چکیده

چگونگی رابطه میان انسان و خداوند یکی از دغدغه های مهم فلسفی، کلامی و عرفانی در جهان اسلام بوده است. فیلسوفان، متکلمان و عرفای مسلمان با توجه به رهنمودهای قرآن در این زمینه و نیز رویکردهای عقلانی خویش و تأثیرپذیری شان از برخی از اندیشه های فلسفه یونانی، کوشیده اند تا هریک به گونه ای متمایز و درعین حال بدون تعارض این رابطه را تبیین کنند. پژوهش کنونی به بررسی آرای دو اندیشمند برجسته از جریان های مذکور می پردازد. ابن سینا به نمایندگی از فیلسوفان مسلمان این رابطه را با الگوی عشق و ادراکات عقلی تبیین می کند و معتقد است آدمی با شهود و حب و کشش خویش به سوی خداوند، به مقامی می رسد که می تواند لذتی هم پای لذتِ فرشتگان کسب نماید. غزالی به عنوان صوفی و عارف، رابطه میان انسان و خدا را در الگوی فنا و نابودیِ عرفانی و در چارچوب وحدت با خداوند تبیین می نماید. این رویکردهای دوگانه فلسفی و عرفانی دارای پیش فرض های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و الهیاتی هستند.

تبلیغات