از زمان پایان گرفتن جنگ به بعد، برای ثبت جوانب مختلف این تجربه مهم، بویژه ابعاد تاریخی نظامی آن، تلاش گسترده و فزاینده ای در کار بوده است که در این مقاله گوشه هایی از آن به بحث گذاشته شده است. ""مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ"" وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و "" گروه نگارش تاریخ نظامی ارتش"" وابسته به ارتش دو مرکز عمده ای هستند که بار اصلی این بررسی ها را برعهده دارند و حاصل تلاش های آن ها در مقایسه با کل فرایند تاریخ نگاری در ایران معاصر و آثار آن در حاصل درخور توجهی است. در این مقاله به پاره ای از دشواری های کار نیز اشاره شده است.
پژوهش علمی در هر رشته ای نیازمند آشنایی با روشهای تحقیق در آن علم است. پیشرفت در هر علمی مستلزم تامل در مبانی معرفت شناختی و روش شناسی آن علم است و این تامل نیز پیش از هر چیز نیازمند مساله شناسی است. از این رو، در این مقاله تلاش می شود تا با نگاهی کوتاه به مقوله روش و روش شناسی به طرح پرسشهای اصلی در حوزه روش شناسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی همت گمارد تا ذهن و ضمیر اصحاب فکر و قلم را به چاره اندیشی و تفکر وادارد.
علی رغم وقوع انقلاب مشروطه و تغییر ساختار حکومت از سلطنت استبدادی به حکومت مشروطه و همچنین تلاش اکثریت نمایندگان مجلس در دوره های اولیه آن برای ایفای نقش در صحنه تحولات سیاسی و تمایل به تمرکز زدایی، به تدریج سهم ایالات و مناطق در روند تصمیم گیری های کلان رو به نقصان نهاد. و با روی کارآمدن حکومت خودکامه پهلوی، تمرکزگرایی به یکی از ارکان اصلی حکومت پهلوی مبدل شد. در تاریخ معاصر ایران، تمرکزگرایی و تمرکززدایی، همپای توسعه نیافتگی و توسعه یافتگی سیاسی، با فراز و نشیب های کوتاه و بلندی همراه بوده است. در همین دوره، گاه به توسعه یافتگی سیاسی نزدیک و گاه از آن دور شده ایم. در دوره معاصر تاریخ ایران، تمرکزگرایی را بیشتر و تمرکززدایی را کمتر تجربه کرده ایم، ولی به رابطه میان تمرکزگرایی و توسعه نیافتگی سیاسی و تمرکززدایی و توسعه یافتگی سیاسی، توجه جدی تری شده است. پرواضح است که سخن گفتن در مورد تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران و بررسی کم و کیف این تحولات به دلیل تنوع موضوعات و گستردگی مباحث، کاری بس دشوار است. بنابراین در این پژوهش می کوشیم تا علت یکی از منازعات تاریخ معاصر ایران که همانا بحثی پردامنه به نام تمرکزگرایی و یا تمرکززدایی است را با توجه به فقدان پژوهشی متقن و مستند در این باره را دریابیم. پرسش اصلی این پژوهش این است که چه رابطه ای میان توسعه سیاسی و تمرکزگرایی در تاریخ معاصر ایران وجود دارد و وقوع دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب اسلامی چه تأثیری بر رابطه ای متقابل این دو متغیر نهاده است؟
برای پاسخ به این پرسش که «چه نظریه ای از عدالت بیش تر مد نظر برنامه ریزان شهری در ایران بوده است و این نظریه در گذر زمان چه تغییراتی یافته است؟» در این مطالعه نخست نمونه هایی از کاربرد مفهوم عدالت در آثار برنامه ریزان شهری ایرانی و سپس سه طرح نمونة جامع شهری بازخوانی شد. یافته ها نشان می دهد بیش ترِ برنامه ریزان شهری ایران در دو تعریف «عدالت به مثابة برابری یک سان» و «عدالت به مثابة تأمین حداقل ها» و نیز در دو بُعد اقتصادی و کالبدی به موضوع عدالت توجه کرده اند. در این نگاه، عدالت عمدتاً در غالب «تأمین دسترسی به کاربری های حیاتی» و «کاهش نابرابری های فضایی» مورد توجه برنامه ریزان ایرانی است.