فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
اسناد و الواح به دست آمده از شهرهای میان رودان، از وجود تجارتخانه های بزرگی آگاهی می دهند که به انواع فعالیت های تجاری و اقتصادی اشتغال داشتند. تجارتخانه هایی که بایگانی آنها، پرتو تازه ای بر چیرگی پارسیان بر میان رودان، واگذاری زمین ها به پارسیان، ایجاد تیول های نظامی یا زمین های خدمت، همکاری میان بنگاه های اقتصادی بابل و پارسیان، دریافت انواع گوناگون مالیات ها و غیره می اندازند. تجارتخانه اگیبی، مهمترین تجارتخانه ای است که از زمان پادشاهی بابلی نو تا پایان پادشاهی داریوش بزرگ، نقشی فعال در اقتصاد منطقه بر عهده داشت. سازمان مالیاتی هخامنشی، اجاره داری زمین ها، پرداخت انواع گوناگون مالیات ها و تجارت، مهمترین عرصه هایی بودند که اگیبی ها در آنها فعالیت داشتند. مسأله اصلی این نوشتار، بررسی نقش خانواده اگیبی در سازمان مالیاتی و اقتصاد هخامنشیان است.
برهم کنش های فرهنگی زرنکه با ساتراپی های شرقی امپراتوری هخامنشی با استناد به صنعت سفالگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر دهانه ی غلامان سیستان، یکی از محوّطههای شناخته شده و کلیدی در بخش شرقی امپراتوری هخامنشی به شمار میرود. نمایندگان ساتراپ زرنکه (سیستان) بر پلکانهای شرقی آپادانای تخت جمشید در حال آوردن هدایایی مانند گاو و سپرهای بلند نقش گردیدهاند. علاوه بر این، نمایندگان سایر ساتراپیهای شرقی مانند هندیان، آراخوزیه و گنداریان نیز در حال حمل هدایای خود به بارگاه شاهی هستند. هم اکنون شرقیترین ایالات این امپراتوری ایرانی در خارج از مرزهای کنونی آن و در کشورهای افغانستان، پاکستان و هند واقع شده است. متون کتیبهها و نقش برجستههای هخامنشی، آشکارا بیانگر اهمّیّت ایالتهای شرقی امپراتوری از جمله ساتراپهای هنیدوش، آراخوزیایی و گنداریان است. تکرار اسامی آنها پس از مراکز حکومتی در فهرستهای ایالتی، همچنین عمل جسورانه مسلح بودن آنها در برخی نقوش و اخذ مالیات سنگین از ایالات شرقی جملگی بیانگر اهمّیّت سیاسی این بخش از امپراتوری است.
کاوشهای صورت گرفته در سیستان، پاکستان و افغانستان بسیاری از زوایای گنگ و مبهم تاریخی این ایالات را نمایان ساخت و نشان داد که ساتراپیهای مذکور علاوه بر ارتباطات فرهنگی نزدیک با یکدیگر، در بسیاری از زمینههای تمدّنی و سیاسی بر هم کنشهای فراوانی داشتهاند؛ به گونهای که با مشاهدهی آثار همدوره در محوّطههای باستانی این ساتراپیها، میتوان یگانگی فرهنگی را آشکارا در بین آن ها مشاهده نمود. برای این منظور، محوّطههای باستانی بَلَمبَت، اکرا و چارسَدا در پاکستان که لایههای هخامنشی دارند، با محوّطهی نادعلی (سرخ داغ) در افغانستان و محوّطهی هخامنشی دهانه ی غلامان در سیستان مورد مطالعه قرا گرفتند وسفالینههای آن ها با یکدیگر از نظر تکنیک و ویژگیهای فنّی و شکلی، هدف مقایسه های گونهشناختی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعات نشان داد که سیستان در دوره ی هخامنشی بیش از نواحی داخلی ایران، با مناطق شرقی ارتباط و پیوند داشته است.
سیر تکوین و تکامل اقشار دریانورد در عصر هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه بازیابی امپراطوری هخامنشی در میان ساسانیان و نقش اشکانیان در این انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخستین شاهان حکومت ساسانی اندیشه احیای امپراطوری هخامنشی را همچون ابزاری برای کسب مشروعیت، توجیه حاکمیت و تثبیت قدرت سیاسی خویش به کار گرفتند. با استفاده از این اندیشه و تفکر شاهان ساسانی با معرفی خود به عنوان وارثان و جانشینان قانونی و مشروع هخامنشیان، مدعی مالکیت بر مرزهای آبا و اجدادی خویش شدند. از سویی شواهد نشان می دهد که اشکانیان در انتقال این ایده به ساسانیان نقش زیادی داشتند. دراین مقاله تلاش بر این است تا با استناد به منابع و شواهد موجود در با استفاده از شیوه پژوهش تاریخی نشان داده شود که اولاً، ساسانیان مدعی وراثت هخامنشیان هستند و بر همین اساس مدعی احیاء امپراطوری و مالکیت بر سرزمین های آنان هستند. ثانیاً، ضمن بررسی چگونگی شکل گیری این اندیشه نزد اشکانیان و انتقال آن به ساسانیان نشان داده شود که اندیشه احیای امپراطوری هخامنشی در نتیجه روابط سیاسی ـ فرهنگی اشکانیان و حکومت های ایرانی نژاد آسیای صغیر و متأثر از اندیشه سیاسی حکومت های نامبرده در زمان اشکانیان شکل گرفته و با سنت شفاهی و گذار خاندان های مهم اشکانی به ساسانیان انتقال یافته است.
نقش حکومت های محلی ایرانی نژاد شرق آسیای صغیر در شکل گیری اندیشه بازیابی امپراطوری هخامنشی نزد اشکانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد و مدارکی موجود است که نشان می دهد شاهان اشکانی با معرفی خود به عنوان وارثان و جانشینان قانونی و مشروع هخامنشیان مدعی مالکیت بر مرزهای آبا و اجدادی خویش گردیدند و با توسل بدین اندیشه یعنی احیای امپراطوری هخامنشی، از آن چون ابزاری برای کسب مشروعیت و توجیه حاکمیت و تثبیت قدرت سیاسی خویش استفاده نمودند. از این رو، در مقاله حاضر تلاش شده است تا با استناد بر منابع و شواهد موجود و با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی نشان داده شود که نخست اشکانیان مدعی وراثت هخامنشیان و بر همین اساس مدعی احیای امپراطوری هخامنشی هستند دوم آن که این اندیشه در نتیجه و پیامد روابط سیاسی فرهنگی اشکانیان با حکومت های ایرانی نژاد شرق آسیای صغیر و تحت تاثیر اندیشه سیاسی حکومت های مزبور در زمان اشکانیان شکل گرفت.
بررسی خویشکاری و نام سپاه جاویدان در دوره هخامنشی بر پایه اسناد تاریخی و زبانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از علل موفقیت هخامنشیان در جنگ ها و اداره مملکت، نوآوری و سازماندهی دقیقی بود که در زمینه اداری و نظامی به کار بردند. البته، در برخی موارد، این تشکیلات ریشه در دولت های پیش از آنان داشت که در این وام گیری ها تحولاتی ایجاد کرده بودند. واحدهای سپاهی هخامنشیان نیز از جمله مواردی است که تا انداره ای ریشه در شرق باستان دارد و در این مقاله، تلاش بر این است بر پایه نوشته های نویسندگان دوره باستان، معاصر و اسناد باستان شناسی، خویشکاری سپاه جاویدان را ریشه یابی نماییم و همچنین آیا نامی که هرودوت برای آنان ذکر کرده و از سوی برخی نویسندگان رد شده، می تواند درست باشد یا خیر. البته، در کنار منابع ذکر شده، برای نتیجه گیری بهتر، از منابع زبانشناسی نیز استفاده شده است.
تحلیل روایت یهودیان از بازسازی معبد یهودیه در عهد هخامنشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت و برپایی معابد و ساختمان های عام المنفعه یکی از مهم ترین درون مایه های متون باستانی مناطق خاور نزدیک و خاورمیانه، از جمله رسائل عهد عتیق، است. با بررسی کتاب عزرا، یکی از رسائل عهد عتیق، مشخص می شود که احتمالاً کوروش هخامنشی طی فرمانی به یهودیان اجازه ی بازسازی معبد یهوه در اورشلیم را داده است، اما این فرمان صرفاً «اجازه»ی بازسازی معبد و نه «حمایت» از عملیات عمرانی آن بوده است. پس تصدیق صحت «فرمان» کوروش بدان معنا نیست که کوروش مراقبت و پشتیبانی از ادیان محلی نامتجانس قلمرو خود، از جمله، یهودیت، را بر ذمه گرفته و از عملیات های عمرانی آنان هم چون بازسازی معابدشان حمایت کرده باشد. افزون بر این، هیچ شاهد تاریخی ای هم در دست نیست که از ایمان و اعتقاد راسخ کوروش، یا هر پادشاه دیگر هخامنشی، به یهوه، خدای یهودیان، حمایت کند. بدین ترتیب، برخلاف باور عامه، اسناد تاریخی نشان می دهد که اصولاً هخامنشیان تا اوایل دوران داریوش یکم علاقه ی چندانی به حمایت از بازسازی معبد اورشلیم نشان نداده اند. در مقابل، داده های تاریخی نشان می دهد که داریوش یکم، در راستای تغییر سیاست های هخامنشیان در قبال ایالات، از بازسازی معبد یهودیان حمایت کرده و اجرای آن را عملی ساخته است.
پارسی ها و عیلامی ها: بررسی جایگاه فرهنگ و تمدن عیلام در حکومت هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود پارسی ها به انشان و حملات مکرر اقوام میانرودان، به ویژه آشور، علیه اقوام و دولت های منطقه، منجر به برقراری روابط دوستانهای میان پارسی ها و عیلامی ها در هزاره اول ق. م. و درنتیجه، نفوذ بسیاری از ویژگیهای سیاسی، فرهنگی، نظامی و اداری تمدن عیلام درمیان پارسی ها شد.در این مقاله تلاش شده است تا با کمک منابع میانرودانی، عیلامی، الواح تخت جمشید و پژوهشهای تاریخی، ضمن بررسی روابط میان پارسی ها و عیلامی ها تا پایان پادشاهی داریوش اول (522- 482 ق. م.)، به تأثیرات فرهنگ عیلام بر تمدن هخامنشی در این دوره، به ویژه در دوره کوروش دوم و داریوش اول، و زمینه های آن پرداخته شود. به این منظور، ابتدا در مقدمه، به طور خلاصه به روابط میان پارسی ها و عیلامی ها پیش از تشکیل حکومت هخامنشی اشاره می کنیم و سپس، به بررسی این روابط وتأثیرات فرهنگی عیلامی ها بر تمدن هخامنشی از ابتدای حکومت کوروش دوم تا پایان دوران پادشاهی داریوش اول، خواهیم پرداخت
تامل بر شادی در پرتو محوریت دینی مورد کاوی کارکنان دانشگاه تهران«(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سند سفالین حقوق بشر در ایران
حوزه های تخصصی:
بررسی سیاست دینی هخامنشیان بر اساس کتیبه ها
حوزه های تخصصی:
درباره ماهیت، مختصات و چارچوب امپراطوری هخامنشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأسیس امپراتوری هخامنشیان به رهبری کوروش و استقرار و تداوم آن، در واقع، انتقال امپراتوری از بین النهرین به ایران و تحلیل امپراتوری های آشور، بابل و مصر در یک امپراتوری گسترده به رهبری پارسیان بود؛ این امپراتوری در ماهیت خود، از چارچوبی با ویژگی ها و مختصات زیر برخوردار بود: داشتن قلمرویی پهناور با جمعیت بسیار و متشکل از اقوام و ملل گوناگون، تسلط و چیرگی قوم/تیره فرمانروایی پارسی بر مردم زیردست از طریق قدرت نظامی، ایجاد سازمان مالیاتی منسجم و یکپارچه، داشتن سپاهی متشکل از نیروهای مرکزی(پارسی، مادی، ایلامی و سکایی) و پیرامونی (نیروهایی از سایر اقوام) ساکن در امپراتوری، واگذاری قدرت به شخص شاه، در حالی که قدرت های محلی تابع او هستند، برخورداری از مرزهای نسبتاً دگرگون و متغیر، و مدیریت نیروهای داخلی و خارجی، و سرانجام صرف هزینه ها و فراهم نمودن زمینه های لازم برای رشد و بالندگی همه فرهنگ ها و سنن اقوام و ملل زیردست.مقایسه واقعیات امپراتوری هخامنشیان با ویژگی ها و مختصات یک امپراتوری نشان دهد که پارسیان در نخستین تجربه شان توانستند امپراتوری را به وجود بیاورند که در آن، نه تنها میراث امپراتوری های پیشین را حفظ نمودند بلکه با دمیدن روح ایرانی در آن، اندیشمندان یونانی را درباره ی ماهیت خود به شگفتی واداشتند و از طرف دیگر زمینه های شکل گیری امپراتوری های بعدی ایرانی را فراهم نمودند.
راز پایندگی
ترموپیل، افسانه یا واقعیت؟
حوزه های تخصصی:
اهمیت و جایگاه تبلیغات پارسی در جنگهای ایران و یونان
حوزه های تخصصی:
بررسی تحلیلی محدوده های جغرافیایی واداری ساتراپی های هخامنشی در کتیبه بیستون
حوزه های تخصصی:
کورش بزرگ با غلبه بر ماد، لیدیه و بابل، شاهنشاهی هخامنشی را تاسیس کرد. جانشینان وی، مخصوصاً کمبوجیه و بعد داریوش توانستند آن را از شرق تا رود سند و در غرب تا مدیترانه و رود نیل گسترش دهند. برای اداره بهتر این شاهنشاهی داریوش کشور را به ساتراپی های متعدد تقسیم کرد که این تقسیمات درکتیبه داریوش در بیستون منعکس شده است.
در این مقاله تلاش شده است با استناد به کتیبه بیستون ومقایسه آن ها با سایر کتیبه هاو منابع دیگر مانند منابع یونانی، عبری و نیز یافته های باستانشناسی و دانش زبانشناسی محدوده جغرافیایی هر یک از ساتراب های هخامنشی مشخص گردد. در پایان نیز سعی شده است تا علل بعضی از تغییرات در تعداد، محدوده جغرافیایی و جایگاه سیاسی ساتراپ ها در سایر کتیبه هابااستفاده ازروش تحقیقات تاریخی تحلیل گردد.