فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
20 - 31
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های مقابله ای بر اضطراب زنان سرپرست خانوار در همه گیری کوید 19 انجام پذیرفت. روش: روش تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری را زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان دشتستان به تعداد 1574 تشکیل دادند. تعداد نمونه آماری با جدول گرجسی و مورگان 310نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب بک و همکاران و برای سنجش سبک های مقابله ای از پرسشنامه لازاروس و فلکمن استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های اضطراب و سبکهای مقابله ای به ترتیب 87/0 و 8/0 به دست آمد. یافته ها: نتایج نشان دادند که سبکهای مقابله ای هیجان مدار و مساله مدار و اضطراب رابطه معنادار منفی داشته و متغیر سبک های مقابله ای مساله مدار قابلیت پیش بینی اضطراب را نشان داد. نتیجه گیری: سبک های مقابله ای بر اضطراب تأثیر دارند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری هیجان مدار با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدنی و نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری هیجان مدار با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدنی و نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم پایه یازدهم و دوازدهم مدارس دولتی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 97- 1398 تشکیل دادند. در یک طرح نیمه آزمایشی از این جامعه، با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای دو دبیرستان انتخاب شدند؛ 45 نفر واجد شرایط ورود به پژوهش (انجام اقدامات اولیه پیش از جراحی) بودند که از این جامعه، 30 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه همتاسازی شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه روابط چند بعدی خود- بدن (MBSRQ) و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) می باشد. برای گروه های آزمایش 8 جلسه 120 دقیقه ای هفتگی در نظر گرفته شد. در نهایت پس از گذشت یکماه از پایان درمان پیگیری انجام گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد هر دو درمان شناختی- رفتاری هیجان مدار و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود تصویر بدن و نظم جویی شناختی هیجان دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی اثربخش بو ده است (05/0p<) . اما بین اثربخشی این دو شیوه درمان بر متغیرهای مذکورتفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0p>). براساس یافته ها می توان گفت بکارگیری هر دو رویکرد درمانی بر بهبود تصویر بدن و تنظیم شناختی هیجان اثرگذار است.
مقایسه عوامل مرتبط با بازگشت به اعتیاد در بین دو گروه افراد با ترک قطعی و عود مجدد به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۳۷۷-۳۵۵
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه عوامل مرتبط با بازگشت به اعتیاد در بین دو گروه افراد با ترک قطعی و عود مجدد به مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد دارای تجریه ترک موفق و ناموفق مراجعه کننده به کمپ های زیر نظر سازمان بهزیستی شهر مشهد بود. نمونه پژوهش شامل 100 نفر با عود مجدد (50 نفر) و ترک قطعی (50 نفر) بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از حیث متغیرهایی چون حمایت خانوادگی، کنترل خانوادگی، تجربه برچسب و طرد اجتماعی، پیوند با دوستان وابسته به مواد مخدر، و امکانات و خدمات مرکز درمانی تفاوت معناداری به نفع گروه ترک قطعی وجود داشت. به علاوه، از حیث متغیرهای دسترسی آسان به مواد مخدر و دریافت پاداش از مصرف مواد بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در زمینه بازگشت به اعتیاد عوامل اجتماعی نقش کلیدی دارند، داشتن دیدگاهی جامعه شناسی نسبت به نقش اساسی عوامل اجتماعی در کنار خدمات مراکز درمانی جهت اثربخش کردن برنامه ها و خدمات ارائه شده توسط مراکز سازمان بهزیستی و جلوگیری از عود مجدد لازم و ضروری است.
تدوین برنامه تعامل مثبت والد-کودک مبتنی بر تجارب زیسته والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۱۶۱-۱۲۸
حوزه های تخصصی:
هدف: تعامل والد - کودک و عواملی که به بهبود و ارتقای این تعامل منجر می شود، از زمینه های مهم و مورد علاقه پژوهشگران است. پژوهش حاضر به منظور تدوین برنامه آموزشی تعامل مثبت والد - کودک، مبتنی بر تجارب زیسته والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع کیفی است که با روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه موردپژوهش شامل مادران دارای فرزند اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی به کلینیک های مشاوره مناطق ١ و ٣ بهزیستی تهران در سال 1398 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و شامل مادرانی بود که دارای فرزند دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی بودند. پس از اجرای پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (گادو و اسپرافکین 1997) و پرسشنامه تعامل والد-کودک (پیانتا 1994) بر این مادران، آن هایی که نمره بالاتر از میانگین آورده بودند، مورد مصاحبه نیمه ساختارمند قرار گرفتند و این روند تا رسیدن به یک اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. یافته ها: با تطبیق مضامین فرعی به دست آمده ذیل این مضامین اصلی با ویژگی های مراحل تغییر پروچاسکا و نورکراس 1992 (ترجمه آوادیس یانس، 1399)، گام های برنامه تعامل مثبت والد-کودک تدوین شد. با تحلیل یافته های پژوهش، مضامین اصلی زیر به عنوان ویژگی های تجارب زیسته مادران دارای تعامل مثبت والد-کودک دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی به دست آمد: مدیریت سطح انرژی کودک، نظارت بر تکالیف و مسئولیت ها، ارتباط حمایتی و سازمان یافته مادر و کودک و مدیریت شرایط وابسته به بیش فعالی. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت برنامه تدوین شده تعامل مثبت والد _کودک کاربردی است و مشاوران می توانند در کار با مادران دارای کودک دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی، از این برنامه استفاده کنند.
مقایسه ی اثربخشی رویکرد راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۱۹۱-۱۶۲
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه در زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در نیمه اوّل سال 1399 بود. 36 نفر از زنان سرپرست خانوار به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس اختلال استرس پس از ضربه می سی سی پی کن (2006) و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، گرایچ و اسپینهاون (2002) بود. شرکت کنندگان گروه آزمایش جلسات مشاوره راه حل محور گرانت (2011) و درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2010) را به مدت 8 جلسه دریافت کردند. علاوه بر آماره های توصیفی، از تحلیل کواریانس و مقایسه زوجی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج آنالیز داده ها نشان داد که درمان راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه در زنان سرپرست خانوار موثر است (01/0>P). تفاوت بین درمان راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجانی مثبت و اختلال استرس پس از ضربه غیرمعنادار ولی در متغیر تنظیم شناختی هیجانی منفی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش مداخلات رویکرد راه حل محور و درمان متمرکز بر شفقت در بهبود نظم جویی شناختی هیجانی و اختلال استرس پس از ضربه مؤثر است و از این دو رویکرد می توان برای کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته و اختلال استرس پس از ضربه زنان سرپرست خانوار استفاده کرد.
نقش میانجی توجه متمرکز بر خود و دیگری در رابطه بین سامانه های بازداری فعال سازی رفتاری و نشانه های افسردگی در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توجه به عوامل شناختی موثر و تدوام بخش افسردگی، از اولویت های پژوهشی و درمانی است. هدف از پژوهش حاضر آزمون مدل میانجی توجه متمرکز بر خود و دیگری در رابطه بین سامانه های بازداری_فعال سازی رفتاری و نشانه های افسردگی در بیماران افسرده بود. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی_مقطعی در قالب یک طرح همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بین افراد افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره قم در نیمه اول سال 1400 انجام شد که به روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سامانه های بازداری و فعال سازی رفتاری (BIS/BAS)، پرسشنامه افسردگی Beck و پرسشنامه کانون توجه (FAQ) استفاده شد. داده ها در محیط نرم افزارهای SPSS-26و AMOS-24 از طریق ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. به منظور آزمون معنا داری مسیرهای غیرمستقیم از تحلیل بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: الگوی نهایی پس از اصلاح، از طریق حذف مسیر سامانه بازداری رفتاری به نشانه های افسردگی و توجه متمرکز بر دیگری، با آزاد کردن تعدادی از خطاهای کوواریانس برازش خوبی با داده ها داشت (968/0CFI=،090/0RMSEA=). سایر مسیرهای مستقیم، معنا دار بودند (05/0P<). تحلیل بوت استراپ آشکار ساخت توجه متمرکز بر خود در رابطه بین سامانه فعال سازی رفتاری و نیز سامانه بازداری رفتاری با نشانه های افسردگی نقش میانجیگرانه دارد (0001/0>P). نتیجه گیری: توجه متمرکز برخود به عنوان یک میانجیگر کلیدی می تواند اثرات محافظتی فعالیت سامانه فعال ساز رفتاری را بر نشانه های افسردگی بکاهد و از سوی دیگر اثرات مخرب فعالیت سامانه بازداری رفتاری را بر نشانه های افسردگی تشدید نماید.
بررسی مقدماتی اعتباریابی و پایایی سنجی آزمون های کارکردهای اجرایی ویژه کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آزمون های کارکردهای اجرایی توسط Adele Diamond جهت سنجش کارکردهای اجرایی کودکان طراحی شده است. این آزمون ها سه مولفه حافظه کاری، بازداری و انعطاف پذیری شناختی را مورد ارزیابی قرار می دهند. هدف این پژوهش بررسی روایی، پایایی و قدرت افتراق این آزمون ها برای کودکان پیش دبستانی فارسی زبان است. روش کار: در یک طرح همبستگی، داده های 80 کودک 4 تا 6 سال شهر تهران به شیوه نمونه گیری در دسترس توسط پژوهشگر در مهدهای کودک گردآوری شد. اعتبار آزمون ها به روش روایی همزمان در قیاس با زیرمقیاس های پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی که توسط والدین کودکان تکمیل شده بود؛ انجام شد و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی بر روی نیمی از آزمودنی ها انجام شد. قدرت افتراق آزمون ها از طریق مقایسه میانگین گروه بالینی و هنجار انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آزمون ها دارای روایی رضایت بخش (ضریب همبستگی اسپیرمن 62/0 تا 89/0)، پایایی مطلوب (میزان همبستگی 71/0 تا 80/0) و قدرت تفکیک مطلوب (اختلاف معنادار در تمام مولفه ها بین نمرات دو گروه هنجار و بالینی) است. نتیجه گیری: آزمون های کارکردهای اجرایی اعتبار و پایایی رضایت بخشی جهت تشخیص و بررسی نتایج مداخلات در کودکان پیش دبستانی فارسی زبان دارد.
تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر ذهن آگاهی در زنان دچار تعارضات زناشویی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده نخستین و منحصر به فردترین نهاد اجتماعی است که سلامت و بهروزی یک جامعه را مرهون سلامت و رضایت اعضای آن دانسته اند. یکی از مشکلات شایع در خانواده، تعارض زناشویی است. یکی از عوامل موثر بر ارتقاء رضایت زناشویی، ذهن آگاهی است. ذهن آگاهی یعنی توجه کردن به زمان حال به شیوهای خاص، هدفمند و بدون قضاوت. افراد ذهن اگاه هنگام روبرو شدن با استرس های محیطی، خودمهارگری بیشتر، سازگاری بالاتر، نگاه مثبت به همسر و ارتباط موثر را تجربه می کنند. روش کار: پژوهش حاضر یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل دارای مراقبت های معمول یک پژوهش استاندارد است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آگاه شهر تهران در سال1401 تشکیل دادند. در این پژوهش از مقیاس ذهن آگاهی فرایبورگ ،مقیاس تعارض زناشویی کانزاس برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته ها: در بخش اول یافته های توصیفی تحقیق و در بخش دوم یافته های تحقیق از چشم انداز آمار استنباطی ذکر شد. میانگین نمرات پس آزمون گروه روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در متغیر ذهن آگاهی (84/29) بیشتر از میانگین پس آزمون درگروه کنترل (95/21) می باشد. در یافته ای استنباطی نرمال بودن توزیع داده ها یکی از مهمترین پیش فرض های تمامی آزمون های پارامتریک از قبیل تحلیل کوواریانس است. برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر ارتقاء بر ذهن آگاهی در زنان دچار تعارضات زناشویی تاثیر دارد.
اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی سالمندان بالای 60 سال ساکن در سرای سالمندان شهر تهران در سال 1400 می باشد که از بین آنان، 30 سالمند که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده و به شیوهی قرعه کشی به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا در 8 جلسه ی 2 ساعته قرار گرفتند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه ی پنج وجهی ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989) به دست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتایج پژوهش، حاکی از آن بود که معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان اثربخش است. با توجه به ساختار فرهنگی- اجتماعی جامعه ایرانی، قویا استفاده از رویکردهای درمانی مبتنی بر فرهنگ را توصیه می کنیم.
اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی سرپرستاران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی سرپرستاران صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی سرپرستاران بیمارستان آتیه می باشد. برای دستیابی به گروه نمونه به روش تصادفی دو گروه انتخاب شدند و از بین کسانی که تمایل به شرکت در این پژوهش را داشتند و در مقیاس بهزیستی روانشناختی نمره پایین دریافت کرده بودند؛ انتخاب شدند. بر مبنای جدول تعداد نمونه جاکوب کوهن تعداد نمونه ها در هر گروه معادل 15 نفر که در مجموع دو گروه معادل 30 نفر انتخاب شدند. دقت مطالعه بر مبنای سابقه ی طرح برابر با 1 و توان آزمون بر مبنای سابقه ی طرح 8/0در نظر گرفته شد و همچنین سطح معنی داری آماری در این مطالعه معادل احتمالات بالای 5/0 می باشد. در این مرحله بهزیستی روانشناختی ریف به عنوان پیش آزمون بر روی آزمودنی ها اجرا شد سپس گروه آزمایشی؛ مداخله مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل را طی 8 جلسه گروهی دریافت کرد. بعد از اتمام جلسات درمانی مجددا ابزار پژوهش به عنوان پس آزمون و یک ماه پس از اتمام درمان به عنوان پیگیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی به صورت هدفمند با غربالگری (کسانی که در بهزیستی روانشناختی پایین هستند) بود. بعد از اتمام جلسات درمانی مجددا ابزار پژوهش به عنوان پس آزمون ویک ماه پس از اتمام درمان به عنوان پیگیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی به صورت هدفمند با غربالگری ( کسانی که در بهزیستی روانشناختی پایین هستند) بود. داده های پژوهش به کمک آزمون های توصیفی واستنباطی از جمله میانگین، و تحلیل کوواریانس تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش وکنترل در افزایش بهزیستی روانشناختی، تفاوت معنی داری وجود دارد.
رابطه ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی براساس نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی تنظیم هیجان دانش آموزان در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم تهران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشند. تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر در نظر گرفته شده که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی (مدلیابی معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین ذهن آگاهی و پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
نقش هویت دینی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت و گرایش به مواد مخدر (مطالعه موردی: دانش آموزان دختر نوجوان منطقه پردیس تهران)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش هویت دینی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت و گرایش به مواد مخدر بود. روش این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه منطقه پردیس تهران در سال ۱۴۰۰ به تعداد ۸۷۰ نفر بود، که براساس فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای طبقه ای ۲۶۷ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرشسنامه های استاندارد هویت دینی خشاوی (۱۳۰۰)، اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۶۶۹) و گرایش به مواد مخدر موسوی و همکاران (۱۳۷۸) استفاده شد. لازم به ذکر است که برای محاسبه روایی از روایی محتوا و به منظور محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخو استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از دو بخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معبار، درصد، فراوانی، جدول و نمودار) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون) و رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS ورژن 21 استفاده شد. یافته ها نشان داد که هویت دینی قابلیت پیش بینی اعتیاد به اینترنت را دارد که ضریب بتا ۶۵/۰- شد همچنین یافته ها نشان داد که هویت دینی قابلیت پیش بینی گرایش به مواد مخدر را دارد که ضریب بتای آن ۱۶/-۰ شد. در نهایت می توان گفت که ابعاد هویت دینی شامل اعتقادات دینی، عواطف و احساسات دینی و رفتارهای دینی نیز قابلیت پیش بینی اعتیاد به اینترنت و همچنین گرایش به مواد مخدر را دارد.
اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا بر عاطفه مثبت و منفی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا بر عاطفه مثبت و منفی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی شهر تهران است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران نوجوان مدارس متوسطه شهر تهران در سال 1401 تشکل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و معدل دانش آموزان برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا باعث افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی در نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی شده است. همچنین نتایج نشان داد که رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا باعث بهبود پیشرفت تحصیلی در نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا بر عاطفه مثبت و منفی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی تاثیر دارد و به عنوان مداخله ای موثر برای این افراد پیشنهاد می شود.
بررسی آسیب های روانی و اختلالات شخصیت در افراد با انحراف جنسی
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به «بررسی آسیب های روانی و اختلالات شخصیت در افراد با انحراف جنسی» پرداخته و سؤال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح شده که آسیب های روانی و اختلالات شخصیت در افراد با انحراف جنسی به چه میزان است؟ روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع زمینه یابی می باشد. افراد با انحراف جنسی که به مراکز مشاوره رجوع کرده اند، تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس از بین تمامی افراد با انحراف جنسی که به مراکز مشاوره رجوع کرده اند، تعداد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا-2 (MMPI-2RF) و نسخه چهارم سیاهه چندوجهی بالینی میلون (MCMI-4) استفاده شده است که دارای روایی و اعتبار مطلوبی می باشند. مدل آماری مورد استفاده t تک گروهی بوده است و یافته ها نشان داد که «نارسایی تفکر» و «نارسایی رفتاری»،«شکایات جسمانی»، «رفتار ضداجتماعی»، «عقاید گزند و آزار» و «تجارب عجیب و غریب»، «شکایات گوارشی»، «شکایات عصب شناختی»،«شکایات شناختی»، «عقاید مرگ و خودکشی»، «فشار روانی- نگرانی»، «اضطراب»، «ترس های محدودکننده رفتار» و «ترس های چندگانه مشخص»، «پرخاشگری»، «هیجان پذیری» و «عدم پیوندگرایی»، «روان پریشی»، «هیسترونیک»، «آشفتگی»، «خودشیفته»، «اجبارگری»، «پارانوئید»، بالاتر از حد متوسط و مقیاس های «اضطراب فراگیر»، «استرس پس از سانحه»، طیف اسکیزوفرنیک»، «افسردگی عمده» و «اختلال هذیانی» در افراد با انحراف جنسی پایین تر از حد متوسط می باشند.
پیش بینی اضطراب وجودی بر اساس راهبردهای فراشناخت و ذهن آگاهی (مورد مطالعه کارکنان میانسال شعب منطقه یک بانک ملت)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی اضطراب وجودی بر اساس راهبردهای فرا شناختی و ذهن آگاهی است. این پژوهش در بین کارکنان میانسال شعب منطقه یک بانک ملت تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر 429 نفر از کارکنان میانسال (40 تا 65 سال) شعب منطقه یک بانک ملت تهران در سال 1400 است و حجم نمونه بر اساس توصیه هویت و کرامر به ازای هر متغیر حداقل 40 نفر در تحقیقات همبستگی تعداد 205 نفر محاسبه شد. نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای صورت پذیرفت. بدین منظور ابتدا از بین همه شعب بانک ملت منطقه یک شهر تهران تعداد 10 شعبه انتخاب شد. در این پژوهش از ابزارهای اضطراب وجودی (گود و گود، 1974)، راهبردهای فراشناخت (ولز، 1997) و ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. در راستای بررسی فرضیه های پژوهش، از روش رگرسیون خطی بهره گرفته شد. طبق نتایج تحلیل مشخص شد که بین اضطراب وجودی و راهبردهای فراشناختی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین اضطراب وجودی و ذهن آگاهی ارتباط منفی و معناداری وجود دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نگرش به کمک و شیفتگی مرتبط با کار مربیان کودکان اوتیسم
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال تکاملی عصبی است که با محدود کردن فعالیت ها و علایق، تعاملات اجتماعی و ارتباطات را به خطر می اندازد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نگرش به کمک و شیفتگی مرتبط با کار مربیان کودکان اوتیسم در مراکز خصوصی توانبخشی مازندران انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مربی های زن و مرد کودکان اوتیستیک در مراکز خصوصی توانبخشی مازندران در سال ۱۳۹۹ بود، که تعداد ۳۰ نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) جایگزین و به مدت ۸ جلسه مداخله درمانی را دریافت نمودند. پس از پایان دوره درمان، هر دو گروه مورد پس آزمون و آزمون پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش به کمک خواهی نیکل (۱۹۹۸) و پرسشنامه شیفتگی کاری باکر (۲۰۰۸) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات نگرش به کمک و شیفتگی مرتبط با کار مربیان کودکان اوتیسم گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۱>P). همچنین نتایج بررسی نشان داد درمان مبتنی بر شفقت بر نگرش به کمک (۰/۸۴) و شیفتگی مرتبط با کار (۰/۹۱) مربیان کودکان اوتیسم مؤثر بود. نتیجه گیری: براساس نتایج درمان مبتنی بر شفقت می تواند باعث بهبود نگرش و شیفتگی مرتبط با کار مربیان اوتیسم در شرایط مختلف شود، بنابراین به نظر می رسد گنجاندن این برنامه آموزشی در برنامه توانبخشی این مربیان مفید باشد.
تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه و اثربخشی آن بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فقدان انعطاف پذیری شناختی باعث می شود بیماران به صورت منفی در مورد خودشان فکر کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه و اثربخشی آن بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فیروزگر تهران در سال ۱۴۰۰ بود، که به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس تعداد ۳۰ بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (۲۰۱۰) استفاده شد. برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه در ۱۲ جلسه برگزار و برای ارزیابی ماندگاری مداخله از گروه آزمایش پیگیری به عمل آمد. نتایج با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار F بدست آمده برای مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی یعنی کنترل پذیری، گزینه های مختلف و توجیه رفتار در سطح (۰/۰۱>P) معنادار بود که حاکی از تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه بر انعطاف پذیری شناختی بود. نتایج تحلیل اندازه گیری مکرر هم حاکی از ماندگاری تأثیر برنامه آموزشی بر انعطاف پذیری شناختی بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه بر انعطاف پذیری شناختی مؤثر و تأثیر آن در دوره پیگیری ماندگار بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای مؤثر برای ارتقای انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون استفاده نمود.
تجارب زیسته زوجین بی فرزند انتخابی: یک مطالعه پدیدارشناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیش از گذشته گزینه های جدیدی را پیش روی زوجین قرار داده است. بی فرزندی انتخابی یک سبک زندگی نوظهور و در حال رشد در ایران است و شناخت کمی درباره این پدیده وجود دارد. هدف: این پژوهش سعی دارد به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی به شناخت تجارب زیسته زوجین ایرانی بی فرزند انتخابی بپردازد. روش: انتخاب شرکت کنندگان به روش هدفمند صورت گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد و اشباع داده ها پس از مصاحبه با 17 نفر (7 زوج و 3 زن) حاصل شد. تحلیل اطلاعات به روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و همکاران (2009) صورت گرفت. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها به استخراج 7 مضمون؛ نابسندگی فردی، نابسندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، دنیای نابسنده و ناایمن، چالش با هنجارهای خانواده کلاسیک، فشار اجتماعی و استراتژی های مقابله با فشار شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بی فرزندی انتخابی شکل نوظهور از خانواده است که شیوه معنادهی و ارزش گذاری متفاوتی از خانواده سنتی دارد. شناخت چشم انداز زوجین بی فرزند انتخابی به متخصصان سلامت روان و خانواده در ارائه خدمات مفیدتر کمک می کند.
ارائه الگوی بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اهمیت رفتارهای مطلوب سازمانی سبب گردیده است تا امروزه از تمامی ظرفیت های موجود در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی نهایت استفاده را داشت. هدف: پژوهش کیفی حاضر با هدف ارائه الگوی بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری طراحی و اجرا گردید. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع آمیخته بود. روش کیفی مورد استفاده از نوع داده بنیاد بود که با توجه به الگوی اشتراوس و کوربین طراحی گردید. جامعه آماری تحقیق شامل افراد آگاه به موضوع تحقیق بودند که با توجه به روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری تعداد ۱۵ نفر مشخص شدند. مکان انجام پژوهش شهر تهران و زمان اجرای آن در سال ۱۴۰۱ بود. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات شامل مصاحبه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار مکس کیو دی ای انجام شد. یافته ها: مطابق با نتایج مشخص گردید که در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی می بایستی به زیرساخت ها، مسائل فرهنگی، دانش تخصصی و انگیزش توجه داشت. همچنین نتایج نشان داد که موانع کلان و خردی در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی وجود دارد. نتیجه گیری: ایجاد بستری در جهت ارتقاء زیرساخت ها، مسائل فرهنگی، دانش تخصصی و انگیزش می تواند زمینه جدی بهسازی آموزش رفتار سازمانی را فراهم نماید. توجه به الگوی ارائه شده؛ می تواند نقش مهم و تعیین کننده ای در جهت ایجاد بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری داشته باشد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و مولفه های آن در معتادین با درمان نگهدارنده متادون، یک مطالعه کارآزمایی بالینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درمان اعتیاد یکی از چالش های حوزه مطالعات سلامت روان است که بدون توجه به مولفه های روانشناختی به شکست می انجامد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی معتادین با درمان نگهدارنده متادون بود. روش: مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معتادین تحت درمان نگهدارنده متادون در کلینیک های ترک اعتیاد منطقه ۵ تهران طی سال های ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. که از این میان ۳ کلینیک و ۵۴ بیمار به صورت هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی شرر (۱۹۸۲) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی خودکارآمدی را به شکل معناداری تحت تاثیر قرار داده است (F(۱/۱۶۷, ۳۲/۶۸۷)=۴۳/۸۸۱, P<۰/۰۰۱). همچنین درمان هیجان مدار نیز خودکارآمدی را در سطح معناداری بهبود بخشیده است (F(۲, ۵۶)=۲۹/۰۴۸, P<۰/۰۰۱). از سوی دیگر نتایج مقایسه این دو درمان با یکدیگر نشان داد که درمان هیجان مدار بر بهبود متغیر خودکارآمدی و مولفه «رویارویی با موانع» در معتادین با درمان نگهدارنده متادون در مرحله پس آزمون اثربخشی بالاتری نسبت به طرحواره درمانی داشته باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو درمان بر خودکارآمدی و مولفه های مربوط به آن، به درمانگران حوزه اعتیاد به ویژه بیماران تحت درمان با متادون پیشنهاد می شود از روش های درمانی حاضر جهت درمان مراجعین استفاده کنند و در این میان با توجه به اینکه درمان هیجان مدار برتری نسبی نشان داده است از این درمان به ویژه می توان برای بهبود رویارویی با موانع استفاده کرد.