مقالات
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر پژوهشی در زمینه ی تاریخ فرهنگی ایران است و به لحاظ جست وجو در تاریخ نوشته ی ابن بلخی برای دست یابی به اندیشه ی مسلط بر آن، پژوهشی در حوزه ی معرفت شناسی به شمار می آید.نقش فرهنگ فرد مورخ و فرهنگ جامعه ی مورخ در تاریخ نگاری او به لحاظ درک رخدادهای تاریخی و چگونگی پردازش آن ها موضوعی در خور بررسی است. معرفت متعارف مسلط در روزگار ابن بلخی، رویکردی به اندیشه ی سیاسی ایرانیان و فرهنگ شعوبیه داشت که به هر دو رویکرد در فارسنامه می توان دست یافت.نتیجه ی تحقیق حاضر نشان می دهد معرفت متعارف جامعه در تاریخ نگاری مورخان- برای نمونه ابن بلخی- به لحاظ درک و تبیین معیارهای اعتباری مورخ بازتاب می یابد.نگرش ابن بلخی واکنشی به حضور ترکان در مسند قدرت در ایران بود؛ در حالی که با آداب ملک داری پارسیان آشنا نبودند و همچنین واکنشی بود به حضور اقوام «غیر»ایران در ایران زمین.او در مواجهه با بیگانگان، با هدف بازتولید دستاوردهای فرهنگی ایرانیان پیشین، به تاریخ نگاری «ایران مدار» روی آورد. استنباط های محقق با تفسیر و تحلیل مضمون و داده ها و کشف معیارهای اعتباری ابن بلخی، با در نظر گرفتن زیست گاه و صورت بندی معرفت او به دست آمده است.
پژوهشی سکه شناختی بر آغاز حکمرانی سلجوقیان در جرجان
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که اطلاعات منابع مکتوب با کاستی هایی همراه است و این آثار در سیر تاریخی خود از متون پیشین وام گرفته اند، چنانکه با مطالعه ی راحه الصدور راوندی یا زبده النصره بنداری اصفهانی و منابع دیگر، مطالب قابل توجهی در مورد تاریخ محلی ایران در عهد سلجوقیان به دست نمی آید و این مطالب در قرون بعدی در آثاری چون روضه الصفای ناصری تکرار و تلخیص شده اند؛ از این رو با مراجعه به منابع غیرمکتوب چون سنگ نبشته ها، مهر نبشته ها، گل نبشته ها به گوشه های تاریک تاریخ ایران در دوره ی سلجوقی می توان راه یافت.در این مقاله، سکه ای بازمانده از عصر سلجوقی را بررسی می کنیم که تاکنون معرفی نشده است و می توانیم آن را یکی از اسناد تاریخی ایران در ابتدای شکل گیری قدرت سلجوقیان در جرجان به شمار آوریم.با استفاده از این سکه کاستی های برخی متون مکتوب مرتبط با دوره ی سلجوقیان برطرف می شود.بدین ترتیب، این پژوهش ضمن تبیین آغاز قدرت گیری سلجوقیان در جرجان و طبرستان با استناد به سکه نبشته ها و مقایسه با متون کهن، به معرفی یک امیر محلی به نام مرداویج بن بشو-بسّو – می پردازد که سیادت و قیادت طغرل سلجوقی و خلیفه ی عباسی را بر خود پذیرفته است
جستاری بر تاریخ نگاری رسمی زنان در دوره ی پهلوی اول
حوزه های تخصصی:
در آغاز حکومت پهلوی، یکی از شعارها، تغییر شرایط و ارتقای وضعیت زنان برای خروج از زندگی سنتی بود.در همین راستا اقداماتی انجام شد که پرسروصداترین آن ها امریه ی کشف حجاب است.تحصیل دختران و بانوان از مقطع ابتدایی تا سطوح عالی، ایجاد شرایط اشتغال آن ها در خارج از خانه و حضور در اجتماع از دیگر اقداماتی بودند که به اشکال گوناگون از سوی رسانه های دولتی تشویق و تبلیغ می شدند.اهل قلم نیز بیکار ننشستند و در انعکاس ایدئولوژی و سیاست های دولت و در رأس آن، شخص رضاشاه، به نگارش تاریخ نگاری رسمی دوران پهلوی اول خوانده می شوند، برآیند عملکرد دولت و دیدگاه مورخان رسمی حکومت در رویارویی با مسائل زنان و توجه به حوزه های زنانه به شمار می روند؛ از این رو در این مقاله به شیوه ی توضیحی تحلیلی در پی یافتن پاسخ مناسبی برای این سئوال هستیم که زن در آثار تاریخ نگاری رسمی چه جایگاهی دارد؟
اهمیت تاریخی دیوان لغات ترک محمود کاشغر
حوزه های تخصصی:
سده ی چهارم هجری آغاز حاکمیت یافتن فرمان روایان ترک در سرزمین های اسلامی بود.حاکمیت ترکان در جهان اسلام در سده یپنجم به حدی گسترش یافت که هم زمان چندین دولت قدرتمند ترک نواحی شرقی قلمرو خلافت عباسی را بین خود تقسیم کرده بودند:قراخانیان در بخش های وسیعی از ماوراءالنهر، غزنویان در شرق خراسان و غرب هندوستان و سلجوقیان در ایران، آناتولی و شام.از بین این دولت ها قراخانیان نگارش به زبان ترکی را به شدت تشویق کردند.از آثار نگارش یافته در سده ی پنجم در قلمرو قراخانیان و تحت حمایت آن ها، کتاب دیوان لغات الترک نوشته ی محمود کاشغری بود.این لغت نامه ی ترکی- عربی به زبان رایج علمی آن زمان، یعنی عربی نگارش یافته است.این نوشتار در پی مشخص کردن اهمیت و ارزش این اثر از بعد تاریخی است؛ از این رو اهمیت دیوان لغات ترک برای تاریخ میانه ی ایران، به ویژه دوره ی ترکان بررسی شده است.همچنین، در این نوشتار نقش ترکان در اقتصاد و تجارت ماوراءالنهر و جاده ی ابریشم بر اساس دیوان لغات ترک به دقت بررسی شده است.
سرشت تبیین تاریخی در اندیشه ی ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
ابن خلدون در مقدمه ی خود گونه ای از اندیشه ی تاریخی را مطرح کرده است که با تاریخ نگاری رایج عصر خود و حتی پس از آن، تفاوت های آشکاری دارد.در این شیوه به جای تأکید بر وقایع و فقط نقل اخبار، بر یافتن سرشت وقایع تاریخی، علت وقوع آن و تأثیرات آن بر حوادث دیگر تأکید می شود.این رویکرد به تاریخ که می توان تاریخ علمی، سنجیده و اندیشیده و به بیان دیگر منطق تاریخ خواند، روشی دارد که مقدمه ی ابن خلدون در بیان گام ها و چند و چون آن صراحتی ندارد.هرچند محتوای مقدمه ی ابن خلدون، تأسیس علمی تحت عنوان علم عمران است که بتوان به کمک آن تاریخ نقلی را به سطح تاریخ برهانی و عقلی ارتقاء داد، اما ابن خلدون جدای از فقراتی که به نقل اخبار گذشته اختصاص می دهد، هیچ گاه به صراحت از روش چگونگی توضیح و تبیین تاریخی سخن نمی گوید.بدین ترتیب علم عمران متکفل شناخت سرشت اجتماعات بشری و طبایع انسانی می شود که خود به فهم تاریخی ما کمک می کند.اما مسئله ی دشوار این است که پس از آگاهی از سرشت و طبایع جوامع انسانی چگونه به نقد اخبار تاریخی و تبیین واقعیت های تاریخ بپردازیم؟به بیان دیگر علم عمران ابن خلدون، چه رویکردی برای تبیین خبر تاریخی، چه از دیدگاه منفی و نقادی و چه از دیدگاه مثبت و ایجابی دارد؟در این مقاله کوشیده ایم از خلال مقدمه، به منطق تبیین و علیت تاریخی در اندیشه ی ابن خلدون پی ببریم.نتیجه ی بررسی مقدمه نشان می دهد که منطق علم عمران، نوعی حکمت در معنای عام است که واجد ضرورت مادی و طبیعی است، نه ضرورت عقلی و نظری.هدف علم عمران نیز برهانی کردن تاریخ است، ولی ماده ی این برهانی سازی تنها عقل نیست، بلکه هم علوم عقلی(مانند فلسفه ی طبیعی) و هم علوم نقلی(نظیر فقه و نصوص دینی) در این برهانی سازی به کمک مؤلف مقدمه می آیند.
پیوندهای گفتمان های ملی گرایی و حقوق شهروندی در عصر قاجار
حوزه های تخصصی:
اندیشه ی ناسیونالیسم یا ملی گرایی و مفهوم حقوق شهروندی از مفاهیم و مبانی اندیشه ی تجدد به شمار می آیند.پیدایش این دو گفتمان در اروپا تحت تأثیر زمینه های ذهنی، تحولات سیاسی و اجتماعی و انقلاب های دموکراتیک به ویژه انقلاب کبیر فرانسه بوده است.در ایران عصر قاجاریه به دنبال رشد اندیشه های نوخواهانه، مجالی نیز برای طرح مفاهیم جدید حقوقی از جمله مفهوم حقوق شهروندی فراهم شد.بررسی آثار اندیشه گران و نوخواهان دوره ی قاجار نشان می دهد گفتمان ملی گرایی بستر مناسبی برای طرح مفهوم نوپای حقوق شهروند در آن روزگار بوده است.مقاله ی حاضر با هدف بررسی تأثیر اندیشه ی ملی گرایی در طرح و رواج گفتمان حقوق شهروندی در عصر قاجار نگاشته شده است.مهم ترین رهیافت مقاله این است که گفتمان وطن مدار علاوه بر برانگیختن احساسات وطن دوستانه، مدخل مناسبی برای طرح حقو شهروندی و دگرگونی روابط دولت و ملت شد.