مقالات
حوزه های تخصصی:
«بینامتنیت» نظریه ای است که بر ضرورت وجود رابطه بین متون تأکید دارد و روابط بین متون و چگونگی ارتباط آن ها را مورد کنکاش قرار می دهد. کاربست این نظریه در حیطه قرآن و احادیث در تبیین پیوند عمیق قرآن و عترت مؤثر است. این پژوهش به روابط بینامتنی دعاهای صحیفه سجادیه در موضوع شیطان با قرآن می پردازد تا افق معنایی جدیدی از این دعا ها را ارائه دهد.روش مورد استفاده در این جستار، تحلیلی-اسنادی است. به نظر می رسد تعامل آگاهانه امام سجاد(ع) با قرآن زمینه سازش و هماهنگی میان متن پنهان و متن حاضر را فراهم کرده است. صحیفه سجادیه همچون قرآن در موضوع شیطان به اوصاف و عملکرد شیطان پرداخته است و در موارد زیادی درک عمیق دعاهای مربوط به دفع شیطان تنها در پرتو شناخت رابطه کیفی آنها با قرآن امکان پذیر نیست، با خوانش دقیق، دعاهای صحیفه سجادیه، به این نتیجه می رسیم که بیشترین شکل روابط بینامتنی قرآن با این ادعیه، به صورت نفی متوازی است که در آن، امام سجاد(ع) نوعی سازش میان متن پنهان و متن حاضر ایجاد کرده اند و تعاملی آگاهانه با آن پدید آورده اند.حضرت در دعاهای خویش با تکیه بر مضامین قرآنی از موضوعاتی چون دام های شیطان، کید و مکر شیطان، تزیین امور باطل توسط او، دور کردن شیطان با قدرت عبادت الهی، حفظ فرزندانش از شرّ شیطان، قرار نگرفتن در شمار دوستان شیطان و ... سخن گفته است.
بررسی دلالت گزارش های ابلاغ آیات آغازین سوره برائت بر افضلیت علی(ع) به منظور جانشینی پیامبر(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نزول آیات آغازین سوره توبه، پیامبر (ص) آیات را به ابوبکر دادند تا در موسم حج به مشرکین ابلاغ نماید، اما پس از آنکه ابوبکر به راه افتاد، جبرئیل نازل شد و عرض کرد خداوند می فرماید: ﴿ لا یؤَدّی عَنْکَ اِلّا اَنْتَ اَوْ رَجُلٌ مِنْکَ ﴾ و لذا رسول خدا (ص) این ماموریت را به علی (ع) واگذار کردند. این واقعه از آنجا که در آن شواهدی دالّ بر فضیلت علی (ع) برای جانشینی پیامبر (ص) بر دیگران است، گاه تخطئه و انکار شده و یا محتوای آن به گونه ای تفسیر شده که فضیلتی بر فضائل علی (ع) نیفزاید و یا دالّ بر فضیلتی برای خلیفه اول باشد! بنابراین نویسندگان در این پژوهش به تجزیه و تحلیل گزارش های در این زمینه پرداخته و نشان داده اند که گزارش های درباره این رویداد در منابع اهل سنت از شهرت و صحت برخوردارند و بر اساس آنها، علی (ع) شایسته ترین فرد بعد از رسول خدا(ص) برای جانشینی ایشان است.
جایگاه ابزارهای ادبی – بلاغی در فهم واژگانی قرآن در روایات تفسیری اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایات تفسیری در زمینه فهم واژگانی بیانگر آن است که اهل بیت به تفسیرادبی قرآن پرداخته اند و در صدد فهماندن لغات غریب قرآن به مردم هستند زیرا گاهاً اکثر لغات یک آیه قابل فهم است و تنها یک واژه مبهم و دور از ذهن می باشد و نیاز به تفسیر دارد؛ لذا آن بزرگواران به تبیین همان یک واژه می پرداختند. هدف از این مقاله بیان جایگاه اهل بیت (علیه السلام) در بکارگیری ابزارهای ادبی-بلاغی خصوصاً در فهم لغات قرآنی بوده است؛ نوشته حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی روش های ائمه (علیه السلام) در بکار گیری این ابزارها در معناشناسی واژگانی آیات پرداخته و در انتها به ابن نتیجه دست یافته است که اهل بیت (علیه السلام) برای تبیین لغات، ابتدا از قواعد عربی و سپس کاربرد واژگان در عرف و فرهنگ استفاده کرده و گاهی بر اساس کاربرد آن واژه در شعر به معناشناسی لغات پرداخته و در مواردی نیز از کاربرد واژگان مترادف در تفسیر لغوی آیات قرآن استفاده نموده اند.
محرومان از اجابت دعا بر اساس روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دعا یکی از اسباب معنوی در عالم است، اما گاهی در اجابت آن موانعی ایجاد می شود و عده ای از اجابت دعایشان محروم می گردند. مقاله حاضر با روشی توصیفی-تطبیقی روایات مربوط به عدم اجابت دعا را بررسی کرده است. این روایات گروهی از افراد را نام می برد که دعایشان مورد اجابت قرار نمی گیرد؛ که عبارتند از: عریف (والی حکومت)، عشار(گیرنده مالیات)، داروغه، صاحب طبل و طنبور، شاعر، کسی که زنش را نفرین می کند در حالی که می تواند او را طلاق دهد، فردی که همسایه اش را نفرین می کند در حالی که می تواند خانه اش را تغییر دهد، فردی که پولش را بدون گرفتن شاهد قرض داده و پولش را خورده اند، کسی که بدون تلاش از خدا روزی می خواهد، کسی که در قطع رحم و علیه والدینش دعا کند. علت های عدم اجابت دعا نیز در روایات دیگری آمده است، که با انطباق آن علت ها با روایات مورد بحث، علت استثناء شدن این افراد مشخص می گردد؛ که شامل ظلم، تنبلی و تخلف این افراد از عوامل الهی است. این ها تنها نمونه ای از مصادیق فراوانی هستند که دعایشان مستجاب نمی شود و علاوه بر این ها می توان مصادیق دیگری نیز برای این گروه ذکر کرد.
اطلاق و تقیید جهاد در قرآن کریم و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان از ابتدای خلقت با مسأله«جنگ و جهاد» مواجه بوده و ادیان سه گانه یهود، مسیحیت و اسلام نیز به-طورکلی آن را پذیرفته اند. عبارات عهدین اصل جهاد را پذیرفته و آیات قرآن کریم، با ارائه تقییداتی به آن تکامل کیفی داده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تطبیقی با ابزارکتابخانه ای نگارش یافته و درصدد است بیان کند که تعابیر جنگ و جهاد در عهدین به صورت مطلق و بدون هیچ قیدی و در آیات قرآن کریم با تکامل آن و افزودن قوانین بازدارنده بیان شده است. «پذیرش اصل جهاد، اهمیت و دستور به جهاد و مبارزه، نترسیدن از بسیاری دشمن، شدت عمل در جنگ در صورت لزوم و جهاد با نفس» از اشتراکات جهاد در قرآن کریم و عهدین است. «گستردگی کیفی آیات جهاد در قرآن کریم، اقسام جهاد در قرآن، مقید بودن و مطلق نبودن فرمان به جنگ در قرآن کریم، وظایف مجاهدان در جنگ و شدت عمل در کنار بندگی و عبادت خداوند» از افتراقات و افتخارات آیات جهاد در قرآن کریم نسبت به عهدین است.
رابطه اخلاق و فقه در آیات طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی ارتباط میان دو حوزه اخلاق و فقه در آیات طلاق پرداخته است که این مهم با بررسی آیات و منابع تفسیری و کتاب های حقوق خانواده صورت پذیرفت. در بحث انواع ارتباط فقه و اخلاق، این تحقیق به تأثیر قابل توجه اخلاق درمسائل فقهی و به صورت خاص در مسائل نظام خانواده و معضل اجتماعی طلاق دست یافته است. با این ساختار که با بررسی آیات مربوطه، اصول اخلاقی مشترک همسران و اصول اخلاقی مختص مردان از آیات مورد بحث استنباط شد، این اصول بیانگر این نکته کلیدی است که چون در اسلام حق طلاق به مردان داده شده، وظایف اخلاقی آنان در حفظ کانون خانواده نسبت به زنان سنگین تر است ولی با این حال زنان هم نسبت به مسئولیت حفظ و جلوگیری از فروپاشی نظام خانواده وظایف سنگین خود را دارند. در تمام اصول مورد بحث به عنوان مهم ترین یافته تحقیق، ارتباط اخلاق و فقه و تأثیری که اخلاق در گستره فقه دارد کاملا مشهود و محسوس است، که در حقیقت این مهم ترین راه در ثبات و استحکام اخلاقی فردی و خانوادگی حتی در گیر و دار طلاق می باشد.
بررسی و نقد شیوه تدبّر «سوره - واژه محور» قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدبر دستوری همگانی است که انجام آن در قرآن برای عموم میسّر دانسته شده است؛ صاحب نظران علوم قرآنی در پی ساده ترین راه برای آموزش تدبر در قرآن به عموم مردم روش هائی را به دست داده اند. ازجمله روش های ارائه شده، شیوه سوره-واژه محور است. شیوه ای که برای تدبر در قرآن، تکیه محض بر واژه و یا بر یک سوره خاص نداشته؛ بلکه به صورت تلفیقی به کلمات و سوره ها می پردازد. این مقاله به شیوه کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی به نقد شیوه تدبر سوره - واژه محور قرآن کریم و کارکردهای پرداخته است. در شیوه سوره – واژه محور، تدبر احاطه بر غرض نزول کلمات، آیات و سوَر معنا شده که شرط تحقق آن طهارت بوده و نخستین گام در آن، تفکر است. تدبر در این شیوه، از سطوح مختلفی برخوردار می باشد که با رسم نمودارهایی همراه است. این شیوه ضمن بهره مندی از امتیازات، مورد نقد مبنائی و روشی است؛ تدبر، احاطه و دستیابی به کنه مطلب نیست بلکه دقت و تأملی عمیق است که همراه با توجه قلبی باشد. ثانیاً تفکر، سطحی متفاوت از تدبر بوده و نباید مرحله ای از آن دانست. ثالثاً هدف تدبر، عمومی کردن فهم قرآن است لذا تعیین سطوح مختلف در استفاده از این شیوه و رسم نمودارهای پیچیده که نیازمند کسب مهارت های فراوانی است برای عموم میسّر نبوده و به تفسیر نزدیک تر است. رابعاً آنچه در شیوه مورد بحث به تدبر کلمه ای یاد می شود، نوآوری خاصی نشده است جز اینکه نمودارهای پیچیده به آن اضافه شده که فرد را دچار سرگردانی می کند.