ظهور و افول نقشهای مختلف کشورها در معادلات منطقه ای و بین المللی، تابعی از دو دسته عوامل داخلی و خارجی است. تعریف و تعیین نقشها نیز در فضای رقابتی شدید دو بلوک شرق و غرب، متاثر از موقعیت درونی و بیرونی هر یک از کشورها، در همین چارچوب محقق می گشت. شرایط محیطی ایران در دوره پهلوی دوم از یک سو و زمینه های مساعد داخلی و همسو با اقتضائات محیطی از سوی دیگر، موجب شد ایران به عنوان ژاندارم منطقه مطرح گردد. در این نوشتار، چگونگی تحقق این نقش بررسی می شود.
با گسترش باستان شناسی جدید از دهه 1960 م .به بعد، تفسیر و تحلیل نظری یافته های باستان شناسی مورد توجه باستان شناسان « نوگرا» قرار گرفت .باستان شناسی جدیدبابهره گیری از آموزه های رشته های علمی دیگر،نظیر علوم اجتماعی، علوم اقتصادی و علوم سیاسی، پا از حوزه توصیف صرف داده های فرهنگی فراتر گذاشته و به تشریح جنبه های «غیر ملموس»زندگی بشر پرداخته است.دراین میان، آثار باقی مانده از «شیوه های تدفین» از اهمیت ویژه ای برخوردار است.شیوه تدفین،معماری تدفینی و اشیای تدفینی در شناخت سازمان اجتماعی جوامع انسانی نقش بسزایی ایفا کنند.کورگان های سکایی چه از لحاظ سبک معماری و چه از نظر دارا بودن اشیای تدفینی ،انعکاس دهنده سازمان اجتماعی ، باورهای اعتقادی و نظام سیاسی جوامع سکایی است.در این مقاله سعی شده با توصیف و تحلیل شماری از گورتپه های سکایی، با رویکرد باستان شناسی اجتماعی به مطالعه زوایایی از ساختار اجتماعی و سیاسی سکاها پرداخته شود.