پژوهش مستمر برای تکمیل مطالعات تاریخی پژوهشگران ایرانی و ارائه ی دیدگاه های نو در حوزه ی مطالعات بومی و بین المللی سکه های ایران باستان فراهم است
سرشت تبیین تاریخی در اندیشه ی ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
ابن خلدون در مقدمه ی خود گونه ای از اندیشه ی تاریخی را مطرح کرده است که با تاریخ نگاری رایج عصر خود و حتی پس از آن، تفاوت های آشکاری دارد.در این شیوه به جای تأکید بر وقایع و فقط نقل اخبار، بر یافتن سرشت وقایع تاریخی، علت وقوع آن و تأثیرات آن بر حوادث دیگر تأکید می شود.این رویکرد به تاریخ که می توان تاریخ علمی، سنجیده و اندیشیده و به بیان دیگر منطق تاریخ خواند، روشی دارد که مقدمه ی ابن خلدون در بیان گام ها و چند و چون آن صراحتی ندارد.هرچند محتوای مقدمه ی ابن خلدون، تأسیس علمی تحت عنوان علم عمران است که بتوان به کمک آن تاریخ نقلی را به سطح تاریخ برهانی و عقلی ارتقاء داد، اما ابن خلدون جدای از فقراتی که به نقل اخبار گذشته اختصاص می دهد، هیچ گاه به صراحت از روش چگونگی توضیح و تبیین تاریخی سخن نمی گوید.بدین ترتیب علم عمران متکفل شناخت سرشت اجتماعات بشری و طبایع انسانی می شود که خود به فهم تاریخی ما کمک می کند.اما مسئله ی دشوار این است که پس از آگاهی از سرشت و طبایع جوامع انسانی چگونه به نقد اخبار تاریخی و تبیین واقعیت های تاریخ بپردازیم؟به بیان دیگر علم عمران ابن خلدون، چه رویکردی برای تبیین خبر تاریخی، چه از دیدگاه منفی و نقادی و چه از دیدگاه مثبت و ایجابی دارد؟در این مقاله کوشیده ایم از خلال مقدمه، به منطق تبیین و علیت تاریخی در اندیشه ی ابن خلدون پی ببریم.نتیجه ی بررسی مقدمه نشان می دهد که منطق علم عمران، نوعی حکمت در معنای عام است که واجد ضرورت مادی و طبیعی است، نه ضرورت عقلی و نظری.هدف علم عمران نیز برهانی کردن تاریخ است، ولی ماده ی این برهانی سازی تنها عقل نیست، بلکه هم علوم عقلی(مانند فلسفه ی طبیعی) و هم علوم نقلی(نظیر فقه و نصوص دینی) در این برهانی سازی به کمک مؤلف مقدمه می آیند.
تاریخ نگاری اسلامی در روایت اهل حدیث نمونه ی موردی: تاریخ خلیفة بن خیاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی متون تاریخ نگاری اسلامی، می تواند به عنوان مسیری برای فهم شیوه ی تفکر مسلمانان درباره ی گذشته در سده های نخست اسلامی تلقی شود. برای این امر می توان با انتخاب رویکرد نظری تفسیرگرایی و ره یافت معناکاوی، منظری متفاوت به این متون داشت. بر این مبنای نظری، داده های مؤلفان این متون، «گزارشی از واقعه» بر مبنای تفسیر و درک آن ها از رویدادهای گذشته است که در قالب «گزارش واقعه» - با ادعای برابری با عینیت رویداد - به مخاطب منتقل می شود. بر این اساس، شیوه ی گزارش دادن آن ها از رویدادهای گذشته، نشان دهنده ی نظام ارزشی و باورهای ایشان و آن مقوله ای است که به یک معنا ایدئولوژی مورخ نامیده می شود. بدین ترتیب، این نگاه ایدئولوژیک از گذشته، تصویری خاص و معنایی ویژه از آن را به مخاطب منتقل می کند و تاریخ گذشته در این بازنمایی/بازسازی، معنایی دیگر به خود می گیرد. این عمل – آگاهانه یا غیر آگاهانه – بر اساس درک ضرورت و نیازهایی در زمانه و زمینه ای که مورخ در آن قرار دارد، انجام می شود. بدین سان، با بازشناسی معنا و مضمون بازنمایی مورخ از گذشته، می توان به درک دشواره/مسئله ی وی نزدیک شد،که محرک او برای مراجعه به تاریخ و نگارش آن بر اساس نگرش و روش معینی بوده است. از آن جا که هر مورخ، متعلق به یک بافت فکری و نیروهای اجتماعی باورمند به آن است، بنابراین، منافع و باورهای عقیدتی/سیاسی آن نیروها نیز در بازنمایی گذشته در نظر گرفته می شود. بنابراین، تاریخ از منظر روایتی که نیروهای اجتماعی از گذشته دارند، بازخوانی و بازنمایی می گردد.
در این مقاله، کتاب تاریخ خلیفة بن خیاط، به عنوان نخستین نمونه ی تاریخ عمومی اسلام، بر اساس این رویکرد بررسی می شود. یافته های مقاله نشان می دهد، ابن خیاط بر مبنای شیوه ی تفکر اهل حدیث به تاریخ گذشته ی خلافت اسلامی نگریسته و به همین دلیل به حاشیه رانی، غیریت سازی و طرد خوارج، ایرانیان و ترکان در تاریخ خلافت پرداخته و هویت عربی/اسلامی و اقتدارگرایی خلافت اسلامی را برجسته ساخته است.
تاریخ خوارزم محمودبن محمد خوارزمی:تاریخ محلی با رویکردی فرهنگی- دینی
حوزه های تخصصی:
تاریخ های محلی نایافته ی ایرانی فراوان است، هر چند که مطالعات درباره ی تاریخ نگاری در ایران بر تاریخ های محلی موجود و نیز اقسام آن متمرکز بوده است.پژوهش حاضر به مطالعه ی تاریخ خوارزم اثر مفقود محمودبن محمد خوارزم (د568 ق) به زبان عربی اختصاص دارد که افزون بر مستخرجات، خلاصه ای مخطوط هم از آن در دست است.این مقاله که ویراسته ی خلاصه ی مذکور را نیز شامل می شود، نشان می دهد علاوه بر اقسام شناخته شده ی دینی و غیردینیِ تاریخ محلی، گونه ی دیگری به عنوان تاریخ محلی فرهنگی- دینی نیز قابل شناسایی است.نوع اخیر که تاریخ خوارزم نمونه ی خوبی برای آن است، برخلاف تاریخ های محلی صرفاً دینی، ترجمه های دانشمندان علوم غیرحدیث را نیز در برمی گیرد.به سبب همین ویژگی، محمودبن خوارزمی می تواند در زمره ی مورخان محلی پیشتاز ایران در سده های میانه به شمار آید.یافته ها همچنین آشکار می کند که الگوی ذکر حدیث و دیگر روایت های اسلامی در تاریخ های محلی ایرانی برای ستودن محلی خاص، لزوماً به معنی پذیرش آن منقولات از سوی خوانندگان نیست.
اثرات هجوم مغول در سیر جغرافیانویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا نیمه اول قرن دوم هجری، اغلب جغرافیانویسان را لغت شناسانی تشکیل می دادند که به ذکر انوار و فضایل تاریخی و جغرافیایی می پرداختند. گسترش قلمرو اسلامی و آشنایی با ملل دیگر روند ""جغرافیای فضیلت شمار"" را به سمت ""جغرافیای توصیفی"" تا هجوم مغول سوق داد. در تألیفاتی که به جغرافیای توصیفی می پرداختند، موضوعاتی همچون مسالک، راه هایی که به خانه خدا ختم می گردید، تعیین جهت قبله، جغرافیای طبیعی و آب و هوا توجه گردید. تر.س از مغول، جغرافیای توصیفی و طبیعی را به سمت ""جغرافیای تاریخی و انسانی"" سوق داد. بیشتر نویسندگان این کتب ماجراجویانی بودند، که تلاش داشتند، در نژاد، مردم شناسی، آداب و رسوم و مذهب مغولی دقت و اکتشاف کنند تا پاسخی برای اذهان آشفته مردم و بخصوص اروپاییان پیدا کنند. به همین جهت مهم ترین منابع جغرافیایی این دوره را سفرنامه های غربی تشکیل می دهد. وضعیت خانقاه ها، صوفیان و درویشان و وضع اقتصادی مردم در این تألیفات جایگاهی ویژه می یابد و بدین لحاظ روند جغرافیانویسی مسلمانان از جغرافیای فضیلت شمار به سمت جغرافیای طبیعی (توصیفی) و سپس جغرافیای تاریخی- انسانی حرکت نمود.
خطوط شریف علماى عظام در نسخة مشیخه(معرفى اجمالى نسخة خطى شمارة ٥٠٤٧ کتابخانة مرکزى دانشگاه تهران)
حوزه های تخصصی:
معرفى اثرى نویافته از میرسلام الله موسوى(مجرم) مراغى در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى
حوزه های تخصصی:
معرفى نسخه خطى منظومه نجومى ارجوزة صورالکواکب؛ نویسنده: ابوعلى بن عبدالرحمن صوفى رازى (م 449 ق)
حوزه های تخصصی:
نشست توجیهی نسخه ی کتاب آزمایشی تاریخ سوم راهنمایی
حوزه های تخصصی:
پیدایش و گسترش خاطره شفاهی نوین و ملاحظات آموزشی آن
حوزه های تخصصی:
درگذشت ایرج افشار
حوزه های تخصصی:
بررسی روش و بینش تاریخی عباسقلی آقا باکیخانوف(با تکیه بر کتاب گلستان ارم)
حوزه های تخصصی:
عباسقلی باکیخانوف جزو معدود مورخان دوره ی معاصر است که از علوم و فنون جدیدی همچون جغرافیا، باستان شناسی، مردم شناسی، فولکور و ... در تألیف اثر تاریخی اش بهره گرفته و دایره ی تاریخ را فراخ تر از آن دیده که گذشتگان می انگاشتند.وی برخلاف بیشتر مورخان پیشین که فقط به تاریخ سیاسی توجه داشتند، پا را از دایره ی سنت های تاریخ نگاری قدیمی فراتر نهاده و به موضوعاتی چون تاریخ اجتماعی، اقتصادی، ادبی، فرهنگ و تمدن و ... پرداخته است.وی بیشتر روایاتی را که در تالیف اثرش به کار گرفته است، نقد می کند. وی در تاریخ نقشی برای قضا و قدر قائل نبوده و به تاریخ فقط از بُعد عبرت آموزی نمی نگرد، بلکه آن را وسیله ای برای پی بردن به علل زوال و ترقی ملت ها و جوامع و معیار تشخیص نیک و بد آن ها می انگارد.در کنار این خصوصیات و مزایا، کار او نقایصی هم دارد.باکیخانوف به موضوعاتی چون اقشار و طبقات، تجارت و زندگی کوچ نشینی نپرداخته است، در حالی که آثاری همچون قراباغ نامه ها از این موضوعات غافل نمانده اند.تقسیم بندی دوره های تاریخی گلستان ارم سلسله ای بوده است؛ با این حال هیچ یک از آثار هم دوره ی گلستان ارم همچون قراباغ نامه ها که چند دهه بعد از گلستان ارم نوشته شده اند، به پای کار باکیخانوف نرسیده اند.
روگرفت از کتاب کشف الغُمَّه ی اربلی کندوکاو در منابع کتاب الفصول الُمهّمه ی ابن صبّاغ مالکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن صبّاغ مالکی (784-855ه .ق)، از جمله ی نویسندگان سنّی سده ی نهم هجری قمری است که کتابی در زمینه ی زندگانی دوازده امام (ع)، با عنوان الفُصول المُهمَّه فی معرفة الائمه نوشته است. وی در تدوین این کتاب به طور گسترده از نوشته ی دانشمند شیعی سده ی هفتم هجری قمری، علی بن عیسی اربلی (م. 692 ه .ق) با عنوان، کشف الغُمَّه فی معرفة الائمه استفاده برده، اما در سراسر متن نوشته ی خودهیچ یادی از او نکرده است. دو احتمال در باره ی مقصود وی از به کارگیری این شیوه محتمل است: 1. پیش گیری از متهم شدن به تشیّع و از استناد افتادن کتاب، و یا حفظ اصالت کتاب، 2. متهم نشدن به رونویسی از کتابی دیگر. در این مقاله ضمن بررسی مآخذ مستقیم و غیر مستقیم مورد استفاده ی ابن صبّاغ، روشن خواهد شد که وی در استفاده از منابع شیعی پرهیزی نداشته و از این گونه منابع در کتاب خود بارها یاد کرده است؛ بنابر این، کتمان وی در یاد کردن از منبع اصلی خویش، به منظور القای اصالت نوشته ی خود به خواننده بوده است.