نگارنده، ضمن اشاره به دلایل ورود تفنگ به ارتش ایران می آورد که با افزایش کاربرد سلاح های گرم در ارتش و بروز لیاقت تفنگچیان، رسته های جدیدی در ارتش شکل می گیرد. قدرت و توان نظامی این ارتش، شاه عباس اول را وامی دارد تا دست به تغییراتی در ارتش بزند و بر آن اساس سپاهش را نظم ببخشد و در چنبره مهار خود داشته باشد. منصب های تفنگچی آقاسی، وزیر تفنگچیان، مین باشی تفنگچیان، تفنگچیان سرکار خاصه، تفنگداران شاهی و یوزباشی تفنگچیان، با استناد به فرمان شاه سلطان حسین مبنی بر انتصاب میرزا محمدتقی کلانتر یزد به وزارت تفنگچیان خاصه در سال 1131ق. و فرمان دیگر او مبنی بر اعطای مقام نیابت استانداری فارس به میرزا محمدتقی در 113ق.، شرح داده می شوند. نتیجه گرفته می شود، ارتش یکی از اهرم های قدرت شاه در نظام حکومتی ایران بوده است، به طوری که با آن می توانسته: 1- زهرچشم خوبی از دشمنان گرفته، بر بقای حکومتش بیفزاید؛ 2- شاه با اهداف خاصی از جمله پذیرفتن قابلیت ها، استعدادها و توانمندی ها، جلوگیری از افزایش قدرت صاحب منصبان غیرایرانی، حاکم بودن فضای تشویش و رقابت میان صاحب منصبان ایرانی و غیرایرانی، و به حساب آوردن قدرت امیران ایرانی تبار نظام برای حفظ تعادل در قوای نظامی کشور، به افراد اهمیت می داد؛ 3- کسب امتیاز از شاه از رهگذر آموزش آسان رعایا و مسلح کردن آن ها.
یکی از اصول مهم تاریخ نگاری انتقادی، بررسی صحت و سقم منابع تاریخی است. کلاوس. یو. هاخ مایر در مطالعه ای انتقادی با تقسیم منابع تاریخی هر دوره به دو دسته منابع روایی و آثار باقیه (Überreste) نشان داده است که منابع روایی در دوره مورد مطالعه او (آل بویه) دارای ضعف هایی چون: اشکال و انحراف در انتقال مطالب، اصالت مؤلف و جانبداری هستند؛ از این روی عمده پژوهش هایی که تاکنون از سوی محققانی چون بوسه و کبیر در باره این دوره انجام شده اند کامل نیستند. هاخ مایر معتقد است باید گزارش های منابع روایی با استفاده از آثار باقیه که خود به سه دسته آثار باقیه انتزاعی، آثار باقیه شیئی و آثار باقیه نوشتاری تقسیم می شوند، مورد اصلاح قرار گیرند یا تکمیل شوند. او با بررسی مجموعه رسایل صابی که یکی از چهار مجموعه رسایل برجای مانده از دیوان انشای دوران بوییان است، می کوشد ارزش این دسته از منابع را که به گمان وی در رده سوم آثار باقیه یعنی رده نوشتاری طبقه بندی می شوند برای تاریخ نگاری و تکمیل منابع روایی نشان دهد.
موزه بازتاب اندیشه ها و خلاقیت های انسانی است که مطالب خود را با زبان خاص، یعنی زبان واقعی اشیا بیان می سازد، نقش فضا و معماری در ساماندهی موزه های موجود و رهاساختن آنها از بند کاربری خاص و ایجاد زمینه رشد کیفی مجموع های علمی، آموزشی، پژوهشی، نیاز به بررسی مسائلی چون نورپردازی و رنگ آمیزی، طراحی ویترین ها و بناهای ملزوماتی را دارد که با طراحی موزه ها در شاخه های کلی هنری، تاریخی، علمی می توان به آن دست یافت. امروزه توجه به معماری موزه ها از بحث انگیزترین ساختمان های جهان هستند چرا که میدان نوآوری و خلاقیت را در بر دارند. لذا چنانچه اشیا موزه در پرتومعیار صحیح علمی، هنری، روان شناسی، نوع چیدمان با معماری حجم و فضا آمیخته می گردد، مجموعه آثار ارزشمند فرهنگی که دلالت به هویت یک جامعه دارد به درستی به انتقال مفاهیم دست یافته و نقش خاص، مجموعه تبیین می گردد، دراین پژوهش با توجه به نظریه های معماری و اهداف باستان شناسانه سعی گردیده در جهت ساماندهی جاذبه های بازدید از موزه ها و رفع نقایص گذشته راهکارهای نوینی ارائه گردد.