فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۴۱ تا ۴٬۹۶۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
اعضای خانواده دارای وظایف گوناگونی هستند که عملکرد هر یک از آنها مکمل دیگری است و هر عضو باید وظایف خود را به خوبی انجام دهد تا قوام خانواده حفظ شود. با تصویب قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، بسته های حمایتی مختلفی در رابطه با تشکیل خانواده و فرزند آوری بیان شده است؛ اما متاسفانه قانونگذار جایگاه پدر را در برخی مواد از جمله مواد 10، 17 و 25 مورد غفلت قرار داده است که با توجه به اهمیت جایگاه پدر در خانواده لازم است مورد توجه و بازنگری قرار گیرد. نگارندگان در این نوشتار با بهره مندی از آموزه های میان رشته ای –فقهی، حقوقی و روانشناسی- به این مهم دست یافته که تربیت، تکلیف پدر و مادر بوده و در این رابطه، نقش هر دوی آنها دارای اهمیت است. آشکار است که عدم توجه به نقش پدر در خانواده به گونه ای نقض غرض کرده و حمایت از خانواده و فرزندآوری را نیز دچار اختلال خواهد نمود. روش تحقیق در پژوهشِ بنیادین حاضر، توصیفی _تحلیلی و به صورت کتابخانه ای است. در نهایت، پیشنهاد می شود پس از رفع خلاء مذکور در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، میزان مرخصی پدران شاغل و محصل نیز ابهام زدایی شود.
کارکردهای سیاسی- اجتماعی حرمسرا در عهد قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۲
53-80
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی نقش سیاسی و اجتماعی زنان خاندان قاجار، مطالعه ی حرمسراهای این دوران اهمیت به سزایی خواهند داشت. موقعیت حرمسرا های دوره ی قاجار و کارکردهای سیاسی – اجتماعی آن، ضرورت تعمق در این نهاد را برای تبیین ساخت سیاسی دولت قاجاریه ایجاب می کند. برخی موضوعات، در محدوده ی کارکردهای حرم، اهمیت بیشتری خواهند داشت؛ از جمله: 1-روند ورود زنان به حرمسراهای شاهان قاجار چگونه بوده است؛ 2- زندگی آنان به عنوان زنان برخوردار و مرفه جامعه تحت چه شرایطی سپری شده است؛ 3- فعالیت های اجتماعی، نحوه ی آموزش و هم چنین موفقیت های آنان در زمینه های فرهنگی چگونه بوده است؛ مهم تر این که: 4- ایفای نقش آن ها در بافت سیاسی کشور، چه پیامدهایی را به دنبال داشته است؟ نکته این است که نقش این لایه از قدرت در حوادث مهم عصر قاجار از جمله در نهضت تنباکو و جنبش مشروطه حائز اهمیت می باشد. یافته های این پژوهش گویای آن است که نحوه ی ورود زنان به حرمسرا، به صورت های مختلف بوده؛ به ویژه آن که مقاصد سیاسی در آن نقش تعیین کننده داشته است.
دیدگاه زنانِ ایرانی در مورد سرطان پستان: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:درک دیدگاه زنانِ غیرمبتلاء از بیماری سرطان پستان می تواند در تدوین و اجرای مداخلات پیشگیرانه از این بیماری نقش موثری ایفاء نماید. این تحقیق تلاش کرد به درک بهتر ما از ادراک زنان ایرانی از سرطان پستان روشنی بیشتری بخشد. روش:در این پژوهش از روش کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی استفاده و داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 39 زن 20-40 ساله که به شیوه هدفمند انتخاب شدند با استفاده از رویکرد کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:در این پژوهش برای درکِ بهتر دیدگاه زنان ایرانی از سرطان پستان به چهار جنبه شامل چیستی ادراک شده، علل ادراک شده، احتمال ابتلاء ادراک شده و فرجام ادراک شده سرطان پستان پرداخته شد. ما دریافتیم زنان ایرانی ماهیت سرطان پستان را یک بیماری ترسناک، علامت دار، شرم آور و پیش رونده دانسته و احتمال ابتلاء ادراک شده سرطان پستان در مورد خودشان را به دلیل باورهای سبب شناسیِ شان از سرطان پستان، بسیار اندک ارزیابی می نمایند. نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر کمک ارزشمندی به شناخت ادراک زنانِ ایرانی از بیماری سرطان پستان داشته و می تواند تلویحات سودمندی در مداخلات معطوف به افزایش آگاهی و انجام رفتارهای پیشگیرانه ی اثربخش تر و در نهایت کاهش مرگ های ناشی از تشخیص دیرهنگام این بیماری در میان جامعه ی زنانِ ایرانی داشته باشد.
سوپرمام ها و مفهوم مادری در فضای اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
139 - 163
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش دست یابی به چهره ی ترسیم شده از مادری، بواسطه نقشی است که توسط سوپرمام ها در اینستاگرام اجرا شده و همچنین مطالعه سبک و ابعاد زندگی آنها از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. برای رسیدن به این اهداف از روش مردم نگاری شبکه ایی (نتنوگرافی) استفاده کرده ایم.نتایج بدست آمده از تحلیل تماتیک، شامل 6 تم اصلی «نمایش مادرانگی کامل»، «زیبایی شناختی کردن مادری»، «بازتولید الگوهای سنتی مادرانگی »، «نمایش من ایده آل»، «سبک مند کردن زندگی روزمره»، «نمایش خانواده خوشبخت و برخورداری از روابط مطلوب» است. سوپرمام ها از طریق زیبایی شناختی کردن مادری سعی در بازشکل دادن به مادری به عنوان الگویی مطلوب را دارند. تصویر ایده آل و دل فریب مادرانگی که با ظرافت تمام توسط سوپرمام ها در اینستاگرام به نمایش گذاشته می شود اگرچه ممکن است برای دیگر مادران دست نیافتنی باشد، با این حال چهره تازه ا ی از مادرانگی را ایجاد کرده است. درصورتیکه ضرورتا مادرانگی سنتی را به چالش نمی کشند بلکه این تصویر تداوم الگوی مادرانگی سنتی اما در لباس جدید است. اگرچه مادرانگی همچنان با فداکاری و مهر منسوب به آن معنا می شود و به لحاظ معنایی تفاوت چندانی با دهه های پیش از خود نمی کند، با این حال مادران اینستاگرامی در تعریف هویت مادری و فردی خود و همچنین راه و روش والدگری و فرزندپروری به شیوه ی متفاوت ایفای نقش کرده اند.
مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی بود پژوهش حاضر از نوع علی -مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی و زنان عادی شهر شیراز بود. گروه نمونه متشکل از 120 نفر در دو گروه (60 زن مطلقه 60 زن عادی) بود. برای تعیین حجم نمونه در گروه زنان مطلقه از روش نمونه گیری در دسترس و برای زنان عادی از روش هدفمند به منظور همتاسازی گروه زنان عادی با زنان مطلقه استفاده شد. پرسشنامه باورهای غیرمنطقی توسط جونز، پرسشنامه خودپنداره راجرز، پرسشنامه بهزیستی معنوی پولوتزین و الیسون مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی، خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛ باورهای غیرمنطقی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی بالاتر است و میانگین متغیرهای خودپنداره و بهزیستی معنوی در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایین تر است؛ میانگین باورهای غیرمنطقی و ابعاد آن (شامل درماندگی در برابر تغییر، توقع تائید از دیگران، اجتناب از مشکل و بی مسئولیتی هیجانی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی بالاتر است؛ بین خودپنداره در زنان با سابقه طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین بهزیستی معنوی و ابعاد آن (سلامت وجودی و سلامت مذهبی) در زنان با سابقه طلاق نسبت به زنان عادی پایین تر است. با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر لزوم توجه به باورهای غیرمنطقی خودپنداره و بهزیستی معنوی پیشنهاد می شود این سازه ها در قالب کلاس های آموزشی قبل از ازدواج به منظور پیشگیری از بروز مشکلات در زندگی مشترک صورت گیرد.
نقد فرهنگی و چالش های تعارض هویتی زنان در جدال با کلیشه های جنسیتی مطالعه موردپژوهانه: داستان کوتاه «جنیه البجع» غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
161 - 180
حوزه های تخصصی:
کلیشه های جنسیتی برخاسته از فرهنگ جوامع مردسالار، معرّف باورهای مشترک و محدودکننده در مورد چگونگی عمل افراد در خانواده و جامعه و طبقه بندی جامعه به مردانه و زنانه هستند. نوشتار پیش رو می کوشد تا با بررسی داستان کوتاه «جنیه البجع» غاده السمان برمبنای مهم ترین مبانی نقد فرهنگی در حوزه جنسیت و به چالش کشیدن گفتمان غالب مردسالار و با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد که السمان چگونه توانسته است با ترسیم رنج های زنان در خانواده به عنوان هویتی مطیع و منفعل در محیطی مردمحور، سیر دگرگونی این زنان و بازیافتن هویت مستقل آن ها را در محیطی برابر در بافت داستان خود نشان دهد. مهم ترین حوزه مورد انتقاد السمان، حیطه فرهنگ عامه جوامع عربی است که نتوانسته است خود را با مبادی جریان نواندیش معاصر هماهنگ کند. با این توضیح که السمان، آسیب شناسی کلیشه های جنسیتی در مردان را نیز ترسیم کرده و میزان خطای فرهنگ درمورد مردان به عنوان قشر فرادست جامعه مردسالار را نیز نشان داده است. انتقاد از نابرابری های جنسیتی، آسیب های نظام مردسالار، خودباختگی زنان در محیط نابرابر جنسیتی، تعارض مبانی سنت و مدرنیته، و تقلیل زن به هویت جنسی از مهم ترین مباحثی است که السمان در نقد فرهنگ جامعه عربی در داستان های خود برجسته ساخته است.
پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی با تأکید بر زنان ایرانی
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
59 - 69
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضربررسی پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی باتأکید بر زنان ایرانی بود. جامعه آماری شامل کلیه آثار پیامدهای فرهنگی و فکری تهاجم تمدن غربی می باشد. نمونه پژوهش موضوع های مرتبط با تأثیر فرهنگی تهاجم تمدن غربی بر زنان ایرانی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش گردآوری اطلاعات از طریق متون کتابخانه ای وبه صورت فیش برداری صورت گرفت. سپس ارتباط متقابل تمدن غربی با فرهنگ، تفکر و پیامدهای تهاجم تمدن غربی بر فرهنگ و جهان بینی زنان، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادکه: بین تفکر، فرهنگ و تمدن غربی ارتباط وجود دارد و نوع رابطه ای که تفکر، فرهنگ و تمدن با یک دیگر دارند، لزوماً یک رابطه خطی و طولی نیست. در پاره ای از موارد انتقال تمدن یک الگو به تمدن الگوی دیگر، تفکر نهفته در آن تمدن را هم منتقل می کند. زنان ایرانی با افزایش ورود تمدن غربی درگام نخست با دگرگونی هایی در زمینه ی فرهنگ، با کمرنگ شدن عفت، حجاب و هویت اسلامی ایرانی و... روبرو شدند. درگام دیگر تغییراتی در زمینه ی جهان بینی آنان مشاهده شد. هم چنین تأثیر رواج تمدن غربی تنها بر فرهنگ ایرانی و کمرنگ شدن ارزش ها و سنت-های اسلامی و ایرانی متوقف نشده، و در گامی فراتر جهان بینی ایرانیان را نیز هدف حمله ی خود قرار داده است.
تاثیر مولفه های سرمایه فرهنگی بر احساس امنیت اجتماعی زنان (مورد مطالعه: زنان 20 تا 50 ساله شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
325-354
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تاثیر مولفه های سرمایه فرهنگی بر احساس امنیت اجتماعی زنان انجام شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را زنان 50-20 ساله زنان شهر ساری تشکیل می دهند. حجم نمونه 364 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و توسط پرسشنامه های محقق ساخته سرمایه فرهنگی و احساس امنیت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به کمک روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تحلیل شدند. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین سرمایه فرهنگی تجسم یافته، سرمایه فرهنگی عینیت یافته و سرمایه فرهنگی نهادینه با احساس امنیت اجتماعی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. براساس نتایج تحلیل رگرسیون، متغیرهای متغیر سرمایه فرهنگی عینیت یافته با مقدار بتای 36 درصد ب یشت رین تاثیر را بیشترین ضریب تأثیر رگرسیون استاندارد شده را بر متغیر وابسته(احساس امنیت اجتماعی) داشته است. مقدار ضریب همبستگی چندگانه با R (62/0)، همبستگی آماری قوی ای بین مجموعه متغیرهای مستقل و متغیر وابسته وجود دارد. مقدار ضریب تعیین یا 2R نیز که برابر با 38/0 می باشد، نشانگر تبیین 38 درصد از تغییرات متغیر احساس امنیت اجتماعی توسط مجموعه متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است.
تجلّی کهن الگوی «مادر مثالی» در حماسه های ملی ایران بر اساس نظریه روان شناختی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
45 - 66
حوزه های تخصصی:
مادرمثالی یکی از کهن الگوهای مهم نظریه روان شناختی یونگ است که به شکل شخصیت مادر واقعی، یا در قالب نمادهایی که بر جنبه مادرانه دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی می یابد. حماسه اثری است برآمده از جامعه مردسالار که قدرت نمایی های مردانه در آن بیش از نقش ورزی زنان به چشم می آید. اما آثار حماسی زیرساختی اسطوره ای دارند و بازتابنده بسیاری از اساطیر و نمادهایی هستند که به طور ناخودآگاه ظهور یافته اند. از آنجا که حیات بشری، پیش از وقوف حماسه، یک دوره زن سروری را با تقدس بزرگ مادران ازلی گذرانده، ناخودآگاه بشری از نمادهایی انباشته است که بر عنصر مادینه هستی دلالت دارند. با توجه به این انگاره، تاکنون پژوهشی در زمینه نمودهای کهن الگوی «مادرمثالی» در حماسه های ملی انجام نشده است. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش بوده که نیروی بزرگ مادران ازلی در قالب چه نمادهایی در متون حماسی تجلی یافته و این نمادها چه نقشی در زندگی قهرمانان حماسه برعهده دارند؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که گرچه در آثار حماسی زنان عموماً نقشی تعیین کننده ندارند، خلأ حضور زنان و مادران در آثار حماسی به طور ناخودآگاه و در قالب نمادهایی همانند آب، چشمه، باد، گیاه، کوه، غار، آتش و... پرشده که در رسیدن قهرمانان به فردیت نقش دارند.
اسطوره سنجی در پنج نمایش نامه منتخب از نغمه ثمینی براساس روش ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
381 - 398
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی پنج نمایش نامه منتخب از میان آثار مشهور نغمه ثمینی براساس اسطوره سنجی ژیلبر دوران می پردازد. این روش حدود سال های 1370 برای نخستین بار از سوی دوران ارائه و وارد عرصه نقدهای نو شد. در این نظریه و روش به طور هم زمان متن و فرامتن هایی مانند زندگی نامه نویسنده و محیط اجتماعی او اهمیت می یابند. اسطوره سنجی نقدی بینارشته ای است و فرایند و روش آن را می توان به سه مرحله: نمادسنجی، روان سنجی و اسطوره سنجی تقسیم کرد. از دیدگاه ژیلبر دوران، بین همه آثار تألیفی یک نویسنده رابطه ای وجود دارد که با بررسی آن ها می توان به اسطوره شخصی ذهن پدیدآورنده اثر دست یافت. نغمه ثمینی نمایش نامه نویس معاصر ایرانی ا ست که نمایش نامه هایش به سبب علاقه او به اسطوره ، کهن الگو و تاریخ شایستگی بررسی و نقد از منظر فرایند اسطوره سنجی دوران را دارد. در این تحقیق، پنج نمایش نامه و دو کتاب پژوهشی ثمینی انتخاب، مطالعه و تحلیل شده است. در مرحله نخست، یعنی مرحله نمادسنجی که بر متن تکیه دارد، ابتدا آثارِ منتخب مطالعه شده سپس نمادها، شخصیت ها و کنش های کهن الگویی نقد و تحلیل شده اند تا نخستین مرحله اسطوره سنجیِ دوران انجام پذیرد. سپس با بررسی زندگی نامه نویسنده به وسیله طرح پرسش هایی از او و محیط اجتماعی که در آن زاده و بزرگ شده است مرحله دوم، یعنی روان سنجی که بر فرامتن تکیه دارد، انجام می پذیرد. در پایان نیز، با تحلیل کلی درباره مراحل قبلی و جمع بندی نتایج به دست آمده مرحله نهایی، یعنی اسطوره سنجی آثار، انجام می شود تا اسطوره شخصی ذهن نویسنده و سپس اسطوره جمعی اندیشه او به دست آید. این پژوهش از طریق مطالعه کتابخانه ای و با شیوه تحلیلی توصیفی آثار را بررسی می کند. نتیجه نشان می دهد دغدغه های ذهنی نغمه ثمینی بیشتر شامل مسائلی مربوط به زنان و جنگ است. اسطوره شخصی ایشان هم شهرزاد و روایت گری او برای نجات بخشی است که در نگاهی جمعی به اسطوره سازی از دیگر زنان گسترش می یابد.
رابطه ویژگی های شخصیت و هوش هیجانی با گرایش به جرم در زنان زندانی 18 تا 40 ساله شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
109-137
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیت و هوش هیجانی در میان زندانیان زن جوان در شهر تهران بود. گروه نمونه در دسترس 202 نفر که به سه پرسش نامه شخصیت نئو ، هوش هیجانی شرینگ(1996) و گرایش به جرم تاناتنگ(2012) پاسخ دادند.داده ها ی خام با نرم افزار آماری spss تحلیل شدند. یافته های پژوهش با استفاده از مدل آمار استنباطی رگرسیون چندمتغیر نشان داد ویژگی های شخصیت و هوش هیجانی در مجموع 53/6 درصد واریانس گرایش به جرم را تبیین میکند. ویژگیهای شخصیت روان آزرده خویی، برون گرایی، گشودگی به تجربه به ترتیب بیشترین میزان واریانس گرایش به جرم پیش بینی نموده . بنا برضریبR2 در مورد دو ویژگی شخصیتی موافق بودن و باوجدان بودن نشان داد حدود یک درصد از واریانس گرایش به جرم را درسطح اطمینان نودو نه درصد به نحو معکوس پیش بینی مینماید به نحوی که آزمون فرضیه ها در این مورد نشان داد ویژگی شخصیتی موافق بودن از هیچ تأثیر معناداری بر متغیر ملاک برخوردار نبوده ، ویژگی با وجدان بودن دارای تاثیر معکوس و بالایی در سطح اطمینان بیش از 99 صدم بر گرایش به جرم در زنان زندانی بود. هوش هیجانی نیز از تاثیر متوسط معکوس و معناداری بر گرایش به جرم برخوردار بود.
زنان و تاثیرات فرهنگی _ اجتماعی ماهواره و تلویزیون: مطالعه ای ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها و فناوری های تصویری امروز بخش جدایی ناپذیر از زندگی افراد است که تحولات مختلفی را در جوامع مختلف رقم می زند. این تأثیر گذاری در حوزه ارزش های فرهنگی اجتماعی بر مخاطبین زن در ایران به جهت حساسیت حوزه زنان قابل تأمل است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخش تلویزیون و ماهواره بر تمایلات نوگرایانه و تعاملات اجتماعی زنان با بهره گیری از روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه های عمیق انجام شده است. در بخش کمّی پژوهش، تعداد 366 نفر از زنان 17 تا 65 ساله شهر مهاباد به عنوان جامعه آماری تصادفی نمونه گیری شدند و داده های پرسشنامه پیمایش با استفاده از آماره های توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شد. یافته های کمّی پژوهش، بین استفاده از تلویزیون داخلی و تمایلات نوگرایانه و تعاملات اجتماعی زنان، رابطه معنی داری را نشان نمی دهد؛ اما استفاده از ماهواره خارجی با این ارزش ها رابطه معنی داری داشت. بخش روش کیفی، بر اساس مصاحبه با کارشناسان حوزه رسانه انجام شده است. تحلیل داده های کیفی این بخش نشان داد علاوه بر تلویزیون و ماهواره، عوامل عمده دیگری نظیر ضعف تلویزیون داخلی، تغییرات نظام اجتماعی کشور، نفوذ اندیشه های سرمایه داری، شبکه اجتماعی مجازی و عوامل اجتماعی، اقتصادی دیگر، ازجمله تعیین کننده های مؤثر در تحولات ارزشی تمایلات نوگرایانه و تعاملات اجتماعی زنان در شهر مهاباد می باشند.
درک پدیدارشناسانه از زیست جهان دختران مرزنشین در مواجهه با وضعیت فارغ التحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
381 - 406
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، درک پدیدارشناسانه از زیست جهان دختران مرزنشین از مواجهه با وضعیت فارغ التحصیلی است. برای این منظور، تجربیات دختران فارغ التحصیل مناطق مرزی مطالعه شد تا تعین چندگانه موقعیت فرودست مرزنشینی، جنسیتی و آموزشی آن ها تحلیل شود. برای تحقق این امر، به تجربه زیسته دختران فارغ التحصیل دانشگاه های دولتی در چهار بعد بدن زیسته، زمان زیسته، فضای زیسته و روابط انسانی زیسته پرداخته شد. از رویکرد هرمنوتیک و روش شناسی ماکس وان مانن برای تفسیر و تحلیل تجربیات سی نفر در رشته های مختلف دانشگاه های دولتی مناطق روستایی و شهری مرزی شهرستان های مریوان، سروآباد و بانه استفاده شد. نتایج نشان داد درک مصاحبه شوندگان از بدنشان، حکایت از بدن فرسوده درحال تحلیل دارد که ورود به آموزش عالی و موقعیت مرزنشینی را مسبب آن می دانند. دختران زمان را به صورت استرس و همراه با رنج اجتماعی زیست می کنند و فضای مرز برای آن ها بعد از فارغ التحصیلی، به صورت فضای ناامن و بی ثباتی درک می شود که نشان از تجربه وضعیت استثنایی موقعیت آن ها در مرز است. آن ها همچنین روابط انسانی را متناقض تفسیر می کنند که حاکی از گسست از روابط قبل و بعد از فارغ التحصیلی شان دارد؛ روابطی که ناپایدار و به صورت انقطاعی تجربه می شود؛ بنابراین آن ها اگرچه نتوانسته اند با فارغ التحصیلی، موقعیت خود را تغییر دهند، درک عمیقی از آن را پیدا کرده اند که بیانگر نقد جدی به نقش آموزش عالی در تغییر زنان در مناطق مرزی است.
نقش واسطه ای تعارض کار-خانواده در رابطه سرمایه روان شناختی و آرزومندی شغلی در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
133 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف آزمون مدل مفروض واسطه مندی تعارض کار- خانواده در رابطه سرمایه روان شناختی و آرزومندی شغلی در زنان شاغل در شرکت های هواپیمایی در تهران در سال ۱۴۰۰ و در دوران شیوع ویروس کرونا می باشد. روش: روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بوده و جهت گردآوری اطلاعات از ۳ پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه بازنگری شده آرزومندی شغلی گرگور و ابراین (2016) و پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون و همکاران (1999) استفاده شده است. از نرم افزار SPSS و AMOS و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین سرمایه روان شناختی و آرزومندی شغلی در زنان شاغل از طریق تعارض کار- خانواده به طور جزئی میانجی گری می گردد. در مدل مفروض نشان داده شد که سرمایه روان شناختی به طور مستقیم روی تعارض کار- خانواده به میزان 53/0 از واریانس آرزومندی شغلی در زنان شاغل را تبیین می کند. همچنین سرمایه روان شناختی به میزان 48/0 درصد از واریانس تعارض کار- خانواده را در زنان شاغل تبیین کرده و متغیرهای پیش بین روی هم رفته 3/30 درصد از واریانس آرزومندی شغلی در زنان شاغل را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج نشان می دهد که احتمال میانجی بودن تعارض کار خانواده وجود دارد و می توان عنوان کرد سرمایه روان شناختی از طریق تعارض کار خانواده با آرزومندی شغلی در زنان شاغل رابطه دارد.
فراتحلیل پژوهش های طلاق در ایران در دو دهه اخیر (1377-1397) و ارائه راهکارهای کاهش طلاق و پیامدهای منفی آن برای زنان و فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
653 - 674
حوزه های تخصصی:
رشد طلاق در جامعه ایران و تبعات منفی آن توجه به این مسئله اجتماعی را ضروری ساخته است. در این زمینه، هدف پژوهش حاضر ارائه راهکارهایی برای کاهش طلاق و پیامدهای منفی آن بوده است. به این منظور، با استفاده از روش فراتحلیل کیفی، با بررسی 70 پژوهش منتخب حوزه طلاق در دو دهه اخیر (1377 1397)، به دسته بندی عوامل طلاق و پیامدهای منفی آن و سپس ارائه راهکارهایی برای کاهش طلاق و پیامدهای منفی آن پرداخته است. طبق یافته ها، عوامل طلاق را براساس منشأ عوامل می توان در چهار دسته همسرگزینی نادرست، نقص دانش و مهارت همسران، عملکرد نامطلوب همسران و شرایط اقتصادی نامطلوب قرار داد. بر این اساس، برای کاهش طلاق، راهکارهایی بر پایه اجرای دوره های آموزشی و مشاوره ای از سوی نهادهای مسئول و الزام همسران به شرکت در آن با در نظر گرفتن ضمانت اجرای قانونی مناسب پیشنهاد می شود. پژوهش ها همچنین به پیامدهای منفی طلاق برای زنان و فرزندان پرداخته اند که برای کاهش این پیامدها می توان راهکارهایی بر محور رفع چالش های حقوقی و خلأهای قانونی، آموزش والدین برای به حداقل رساندن آسیب های طلاق برای فرزندان، ارائه خدمات مشاوره ای، فرهنگ سازی برای حمایت خانواده از زنان مطلقه و اصلاح نگرش جامعه به زنان مطلقه و فرزندان طلاق ارائه کرد.
اثربخشی گروه درمانی روان پویشی یکپارچه بر کارکرد ایگو زنان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
111 - 126
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه روان پویشی علت افسردگی، خشمی است که به خود معطوف شده است و فرد در قالب مجازات، احساس گناه را بر می گزیند. کارکرد ایگو، اداره مناسب فشار احساسات متأثر از غرایز برای تخلیه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی روان پویشی یکپارچه بر کارکرد ایگوی بیماران افسرده به روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل زنان مراجعه کننده به کلینیک بلاغ شهر قم با تشخیص اختلال افسردگی بود که تعداد 32 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش گمارده شدند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه کارکرد ایگو بلک در مرحله پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری و پروتکل گروه درمانی روان پویشی یکپارچه به طول 12 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل و ضریب اتا 74/0 گزارش شد (01/0>P). یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار کارکرد ایگو و میزان افسردگی در گروه آزمایشی با گروه گواه بود. براین اساس، روش درمان روان پویشی یکپارچه بر کارکرد ایگو زنان مبتلا به افسردگی اثربخش بود که می توان از این شیوه در کاهش میزان افسردگی در زنان بهره برد.
تجربه زیسته زنان مبتلا به اعتیاد در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
145 - 185
حوزه های تخصصی:
درواقع این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که زنان درگیر در فرایند اعتیاد چه درک و تفسیری از فرایند اعتیاددارند. به همین خاطر از روش تحقیق کیفی و به طور خاص از نظریه زمینه ای برای تحلیل دادهها استفاده شده است. در این پژوهش 15 نفر از زنان معتاد مستقر در کمپ های ترک اعتیاد استان با مصاحبه عمیق جمع آوری و با استفاده از تکنیک های تقلیل و کدگذاری مصاحبه ها در تئوری زمینه ای داده ها تفسیر و تحلیل شدند. مصاحبه شوندگان در وهله اول با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند چراکه محققان سعی در مراجعه به زنانی داشته اند که مبتلابه اعتیاد بودند و در کمپ های ترک اعتیاد مستقر بودند و در مرحله دوم با استفاده از نمونه گیری نظری با زنان مصاحبه گردید تا اینکه تحقیق به اشباع رسید. یافتههای به دست آمده در قالب مدل زمینهای مورد تحلیل و تفسیر قرارگرفته و درنهایت این مدل در قالب یک مدل نهایی زمینه ای در 15 مقوله ارائه شده است. انتشار نسبی- سببی، دوقطبی سبک های فرزند پروری مستبدان سهلانگارانه، شرایط ایجابی، کنش متقابل بزهکارانه، کمبودهای روانشناختی، فقدان آگاهی و شناخت از مواد مخدر، کنش/ پیامداجتماعی، واکنش های درون خانوادگی جهت ترک، ناهنجاری رفتاری، اهرم های تجدید همنوایی، هزینه های اعتیاد، پیامدهای نگرشی- کنشی، عملکرد شبه ویروس، احساس نیاز به حمایت اجتماعی و بی تعهدی ناخواسته.
چگونگی تأثیر جنسیت بر ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
223 - 241
حوزه های تخصصی:
بحث درباره ادبیات زنانه و مردانه، مخالفان و موافقانی دارد. مخالفان به فراجنسیتی بودن ادبیات تأکید می کنند و نظریه پردازان فمنیست و موافقان با پژوهش از زاویه های مختلف به این نتیجه رسیده اند که ادبیات زنانه و مردانه تفاوت دارد. به منظور یافتن پاسخ این پرسش که آیا جنسیت بر ادبیات تأثیرگذار است، کوشش شد موضوع بحث شده با رویکردهای مختلف زیست شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، زبان شناختی و ادبیات بررسی و تحلیل شود تا تفاوت ادبیات زنانه و مردانه از جنبه های مختلف نشان داده شود. اثر ادبی محصول ذهنیت، زبان و جهان هنرمند است و تأثیر جنسیت بر آن نخست با دو عامل اصلی ارتباط دارد. از یک سو، تفاوت ذاتی بین زن و مرد در ایجاد تفاوت های ذهنی، رفتاری، اندیشگی و زبانی به منزله ابتدایی ترین عامل تفاوت بر ادبیات تأثیرگذار است و از سوی دیگر، تفاوت جنسیتی، که بر ساخته جامعه و فرهنگ است، سبب تبعیض، نابرابری و تسلط مردان بر زنان شده است. مجموعه ای از این تفاوت ها به خلق دنیای ذهنی، جهان بینی، تجربه، تفکر، نگاه، زبان و نوشتار متفاوت زنان و مردان انجامیده و بازتاب تفاوت ها در آثار ادبی در سطح پاره ای از شکل های زبانی، سبک، مضمون، درون مایه و نوع بیانِ متفاوت خود را آشکار کرده است.
تجارب زیسته جوانان از چالش های فرآیند تشکیل خانواده در دوران پیش و پس از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه تجارب زیسته جوانان از چالش های فرآیند تشکیل خانواده در دوران پیش و پس از کرونا اجرا شد. رویکرد پژوهش، کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناختی تفسیری انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش، عبارتند از جوانان ازدواج کرده پیش و پس از دوران کرونا. روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی بود. پس از مصاحبه با 20 تن (10 تن از افراد ازدواج کرده قبل از کرونا و 10 تن بعد از کرونا) پاسخ های افراد به اشباع رسید. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. برای سنجش روایی و پایایی داده های کیفی، از درگیری پیوسته، مشاهده مداوم، ذهنیت پیش رونده و کمیته ی راهنما برای ارزی ابی و اج رای برنام ه ی مص احبه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، بر اساس مدل براون و کلارک (2006) صورت گرفت. در مراحل تحلیل، 5 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی به دست آمد. یافته های موجود در قالب 5 مضمون اصلی در قالب ابعاد فردی و نگرشی، ابعاد اقتصادی، ابعاد فرهنگی و ابعاد اجتماعی و ارتباطی و ابعاد ساختاری کدگذاری شد. مضامین فرعی پیش از کرونا، به ترتیب شامل «نگرانی از انتخاب همسر مناسب»، «فردگرایی»، «احساس عدم امنیت اقتصادی»، «مناسگ گرایی»، «فقدان آموزش مهارت های زندگی» و «فقدان برنامه ریزی های شغلی و رفاه اقتصادی» بود. در دوران کرونا چالش های جوانان در قالب مضامین فرعی «نگرانی از معیشت و گذران زندگی»، «آینده مبهم و غیر قابل پیش بینی»، «فقدان امنیت اقتصادی»، «مناسک زدایی»، «فقدان آموزش مهارت مواجهه با بحران» و «فقدان کنترل مشکلات اقتصادی» تفسیر شد. مقایسه چالش ها در این دوره نشان می دهد که از منظر پاسخگویان عدم امنیت اقتصادی، جهان بینی و آینده مبهم و تعدیل در آداب و رسوم در دوران کرونا بر چالش های گذشته جوانان افزوده شده است.
درک و تفسیر زنان شهر ایلام از اقدام به خوددرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
137 - 160
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، دستیابی به درک و تفسیر زنان از پدیده ی خوددرمانی است. این پژوهش، با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. جامعه ی آماری آن زنان شهر ایلام در سال 1399 است که تعداد 26 نفر از آنها به عنوان نمونه ی تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه ی نیمه ساخت یافته و روش تحلیل داده ها روش اسمیت و همکاران (2009) است. برای اعتباریابی از معیار مقبولیت و باورپذیری استفاده شد و اطمینان پذیری از طریق روش ممیزی توسط متخصصان محقق شد. برای مقوله بندی، تحلیل و تفسیر داده ها از تکنیک «زاویه بندی نظری دنزین» استفاده شد. یافته ها حاکی است، زنان موردمطالعه تنگناهای معیشتی، ساده انگاری درمان، بی عدالتی در فضاهای درمانی و وجود زمینه های فرهنگی – اجتماعی خوددرمانی را برای توجیه رفتار خویش بیان می کنند. درنتیجه، زنان موردمطالعه به دلیل نا آگاهی از پیامدهای خوددرمانی، برای رهایی از رنج درد، راحت ترین، سریع ترین و اقتصادی ترین روش را برمی گزینند. به طورکلی خوددرمانی محصول هم آیندی مواجهه ی سوگیرانه با کادر پزشکی از سویی و تجربه ی مواجهه ی غیرحرفه ای پزشکان از سویی دیگر در یک بستر فرهنگی است.