سال 1382 شاهد ظهور نخستین سند ملی توسعه در تاریخ کشور از سوی مقام معظم رهبری است. بسیار حائز اهمیت است که به مدد مؤلفه های اساسی محیطی و از طریق آینده پژوهی بتوانیم حرکت کشور را در راستای این سند متناوباً پایش کنیم و چهره ایران آینده را ترسیم نماییم. یک روش کلاسیک در روندشناسی تحولات، استفاده از شاخص هایی است که از سوی مجامع و نهادهای بین المللی تعریف و ارائه شده است. با این حال به نظر می رسد که اقتضائات چشم اندازگرایانه و زمینه گرایانه، ما را به بازتعریف این مؤلفه ها، فرا می خواند. تحقیق حاضر، مؤلفه های اصلی تغییرات محیطی کشور را با توجه به اقتضائات، برشمرده، بازتعریف نموده و اهمیت آنها را بر آینده ایران، تشریح نموده است.
هدف نوشتار حاضر شناسایی منافع گروه های گوناگون مدعی قدرت در انقلاب مشروطه است. نوآوری پژوهش آن است که با وجود آثار بسیار دربارة انقلاب مشروطه، تا به حال اثری به تحلیل منافع گروه های بسیج گرِ انقلابی در مشروطه با استفاده از نظریه ای خاص نپرداخته است. رهیافت کلی این مقاله جامعه شناسی تاریخی و چهارچوب نظری آن مفهوم منافع در مدل بسیج «چارلز تیلی» است. روش پژوهش تحلیل اسناد تاریخی شامل کتب و مقالات و روش قیاسی است. بدین معنا که با کاربست مفهومِ منافع و با استفاده از اسناد تاریخی به شناسایی و انگیزه های گروه ها و سازمان های انقلابی مشروطه خواه می پردازیم. بازة زمانی مورد مطالعه از به چوب بستن تجار قند به عنوان نقطة آغاز تا صدور فرمان مشروطیت به عنوان پیروزی انقلاب مشروطه است.
در سال های اخیر دو نظریة رقیب، دموکراسی رایزنانة هابرماس و دموکراسی مجادله ای موفه، خود را به عنوان بدیلی برای دموکراسی لیبرال طرح کرده اند. به نظر می رسد هر نظریة سیاسی بر تعریفی از امر سیاسی و متناسب با آن جامعة سیاسی مطلوب بنا شده است. بر این اساس، می توان این پرسش ها را طرح کرد: هابرماس و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف می کنند؟ و، متناسب با این تعاریف، جامعه سیاسی مطلوب آنان چه ویژگی هایی می یابد؟ به نظر می رسد هابرماس امر سیاسی را کنش زبانی میان سوژه های عقلانی اخلاقی در عرصة عمومی به منظور دست یابی به مفاهمه می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی اجماعی شکل خواهد گرفت که نه تنها روابط عقلانی اخلاقی، خودآیینی، و مصالحه بر آن حاکم خواهد بود، بلکه وحدت جای تعدد و تکثر را خواهد گرفت. در مقابل، موفه امر سیاسی را کنش خصومت آمیز میان سوژه های متعارض در بستر اجتماعی می داند. بر اساس این تعریف، جامعة سیاسی مجادله آمیزی بر مبنای منطق هژمونی شکل می گیرد که در آن عنصر دشمنی به مخالفت بدل می شود. روش این پژوهش هرمنوتیک متن محور است.
پرسش بنیادین این مقاله آن است که احزاب، سازمانها و جمعیتهای طرفدار جبهه ملی در همدان چگونه شکل گرفته، چه نقشی را ایفا نمودهاند؟ رهبران محلی این تشکیلات چه کسانی بودهاند؟ میزان نقش هر یک از اقشار مختلف جامعه اعم از بازاری و روحانی و فرهنگی و کشاورز و... در این وقایع چه بوده است؟ در نهایت این نهضت چه روندی را در همدان طی کرده و بعد از کودتای 28 مرداد، سرنوشت رهبران آن سازمانها و جمعیتهای طرفدار جبهه ملی به کجا انجامید؟