شناخت نهادهای غیردولتی امریکایی و نقش آنها در سیاست خارجی ایالات متحده نیازمند بررسی ماهیت و فعالیت آنهاست. نقش تاریخی کمک خارجی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی امریکا از یک سو و نفوذ و تأثیرگذاری فعالیت ها و برنامه های موسسه های داوطلبانه امریکایی در قالب کمک خارجی از سوی دیگر، پیوند بین سیاست خارجی امریکا و موسسه های داوطلبانه امریکایی را اجتناب ناپذیر ساخته است. از همین رو، از زمان جنگ جهانی دوم، موسسه ها نقش مهمی در تلاش های امریکا در زمینه بهبود و توسعه بین المللی داشتند. به همین دلیل هم فعالیت موسسه ها کاملاً تابعی از سیاست های ایالات متحده بوده است و فراز و نشیب بسیار داشته است. در عمل، موسسه ها کاری را انجام می دهند که دولت امریکا می خواهد به عنوان بخشی از سیاست خارجی اش انجام شود. در این مقاله که از آغاز جنگ جهانی دوم تا پایان ریاست جمهوری جورج بوش دوم را تحلیل می کند، تلاش می کند تا از میان تحولات تاریخی، ارتباط بین نهادهای غیردولتی امریکایی و سیاست خارجی این کشور را دریابد. یافته های این پژوهش نشان می دهد هر زمانی که بودجه های دولتی افزایش یافته، پیامد آن افزایش وابستگی موسسه ها به دولت و در نتیجه هماهنگ شدن آنها با سیاست خارجی امریکا بوده است. همچنین نشان داده شده دولت ایالات متحده در پی کنترل و نظارت بر فعالیت های موسسه ها بوده است. طی این زمان حدوداً 70 ساله، هرگاه دولت در عرصه بین الملل نیاز داشت تا با کمک های خارجی سیاست های خود را پیش ببرد، بودجه های هنگفتی به این نهادها اختصاص داده است. این اقدام بر عملکرد موسسه ها تأثیر می گذاشته است. این تأثیرگذاری در فعالیت های همسوی موسسه ها و دولت خود را نشان می داد
هدف از این پژوهش یافتن مبادی و مفروضات متافیزیکی پیدا وپنهان در اندیشه سیاسی ماکیاولی است؛ مبادی که ریشه در سیاست اندیشی او و موقعیتویژه اش در تاریخ اندیشه سیاسی غرب دارد. علی رغم آنچه بسیاری از محققان تاریخاندیشه، اندیشه سیاسی ماکیاولی را قلمرو واقع گری ناب می دانند و خود او را باعناوینی همچون بنیان گذار رئالیسم سیاسی، تا آستانه پوزیتیویست سیاسی (سرآغازدوران جدید) فرا برده اند، این نوشتار بر آن است که تأملات تجربی ماکیاولی پیرامونسیاست، متأثر از مقولاتی عمدتاً الاهیّاتی است که از اعصار گذشته بر جای مانده ورشته های آن در اندیشه او نیز (همچون دیگر اومانیست های رنسانس) دیده می شود. دراین مقاله سعی شده است که ذیل سه محور، یعنی: اصل بنیادین، ربط میان فورتون وویرتو، و منجی گرایی، ریشه های الاهیّاتی اندیشه سیاسی ماکیاولی آشکار شود وخوانشی الاهیّاتی از آن ارائه گردد.
یادداشتهای اوژن اوبن، دوره سلطنت دو تن از پادشاهان قاجار را در بر می گیرد. وی به توصیف اندیشه ایرانی در چارچوب انقلاب ایران[ مشروطیت] می پردازد که 117 سال بعد از انقلاب فرانسه روی داده است.
در این نوشته به مرزهای جغرافیایی ایران و توران و چگونگی ورود اسلام به آنها پرداخته شده است. همچنین به نمونه هایی از مهاجرتهای مردم توران به ایران و بر عکس آن اشاره شده که چگونه مناصب حکومتی را هم به دست آورد.