فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳٬۶۰۱ تا ۱۳٬۶۲۰ مورد از کل ۷۳٬۴۵۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
داستان برای همه ی انسان ها قابل درک و فهم است و اعجاز قرآن در این است که سرگذشت اقوام را با شیوا ترین الفاظ و بهترین نظم و ترتیب بیان نموده است. به همین جهت یکی از مهمترین اشارات قرآن در این رابطه به قوم سبا است که هم در سوره ی نمل و هم درسوره ی سبا ذکر این داستان آمده است. همچنین با توجه به ذکر این داستان قرآنی در متون تاریخی جنبه تاریخ نگارانه ی آن نیز مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش بصورت تحلیلی-توصیفی انجام شده وسعی شده باتوجه به ذکر آیات قرآن و معانی آن تحلیل و عبرت هایی که می توان گرفت و تاثیرش در زندگی انسان ها به خصوص جوانان بپردازد که البته این پژوهش در نوع خودش جدید و بی بدیل است. . بنابراین هدف از مطالعه سرگذشت اقوام و مطالعه قصص قرآنی، تکرار نکردن اشتباهات گذشتگان، آگاهی از رسالتمان در جهان هستی و داشتن حیات طیبه و حرکت به سوی کمال می باشد. همچنین از کتب معتبر جهت بالا بردن ارزش مقاله استفاده شده است.
جایگاه تذکر قرآنی و افلاطونی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژ ه تذکر، از واژه های کلیدی قرآن کریم و برخوردار از پیشینه ای طولانی، در مبانی فلسفی، اخلاقی و عرفانی است. بین مفهوم تذکر در فلسفه و به ویژه آنچه از نظریه تذکر یا مُثُل افلاطونی برداشت می شود، با آنچه از حقیقت تذکر در قاموس فرهنگ قرآنی نمود یافته، تفاوت های عمده ای دیده می شود. مثنوی معنوی مولوی، به عنوان یکی از منظومه های بلند عرفانی، که تحت تأثیر مستقیم آموزه های قرآنی سروده شده، از جمله آثاری است که هم به تشریح مفهوم تذکر افلاطونی پرداخته و هم جلوه های متنوعی از تذکرات قرآنی را در خود جای داده و در مقام ها و موقعیت های مختلف به نحوی زیبا، از آنها بهره برده است. در این مقاله تلاش شده، با تبیّن مفاهیم تذکر در جلوه های فلسفی و قرآنی، بازخورد آنها را در عرصه مثنوی معنوی مولوی مورد بررسی قرار گرفته و نگاه عمیق این عارف و اندیشمند بزرگ در زمینه های یاد شده واکاوی شود.
نقش حق گرایی در حکیمانه بودن آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از شاخصه های حکیمانه بودن آیات قرآن، تکیه بر حق گرایی و حق مداری آیات قرآن است، متن حکیمانه مخاطبینش را به حق و حقیقت راهنمایی می کند. قرآن به جهت حکیمانه بودن آیاتش غیر از حق نمی گوید و جز به راه حق دعوت نمی کند؛ اراده الهی در متن قرآن بر تحقق حق است و دین اسلام و قرآن و پیامبر k همه به حق توصیف گشته اند. قرآن به حق گرایی کاربردی در قضاوت ها و شهادت ها، حق طلبی، حق دهی، حق گویی، اظهار حق و دعوت به حق تأکید فراوان نموده است و از اعراض و کتمان و التباس حق به عنوان موانع حق گرایی، بر حذر داشته است. از وجوه حق گرایی قرآن، توجه به واقعیت هایی است که می تواند با نگاه به گذشته و پیگیری وقایع پیشین به خصوص قصص انبیاء و همینطور توجه به واقعیت های موجود در انسان و اغماض و مدارا و آسان گیری برای رساندن افراد به حق ،موثر باشد. از دیگر وجوه حکیمانه بودن قرآن، تکیه بر فطرت حقیقت جوی انسان به عنوان ظرف تحقق حق گرایی در آیات قرآن است که با شیوه های حکیمانه ای همچون پرسش گری و گفت و گو، موعظه حسنه، ذکر (بیداری) زمینه های شکوفایی آن را فراهم می سازد.
مطالعه انتقادی شبهات کتاب «نقد قرآن» درباره خلقت کوهها در قرآن کریم و نهجالبلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از روشهای مقابله با اسلام که امروزه توسط دشمنان شدت گرفته، ترویج شبهات است. در همین زمینه اخیراً کتابی با عنوان «نقد قرآن» نوشته شخصی به نام سها، منتشر گردیده که تلاش نویسنده در آن، اثبات وجود خطا و ضعف در قرآن کریم میباشد. نویسنده در بخش شبهات علمی، به نقد آیات مربوط به خلقت کوهها پرداخته و آن را برگرفته از اشعار جاهلی عرب و اشتباه علمی دانستهاست. این شبهات با برخی از خطبههای نهج البلاغه (1، 91، 171 و 211) نیز در ارتباط است. با عنایت به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر که باگرایش انتقادی و بر اساس منابع کتابخانهای انجام شده، به نقد و بررسی ادعای مطرح شده با دو روش حلی و نقضی میپردازد. حاصل پژوهش این که اشتباه ناقد قرآن، ترجمه ناصحیح آیات و عدم آگاهی از مباحث علمی مربوطه بوده و آنچه در آیات قرآن کریم و خطبههای نهجالبلاغه در رابطه با خلقت کوهها آمده مطابق با یافتههای علمی است و میتوان آن را از جلوههای اعجاز علمی قرآن کریم برشمرد. همچنین بررسی سندی منقولات و روایات مورد استناد دکتر سها در خصوص ادعای تأثیرپذیری قرآن از اشعار جاهلی، نشان میدهد که این روایات موضوع و از حیث اعتبار ساقطاند.
بایسته های فرهنگی تمدن سازی نوین اسلامی-ایرانی با تأکید اندیشه امام خمینی(ره)
منبع:
تمدن اسلامی و دین پژوهی سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
32- 51
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های امام خمینی(ره) به مثابه معیاری تعیین کننده در تشخیص دامنه الزامات یا بایسته های فرهنگی تحقق تمدن نوین اسلامی، از یک سو، به درستی درک نشده و از سوی دیگر، وزن آن در میانه معیارها، مورد سنجش قرار نگرفته است، از این رو، مقاله حاضر در پی پاسخ گویی به بایسته های فرهنگی تمدن سازی نوین اسلامی-ایرانی از دریچه فکری امام خمینی(ره) است.معظم له هیچ گاه تمدن را مستقلا واکاوی نکرده اما با کاربست روش تحلیل محتوا می توان نگاهش را در این زمینه واکاوی نمود. در نظریه های دگرگونی اغلب، اولویت به توسعه سیاسی و اقتصادی داده می شود اما در دیدگاه امام خمینی(ره) تمدن یا پیشرفت تنها بر پایه مقولات فرهنگی دینی استوار می شود.یافته های مقاله نشان می دهد که تأکید بر قرآن به عنوان نقطه کانونی و بر پایه آن، همسانی دین و سیاست،لزوم حکومت خوب، کاربست انتقادی تمدن غربی و آزادی مثبت یا مشروط بخشی از بایسته های فرهنگی تمدن سازی نوین اسلامی-ایرانی اندیشه امام خمینی(ره) است.
تاثیرآیات و روایات در اصول اخلاق تجارت اسلامی محیط کسب و کار؛ مورد کاوی بازارتهران
منبع:
تمدن اسلامی و دین پژوهی سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
72 – 99
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی شاخص های اخلاق تجارت اسلامی و میزان تأثیر آن ها در فعالیت های بازرگانی بازار تهران می پردازد.در ابتدا شاخص های احتمالی اخلاق تجارت اسلامی از میان منابع کتابخانه ای معتبر دینی استخراج و سپس در میان صاحب نظران علوم اسلامی نظرسنجی شده است. حاصل این نظرسنجی انتخاب دوازده مورد به عنوان شاخص های اخلاق تجارت اسلامی در کسب و کار تمدن اسلامی است. بر اساس این شاخص ها، پرسشنامه ای طراحی شده است که در بازار تهران توزیع گردید. نتیجه بررسی داده های آماری نشان می دهد که فرضیه های این مقاله، مبنی بر مؤثر بودن شاخص های دوازده گانه اخلاق تجارت اسلامی بر فعالیت های بازرگانی، مورد تأیید است.
تحلیل مواجهه انتقادی آیت الله سبحانی با روش تأویل معتزله
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
255 - 281
حوزه های تخصصی:
از روش های مطرح در فهم قرآن ، روش تأویل است. اگرچه هم در رهیافت سمانتیکی و هم در رهیافت هرمنوتیکی از این روش استفاده می شود، اما تفاوت های جدی میان این دو وجود دارد. متفکران و مفسران اسلامی که از رهیافت سمانتکی تبعیت می کنند، خود مواجهه یکسانی با روش تأویل ندارند. عده ای به نفی کلی آن و دسته ای به پذیرش حداکثری این روش نظر دارند. البته برخی نیز در حد میانه از روش اعتدالی در به کارگیری از آن در تفسیر و فهم قرآن بهره می گیرند. معتزله هم در مباحث کلامی و هم در مباحث تفسیری از روش تأویل فراوان بهره برده اند. از سوی اشاعره و امامیه به رویکرد آنان نقدهایی صورت گرفت. در میان متکلمان شیعی معاصر استاد جعفر سبحانی علاوه بر مباحث مستقل در حوزه تأویل به رویکرد دیگر متفکران اسلامی نیز نظر داشته و با نگاه انتقادی به تحلیل دیدگاه آنان می پردازد. از جمله این مواجهه با معتزله و رویکردشان در عرصه تأویل است. یافته اصلی تحقیق آن است که ایشان ضمن پذیرش اصل روش تأویل، اما افراط در آن را از آسیب های عرصه فهم دینی می دانند. در این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی به ضرورت و جایگاه تأویل نزد ایشان اشاره و مواجهه ایشان با تأویل اعتزالی را دنبال خواهیم کرد
سفرنامه ای به آلمان در نوامبر شیرین: با گزارشی از کنفرانس «بازسازی وحی قرآن در بستر تاریخی» (مونستر 2019)
حوزه های تخصصی:
نوشته پیش رو، گزارشی اجمالی از سفر نویسنده به آلمان در آبان 1398 جهت شرکت در کنفرانس بازسازی وحی قرآن در بستر تاریخی در دانشگاه مونستر در غرب آلمان است. سفرنامه، آلمان، کنفرانس بازسازی وحی قرآن در بستر تاریخی، گزارش، قرآن، مطالعات قرآنی.
ارتباط خداوند و انسان از نگاه ابن سینا و غزالی
حوزه های تخصصی:
چگونگی رابطه میان انسان و خداوند یکی از دغدغه های مهم فلسفی، کلامی و عرفانی در جهان اسلام بوده است. فیلسوفان، متکلمان و عرفای مسلمان با توجه به رهنمودهای قرآن در این زمینه و نیز رویکردهای عقلانی خویش و تأثیرپذیری شان از برخی از اندیشه های فلسفه یونانی، کوشیده اند تا هریک به گونه ای متمایز و درعین حال بدون تعارض این رابطه را تبیین کنند. پژوهش کنونی به بررسی آرای دو اندیشمند برجسته از جریان های مذکور می پردازد. ابن سینا به نمایندگی از فیلسوفان مسلمان این رابطه را با الگوی عشق و ادراکات عقلی تبیین می کند و معتقد است آدمی با شهود و حب و کشش خویش به سوی خداوند، به مقامی می رسد که می تواند لذتی هم پای لذتِ فرشتگان کسب نماید. غزالی به عنوان صوفی و عارف، رابطه میان انسان و خدا را در الگوی فنا و نابودیِ عرفانی و در چارچوب وحدت با خداوند تبیین می نماید. این رویکردهای دوگانه فلسفی و عرفانی دارای پیش فرض های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و الهیاتی هستند.
بررسی جواز بیش از چهار همسر برای پیامبر در قرآن
منبع:
مطالعات فقه و اصول دوره دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
63 - 77
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر، رفع یک ابهام تاریخی در مورد پیامبر و چگونگی جواز تعدد همسر برای پیامبر اسلام با استفاده از آیات قرآن است. هدف از این پژوهش، اثبات اختصاصی بودن جواز همزمان بیش از چهار همسر برای ایشان با استفاده از آیات قرآن است. بازخوانی برخی وقایع تاریخی و بررسی اسباب نزول آیاتی از سوره های نساء و احزاب، چگونگی و دلایل اختصاصی بودن این جواز را مشخص می کند. وقتی حضرت رسول ایشان را بین خدا و رسول از یک طرف و دنیا اختیار داد این زنان، خدا و رسول را برگزیدند و خداوند در عوض طلاق دادن آن زنان را بر پیامبر حرام کرد. بعد از محدود شدن زنان برای مردان مسلمان به چهار همسر، چون برای پیامبر از پیش منع شده بود که زنانش را طلاق دهد؛ لذا برای ایشان جایز شد که بیش از چهار همسر داشته باشد. این تحقیق با روش کتابخانه ای انجام شده و مبتنی بر شیوه توصیفی، و از نوع تحلیل محتواست.
اعتبارسنجی داده های فرقه نگاران اهل سنت پیرامون دیدگاه متکلمان نخستین امامیه در مسئله استطاعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده تا دیدگاه چهار متکلم برجسته امامی در عصر امام صادق (ع) که زمان شکوفایی و رونق بحثهای کلامی بشمار میرود، پیرامون مسئله استطاعت از میان آثار رجالی، فهرستی، فرقه نگاری و روایی استخراج شود. در این راستا روشن میگردد که افرادی چون زراره بن اعین، هشام بن سالم و مؤمن الطاق در بحث استطاعت قائل به استطاعت پیش از فعلند و بعضاً آن را منحصر در سلامتی میدانند، اما هشام بن حکم استطاعت را منوط به پنج امر میداند که بخشی از آن پیش از فعل و بخشی حین الفعل محقق میگردد.
Beyond Profanity and Fundamentalism
حوزه های تخصصی:
The secularism of the western world is characterized by the separation of religion and state, of religion and science, of religion and economy or of religion and the individual freedom. Due to its strong connection between religion and politics, religion and the society it is not this way in the Islamic world. So it is no surprise that there are tensions between the Islamic and the secular Western world. We will discuss today about one of the biggest problems of today.
تناص قرآنی در صحیفه سجادیه؛ مطالعه موردی موضوع شیطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۴
7 - 36
حوزه های تخصصی:
«بینامتنیت» نظریه ای است که بر ضرورت وجود رابطه بین متون تأکید دارد و روابط بین متون و چگونگی ارتباط آن ها را مورد کنکاش قرار می دهد. کاربست این نظریه در حیطه قرآن و احادیث در تبیین پیوند عمیق قرآن و عترت مؤثر است. این پژوهش به روابط بینامتنی دعاهای صحیفه سجادیه در موضوع شیطان با قرآن می پردازد تا افق معنایی جدیدی از این دعا ها را ارائه دهد.روش مورد استفاده در این جستار، تحلیلی-اسنادی است. به نظر می رسد تعامل آگاهانه امام سجاد(ع) با قرآن زمینه سازش و هماهنگی میان متن پنهان و متن حاضر را فراهم کرده است. صحیفه سجادیه همچون قرآن در موضوع شیطان به اوصاف و عملکرد شیطان پرداخته است و در موارد زیادی درک عمیق دعاهای مربوط به دفع شیطان تنها در پرتو شناخت رابطه کیفی آنها با قرآن امکان پذیر نیست، با خوانش دقیق، دعاهای صحیفه سجادیه، به این نتیجه می رسیم که بیشترین شکل روابط بینامتنی قرآن با این ادعیه، به صورت نفی متوازی است که در آن، امام سجاد(ع) نوعی سازش میان متن پنهان و متن حاضر ایجاد کرده اند و تعاملی آگاهانه با آن پدید آورده اند.حضرت در دعاهای خویش با تکیه بر مضامین قرآنی از موضوعاتی چون دام های شیطان، کید و مکر شیطان، تزیین امور باطل توسط او، دور کردن شیطان با قدرت عبادت الهی، حفظ فرزندانش از شرّ شیطان، قرار نگرفتن در شمار دوستان شیطان و ... سخن گفته است.
محرومان از اجابت دعا بر اساس روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۴
87 - 110
حوزه های تخصصی:
دعا یکی از اسباب معنوی در عالم است، اما گاهی در اجابت آن موانعی ایجاد می شود و عده ای از اجابت دعایشان محروم می گردند. مقاله حاضر با روشی توصیفی-تطبیقی روایات مربوط به عدم اجابت دعا را بررسی کرده است. این روایات گروهی از افراد را نام می برد که دعایشان مورد اجابت قرار نمی گیرد؛ که عبارتند از: عریف (والی حکومت)، عشار(گیرنده مالیات)، داروغه، صاحب طبل و طنبور، شاعر، کسی که زنش را نفرین می کند در حالی که می تواند او را طلاق دهد، فردی که همسایه اش را نفرین می کند در حالی که می تواند خانه اش را تغییر دهد، فردی که پولش را بدون گرفتن شاهد قرض داده و پولش را خورده اند، کسی که بدون تلاش از خدا روزی می خواهد، کسی که در قطع رحم و علیه والدینش دعا کند. علت های عدم اجابت دعا نیز در روایات دیگری آمده است، که با انطباق آن علت ها با روایات مورد بحث، علت استثناء شدن این افراد مشخص می گردد؛ که شامل ظلم، تنبلی و تخلف این افراد از عوامل الهی است. این ها تنها نمونه ای از مصادیق فراوانی هستند که دعایشان مستجاب نمی شود و علاوه بر این ها می توان مصادیق دیگری نیز برای این گروه ذکر کرد.
بازخوانی آموزه انحصار امامان در دوازده نفر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ر مشرق موعود سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
7 - 30
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به امامان دوازدهگانه و انحصار تعداد ائمه در 12نفر یکی از مسلمات مذهب تشیع است که هم در روایات متعددی از ان سخن گفته شده است و هم اندیشمندان بزرگ شیعه به ان تصریح کردهاند. این مسئله علی رغم وضوحش از سوی پارهای از جریانهای انحرافی معاصر مورد تردید واقع شده و بازخوانی مجدد ان را ضرورت بخشیده است در نوشتار پیش رو هشت دسته روایت مورد واکاوی قرار گرفته است که بر انحصار ائمه در 12نفر دلالت دارند این مجموعه روایات افزون بر اینکه بر انحصار یاد شده دلالت دارند بر این نکته نیز دلالت دارند که از زمان رحلت پیامبر گرامی اسلام6 تا روز قیامت پیوسته حداقل یکی از این 12 امام بر روی کره خاکی حضور دارد.
راهکارهای بینشی و انگیزشی تحول آفرین در سازمان از منظر قرآن
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵
78 - 109
حوزه های تخصصی:
مدیریت تحول یکی از موضوعات مهم و اساسی در دانش مدیریت شناخته می شود. دانشمندان سازمان و مدیریت متناسب با پیش فرض ها، مبانی و فرهنگ مادی گرایانه در این زمینه مطالب متنوعی را ارائه داده اند که علیرغم نکات درخور توجهی که در این دیدگاه ها یافت می شود، در بسیاری موارد با فرهنگ و مبانی اسلامی سازگاری ندارد. قرآن به عنوان کتاب تحول آفرین در جامعه جهالت زده عرب، شناخته می شود که با آموزه های ژرف خود، توانسته است در مدت کوتاهی تحول اساسی در آن ایجاد کرده و به یک جامعه مترقی و رشد یافته تبدیل کند. مطالعه درآیات کلام وحی نشان می دهد این کتاب الهی راهکارهای متعددی را برای تحول جامعه جاهلی به یک جامعه رشد یافته و مترقی ارائه نموده است. این راهکارها در یک تقسیم کلی در چهار محور بینش ها، انگیزه ها، ساختارها و رفتارها قابل دسته بندی است. در این مقاله با روش تحلیلی با رویکرد استنطاقی، راهکارهای قرآنی تحول آفرین در دو محور بینشی و انگیزشی از آیات استخراج شده و در زمینه هرکدام از محورهای ذکرشده، مؤلفه های مختلفی با استناد به آیات بیان شده است. اقدامات قرآن در زمینه تحول بینشی از طریق اعطای بینش درباره جهان هستی، حقیقت دنیا، حقیقت انسان، تاریخ و عبرت های تاریخی و مرگ و زندگی پس از آن، صورت گرفته است. راهکارهای تحول آفرینی قرآن در قالب ایجاد انگیزه به شکل های مختلفی مانند ترسیم چشم انداز مطلوب، دعوت صادقانه، تقویت امید و نفی ناامیدی، تشویق و تنبیه، الگودهی مثبت و الگو زدایی منفی، بیان گردیده است.
روش و گرایش تفسیری ابوالقاسم قشیری با تکیه بر تفسیر «لطائف الاشارات»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
135 - 166
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این جستار کوشش به عمل آورده تا روش و گرایش تفسیری ابوالقاسم قشیری را در حد محدود ارائه نماید. شایان ذکر آن که روش تفسیری سه گونه اصلی دارد که هر یک دارای فروعاتی نیز می باشد؛ چه ممکن است یک مفسر آیات قرآن مجید را به کمک آیاتی دیگر تفسیر کند که این روش را، تصدیقی یا تفسیر قرآن به قرآن نامند؛ و نیز ممکن است آیات قرآن را با تکیه بر سنّت معتبر تفسیر کنند که آن را روش روایی یا تفسیر قرآن به واسطه سنّت نامند؛ و نیز ممکن است قرآن به واسطه عقل سلیم بشری تفسیر شود که آن را روش درایی گویند اما گرایش تفسیری برخاسته از تراوش های فکری یک مفسر است که تفسیر عرفانی زیر مجموعه ای از گرایش های تفسیری می باشد. گرایش های گونه گونی در تفسیر قرآن ممکن است در کار باشد. از قبیل گرایش عرفانی، فلسفی، ادبی، علمی و ... به سان تفسیر لطائف الاشارات، تفسیر ملاصدرا، تفسیر زمخشری، تفسیر طنطاوی و ... می توان گفت که روش تفسیری قشیر تا حدودی روش جامع و گرایش تفسیری وی کاملاً عرفانی می باشد.
انعکاس القصائد فی نهج البلاغه على أساس منهج نظریه التناص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
25 - 40
حوزه های تخصصی:
یعرف «التناص» فی اللغه العربیه بألفاظ الآخری منها «النصوصیه» و«التناصیه» و«تداخل النصوص» وباللغه الإنجلیزیه «intertextuality» ویعتبر التناص طریقه لفهم النصوص بدقه أکبر حیث یتم دراسه العلاقات بین النصوص فی هذا النهج ویسعی أن یذکر لنا بأن کل نص وکل راوی یأثر بنصوص ورواه آخرین من الماضی أو الحاضر ویستفاد بوعی أو بغیر وعی من کلماتهم وأفکارهم. فی نهج البلاغه ، یقتبس الإمام علی (ع) أحیانًا کلمات وعبارات من نصوص قدیمه أی القرآن، الأحادیث النبویه، الأمثال والقصائد العربیه) أو یذکر محتواها وموضوعاتها فی کلماته. هناک ۱۵ بیتًا و ۴ مصاریع شعریه فی نص نهج البلاغه التی أخذ الإمام علی (ع) عددا کبیرا منها من الآخرین والتی تصور نهج التناص فی نهج البلاغه . ننوی فی هذه المقاله فحص هذه القصائد من منظور روابط التناص الموجوده بین النصوص والإجابه على هذا السؤال، ما هو التناص الذی یجد بین القصائد العربیه فی نهج البلاغه ؟ وثانیًا، ما أثر استخدام هذه الطریقه فی فهم کلمات الإمام علی (ع)؟ لذلک، أولًّا، نسعی من خلال إستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، إستخراج جمیع القصائد التی لم یکن الإمام علی (ع) من یکتبها، ومن خلال فحص الخلفیه والمعنى لتلک القصائد، نسعی أن ندرک ارتباط تلک القصائد بکلمات الإمام علی (ع) تظهر عملیات التناص فی هذه الدراسه أن أکثر أشکال التناص فی نهج البلاغه هی التناص اللفظی من نوع النفی الجزئی وفی المرتبه التالیه هی التناص اللفظی من نوع النفی الموازی. وبناءً على ذلک الإمام علی (ع) فی معظم حالات التناص لقد استخدم کلمات قصائد الشعراء الآخرین فی خطابه، ولکن أنشأ نوعًا من الحل الوسط اللفظی والدلالی بین المعنى الذی یقصده المتحدث الرئیسی ولکن تم إستخدام هذا القصائد بطریقه لا یعرف المخاطب أن هذه القسم من القصیده من شخص آخر، فلا یمکنه التعرف على کیفیه دمج بنیه القصیده فی النص والکلام، وهذه الفئه هی واحده من أجمل کلمات الإمام علی (ع) فی نهج البلاغه .
تحلیل الموقف الناقد للإمام علی (ع) مقابل ادعاءات الناکثین المعارضه (ترکیزًا على نهج البلاغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
71 - 84
حوزه های تخصصی:
من وجهه نظر أمیر المؤمنین (ع) من المهم جدًّا أن یکون لدیک مواقف انتقادیه وحکمًا عادلًا ضد ادعاءات المعارضه. نظرًا لأن المعارضه الداخلیه غالبًا ما تسعى إلى الإعراب عن عدم رضاءها من الحکومه الإسلامیه. وتسعى إلى إثاره الاضطرابات و الفوضی فی المجتمع وإزعاج الجمهور. لذلک، فإن إعاده قراءه موقف الإمام الناقد تجاههم مفید للنمذجه والتنویر فی المجتمع الإسلامی. لذلک، فإن الدراسه الحالیه بأسلوبها المبتکر تدرس مجموع کلمات الإمام ضد الناکثین بطریقه علمیه ومنهجیه من "تحلیل المحتوى". فباستخدام هذا النهج المتعدد فی التخصصات والنصیه یمکن اعتبار الأبعاد الرئیسیه لموقف الإمام علی (ع) الناقد مقابل ادعاءات الناکثین على النحو التالی: "النقد والمراجعه المنطقیه لمطالبهم قبل المغادره"، الذی تتطلب الاستماع وتقییم مطالبات الناکثین بشکل حاسم کطلباتهم فی حصه من الخزانه والسعی إلى الحکم والسماح بمغادره المدینه؛ "المراجعه والتحلیل الناقد لمطالباتهم بعد المغادره" کما أن الإمام قام بتحلیل الادعاءات الکاذبه الزائفه لناکثین حول وجوب ولاء عثمان و أخذ ثار عثمان بشکل معقول وبعزم وتفکیر ثاقب وإثبات معارضتهم للدوله الإسلامیه وذلک لشرح فلسفه الجهاد مع الناکثین و العثور علی الأسباب الجذریه لمعارضتهم. حیث الإمام و من إجل تنویر المنطق فی المجتمع الإسلامی، یعتبر الجهل والبطل وعدم الأخذ بالنصائح والاستیاء والغیره والإسراف والتبذیر من أهم العوامل والدوافع لتصرفات الناکثین العدائیه.
Investigating the Application of the Interpretative Principle of »Beat one to frighten another « in Shia and Sunni Commentaries(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Shia and Sunni commentators have come to understand some of the rules of the Qur'anic verses, and to understand and analyze these rules as one of the requirements of identifying and classifying various interpretative methods. While they have often not only have not explained the rules they have adopted, but also they have even used interpretive rules without specifying the rules, even under different names. Therefore, in order to evaluate the interpretive methods of the interpreters, one has to discover their unknown rules. The interpretive rule of "Beat one to frighten another" is one of the rules that this paper seeks to streamline its use in the Shia and Sunni interpretations in various times. This rule has been used by most Shia and Sunni commentators since its inception, sometimes by name and sometimes without mentioning the phrase "Beat one to frighten another" and has often been used to justify and analyze the verses blaming the Prophet. In the meantime, Shi''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''ite commentators have used this rule far more in the prophetic transcendence, in line with stricter theological principles in the field of infallibility. Examining many cases of the use of the interpretive rule of "Beat one to frighten another" in the multiple interpretations of Shia and Sunni regarding their time periods, suggests that commentators have never had a fixed and consistent method to use it, and they have often used this rule as a loophole. As even in the context of the verses of blame, not only have they not used this interpretive rule in a fixed way and below the specified verses, but also, when there is no collective way between the Book and the infallibility of the prophets, they have used the rule of "Beat one to frighten another" in a dispersed and unpredictable way along with some other rules.