یکی از اصول مهم تاریخ نگاری انتقادی، بررسی صحت و سقم منابع تاریخی است. کلاوس. یو. هاخ مایر در مطالعه ای انتقادی با تقسیم منابع تاریخی هر دوره به دو دسته منابع روایی و آثار باقیه (Überreste) نشان داده است که منابع روایی در دوره مورد مطالعه او (آل بویه) دارای ضعف هایی چون: اشکال و انحراف در انتقال مطالب، اصالت مؤلف و جانبداری هستند؛ از این روی عمده پژوهش هایی که تاکنون از سوی محققانی چون بوسه و کبیر در باره این دوره انجام شده اند کامل نیستند. هاخ مایر معتقد است باید گزارش های منابع روایی با استفاده از آثار باقیه که خود به سه دسته آثار باقیه انتزاعی، آثار باقیه شیئی و آثار باقیه نوشتاری تقسیم می شوند، مورد اصلاح قرار گیرند یا تکمیل شوند. او با بررسی مجموعه رسایل صابی که یکی از چهار مجموعه رسایل برجای مانده از دیوان انشای دوران بوییان است، می کوشد ارزش این دسته از منابع را که به گمان وی در رده سوم آثار باقیه یعنی رده نوشتاری طبقه بندی می شوند برای تاریخ نگاری و تکمیل منابع روایی نشان دهد.