آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

«فریدون آدمیت» پدر تاریخ نویسی مدرن ایران روزی که به تاریخ پیوست، پرونده تاریخی را بست که این بار نه روایتگر که رویتگر آن بود و خود موضوع آن؛ تاریخ زندگی 87 ساله مورخ و محققی که نامش یادآور “جامع آدمیت”است که پدرش میرزا عباسقلی‌خان قزوینی به همراه جمعی از مریدان میرزا ملکم‌خان ناظم الدوله، از پیشاهنگان تجدد و نوگرایی در ایران بنیان نهاد و خود تاریخ مشروطیتی را نوشت که سرآغاز نوسازی سیاسی-اجتماعی بود و روایت زندگی اصلاحگرانی را شرح داد که یک چندی حتی همین کتاب‌ها به لطف عدم تجدید چاپ چون او نایاب شدند.
 
آدمیت دیپلماتی کهنه‌کار و باسواد بود که خانه‌نشینی مورخش کرد؛تاریخ‌نگار آزادی که آزادیخواهی‌اش وی را از جرگه تاریخ‌سازان جدا کرد و چنان شد که نه روایتگر صرف تاریخ که تحلیلگر آن شد و در این رهگذر مخالفینی سرسخت را برای خود آفرید.زندگی آدمیت خود تاریخی است از تاریخ نگار مشروطیت که از خانه پر رفت و آمد “جامع آدمیت” به خانه خلوت “فریدون آدمیت” رسید.

در خانه مشروطه طلبان
فریدون آدمیت در سال 1299 شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش عباسقلی‌خان قزوینی بود که در سال 1303 قمری وارد جرگه سیاسی شد و با آشنایی با میرزا ملکم‌خان ناظم الدوله در زمره مریدان او قرار گرفت و انجمن”جامع آدمیت” را با همان اصول فکری و مرامنامه ملکم به وجود آورد.

عباسقلی‌خان در جوانی به دستگاه میرزا یحیی‌خان قزوینی مشیرالدوله پیوست و پس از انتصاب یحیی‌خان به وزارت عدلیه، به آن وزارتخانه رفت و مشیرالدوله بود که عامل آشنایی وی با محافل روشنفکری و یاران میرزا ملکم‌خان شد.فریدون آدمیت در “فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت”ملکم را مردی جامعه‌شناس و سیاسی، بسیار زیرک و دانا،دلیر و مبارز توصیف می‌کند که «در تاریخ بیداری افکار و نشر عقاید آزادیخواهی در ایران مسلما مقام او بی‌همتاست.»
 
با کشته شدن ناصر‌الدین‌شاه و سپری شدن دوران طولانی سلطنتش قوت و حدت استبداد کم شد و در آن دوره عباسقلی‌خان یک جمعیت سری سیاسی به نام «جامع آدمیت»تاسیس کرد. برخی مورخین جامع آدمیت را سومین تشکیلات شبه‌ماسونری ایران می‌دانند. این انجمن هر چند برخی آداب و رسوم سازمان‌های فراماسونری از جمله نحوه عضوگیری و علائم مخصوص اعضا و مخفی‌کاری را رعایت کرد اما سازمان‌های فراماسونری جهانی هیچگاه آن را به رسمیت نشناخته‌اند.
 
مرامنامه انجمن دو اثر از میرزا ملکم‌خان با عنوان‌های «اصول آدمیت» و «دفتر حقوق اساسی فرد» بود که اولی مردم را به انسان‌دوستی و قیام برضد جور و بیدادگری و دومی‌به شناسایی و تشریح حقوق انسان راهنمایی می‌کرد.جامع آدمیت بر مسلک غیر انقلابی استوار بود و بنیان فلسفه سیاسی آن بر “مشروطیت و محدودیت”قدرت سلطنت و انفصال قوای دولت بنا شده بود.
 
آدمیت می‌نویسد که جامع سه هدف اصلی داشت: انجام مهندسی اجتماعی برای نیل به توسعه ملی، حصول آزادی فردی به منظور شکوفایی فرد انسانی و کسب مساوات قانونی برای همگان، بی‌توجه به دین و نژاد به خاطر تضمین منزلت کلیه آحاد جامعه. پیوستن میرزا علی‌اصغرخان اتابک و محمدعلی‌شاه قاجار اوج فعالیت‌های جامع آدمیت بود که پس از بازداشت رئیس جامع آدمیت در پی ترور اتابک و دست یافتن مقامات دولتی به اسناد و مدارک جامع،هویت این انجمن فاش شد و شاه با قبول شروط عباسقلی‌خان مبنی بر رفتن به مجلس شورای ملی و ادای سوگند به تقویت مشروطیت و نیز تعهد سپردن برای اجرا و احترام به اصول قانون مشروطه از در مفارقت با انجمنی‌ها درآمد.
 
روزگار وفق مراد بود تا روزی که مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه به توپ بسته شد و استبداد صغیر آمد و گرچه گزندی به اعضای جامع آدمیت نرسید و برخی اعضایش بعدها به اولین لژ رسمی‌فراماسونری ایران - لژ بیداری ایران- پیوستند اما عباسقلی‌خان تا پایان عمر (1318شمسی) در انزوا به سر برد.
 
عباسقلی‌خان که درگذشت، فریدون برای آزمون نهایی دبیرستان دارالفنون آماده می‌شد، دارالفنونی که امیر کبیر بنایش کرد و آدمیت در آنجا از استادانی چون “جلال همایی” و “محمد صدیق حضرت”بهره‌ها برد و حال مرگ پدر می‌توانست مانعی در ادامه تحصیلات او بشمار آید، اما ابراهیم حکیمی‌(حکیم‌الملک)،از دوستان پدرش که به ادامه تحصیلات دانشگاهی فریدون آدمیت علاقه داشت، کارش را دنبال کرد وپیش برد.

آدمیت دیپلمات
آدمیت از دبیرستان به دانشکده حقوق و علوم سیاسی رفت و در سال 1321 فارغ‌التحصیل شد. پایان‌نامه دانشگاهی‌اش را درباره زندگی سیاسی میرزاتقی‌خان امیرکبیر با عنوان “امیرکبیر و ایران؛ یا ورقی از تاریخ ایران”نوشت که دو سال بعد از فارغ‌التحصیلی، در 1323، با مقدمه استادش محمود محمود که به آدمیت می‌گفت «آن جوان بسیار آراسته وجدی‌»، به صورت کتاب معروف «امیرکبیر وایران» منتشر شد.

آدمیت افسر نظام وظیفه بود که عصرها بعد از دانشکده افسری گذرش به کافه فردوس می‌افتاد که پاتوق صادق هدایت و دوستانش بود.آدمیت “امیر‌کبیر و ایران”را به هدایت و دکتر حسن شهید نورایی (استاد تاریخ وعقاید اقتصادی در دانشکده حقوق)داد و هدایت کتابش را ستود و توصیه کرد دوستانش نیز بخوانند.شهید نورایی هم ترجمه قطعه‌هایی، اثر یکی از اقتصادشناسان نامدار آلمان (در مبحث انتقاد از اقتصاد استعماری) را به آدمیت سپرد که برای جلد دوم «امیر‌کبیر وایران» در مبحث اقتصاد، از آن بهره گیرد.
 
آدمیت همواره از هدایت و شهید نورایی با احترام قلبی یاد می‌کند. هما ناطق، مورخ برجسته ایرانی از قول او می‌گوید: «هدایت بزرگوارترین انسانی بود که درمیان هموطنانم شناختم. درمیان هرقوم وقبیله‌ای واز هر رده‌ای.» آدمیت در دوران دانشجویی و از سال 1319 به خدمت وزارت امور خارجه درآمد.قرعه فال اقبال به نام آدمیت زدند و وزارت خارجه در سال 1323 او را به بریتانیا اعزام کرد تا دبیر سفارت ایران در لندن شود؛دوره پنج‌ساله‌ای که آدمیت در کنار کسب تجارب دیپلماتیک، در دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن(ال اس ای)، تاریخ سیاسی و فلسفه سیاسی خواند.
 
خودش می‌گفت «علوم غریبه غربیه به مزاجم بهتر می‌ساخت» و همین عاملی شد تا به توصیه‌ها به او که می‌گفتند «برای ادامه تحصیلات به مدرسه السنه شرقیه برود» اعتنایی نکند. از دانشگاه لندن دکترا گرفت؛فارغ‌التحصیلی که چارلز وبستر رئیس آکادمی واستاد تاریخ روابط بین‌الملل در وصفش نوشت:«آقای آدمیت در تحقیق تاریخ روابط دیپلماسی تهران در دوره اوایل سده نوزدهم، علاوه بر پشتکار ومهارت فنی، نمودار بصیرت و تفکر تاریخی استثنایی است. همچنین در دوره‌های دیگر تاریخ دیپلماسی آرشیوهای وزارت امور خارجه انگلستان، وزارت هندوستان و منابع خطی کتابخانه موزه بریتانیا تحقیق کرده است.
 
بدان مراتب،آقای آدمیت در تاریخ روابط دیپلماسی ایران در سده نوزدهم دانش استثنایی کسب کرده است و یقین دارم که می‌تواند تأثیر بزرگی در تحول تحقیقات تاریخی در ایران داشته باشد، انتظار دارم در آینده آثار مهمی به وجود بیاورد.» پس از بازگشت به تهران در سال 1328 معاون اداره اطلاعات و مطبوعات و سپس معاون اداره کارگزینی وزارت امورخارجه شد و در سال 1330 به عنوان عضو هیات نمایندگی ایران به سازمان ملل متحد اعزام شد که طی هشت سال مأموریت خود در آنجا، تا رتبه وزیرمختاری پیش رفت.
 
آدمیت در 1334 دومین اثر خود را با عنوان “جزایر بحرین: تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل” به زبان انگلیسی در نیویورک منتشر کرد. پس از بازگشت از سازمان ملل در مهر ماه 1339 سفیر ایران در لاهه شد که آغاز دوره 20 ساله داوری بین‌المللی در «دیوان دائمی‌حکمیت» دادگاه لاهه بود. مأموریت مهم بعدی او، تصدی مقام سفارت ایران در هند در سال 1342 بود و در دوران سفارتش، جواهر لعل نهرو، نخست وزیر وقت هند را در نخستین سفر رسمی‌اش به ایران همراهی کرد. آدمیت هنگامی‌که به عنوان سفیر ایران در هند منصوب شد، شاه در استوارنامه‌اش چنین آورد:«… لازم می‌دانیم یکی از مامورین شایسته و مورد اعتماد خود را به سمت سفیر‌کبیر و نماینده فوق‌العاده در آن کشور تعیین نماییم…»
 
پس از پایان دوران سفارت دوساله‌اش در هند، مشاور وزیر امورخارجه شد و از همان سال (1344) وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق در عصر مشروطیت کرد و طی بیش از 20 سال فعالیت، منورالفکران عصر مشروطه و مهم ترین حوادث سیاسی اجتماعی دوران آغازین تاریخ ایران مدرن را در بیش از 25 عنوان کتاب و مقاله تالیف و منتشر کرد.
 
آنچه به او فراغ خاطر بیشتری برای تاریخ نگاری داد درخواست بازنشستگی‌اش از وزارت خارجه بود؛دیپلماتی که دبیر دوم سفارت ایران در لندن، معاونت اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه، معاونت اداره کارگزینی، دبیر اول نمایندگی دائمی‌ایران در سازمان ملل متحد، رایزن سفارت ایران در سازمان ملل، نماینده ایران در کمیسیون حقوقی تعریف تعرض، مخبر کمیسیون امور حقوقی در مجمع عمومی‌نهم، نماینده ایران در کنفرانس ممالک آسیایی و آفریقایی در باندونگ، سفیر ایران در لاهه، مسکو، فیلیپین و نهایتاً هند بود در اعتراض به تصمیم شاه مبنی بر اعطای استقلال به بحرین که از قضا برای اولین بار در دی 1347 در سفر محمدرضا پهلوی به هند اعلام شد و در 1350 رسما از خاک ایران جدا شد؛نامه معروف سه جمله‌ای‌اش را نوشت:« تقاضای بازنشستگی دارم.»

سال‌های عزلت
می‌توانست با سواد و تجربه‌ای که داشت بماند و از تاریخ‌سازان دیپلماسی شود اما بازنشسته شد تا از تاریخ‌نگاران مشروطیت شود؛مورخی که روزی “پدر تاریخ نگاری مدرن ایران” خوانده شد. برخی اقوال تاریخ‌پژوهان حکایت از آن دارد که در سال 1349 انتشار کتاب اندیشه‌های«میرزا فتحعلی آخوندزاده» او با واکنش علما مواجه شد و ساواک بر آن شد که کتاب مذکور را برای پیشگیری از جریحه‌دار شدن احساسات مردم جمع‌آوری کند.
 
این منابع می‌افزایند در پی جمع‌آوری این کتاب از سوی ساواک، شاه شخصا به وزارت اطلاعات و همچنین وزارت فرهنگ و هنر می‌گوید :« با چه جرات و اجازه‌ای کتابی را که از دست علیا‌حضرت شهبانو جایزه دریافت کرده است، توقیف کرده و دستور جمع‌آوری آن را داده‌اید؟» در نامه رئیس دفتر مخصوص شاه به وزارت فرهنگ و هنر اینگونه آمده است:«ذات مبارک ملوکانه امر و مقرر فرمودند فورا اجازه انتشار کتاب اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده نوشته فریدون آدمیت که از طرف علیاحضرت شهبانوی ایران به اعطای جایزه مفتخر شده است، صادر گردد.
 
در اجرای اوامر مطاع مبارک خواهشمند است نتیجه اقدام را گزارش فرمایند تا به شرف عرض برسد.» وزارت فرهنگ و هنر به پیوست نامه محرمانه دفتر مخصوص شاه، این یادداشت را به شهربانی و رونوشت آن را برای ساواک فرستاده است:«با ارسال رونوشت نامه محرمانه شماره 4-380/ م مورخه 12/28/50 دفتر مخصوص شاهنشاهی درباره کتاب اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده که طبق مفاد آئین‌نامه ثبت و انتشار کتاب از طرف کتابخانه ملی به شماره 284 مورخ4/2/49 به ثبت رسیده، لیکن انتشار آن متوقف گردیده است، خواهشمند است دستور فرمایید از هر اقدام فوری که در اجرای اوامر مطاع ذات مبارک شاهانه معمول می‌دارند، وزارت فرهنگ و هنر را نیز مطلع سازند. رونوشت به انضمام رونوشت محرمانه 4/380- م مورخ 12/28/50 جهت اطلاع به سازمان اطلاعات و امنیت کشور ارسال می‌شود.» در پی ارسال این نامه، ساواک طی یک گزارش مفصل، خبر از رفع توقیف کتاب اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده می‌دهد.

دهه پنجاه شمسی برای فریدون آدمیت که دهه پنجم عمرش را می‌گذراند جز در معدود موارد شرکت در جلسات لاهه همه به تحقیق و نگارش گذشت.در سال 1357 که کانون نویسندگان بار دیگر آغاز بکار کرد،آدمیت ریاست نخستین جلسه عمومی‌آن را عهده‌دار شد، دوره‌ای که کانون به جای آنکه در جهت مسوولیت صنفی‌اش پیش برود،جامه سیاسی-ایدئولوژیک بر تن کرد.
 
پس از انقلاب، آدمیت از جمله نویسندگانی بود که با صدور بیانیه‌ای 10 ماده‌ای خواهان اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه حقوق بشر شدند و به همین دلیل، حقوق بازنشستگی‌اش از وزارت امورخارجه از سال 1359 قطع شد.دومین استعفای آدمیت اما در راه بود؛وداع با کانون نویسندگان؛می‌گفت:« اغلب این حضرات نه به آزادی قلم و آزادی عقیده اعتقاد دارند، نه به خصلت صنفی کانون، نه به قواعد دمکراسی.»از جماعت نویسندگان کانونی هم فاصله گرفت و عزلت‌نشینی را پسندیده‌تر دید.

امیرکبیر و ایران ،آشفتگی در فکر تاریخی، افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، اندیشه‌های طالبوف تبریزی، اندیشه‌های میرزاآقاخان کرمانی، اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، ایدئولوژی نهضت مشروطیت (جلد اول)، ایدئولوژی نهضت مشروطیت (جلد دوم): مجلس اول و بحران آزادی، تاریخ فکر (از سومر تا یونان و روم)، شورش بر امتیاز نامه رژی، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، فکر دمکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران و مقالات تاریخی حاصل سال‌ها تحقیق در عرصه مشروطیت است.
 
کتاب‌هایی که چون نویسنده‌اش نایاب شدند و برخی از آنها به سختی توانست تجدید چاپ بگیرد. “امیر‌کبیر و ایران” که تا آغاز انقلاب اسلامی‌ 5 بار تجدید چاپ شده بود، در سال‌های 1361 و 1362 منتشر شد اما پس از آن امکان انتشار نیافت تا سال 1378 که با روی کار آمدن اصلاح‌طلبان، فضای فرهنگی اندکی بازتر شده بود، اما “اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار” حتی در آن دوره نیز امکان نشر نیافت تا اینکه هر دو کتاب توانست مهر ماه 1386 دوباره مجوز تجدید چاپ بگیرد؛این هم شاید از طنازی‌های روزگار است که تجدید چاپ دو اثر آدمیت درباره دو اصلاح‌طلب بزرگ دوره قاجار در دوره اصولگرایان میسر شد و وزارت ارشاد دولت احمدی‌نژاد به کتاب‌هایی اجازه تجدید چاپ داد که یکی همچون امیر‌کبیر چنانکه آدمیت معتقد است هوای مشروطه در سرش بود و دیگری همچون سپهسالار که درباره‌اش نوشت:«امروز که مردم از سپهسالار یاد می‌کنند، مسجد و مدرسه و خانه او را به یاد می‌آورند. دستگاه عمارتی که با جنبش مشروطیت ملازمت تاریخی یافت...»

تاریخ نگاری آدمیت تحلیلی-انتقادی است؛خود را«فیلسوف تاریخ» می‌خواند، می‌گوید:«تاریخ‌نگار واقعی معمار فکر است نه تنها مدرس افکار.پرونده نقد آثار و افکار آدمیت اما همچنان مفتوح است؛هنوز هستند محققینی که تاریخ‌نگاری آدمیت را به نقد می‌نشینند و مرگ وی به این جدال‌ها پایان نخواهد داد؛به هر حال «آدمیت مرد، گرچه آدم زنده بود».

منابع و مآخذ:
1- فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت- آدمیت- انتشارات سخن-1340
2-اندیشه‌های میرزاآقاخان کرمانی-آدمیت- انتشارات طهوری- 1346
3-اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار –آدمیت-انتشارات خوارزمی- 1386
4-وفاداربه متن تاریخ؛ درباره فریدون آدمیت-روزنامه ایران
5-زندگی و اندیشه فریدون آدمیت - تقی صوفی نیارکی-ماهنامه زمانه
6-منابع اینترنتی

تبلیغات